اسرار غیبت امام زمان علیه السلام

پیشینه چرایی غیبت‏ به قبل از تولد حضرت حجت‏ باز می‏گردد; زمانی که فلسفه غیبت در میان مردم مطرح و پیامبر اکرم‏ صلی الله علیه وآله و ائمه معصومین‏ علیهم السلام در مقام پاسخگویی به آن برآمده‏ اند.

هزاران سر نهان در نظام دین و برنامه ‏های مترقی آن وجود دارد که درک هر یک، دلی دریا و چشمی بینا می‏خواهد تا آنجا که همه پیامبران هم نمی‏توانند به تمام اسرار آگاه باشند.

غیبت ولی عصرعلیه السلام از رازهای بسیار پیچیده‏ ای است که با ظهور او همه حقیقت روشن می‏گردد. عبدالله بن فضل هاشمی می‏گوید: امام صادق‏ علیه السلام فرمود: حضرت صاحب‏ الامر ناچار غیبتی خواهد داشت، به طوری که گمراهان در شک واقع می‏شوند.

سؤال کردم: چرا؟ فرمود: ماذون نیستیم علتش را بیان کنیم. گفتم: حکمتش چیست؟ فرمود: همان حکمتی که در غیبت‏ حجت‏های گذشته وجود داشت، در غیبت آن جناب وجود دارد. اما حکمتش جز بعد از ظهور او ظاهر نمی‏شود، چنان که حکمت‏ سوراخ کردن کشتی و کشتن جوان و اصلاح دیوار به دست‏ حضرت خضر علیه السلام برای حضرت موسی ‏علیه السلام آشکار نشد جز هنگامی که می‏خواستند از هم جدا شوند.

ای پسر فضل! موضوع غیبت، سری از اسرار خدا و غیبی از غیوب الهی است، چون خدا را حکیم می‏دانیم باید اعتراف کنیم که کارهایش از روی حکمت صادر می‏شود، گرچه تفصیلش برای ما مجهول باشد. (1)

از این حدیث استفاده می‏شود که علت اصلی و اساسی غیبت‏ به دلیل اینکه اطلاع بر آن به صلاح مردم نبوده، یا استعداد فهمش را نداشته‏اند، بیان نشده است.

در عین حال به مواردی از فلسفه غیبت در بعضی از روایات اشاره شده است که به صورت اختصار بیان می‏کنیم:
 
1 – آزمایش مردم
یکی از سنت‏های الهی آزمایش مردم است. این سنت در تمام امت‏های گذشته نیز اجرا شده است. خداوند متعال در قرآن کریم می‏فرماید: «احسب الناس ان یترکوا ان یقولوا آمنا و هم لا یفتنون ولقد فتنا الذین من قبلهم فلیعلمن الله الذین صدقوا ولیعلمن الکاذبین‏» (2) ; «آیا مردم خیال می‏کنند که همین که گفتند ایمان آوردیم رها شده و دیگر امتحان نمی‏شوند. کسانی را که قبل از آن‏ها بودند، آزمایش کردیم تا خداوند راستگویان و دروغ‏گویان را مشخص کند.»

با توجه به آیه فوق، خداوند متعال در هر زمان و دوره‏ای، مردم آن دوره را مورد امتحان قرار می‏دهد تا مؤمنین واقعی از متظاهرین به دین و ایمان مشخص شوند. امتحان الهی در هر زمان، متفاوت و متناسب با رشد و کمال عقلی مردم آن زمان است. در دوران غیبت کبری، با غایب شدن حجت‏خدا، مردم به استقامت و پایداری نسبت ‏به دین امتحان می‏شوند تا منتظرین واقعی از غیر واقعی تمیز داده شده و هر کدام پاداشی در خور موفقیت در این امتحان به دست آورند.

سدیر می‏گوید: در خدمت مولایمان امام صادق ‏علیه السلام بودیم، امام‏ علیه السلام روی زمین نشسته و عبائی بی‏ یقه و با آستین کوتاه پوشیده بود، در آن حال مانند پدر فرزند مرده گریه می‏کرد، آثار حزن از رخسار مبارکش نمایان بود و می‏فرمود: آقای من! غیبت تو خواب را از من ربوده و لباس صبر را بر بدنم تنگ و آرامش را از من سلب کرده است.

آقای من! غیبت تو برای همیشه مرا اندوهگین کرده مثل کسی که تمام بستگانش را یکی پس از دیگری از دست می‏دهد و تنها می‏ماند.

سدیر می‏گوید: از ناله‏های جانگداز حضرت، پریشان شده و عرض کردم: ای فرزند رسول خدا! خداوند دیدگان شما را گریان نکند، برای چه این قدر ناراحت و محزون هستی؟

امام صادق‏علیه السلام آه سوزناکی کشید و [بدین مضمون] فرمود: «قائم ما غیبت طولانی کرده و عمرش طولانی می‏شود. در آن زمان اهل ایمان امتحان می‏شوند و به واسطه طول غیبتش شک و تردید در دل آن‏ها پدید می‏آید و بیشتر، از دین خود برمی‏گردند.»
 
