زهد در دنیا، ویژگی اولیای الهی دانسته شده که به تعبیر قرآن کریم، هیچ اندوهی ندارند و روش ارزیابی آنان از دنیا نیز بیان شده است. آنس نقل می‌کند که روزی از پیامبر خدا (صلی الله علیه و اله و سلم) پرسیدند: آن اولیای خدا که هیچ بیم و اندوهی به آنان راه ندارد، چه کسانی هستند؟ ایشان فرمود: «آنان که به باطن دنیا نگاه کردند وقتی مردم به ظاهر آن نگریستند. در نتیجه به آینده دنیا اهتمام کردند وقتی که مردم به حال آن اهتمام ورزیدند» شبیه این کلام، از امیرمؤمنان (علیه السلام) نیز نقل شده است. البته در این دو حدیث، از واژه‌های عاجل و آجل به جای «فانی و باقی» استفاده شده‌اند که از لحاظ معنایی، تفاوت چندانی ندارند.
 
 در دیگر احادیث نیز کاربرد این واژه‌ها به چشم می‌خورند. آنچه مهم است این که در این دو حدیث، به خوبی اجل و عاجل در برابر هم قرار داده شده‌اند و نشان میدهد که آنچه زهد در دنیا را به وجود می‌آورد، زودگذر بودن آن است، هر چند نقد است و آنچه رغبت به آخرت را به ارمغان می‌آورد، پایدار بودن آن است، هر چند در آینده تحقق یابد. لذا امام زین العابدین (علیه السلام) برای ترغیب به زهد، مخاطب خود را به همین زودگذری توجه می‌دهد. به هر حال این می‌تواند برای تنظیم رغبت، به عنوان یک سبک ارزیابی، مورد توجه قرار گیرد. گذشته از واژه‌های یاد شده، معصومان گاه با طرح مسئله مرگ، پایان پذیری و ناپایداری دنیا را بیان داشته و زهد در دنیا را تبیین کرده‌اند. پیامبر خدا (صلی الله علیه و اله و سلم) که در این باره می‌فرماید:« مرگ برای بی رغبت سازی به دنیا و رغبت آوری در آخرت، کافی است.» امام على (علیه السلام) نیز می‌فرماید:« کسی که زیاد به یاد مرگ باشد، رغبتش به دنیا کاهش می‌یابد.»
 
معیار دیگر، پیامد پدیده‌هاست. پدیده‌ای شایسته دلبستگی است که پیامد منفی نداشته باشد. امور زیانباری که آینده انسان را تهدید می‌کنند، شایسته دلبستگی نیستند و بر عکس، چیزهایی که پیامد مثبت دارند و آینده انسان را تأمین می‌کنند، شایسته دلبستگی‌اند. اگر از این منظر و با این معیار نیز دنیا و آخرت را مورد ارزیابی قرار دهیم، می‌توان  زهد به دنیا و رغبت به آخرت را تبیین کرد. دنیا گروی، سرانجامی شوم دارد و آخرت گروی، سرانجامی نیک. کسی که به این واقعیت آگاهی یابد، طبیعی است که نسبت به دنیا، راغب و نسبت به آخرت، زاهد خواهد شد. امام علی (علیه السلام) در این باره می‌فرماید:« دانا همان کسی است که از دنیا گریزان است نه راغب به آن؛ زیرا دانشش راهنمایی می‌کند بر این که دنیا زهری کشنده است. به همین جهت، او را به فرار از هلاکت وا می‌دارد.» در روایت دیگری، امیر مؤمنان(علیه السلام) به ارزشمندی آخرت اشاره می‌کند و با توصیف بهشت می‌فرماید: «اگر به دیده دل به آنچه از آن بهشت برای تو توصیف کردم، نظر اندازی، نفست از خواستنی‌ها و لذت ها و مناظر چشم نواز دنیا دوری خواهد کرد.» بنابراین، یکی دیگر از قلمروهای یقین، شناخت پیامدهای دنیا و آخرت است.
 
معیار دیگر، ارزش پدیده‌هاست. پدیده‌ای شایسته دلبستگی است که ارزشمند باشد. اگر چیزی ناقص و بی‌ارزش باشد، مورد مناسبی برای رغبت و دلبستگی نخواهد بود. بر اساس این اصل نیز زهد به دنیا و رغبت به آخرت را می‌توان  تبیین نمود. در واقعیت امر، دنیا بی ارزش و آخرت، ارزشمندترین چیز است. کسی که به این واقعیت آگاه باشد، نسبت به دنیا زاهد می‌گردد و نسبت به آخرت، راغب. امام على (علیه السلام) با اشاره به این قاعده می‌فرماید: شایسته ترین مردم به زهدورزی کسی است که کاستی دنیا را بشناسد. به همین جهت ایشان برای تشویق کردن مردم به سوی زهد در دنیا، آن‌ها را به نقص و بی ارزشی دنیا توجه می‌دهد و می‌فرماید:« ای مردم! به دنیا بی رغبت باشید؛ چرا که عیش آن کوتاه و خیر آن کم است.» بر همین اساس، یکی از خطوطی که روایات اسلامی دنبال می‌کند، بیان بی ارزشی دنیا و ترغیب به بی ارزش دانستن آن است. جمع بندی همه آنچه را که در باره شناخت ماهیت دنیا و آخرت بیان کردیم، می‌توان  در کلمه «حزم (دوراندیشی)» خلاصه کرد. کسی که اهل دوراندیشی است، آینده (آخرت) را به خوبی می شناسد و حال (دنیا)، او را فریب نمیدهد و لذا رغبتش را نسبت به آخرت تنظیم می‌کند و نسبت به حال، زاهد می‌گردد. بر همین اساس، امام علی (علیه السلام) می‌فرماید: «دوراندیش ترین شما، زاهدترین شماست.»
 
از قوانین زندگی، تنظیم روزی است که بر اساس مصلحت انسان، توسط خداوند متعال صورت می‌گیرد و با عنوان تقدیر روزی از آن یاد می‌شود. اگر انسان باور کند که روزی، به صورت حکیمانه تنظیم می‌شود، تقاضای بیشتری نخواهد کرد. دلیل وحی و زیاده طلبی، باور نداشتن به تنظیم حکیمانه روزی است. وقتی انسان قبول نداشت که آنچه اکنون دارد به مصلحت اوست، حرص و رغبت به دنیا پیدا می‌کند. بنابراین، راه تنظیم رغبت و کاستن از زیاده طلبی، باور به حکیمانه بودن تنظیم روزی است. پیامبر خدا (صلی الله علیه و اله و سلم) در این باره می‌فرماید:« به تقسیم خدا راضی باش تا زاهد باشی.» همچنین در حدیث دیگری از ایشان آمده است:« شریف‌ترین زهد آن است که قلبت بر آنچه روزی داده شدی، آرام گیرد.» لذا اگر کسی از روزی خداوند راضی نباشد، نمی‌توان  وی را زاهد دانست.
 
منبع: الگوی اسلامی شادکامی، دکتر عباس پسندیده، صص211-206، مؤسسه علمی فرهنگی دار‌الحدیث، قم، چاپ دوم، 1394