عزاداری یا خودآزاری؟!





 
راز سعادت انسان در این است که از نعمت جاذبه و دافعه‎ای که خداوند در وجودش به ودیعه نهاده در مسیر صحیح که بر مبنای وحی می‎باشد استفاده کند.
جذب و دفع امری بدیهی است که در نهاد انسان وجود دارد و انبیاء مبعوث شده‎اند تا استفاده صحیح از آنها را به انسان آموزش دهند.
جذب و دفع ابزار است و زمانی انسان را به سعادت می‎رساند که از آنها بر اساس وحی الهی استفاده شود وگرنه کافران و منافقان و شیاطین هم این ابزار را دارند.
در این بین کسانی هستند که نمی‎گذارند انسان به سعادت برسد که هوا و هوس از درون و ابلیس و شیاطین و منافقان از برون دست به دست هم داده‎اند برای ممانعت از رسیدن انسان به سعادت حقیقی. چرا که همه اینها ابزار منفی هستند برای مقابله با جذب و دفع واقعی. و انسان را به مسیری سوق می‎دهند که چیزی را جذب کنند و به سمت چیزی بروند که خواست خدا نمی‎باشد و چیزی را دفع کنند که رضایت خدا در جذب آن می‎باشد. و این بالعکس عمل کردن باعث گمراهی و نرسیدن به سعادت انسان می‎شود.
خداوند خود می‎فرماید که این شیاطین قصد اطفاء نور الهی را دارند. «یُرِیدُونَ لِیُطْفِؤُوا نُورَ اللهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَاللهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَ لَوْ کَرِهَ الْکَافِرُونَ. (1)
یعنی دشمنان تلاش می‎کنند نور الهی خاموش شود که کسی به سوی آن هدایت نشود اما خداوند هم کامل کننده نور خویش است و انبیاء و ائمه کسانی هستند که نور خدا را روشن می‎دارند و انسان را به سوی آن که رمز سعادت حقیقی انسان می‎باشد رهنمون می‎دهد.
در روز قیامت که روز حساب و کتاب است و گمراه شدگان و فریب خوردگان شیطان، از شیطان شکایت می‎کنند، شیطان می‎گوید: من وعده دادم، خدا نیز به شما وعده داد ولی وعده من دروغ و وعده خدا صادق بود، خودتان دنبال وعده من آمدید. من کار دیگری نکردم. و این واقعیتی است که انسان دچار آن می‎شود.
پس دشمن؛ اعم از درونی و بیرونی در صدد برنامه‎ای است که انسان در جذب و دفع بر اساس وحی عمل نکند و در نتیجه منحرف شود و به سعادت نرسد. یعنی قصد دارند مقیاس جذب و دفع صحیح را که بر اساس وحی الهی می‎باشد را از انسان بگیرند.
تمام اعمال انسان در دو شاخه اصلی جذب و دفع می‎گنجد که اگر درست عمل کند به سعادت می‎رسد و در غیر این صورت راه خسران و گمراهی را طی می‎نماید. فلسفه بعثت انبیاء نیز اینست که جذب و دفع انسان را بر اساس وحی آموزش دهند.
در آیه فعل «یریدون» مضارع است که استمرار را می‎رساند یعنی دشمن هیچگاه از این تلاش دست بر نمی‎دارد حتی زمانی که انسان در خواب است او در تلاش برای برنامه‎ریزی و به بیراهه کشاندن انسان می‎باشد که نور الله را اطفاء کند. چرا که نور وسیله تشخیص موضوعات است و اگر نور نباشد چیزی قابل تشخیص نمی‎باشد. برای همین است که دشمن قصد اطفاء نورالله را دارد که انسان «حق» را تشخیص ندهد. در آیه بحث دشمن‎شناسی هم مطرح شده است که ای انسان مراقب باش که دشمن هرگز از تلاش برای گمراه کردن تو دست بر‎نمی‎دارد.
همه مشکلات بشر از عدم جذب و دفع مطلوب است یعنی حرکت برخلاف مبنای وحی می‎باشد. حبّ و بغض‎ها و حق و باطل کردن‎های بشر از همین جذب و دفع است که اگر صحیح عمل شود سعادتمند می‎شود.
حال پس از ارائه این مقدمه دریافتیم که شیاطین درونی و بیرونی در تلاش‎اند که انسان را به سمت جذب و دفع نامطلوب بکشانند. یکی از این موارد عزاداری برای حضرت سیدالشهداء می‎باشد که متاسفانه تحریفات و خرافات بسیاری در این مسئله جای گرفته است.
شیاطین مسائلی را چنان جلوه داده‎اند که برخی به صورت ناصحیح جذب آن شده‎اند و به بیراهه رفته‎اند و عظمت و هدف اصلی عزاداری برای امام حسین علیه السلام را خدشه‎دار نموده است. این مقاله در سه بخش به طرح موضوعاتی می‎پردازد که امید روشنگری دارد.

