حضور نیروهای اسرائیلی در جنوب لبنان باعث رشد تنفر شهروندان شیعه جنوب از عناصر سازمان‌های مسلح در جنوب لبنان شده بود. عناصر این سازمانهای مسلح، در برابر اسرائیل مقاومت چندانی از خود نشان نمی دادند که اهالی جنوب بتوانند به آن اتکاکتند، بلکه اغلب اوقات ساکنان جنوب را در روستاهای خود تنها می گذاشتند تا بدون هیچ شور و هیجانی برای ابراز همبستگی با سازمانها و احزاب مسلح، تجاوزهای بیشتری را تحمل کنند.
 
در اواخر دهه ۷۰، هنگام دیدار از روستاهای شیعی، همواره حکایاتی شنیده می شد که در آنها، لبنانیها قربانی و فلسطینیان عامل شر بودند. حتی کشاورزان نیز به جای آن که اسرائیلی ها را سرزنش کنند، شعارهای ضد فلسطینینی سر می دادند. بیشتر اوقات روستاییان، علت تنگناها و سختی های خود را با حضور فلسطینیان در جنوب لبنان مرتبط می دانستند. این تحولات موفقیتی برای طرح امنیتی اسرائیل بود که می توان ابعاد آن را به آسانی دریافت. اسرائیل در واقع احساسات قوی روستاییان را هدف قرار داده بود؛ زیرا ریشه‌های این نوع موضع گیری روستاییان جنوب لبنان، به اوایل دهه ۷۰ باز می گشت. در آن دوران، برخی از شیعیان پس از اصطکاک با فلسطینیان، تظاهراتی در تأیید و حمایت از ارتش لبنان برگزار کردند.
 
کشتار اهدن و کشته شدن طونی فرنجیه: طونی سلیمان فرنجیه نماینده شمال در پارلمان بود و به جبهه لبنان وابسته بود. وی در تاریخ ۴ ماه مه ۱۹۷۸ رفقایش در جبهه را به تعامل با اسرائیل و تلاش برای تقسیم لبنان متهم کرد و در تاریخ ۱۱ ماه مه ۱۹۷۸ از آن کناره گیری کرد.
 
این اوضاع رقابت بین شبه نظامیان وابسته به "حزب المرده" در منطقه "زغرتا" و "حزب کتائب" را در "شکا" بر سر در آمد کارخانه‌های سیمان و بر سر رهبریت تأثیر و نفوذ مسیحی در شمال تشدید کرد و باعث شد طرفین دست به اسلحه ببرند و اوضاع بحرانی شود که خطرناکترین وضعیتش همان آدم ربایی از طرفین بود.
 
پس از آن در پی دیدار بشیر جمیل و طونی فرنجیه در چند روز پیش از کشتار اهدن، آتش بس بین طرفین برقرار شد. یگانی از شبه نظامیان وابسته به حزب کتائب در بامداد ۱۲ ژوئن ۱۹۷۸ به قصر فرنجیه در شهرک "اهدن" هجوم بردند که نتیجه آن ۳۴ کشته داد که در بین آنها طونی فرنجیه و همسر و دخترشان بود ولی سلیمان طونی فرنجیه به خاطر حضور داشتن در خارج از منزل جان سالم به در برد.
 
سلیمان فرنجیه رئیس جمهور لبنان، بشیر جمیل و افراد حزب کتائب را که در رأس نیروهای مهاجمش سمیر جعجع بود و به هنگام بازگشت از عملیات مجروح شد، مسئول این کشتار دانست. به این ترتیب حضور نیروهای کتائب در شمال به پایان کار خود رسید. آنها پا به فرار گذاشتند و بعد از آن ستون فقرات نیروهای لبنانی را تشکیل داد و نفوذ حزب کتائب در پست ایست و بازرسی پل المدفون در شمال متوقف گردید.
 
شکل گیری شبه نظامیان مسیحی "القوات اللبنانیة" (نیروهای لبنانی): در زمستان سال ۱۹۷۸ روابط بین حزب کتائب و نیروهای سوری وخیم شد و به درگیری های نظامی انجامید که بعدا به خارج شدن نیروهای سوری از محله اشرفیه و کل منطقه بیروت شرقی منجر شد. این کار در پی روی کار آمدن بشیر جمیل (پسر بیار جمیل رئیس حزب کتائب) اتفاق افتاد که شاخه نظامی کتائب را پس از کشته شدن ولیم حاوی در تل الزعتر در ژوئیه ۱۹۷۶ تأسیس کرد.
 
ناپدید شدن امام موسی صدر در لیبی: امام موسی صدر در تاریخ ۱۹۷۸ / ۸/ ۳۱ به منظور شرکت در مراسم جشن استقلال لیبی به این کشور عزیمت کرد و سرهنگ محمد قذافی با وی دیدار نمود. سپس با همراهش شیخ محمد یعقوب و خبرنگاری به نام عباس بدرالدین در هتل الشاطی در طرابلس غربی اقامت گزید. از آن جا بود که دیگر خبری از امام موسی صدر نشد و هیچ کس از وی هیچ خبری پیدا نکرد.
 
آشفتگی جنوب لبنان بر اثر ناپدید شدن امام موسی صدر در لیبی: در سی اوت ۱۹۷۸ در حالی که مناطق جنوب لبنان در شرایط بحرانی و ناهنجاری بسر می برد و بخشی از آن در اشغال ارتش رژیم صهیونیستی بود امام موسی صدر به لیبی سفر کرد و در آنجا ناپدید گردید. ضایعه ناپدید شدن امام موسی صدر جامعه شیعیان لبنان به ویژه اهالی جنوبی را دچار آشفتگی و اضطراب کرد. این وضعیت جز با حادثه اسلامی عظیمی همچون پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی به رهبری امام خمینی (رحمه الله) جبران پذیر نمی بود.
 
برگزیده شدن نبیه بری به ریاست جنبش امل: نبیه بری رئیس جنبش امل در مورد وضعیت این جنبش پس از ربوده شدن امام موسی صدر در مصاحبه‌ای که با روزنامه السفیر داشته چنین می گوید: فضای نارضایتی و عدم پذیرش ناپدید شدن امام موسی صدر در بین شیعیان به طور عام در جنبش محرومان به طور خاص حکمفرما شد و گمان می رفت که ناپدید شدنش مدت زیادی به طول نینجامد. این امر اقتضا کرد که رهبریت جنبش قانون موقت و استثنایی را از تاریخ ۲/آوریل ۱۹۷۹ به مدت یکسال اجرا کند. بر اساس این قانون، سید حسین حسینی نماینده پارلمان لبنان به عنوان دبیرکل موقت این جنبش انتخاب شد که از سوی شیخ محمد مهدی شمس الدین و نبیه بری دستیار گل پشتیبانی می شد و هیأت امنا مسئولیت‌ها را توزیع میکرد.»
 
دیری نپایید که بین دبیر کل جدید و معاونش بر سر اختیارات اختلاف پیش آمد و فیصله داده نشد. در پی بروز این اختلافات در تاریخ ۴ آوریل ۱۹۸۰ کنگره عمومی جنبش برگزار شد. این کنگره قانون موقت و استثنایی را ملغی اعلام کرد و نبیه بری را به عنوان رئیس جنبش برگزید.
 
منبع: تاریخچه‌ی سیاسی لبنان، مجید صفاتاج، صص91-88، ناشر: آفاق رمشن بیداری، تهران، چاپ اول، 1396