کسالت و بی‌نشاطی، موجب کاستی توان عملکردی انسان می‌گردد. فقدان نشاط، موجب انقباض روح و از بین رفتن هیجان می‌گردد و همین امر سبب فقدان توان لازم برای انجام دادن کار می‌گردد. در نتیجه، ناکامی را به دنبال دارد.حقیقت این است که موفقیت، جز با تلاش به دست نمی‌آید و همان گونه که گذشت، تلاش، نیازمند نشاط است. از این رو، کسالت و سستی، دشمن تلاش و کوشش انسان است. از این رو، اگر کسی دچار کسالت شود، بهره دنیا و آخرت را از دست می‌دهد. این بدان جهت است که فرد کسل، نه به امور عبادی خود می‌رسد و نه به زندگی خود. از این رو، امام باقر (علیه السلام) کسالت را مایه خسارت دینی و دنیایی انسان میداند و تصریح می‌فرماید: هیچ خیری در کسالت نیست. وقتی کسی در انجام دادن درست رکوع و طهارت دچار کسالت شود، در او خیری برای آخرتش نیست و هر گاه در اموری که زندگی او را سامان می‌دهد، دچار کسالت شود، در او خیری برای دنیایش نیست.
 
در این حدیث، بر مسئله خیر که یکی از ارکان اساسی شادکامی است، تأکید شده و نقش کسالت در محرومیت از خیر، برشمرده شده است که نشان می‌دهد نشاط، موجب خیر در زندگی می‌شود و شادکامی را به وجود می آورد. به ویژه در امور دنیوی، ترکیب کسالت روحی و ناتوانی عملی، موجب فقر می‌شود و همین امر، یکی از پایه های سعادت دنیوی را از بین می برد. امام علی (علیه السلام) در این باره تصریح می‌کند: آن گاه که همه چیز جفت گشت، تنبلی و درماندگی با هم جفت شدند، و فقر، ثمره آن دو گردید. همچنین کسالت، مانع ادای حقوق (بویژه حقوق خداوند متعال) نیز می‌گردد و سعادت اخروی را تهدید می‌کند. نظام حقوق برای تنظیم روابط انسان با دیگران (خدا و مردم)، جهت دستیابی به شادکامی دنیا و آخرت است و کسالت، از عوامل مهمی است که مانع تحقق این امر می‌شود. کسالت، کلید هر شر و بدی و قفل هر خیر و برکت است. لذا کسی که به آن دچار شود، به آرزوهای خود نمی‌رسد، فرصت ها را از دست می‌دهد، محرومیت به بار می آورد، به هلاکت منجر می‌شود و در نهایت، موجب ناکامی و پشیمانی می‌گردد. در سفارش امام باقر (علیه السلام) به جابر جعفی چنین آمده است: از سستی در آنچه عذری در آن نداری، بپرهیز؛ که پشیمانان به آن پناه می برند.
 
شادکامی اصیل، هم بعد دنیوی دارد و هم بعد أخروی. از آنچه در این بحث به دست می‌آید که کسالت، از عوامل ناشادکامی است؛ چون انسان، نه دنیا را به دست می آورد و نه آخرت را. کسی که در تلاش برای زندگی خود سست باشد، سربار دیگران می‌گردد. همه امور انسان و زندگی او توسط خداوند متعال تقدیر می‌شود. هر چند در باره سرور و شادی، واژه تقدیر به کار نرفته است، اما به هر حال، این که انسان، به نشاط نیاز دارد و نشاط از راه لذت تأمین می‌شود و لذت، عوامل مختلف و شرایط خاصی دارد، همگی جزء تقدیرهای تکوینی خداوند متعال اند. از این رو، در این جا با دو مفهوم رو به رو هستیم: «سرور مقدر» و «سرور مؤثر». سرور مؤثر، یعنی آن شادی ها و لذت هایی که در زندگی اثر می گذارند و نشاط را به وجود می‌آورند. عامل تبدیل سرور مقدر به سرور مؤثر، «التذاذ» انسان و استفاده درست از عوامل لذت بخش است. التذاذ، شادی را به وجود می آورد و در نتیجه، انسان احساس نشاط می‌کند. بنابراین باید انواع لذت را شناخت و شروط آن را دانست و در زندگی به کار بست تا نشاط تأمین گردد.
 
زندگی موحدانه، الگوی شادکامی از دیدگاه اسلام است. این الگو بر اساس ساختار شادکامی، مبتنی بر دو اصل اساسی است: «خیرباوری» و «لذت بری» که نشاط را به ارمغان می‌آورند. خیر بودن تقدیرهای خداوند نیز بدان جهت است که همه تقدیرهای تکوینی و تشریعی خداوند، در راستای رشد توحیدی انسان‌اند. بنابراین، رویدادها و تکالیف زندگی، همه و همه برای رشد دادن انسان شکل گرفته اند. توجه به این حقیقت، عامل رضامندی می‌گردد. نکته‌ای که نباید از آن غافل شد، آن است که تحقق خیر نهفته در تقدیرهای خداوند متعال، متوقف به واکنش صحیح انسان به موقعیت های مختلف زندگی است. این واکنش ها، رضامندی کلی نسبت به همه تقدیرها دارند و یک سری از این واکنش ها، ناظر به موقعیت های خاصی اند که عبارت اند از: شکر در خوشایند؛ صبر در ناخوشایند؛ انجام دادن طاعت؛ ترک معصیت.
 
همچنین نشاط نیز متوقف بر التذاذ است و التذاذ بر اساس دو بعد انسان، به دو قسم التذاذ مادی و معنوی تقسیم می‌شود. بنابراین، می‌توان  با تکیه بر محور توحید، با رسیدن به رضامندی، شکر، صبر، رغبت به طاعت و انجام دادن آن، کراهت از معصیت و ترک آن، و التذاذ مادی و معنوی، به شادکامی دست یافت. در متون دینی، گاه مباحث مربوط به مؤلفه های رضامندی، با هم مورد بحث قرار گرفته اند. در این متون، الگوهای مربوط به هر دو موقعیت و عوامل مشترک آن‌ها قرار دارند. انسان‌ها در موقعیت «خوشایند – ناخوشایند» به گونه های مختلفی عمل می‌کنند. شناخت این گونه ها به ما کمک می‌کند تا وضعیت خود را شناسایی کنیم و ببینیم کدام یک از آن‌ها ممکن است که از ما سر زند.
 
منبع: الگوی اسلامی شادکامی، دکتر عباس پسندیده، صص145-140، مؤسسه علمی فرهنگی دار‌الحدیث، قم، چاپ دوم، 1394