الف – سخن با کسانی که به خرافات رو آورده‎اند.

1- انسان موظف به مراقبت و محافظت از خود است.

یکی از امانت‎هایی که خداوند به انسان سپرده است همین جسمی است که انسان موظف است از آن به خوبی مراقبت کند و ضرری به آن وارد ننماید چرا که در قبال این جسم باید پاسخگو باشد. نباید به عمد حتی خراشی بر آن وارد کرد و خونی از آن جاری نمود.
خداوند در سوره مائده می‎فرماید: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ عَلَیْکُمْ أَنفُسَکُمْ لاَ یَضُرُّکُم مَّن ضَلَّ إِذَا اهْتَدَیْتُمْ إِلَى اللهِ مَرْجِعُکُمْ جَمِیعًا فَیُنَبِّئُکُم بِمَا کُنتُمْ تَعْمَلُونَ.» (2)
البته این مراقبت فقط جسم را شامل نمی‎شود بلکه روح و جان را نیز در برمی‎گیرد. که در اینجا بحث مراقبت جسم مربوط به بحث ما می‎شود. پس در این آیه یکی از وظایف انسان مراقبت از خود مطرح شده است.
خدای متعال در آیه دیگری می‎فرماید:
«وَ مَن یَقْتُلْ مُؤْمِنًا مُّتَعَمِّدًا فَجَزَآؤُهُ جَهَنَّمُ خَالِدًا فِیهَا وَ غَضِبَ اللهُ عَلَیْهِ وَ لَعَنَهُ وَ أَعَدَّ لَهُ عَذَابًا عَظِیمًا» (3)؛ هر کس مومنی را به عمد بکشد، کیفر او جهنم است که در آن همواره خواهند بود و خدا بر او خشم گیرد و لعنتش کند و برایش عذابی بزرگ آماده سازد.
«مومن در این آیه دو مفهوم دارد: اول هر کس که مومن باشد؛ دوم خود فرد هم که مومن است. پس چه مومنی کشته شود و چه خود را بکشیم شامل این آیه و لعنت و عذاب الهی می‎شویم.
بر اساس این آیات مشخص شد که انسان حق ندارد تعمداً کوچکترین آسیبی به خود برساند. بلکه موظف است از خود محافظت نماید. به همین دلیل است که خودزنی و خودکشی حرام می‎باشد. حال سوالی مطرح می‎شود که افرادی که به قمه‎زنی رو می‎آورند چگونه این آیات الهی را توجیه کرده و بر خلاف آن عمل می‎نمایند؟!
مسلمان حق ندارد که خون خود را بدون دلیل شرعی و عقلی بریزید مگر در دفاع از دین، ناموس، آبرو و وطن . ما در هیچ جایی از قرآن و سنت نداریم که می‎توانیم در عزای امام حسین و دیگر ائمه علیهم‎السلام آسیبی به خود رسانده و خونی جاری نمائیم. این چه تجلیلی از عزای امام حسین علیه‎السلام است که باعث ضایع شدن آیات قرآن می‎شود؟ آیا چنین عزاداریی که باعث بی‎توجهی به آیات الهی می‎شود ارزشی دارد؟!

2- همدردی با حضرت زینب علیهاالسلام

عده‎ای معتقدند که برای همدردی با زینب کبری قمه‎زنی می‎کنیم چرا که ایشان پس از شهادت برادر بزرگوارشان سر مبارک خود را به محمل زده که باعث شکسته شدن آن شد.
آخر ظلم و تحریف در مورد اهل‎بیت پیامبر اکرم علیهم السلام تا چه حد؟!
چگونه ممکن است که زینب کبری که در خانه وحی متولد گشته و در دامان پر برکت امیرمؤمنان علی علیه‎السلام و فاطمه زهرا علیهاالسلام و در کنار امام حسن و امام حسین علیهماالسلام تربیت شده باشد به آیات الهی عامل نبوده و به گونه‎ای خودزنی نماید؟!
این نشانگر عدم معرفت این افراد نسبت به خاندان وحی می‎باشد که تصور می‎کنند ایشان به آیات الهی عامل نیستند حال آن که تنها کسانی که دقیقاً نسبت به فرامین و آیات الهی عامل‎اند این خاندان می‎باشند. و این قضیه در مورد زینب کبری علیهاالسلام تحریفی بیش نیست که در مقاتل نیز ذکر نشده و متاسفانه مرثیه‎سرایان در اشعار و روضه‎های خود ذکر می‎کنند و محضر مبارک عمه سادات، ظلم می‎نمایند.

