درآمد

دنیا و زندگی مدرن با خصوصیات و مولفه های زیادی همراه است که هر یک مزایا و معایبی به همراه داشته است؛ در عصر حاضر فاصله ها یا از بین رفته اند یا خیلی کوتاه شده است، سرعت انتقال اطلاعات به شدت افزایش یافته است، سطح آگاهی های عمومی بالا رفته و همچنین روند تخصصی شدن علم و همچنین رشد و پیشرفت علمی نسبت به گذشته غیرقابل مقایسه می باشد.

هر یک از مولفه های مذکور، مزایا و معایبی داشته اند و زندگی اجتماعی را تحت تاثیرقرار داده اند. در این بین، یکی از خصوصیت های مهم دنیای مدرن، گم شدن یا سخت شدن یافتن حقیقت می باشد؛ با این توضیح که در عرصه های مختلف سیاسی، دینی، مذهبی و فرهنگی، چه چیزی حق و حقیقت می باشد و از کدام جریان، فرد و الگو باید تبعیت کرد؟ این سوال و سوال هایی مشابه آن، یکی از مهمترین چالش های بشر در عصر حاضر می باشد.

سوال مطروحه را می توان به نوعی دیگر مطرح کرد و این است که حقیقت چیست؟ در عرصه های مختلف، نکات، مسائل و سوال های مختلفی مطرح می شود و گروه ها، جریان ها و افراد مختلف، پاسخ های مختلفی مطرح می کنند که سوالی که مطرح می شود این است که کدام یک از این پاسخ ها شایسته اعتنا، پذیرش و قبول می باشند؟ پاسخ به این سوال را می توان در عنصر کلیدی «بصیرت» پیدا کرد.

با این توضیح که بصیرت و انسان بصیر، می توانند در میان جریان ها و پاسخ های مختلف، حق و حقیقت را بیابند و به آن اعتماد نموده و نقشه ی راه و مسیر خود را مبتنی بر آن طرح ریزی نمایند. حال سوالی که وجود دارد این است که این بصیرت چه خصوصیات و مولفه هایی دارد و اصولا با طی کدام فرآیند و مراحل می توان برنامه ی محقق شده را از مصادیق بصیرت دانست؟ که در این پژوهش، مولفه ها و ابعاد مختلف بصیرت را مورد واکاوی و تبیین قرار می دهیم و وجهه همت این پژوهش پاسخ به این سوال می باشد.
 انسان بصیر، می توانند در میان جریان ها و پاسخ های مختلف، حق و حقیقت را بیابند و به آن اعتماد نموده و نقشه ی راه و مسیر خود را مبتنی بر آن طرح ریزی نمایند.

 شناخت وضع موجود

بصیرت به معناى دید صحیح و درست به تمام حقایق عالم می باشد[1]، لذا شناخت حقایق، مولفه اساسی در دست یابی به بصیرت در عرصه ها و مباحث مختلف می باشد. مرحله اول و گام اول برای هر تصمیم دقیق و برنامه ریزی شده، شناخت وضع موجود می باشد. با این توضیح که شرایط موجود به چه صورت و به چه کم و کیفی می باشد.

و اصولا مهمترین گام برای هر تصمیم و برنامه ریزی نیز، همین گام اول و شناخت وضع موجود می باشد. شناخت وضع موجود را هم در مسائل و چالش های سیاسی و اجتماعی باید پیجویی کرد و هم در عرصه های فرهنگی و مذهبی؛ تا زمانی که شناخت کامل و جامع از وضع موجود صورت نگیرد، نمی توان گام بعدی و برنامه ریزی های آتی را صورت داد.

نکته مهمی که باید بیان کرد این است که شناخت وضع موجود، باید به صورت تفصیلی، بی واسطه و جامع باشد و ابهام و کاستی در آن به معنای ایجاد خلل در این شناخت می باشد که گام های بعدی را با خلل و مشکل مواجه می سازد.ثمره مهم بصیرت در این مرحله را این گونه باید بیان کرد که بصیرت، انسان‌ها را از سرگردانى بر سر دوراهى‌هاى زندگى، رهایى داده و راه حقیقت را به آن‌ها نشان مى‌دهد[2].
 