3- درک مصیبات وارده به امام حسین علیه السلام

عده‎ای دیگر در توجیه عمل قمه‎زنی خود می‎گویند برای این که مصیبات وارده به امام حسین علیه السلام را درک نمائیم قمه می‎زنیم و به خود جراحاتی وارد می‎نمائیم.
آخر این چه منطق بی استدلالی است که برخی برای خود گزیده‎اند؟! مگر امام، خود آن ضربات را بر پیکر مطهرش وارد کرده است؟
اگر نحوه درک کردن مصیبات ائمه و خصوصاً امام حسین علیه السلام مبتلا نمودن خود به آن مصیبت‎هاست پس چند پیشنهاد ارائه می‎شود:
- برای درک بیشتر مصیبات وارد به امام پس از قمه‎زنی و وارد کردن جراحات بر خود، بر زمین بخوابید و اسبانی را که از قبل نعل نو زده و آماده کرده‎اید را بر خود بتازانید تا درک کنید که چگونه پیکر مطهر امام زیر سم اسبان ماند.
- برای درک مصیبت شهادت امیرالمؤمنین علی علیه السلام، در شب شهادت ایشان شمشیری را زهرآلود کرده و بر فرق خود فرود آورید.
- برای درک مصیبت شهادت امام کاظم علیه السلام که به نقل از تاریخ هفت الی چهارده سال در زندان بوده‎اند؛ در ایام شهادت ایشان فقط یک هفته خود را در سیاهچالی زندانی نماید.
- برای درک مصیبت شهادت امام رضا علیه السلام که با سم به شهادت رسیدند در ایام شهادت ایشان زهر نوش جان نمایید.
آخر مگر برای درک مصیبت باید خود را به مصیبت مبتلا سازیم؟ این چه منطق مضحکی است که برخی برای خود عَلَم کرده‎اند؟!
در ضمن مگر قرار است با عزاداری برای شهادت ائمه اطهار به این درک برسیم که ایشان چه مصیباتی را متحمل شده‎اند و یا هدف؛ زنده نگه داشتن اهداف والای ایشان است؟!
زنده نگه داشتن واقعه عاشورا برای اینست که بیاموزیم که از دین تحت هر شرایطی باید محافظت نمود حتی اگر به چنان مصیباتی که خاندان اهل‎بیت مبتلا شدند؛ گرفتار شویم. این است معرفت و این است چیزی که امام از ما می‎خواهد.
عزاداری امام حسین علیه السلام باید شایسته آن امام بزرگوار باشد و موجب وهن و تضعیف اسلام و مذهب شیعه نشود، بلکه همانند قیام آن حضرت باعث بقاء و عزت اسلام شود.

4- سیره ائمه اطهار در عزاداری حضرت سیدالشهدا علیه السلام

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در آخرین روزهای عمر خویش حدیثی را قرائت فرمودند که به حدیث ثقلین معروف می‎باشد. در آن حدیث ایشان فرمودند که دو چیز گرانبها برایتان به ودیعه می‎گذارم قرآن و عترتم. که این دو هیچگاه از هم جدا نمی‎شوند. تا وقتی که در کنار حوض کوثر به من ملحق شوند.
در قسمت اول به آیاتی از قرآن کریم استدلال کرده و به این نتیجه رسیدیم که این عمل جائز نمی‎باشد بلکه حرام است اما حال به سیره ائمه اطهار علیهم السلام در عزاداری امام حسین علیه السلام می‎پردازیم.
- هیچ کس نمی‎تواند ادعا کند که معرفتش نسبت به امام حسین علیه السلام بیشتر از ائمه اطهار علیهم‎السلام می‎باشد.
- هیچ کس نمی‎تواند ادعا کند که به تبع معرفت، محبتش نسبت به حضرت سیدالشهدا علیه السلام بیشتر از ائمه اطهار می‎باشد.
- هیچ کس نمی‎تواند ادعا کند که بیشتر از ائمه اطهار به قرآن کریم اشراف دارد و به آیات آن عامل می‎باشد.
پس چگونه است که پس از شهادت امام حسین علیه السلام، ائمه‎ی پس از ایشان در عزاداری‎های خود هیچ یک از این اعمال را انجام نداده‎اند؟!
در تاریخ آمده است که پس از واقعه کربلا، امام سجاد علیه السلام با این که خود شاهد آن واقعه‎ی تلخ بودند و پدر و برادران و عزیزان خود را از دست داده بودند ولی هیچگاه به صورت غیرمنطقی عزاداری نکرده‎اند. ایشان از هر فرصتی برای زنده نگه داشتن خاطره عاشورا استفاده کرده و واقعه را تعریف می‎نمودند. نقل شده که هنگام نوشیدن آب به شدت گریه می‎کردند و وقتی با پرسش اطرافیان در این باره مواجه می‎شد، پاسخ می‎داد: «چگونه گریه نکنم در حالی که آبی را که پرندگان و جانواران وحشی از آن آزادانه استفاده می‎کردند، بر پدرم منع نمودند؟! (4)
از امام صادق علیه السلام نقل شده است که امام سجاد علیه السلام پس از شهادت پدر تا آخرین لحظات زندگی بر مصیبت پدرش گریه می‎کرد و هرگاه می‎خواست دست به طعام ببرد و یا آب بنوشد گریه می‎نمود، تا جایی که یکی از خدمتگزاران به ایشان گفت: یابن رسول الله، چقدر گریه می‎کنید؟! می‎ترسم خود را هلاک کنید! حضرت در جواب فرمود: همانا اندوه و غصه‎ام را به خدا شِکوه می‎کنم و می‎دانم از خدا آنچه را که شما نمی‎دانید.(5) ایشان در پاسخ یکی دیگر از کسانی که به گریه‎های شدید ایشان معترض بود، فرمود: وای بر تو یعقوب پیامبر، دوازده فرزند داشت که خدا یکی را از چشم پدر دور کرد. یعقوب در فراق یوسف به قدری گریه کرد که دو چشمش نابینا و سفید شد و کمرش از غصه یوسف خمیده گشت، در حالی که فرزندش زنده و سالم بود. ولی من با دو چشمم دیدم که پدر و برادر و عموهایم و هفده تن از اهل‎بیت در کنارم کشته شدند، چگونه می‎توانم گریه نکنم؟! (6)
خوب این سیره امام سجاد علیه السلام در نحوه عزاداری امام حسین علیه السلام بود.
در زمان امام باقر و خصوصاً امام صادق علیهماالسلام که فضای سیاسی و فرهنگی کمی بازتر شده بود و امکان بسط و گسترش فرهنگ بود. ایشان روایات بسیاری از بزرگداشت واقعه کربلا و شهادت امام حسین علیه السلام و یارانش نقل فرمودند.
در تاریخ ثبت شده که در عصر امام صادق علیه السلام عده‎ای از هاشمیات در عزای امام حسین علیه‎السلام در حالت بی‎قراری به صورت خود می‎زدند، لباس مشکی و پشمینه به تن می‎کردند و غذای پخته نمی‎خوردند. این نهایت چیزی است که در عزای امام حسین علیه السلام در عصر اهل بیت علیهم السلام ذکر شده و در تاریخ ثبت شده است.