برنامه ریزی

بعد از شناخت وضع موجود، گام بعدی، برنامه ریزی می باشد. این که مبتنی بر یافته های پیشین در مرحله گذشته، برنامه ریزی عمیق و دقیق صورت بگیرد، به نحوی که حداکثر توان و ظرفیت موجود، برای تحقق نقطه مطلوب به کار بسته شود و همچنین وضع سابق را تغییر دهد.

برنامه ریزی نیز یکی از مراحل مهم و مولفه های اساسی بصیرت می باشد و به برکت این مولفه است که می توان ادعا کرد که اهدافی که باید محقق شود، طبق برنامه محقق خواهند شد. این برنامه ریزی را هم در سطوح فردی می توان پیجویی کرد و هم در ابعاد کلان اجتماعی، از مباحث و ابعاد سیاسی اجتماعی گرفته تا مباحث فرهنگی و اجتماعی، هر یک نیاز به برنامه ریزی دقیق و منسجم دارند و باید این مولفه ها را در تمام سطوح و در تمام ابعاد مورد نظر و تاکید قرارداد.

یکی از نکات مهمی که در بحث بصیرت باید بیان کرد این است که یکی عوامل تضعیف بصیرت یا از بین رفتن بینش، کوتاهى و نخواستن خود انسان است[3] و لذا شایسته است که انسان اهتمام ویژه ای به مراحل و مولفه های بصیرت داشته باشد و دچار آسیب مذکور نشود.
 

 عمل

بعد از دو مرحله ی شناخت و برنامه ریزی، مرحله سوم و مرحله نهایی که تمام مراحل پیشین را بازنمایی می کند و به مرحله ظهور می رساند، وارد مرحله عملیاتی شدن می باشد. این که به صورت دقیق و برنامه ریزی شده، تمام اهداف از پیش تعیین شده را مطابق برنامه پیش برد و عمل کرد.

پر واضح است که بدون این مرحله، تمام مراحل قبلی بی معنا خواهد بود و هیچ دستاوری محقق نخواهد شد و اصولا تمام برنامه ریزی ها و اهداف، منوط به این مرحله سوم است و به برکت فاز عملیاتی می باشد که می توان امید به تغییر، تحول و دست یابی به اهداف از پیش تعیین شده داشت.

بنابراین مراحل پیوسته ی بصیرت و مولفه های آن را این گونه باید بیان کرد که بصیرت با معرفت آغاز مى‌گردد و با عمل کمال پیدا مى‌کند[4]. در پایان باید این نکته را متذکر شد که بصیرت صرفا به مباحث و آموزه های سیاسی اجتماعی مربوط نمی شود، بلکه آغاز این فرآیند را باید در عرصه های مذهبی جست و جو کرد و به همین دلیل است که یکی از ویژگی های مومن، بصیرت اوست و مؤمن همیشه باید بصیر و تیزهوش و بیدار باشد[5].

پی نوشت ها:
[1] ‏حسین انصاریان، عقل محرم راز ملکوت، ج 1 (قم - ایران: دار العرفان، ۱۳۸۷)، ص414.
[2] ‏امید درویشی، سربازان خورشید، ج 1 (قم - ایران: بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود (عج)، ۱۳۹۳)، ص317.
[3] ‏حسین انصاریان، تفسیر و شرح صحیفه سجادیه (فارسی)، ج 9 (قم - ایران: دار العرفان، ۱۳۸۳)، ج 9،ص27.
[4] ‏محمدعلی ایازی و محمدجعفر سعیدیان‌فر، فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم، ج 1 (تهران - ایران: سرایی، ۱۳۹۷)، ص230.
[5] ‏جواد محدثی، زندگی مهدوی (اخلاق و اوصاف منتظران)، ج 1 (قم - ایران: بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود (عج)، ۱۳۹۶)، ص170.