"و قد شَققنا الجُیوب و لَطَمنا الخَدود الفاطِمیات علی الحسین بن علی علیهماالسلام و علی مِثله تَلطُم الخَدود و تَشق الجُیوب ." (7)
سیره ایشان در عزاداری، برگزاری مجلس روضه در رثای شهدای کربلا بود که نقل شده است که امام صادق علیه‎السلام چنان اشک می‎ریختند که محاسن مبارکشان خیس می‎شد.
امام در مراسم روضه از شعرا دعوت می‎کردند که در مورد واقعه کربلا شعر بسرایند و نیز خود ایشان واقعه تاریخی را نقل می‎کردند.
جلوتر که می‎آئیم می‎رسیم به زمان امام کاظم و امام رضا علیهماالسلام که نقل شده: همین که محرم فرا می‎رسید، دیگر کسی خنده‎ای بر لب امام کاظم علیه السلام نمی‎دید و همواره اندوهگین بود تا دهه محرم بگذرد و چون روز عاشورا فرا می‎رسید، این روز، روز نهایت غم و مصیبت بود و می‎فرمود: اینست آن روزی که جدم حسین علیه السلام در آن کشته شد. (8)
در مورد نحوه عزاداری امام رضا علیه السلام نیز در تاریخ مطالبی نقل شده است. ریّان بن شبیب نقل می‎کند که روز اول محرم بر امام رضا علیه السلام وارد شدم. حضرت به من فرمود: اگر می‎خواهی در درجات بهشت با ما باشی، برای اندوه ما اندوهناک و در خوشحالی ما شادمان باش. (9)
دعبل خزاعی، شاعر معروف اهل‎بیت علیهم السلام، روایت کرده است: در ایام عاشورا خدمت امام رضا علیه السلام رسیدم. دیدم آن حضرت با اصحاب خود ملول و محزون نشسته‎اند. چون مرا دید، فرمود: "مرحبا به تو ای دعبل! مرحبا به یاری کننده ما به دست و زبان خود." پس مرا طلبید و نزد خود نشاند و فرمود: ای دعبل! دوست دارم که شعری برای من بخوانی که این ایام، ایام حزن ما اهل‎بیت و ایام سرور دشمنان ما، به خصوص بنی‎امیه بوده است.
آنگاه برخاست و بین ما و اهل خانه پرده‎ای زد و خانواده در پشت پرده نشستند تا در مصیبت جد خود بگریند. سپس به من فرمود: ای دعبل برای حسین علیه السلام مرثیه بخوان.
و گاه امام در مجالسی واقعه کربلا را نقل کرده و اشک می‎ریختند.
و بالاخره در این عصر که عصر غیبت امام زمان(عج) آخرین ذخیره الهی است، قرار داریم. امام در زیارت ناحیه مصیبات وارده بر حضرت سیدالشهدا و خاندان ایشان را مطرح کرده و حزن و اندوه خود را اینگونه بیان می‎فرمایند: (یا جداه) اگر روزگاران مرا به تاخیر انداختند و تقدیر الهی مرا از یاری تو بازداشت و نبودم تا با آنان که با تو جنگیدند، بجنگم؛ هر صبح و شام بر تو ندبه و زاری می‎کنم و بر تو به جای اشک، خون گریه می‎نمایم، از روی حسرت بر تو و از سوز و تاسف بر مصیبت‎هایی که بر تو وارد گشت تا آن زمان که در اثر سوز جانفرسای مصیبت و غصه جانگاه و اندوه فراوان، جان سپارم.
این است سیره ائمه اطهار علیهم السلام در عزاداری امام حسین علیه السلام، ضمن این که هیچ روایتی دال بر این که در عزاداری بر خود صدمه‎ای وارد کنیم به ما نرسیده است. و بر اساس آیات قرآن و فقه مبین شیعه، رساندن صدمه بر خود در صورت تعمد حرام می‎باشد.
حال کسانی که عمل قمه‎زنی را انجام می‎دهند بنابر چه استدلالی این عمل را انجام می‎دهند؟! وقتی که خبرگزاری‎های دنیا از آن همه عظمت در عزاداری سیدالشهدا علیه‎السلام فقط بخش قمه‎زنی را آن هم که توسط عده‎ای قلیل انجام می‎شود را به تصویر می‎کشد و شانتاژ خبری می‎دهد، قمه‎زنان چه پاسخی در این مورد دارند؟! آیا با این کار می‎خواهند برای شیعه آبروداری کنند یا آبروریزی؟!
مگر این روایت امام حسن عسکری علیه السلام را نخوانده‎اند که: «کُونوا زَیناً و لا تکونوا شَیناً جَرُّوا اِلینا کُلَّ مَودةٍ وادفعوا عَنّا کُلَّ قَبیح؛ زینت ما باشید؛ نه مایه ننگ ما. با رفتار خود همه محبت‎ها را به سوی ما جلب کنید و (با رفتار مناسب خود) هر (نسبت) ناروایی را از ما دور کنید. (10)
این دسته از افرادی که به بدعت‎هایی ناروای وارد بر مکتب شیعه، عمل می‎کنند آیا می‎پندارند با این عمل، زینت اهل‎بیت علیهم السلام می‎باشند؟! آیا با این رفتار، محبت‎ها را به سوی اهل‎بیت جذب می‎کنند؟! آیا با این عمل هر نسبت ناروایی را از اهل‎بیت دور می‎نمایند؟! آیا ایشان به خاطر رضایت و شادی اهل‎بیت این کار را انجام می‎دهند و یا به خواهش دل و نفس خود این کار را می‎کنند؟!
آیا بهتر نیست که این افراد تجدید نظری روی کار خود داشته باشند؟
عزاداری باید متناسب با روح اسلام و ارزش‎های متعالی مکتب اهل‎بیت عصمت و طهارت باشد و با احکام و تعالی حقه آنان منافات نداشته باشد.

5- سینه‎خیز رفتن به سمت حرم ائمه اطهار از کجا آمده است؟

متاسفانه دیده می‎شود که عده‎ای وقتی به زیارت حرم امام حسین و یا امام رضا علیهماالسلام می‎روند از فاصله‎ای دورتر به صورت سینه‎خیز به سوی حرم حرکت می‎کنند.
این هم تحریفی است که متاسفانه در سالیان اخیر در اعتقادات تشیع ایجاد شده است. حال این که در قرآن و سنت ما چنین چیزی وجود ندارد. نحوه زیارت امام صادق علیه السلام در تاریخ ذکر شده است که با احترام و ادب و تواضع به سمت قبر مطهر می‎رفتند و زیارت‎نامه می‎خواندند.
و نیز در روایات متعدد آداب زیارت قبور مطهر اهل‎بیت علیهم السلام ذکر شده است و در هیچ یک از آنها سینه‎خیز رفتن مطرح نشده و حال آن که این عمل نشانه‎ای از ادب نیست.
در مکتب تشیع به آزادگی و آزادمردی و حفظ شخصیت انسان بسیار توجه شده است و این اعمال دور از آزادگی است و ائمه اطهار نیز هیچ سفارشی به این کار نکرده و حتی مخالف آن می‎باشند.
نقل شده است که وقتی حضرت علی علیه السلام از جنگ صفین برمی‎گشتند به شهر انبار - که الان یکی از شهرهای عراق است و از شهرهای قدیم ایران بوده که ایرانیان در آنجا ساکن بودند - رسید؛ عده‎ای از کدخداها و بزرگان به استقبال خلیفه آمده بودند. و در جلوی مرکب امام شروع به دویدن کردند. حضرت فرمود: چرا این کار را می‎کنید؟
گفتند: این احترامی است که ما به بزرگان و سلاطین خود می‎گذاریم.
امام فرمود: این کار را نکنید چرا که شما را پست و ذلیل و خوار می‎کند. چرا خودتان را در مقابل من که خلیفه‎تان هستم خوار و ذلیل می‎کنید؟ من هم مانند شما هستم. (11) ببینید امام در زمان زنده بودنشان با خوار و پست و ذلیل نمودن مخالف بودند و به تبع همه ائمه نیز با این کار مخالفت می‎کردند، چگونه ممکن است که پس از شهادتشان با این کار مخالف نباشند. هر کاری که موجب خواری و ذلت انسان شود جایز نیست.

6- امام نیازی به « سگ » ندارد، شیعه می‎خواهد

برخی نیز در بین دسته‎جات خود را «سگ» امام حسین و یا دیگر ائمه علیهم السلام می‎نامند و یا در اشعار از سگ بودن خود یاد می‎کنند و گاهی قلاده به گردن می‎بندند و به صورت چهار دست و پا راه می‎روند. ایشان با این کار فلسفه بعثت انبیاء علیهم السلام را زیر سوال می‎برند. چرا که انبیاء مبعوث شدند تا انسان را به تکامل و کمال انسانیت رهنمون دهند. وگرنه حیوانات که بودند و انسان هم که به صورت جاهلی حضور داشت و می‎‎توانستند نقش حیوانات را برای انبیاء و ائمه اطهار بازی کنند دیگر چه نیازی به این همه مشقت و خون دل خوردن برای تربیت بشر وجود داشت؟! که حال پس از گذشت این همه سال دوباره به آن حالات، سیر قهقرایی داشته باشند.
غرض این که ائمه اطهار برای انسان‎سازی آمده‎اند نه سگ‎پروری که برایش امکان هیچ رشد و تعالی وجود ندارد.
آن افراد وقتی خود را سگ می‎نامند؛ انسان را از مقام شامخ انسانیت به زیر کشیده، به حیوانیت و پستی و دنائت می‎کشاند و این جائز نیست و بر خلاف آزادگی و آزادمردی است که هدف نهضت و قیام مقدس عاشورا بوده است. لذا تحقیر و پست شمردن انسان، از سوی هیچ کس حتی خود فرد، جایز نیست و موجب عقاب اخروی است.
سیره نظری و عملی پیامبر اکرم و ائمه اطهار علیهم السلام حاکی از احترام و ارزش فراوان به انسان‎ها و بندگان خدا در هر لباس و با هر رنگ و مذهب است.

ب- سخنی با دشمنان اسلام

متاسفانه در پی انجام اعمالی نادرست از سوی برخی از شیعیان، رسانه‎های غربی، تصاویر و اخباری را از آنها تهیه و ارائه می‎دهند که تفکر شیعه را وحشی‎گری و همراه با جمود و جهل نشان دهند و بدین وسیله بر ضد شیعه تبلیغ می‎نمایند که لازم است مواردی به ایشان تذکر داده شود:
1- برای شناخت مکتب و یا دینی باید به اولین لایه‎ها و سرچشمه آن رجوع نمود. آب وقتی از سرچشمه‎ای جاری می‎شود پاک و زلال و خالص است و وقتی جریان می‎یابد لاجرم در بین مسیر دچار آلودگی‎هایی می‎شود و از زلالی آن کاسته می‎گردد.
دیگران برای شناخت مکتب تشیع و دین مبین اسلام باید به شناخت پیامبر اسلام و ائمه اطهار مبادرت نمایند و سیره گفتاری و رفتاری ایشان را مورد مطالعه قرار دهند. نه این که رفتار برخی از مسلمانان را ملاک معرفی مکتب شیعه و دین اسلام قرار دهند.
و نیز آیا آنها هیچگاه دیده‎اند که یکی از علما و مراجع شیعه، چنین اعمالی را انجام داده باشند؟ چرا معیار و ملاک معرفی شیعه را رفتار و گفتار علمای جلیل القدر قرار نمی‎دهند؟! و رفتار عده قلیلی از شیعیان را به نام مکتب تشیع معرفی می‎کنند؟!
2- رسانه‎های غربی، خبری را انتشار داده‎اند که عده‎ای از مسیحیان در روز به صلیب کشیدن شدن حضرت مسیح علیه السلام عزاداری خاصی انجام می‎دهند.
حال سخن‎مان اینست که مگر شیعه با دیدن این تصاویر، این رفتارها را از کل مسیحیت می‎بیند یا عده‎ای از آنان؟
مکتب شیعه می‎داند که دین مسیحیت یک دین الهی است که با هدف انسان‎سازی، توسط حضرت مسیح ابلاغ شده است. پس این اعمال که غیرانسانی و وحشیانه است را جزء دین مسیحیت نمی‎داند. بلکه نشأت گرفته از جهل و جمود عده‎ای از مسیحیان می‎داند.
بهتر است که دشمنان اسلام کمی منطقی به مسائل نگاه کنند چرا که قطعاً در نظر انسان‎های متفکر و منصف وجهه خود را پلید جلوه می‎دهند.

ج- وظایف و رسالت علما

نقطه انحراف در هر حرکت، زمانی صورت می‎پذیرد که بی‎سوادان و نادانان جای فرزانگان و دانایان را بگیرند. کسانی که خود را بی‎نیاز از مطالعه و تدبر می‎دانند و فکر می‎کنند چون به هر علتی مورد توجه و استقبال برخی عوام قرار گرفته‎اند، حتی می‎توانند نظریه دینی هم صادر کنند، ولی با این همه، این مسئله چیزی از وظیفه بزرگ خردمندان و عالمان نمی‎کاهد. حضرت علی علیه السلام می‎فرماید: خدا از مردم نادان عهد نگرفت که بیاموزند، ولی از دانایان عهد گرفت که آموزش دهند. (12)
اصل برپایی مراسم عزاداری برای اهل‎بیت عصمت و طهارت امری است ممدوح و لازم ولی همانگونه که امیرمومنان علی علیه السلام می‎فرماید هر عملی نیاز به شناخت و معرفت دارد. «هیچ حرکتی نیست، مگر آن که در آن نیازمند شناخت هستی.»(13) که دادن این معرفت به مردم از وظابف علما می‎باشد.
در این میان رسالت علما و دانایان و اهل فضل و فکر و مطالعه، رسالتی است بی‎بدیل، از طرفی وظیفه آگاه‎سازی و حرکت و خط دهی بر اساس اسلام ناب و سیره اهل‎بیت علیهم السلام، همراه با عقلانیت ممدوح، پیش رو می‎باشد و از طرف دیگر دستگاه عزای حسینی، دستگاهی است که با ابعاد مختلفی اعم از شعر و شور و شعور گره خورده است و این حساسیت خطیر، کج سلیقگی و آزمون و خطا را برنمی‎تابد.
خدای متعال در آیه کریمه‎ای می‎فرماید:
«الَّذِینَ یُبَلِّغُونَ رِسَالَاتِ اللهِ وَ یَخْشَوْنَهُ وَلَا یَخْشَوْنَ أَحَدًا إِلَّا اللهَ وَ کَفَى بِاللّهِ حَسِیبًا؛ کسانی که پیام‎ها و فرامین خداوند را ابلاغ می‎کنند و می‎رسانند و از او می‎ترسند و از هیچ کس جز او نمی‎ترسند، خدا برای حساب کردن اعمالشان کافی است.(14)
این آیه خطاب به رسول خدا و به تبع آن ائمه اطهار و سپس علما می‎باشند که می‎فرماید: پیامبران پیشین کسانی بودند که رسالت‎های الهی را تبلیغ می‎کردند و از او می‎ترسیدند و از هیچ کس جز خدا واهمه نداشتند. تو نیز در تبلیغ فرامین و پیام‎های خداوند نباید کمترین وحشتی از کسی داشته باشی.
یعنی علما از این که در مقابل بدعتی بایستند و سنت صحیح را ارائه دهند؛ ترس و وحشتی نداشته باشند که همه چیز در نزد خداوند حساب می‎شود و چیزی نادیده گرفته نمی‎شود.
در آیه 67 سوره مائده نیز خداوند امر می‎فرماید که ای پیامبر آنچه را از پروردگارت بر تو نازل شده به مردم برسان.
این آیات نشانگر وظایف علما است که باید اعمال رحمانی و شیطانی را به مردم معرفی کنند. ایشان باید حق و حقیقت را به مردم برسانند. بدعت‎ها یکی از مواردی است که علما به جهت شناختی که به دین عزیز اسلام دارند می‎توانند شناسایی کنند که کدام عمل بدعت و نوآوری در دین است. از آن جهت علما در معرفی و مقابله با بدعت‎ها نقش بسزایی را باید ایفا نمایند. حتی سکوت هم نباید بکنند چرا که گاهی از سکوت ایشان به عنوان رضایت برداشت می شود.
رسول خدا صلی الله علیه و آله در زمینه بدعت و وظایف علما می‎فرماید:
«اذا ظهرت البدع فی امتی، فلیظهر العالم علمه، فمن لم یَفعل فعلیه لعنة الله؛ وقتی در بین امت من بدعت‎ها آشکار شوند، باید عالم، علم خود را آشکار کند، و هر کس این کار را نکند لعنت خدا بر او باد.(15)
در این روایات وظیفه علما در زمینه بدعت به خوبی بیان شده است که اگر بدعتی در دین ایجاد شد این عالم است که به وسیله علم خود باید آن را آشکار کند و با آن مقابله نماید و بر اساس فرمایش صریح رسول خدا اگر این کار را نکند مورد لعنت الهی قرار می‎گیرد.
رسول اکرم صلی الله علیه و آله در ضمن روایت دیگری وظیفه علما را مطرح فرموده است که:
«صنفان من امتی اذا صلحا صلحت امتی، و اذا فسدا فسدت امتی.
قیل: یا رسول الله و مَن هما؟ قال: الفقهاء و الاُمراء؛ دو گروه از امت من هستند که هر گاه اصلاح شوند، امت من اصلاح می‎شوند و هر گاه فاسد شوند، امت من فاسد می‎شوند. پرسیده شد آن دو گروه کدامند یا رسول الله؟ فرمود: فقیهان و حاکمان.(16)
بنابر روایت رسول خدا فقیهان و علما و حاکمان جامعه نقش اساسی را در از بین بردن بدعت‎ها دارند. ایشان باید اولا دین حقیقی را به مردم معرفی کنند و در ثانی اگر بدعتی در دین به وجود آمد با آن به شدت مقابله کنند که در غیر این صورت آبرو و حیثیت دین به خطر می‎افتد و علما در حفظ و صیانت حیثیت دین نقش سنگینی بر عهده دارند.
حضرت علی علیه السلام در یکی از خطبه‎های خود وظایفی برای امام و جانشینان ایشان که علما هستند برمی‎شمارد که این حساسیت وظیفه ایشان را می‎رساند:
«انّهُ لَیسَ عَلی الامام الاّ ما حُمِّلَ مِن اَمر رَبّهِ:
الابلاغُ فِی الموعِظَةِ، وَالاجتهادُ فی النَّصیحَةِ، والاِحیاءُ لِلسُّنَةِ، و اقامَةُ الحُدوُدِ عَلی مُستَحِقیها، وَ اصدارُ السُّهمانِ عَلی اَهلها.»
به تحقیق بر امام وظیفه‎ای قرار داده نشده مگر قیام به آنچه پروردگارش به او امر کرده و آن پنج چیز است: ابلاغ موعظه (فرمایش پیغمبر اکرم) و کوشش نمودن در پند و اندرز دادن، و احیای سنت (رفتار بر اساس احکام رسول خدا) و اجرای حدود بر آن کسی که سزاوار است و بیت المال را به اهلش رسانیدن.(17)
پس از ذکر آیات و روایاتی در باب رسالت علما و دانشمندان در می‎یابیم که ایشان وظیفه خطیری دارند که اگر به آن عمل نکنند به دین ضربه‎های اساسی وارد می‎شود. امید که خداوند ایشان را در راه اعتلای معارف و احکام دین توفیق دهد و یاری رساند.

پی نوشتها:

1- صف/ 8، توبه / 32 .
2- مائده/ 105.
3- نساء / 93.
4- البدایة و النهایة، ج 9، ص 107.
5- امالی، شیخ صدوق، مجلس 29، ص 141.
6- کامل الزیارات، جعفربن محمد بن قولویه، باب 32، ص 115.
7- تهذیب الاحکام، ج 8، ص 325، چاپ دارالکتب الاسلامیه.
8- امالی، شیخ صدوق، مجلس 27.
9- امالی، شیخ صدوق، مجلس 27.
10- بحارالانوار، ج 75، ص 372.
11- کتاب آزادی معنوی، مرتضی مطهری، ص 23.
12- نهج البلاغه، حکمت 478 .
13- تحف العقول .
14- احزاب/ 39 .
15- اصول کافی، ج1، کتاب فضل العلم، باب بدعتها، ص 94.
16- الخصال، شیخ صدوق، ترجمه و توضیح یعقوب جعفری، ج1، ص 60.
17- نهج البلاغه، خطبه 104، بند 10، ص 311، ترجمه فیض الاسلام .