2 – بیم از کشته شدن
زراره گوید: امام صادق ‏علیه السلام فرمود: «برای حضرت قائم قبل از ظهورش غیبتی است.» پرسیدم: چرا؟ فرمود: «یخاف علی نفسه الذبحة; بر جانش از کشته شدن می‏ترسد.» (3)

حضرت همواره در معرض کشته شدن بوده و هست; زیرا حکام ستمگری که در طول دوران اسلامی حکم رانده‏اند (عباسیان، عثمانیان و غیر آنان از کسانی که به ویژه در خاورمیانه حکومت نموده ‏اند) بیشترین تلاش و کوشش خود را صرف پایان بخشیدن به زندگانی حضرت مهدی‏ علیه السلام می‏نمودند; خصوصا پس از آن که می‏دانستند که حضرت مهدی ‏علیه السلام همان کسی است که تخت‏های حکمرانان ظلم و جور را متزلزل نموده، درهم خواهد شکست و همان کسی است که هستی ظالمان را نابود و از استیلاء آنان بر بندگان خدا و کشورها جلوگیری خواهد کرد.

هیچ یک از امامان معصوم به مرگ طبیعی از دنیا نرفتند، بلکه طاغوت‏های این امت آنان را شهید کردند، با این که می‏دانستند بشارت‏ها و اخباری که راجع به حضرت مهدی‏علیه السلام وارد شده، درباره آنان (یازده امام‏علیه السلام) وارد نشده است. مثلا درباره هیچ یک از ائمه ‏علیهم السلام حتی یک حدیث‏به این مضمون وارد نشده که دنیا را از عدل و داد پر خواهد ساخت و بر تمام جهان حکم خواهد راند، و تمام وسایل پیروزی و ظفر برای وی فراهم خواهد آمد، جز درباره وجود مقدس حضرت مهدی‏ علیه السلام. با چنین خبرهایی، حکومت‏های جور و ستم در قبال شخصیتی بزرگ که می‏خواهد حاکمیت ظلم و ستم را از بین برده و حاکمیت عدل و داد را در سراسر جهان بگستراند، دست روی دست نگذاشته و سکوت نمی‏کردند و همواره مترصد کشتن چنین انسانی بودند.
 
3 – آمادگی و استعداد مردم
قانون عرضه و تقاضا در جوامع بشری همواره و در همه جا جاری است و عرضه مطابق تقاضا می‏باشد. در غیر این صورت نظام زندگی به هم خورده و تعادل خود را از دست می‏دهد. این قانون تنها جنبه اقتصادی ندارد بلکه در مسائل اجتماعی نیز جاری است.

بدون تقاضا، عرضه بی‏ فایده است. نیاز به رهبر و پیشوا برای جامعه نیز از این قاعده و قانون مستثنی نبوده و در قالب استعداد و آمادگی مردم تحقق پیدا می‏کند.

در دوران غیبت، مردم جهان به تدریج ‏برای ظهور آن مصلح حقیقی و سامان ‏دهنده وضع بشر، آمادگی علمی، آقای من! غیبت تو خواب را از من ربوده و لباس صبر را بر بدنم تنگ و آرامش را از من سلب کرده است عملی و اخلاقی پیدا می‏کنند. روش آن حضرت مانند روش انبیاء و اولیاء درگذشته نیست تا مبتنی بر اسباب و علل عادی و ظاهری باشد، بلکه روش او در رهبری بر جهان بر مبنای حقایق و حکم به واقعیات، و ترک تقیه و … است، که انجام این امور نیاز به تکامل علوم و معارف و ترقی و رشد فکری و اخلاقی بشر دارد، به طوریکه قابلیت ‏برای حکومت واحد جهانی در راستای تحقق احکام الهی فراهم باشد و جامعه بشری به این مطلب برسد که هیئت‏های حاکمه با روش‏های گوناگون نمی‏توانند از عهده اداره امور برآیند، و مکتب‏های سیاسی و اقتصادی مختلف دردی را درمان نمی‏کنند، اجتماعات و کنفرانس‏ها و سازمان‏های بین ‏المللی و طرح‏ها و کوشش‏های آن‏ها به عنوان حفظ حقوق بشر نمی‏توانند نقشی را ایفاء کنند و از تمام این طرح‏ها که امروز و فردا مطرح می‏شود مایوس شود.

وقتی اوضاع و احوال این گونه شد و مردم از تمدن منهای دین، معنویت و انسانیت، کنونی به ستوه آمدند و تاریکی و ظلمت جهان را فرا گرفت، ظهور یک مرد الهی در پرتو عنایت ‏حق، مورد استقبال مردم جهان قرار می‏گیرد. در این شرایط پذیرش جامعه از ندای روحانی یک منادی آسمانی بی‏نظیر خواهد بود، زیرا در شدت ظلمت و تاریکی، درخشندگی نور نمایان‏تر می‏گردد. 
 
4 – خالی نماندن زمین از حجت
حضرت علی‏ علیه السلام فرمود: «لا تخلوا الارض من قائم بحجة الله; هیچگاه زمین از کسی که قائم به امر الهی باشد خالی نخواهد ماند.»

از سنت‏های دائمی الهی این است که از آغاز آفرینش، بشر را تحت ‏سرپرستی یک راهنما و رهبر قرا رداده است و برای هر قوم و ملتی رسولی فرستاده تا آن رسول، مردم را از عذاب الهی بترساند و وصی و خلیفه و جانشین و امام پس از او نیز همان سیره و روش پیامبر را عمل کرده و مردم را به اهداف الهی نزدیک کرده است.

امام صادق ‏علیه السلام می‏فرماید: «اگر در دنیا دو نفر وجود داشته باشند، یکی از آن‏ها امام و حجت ‏خدا است.» (4)

باز می‏فرماید: «آخرین کسی که از این دنیا خواهد رفت امام است و او حجت ‏خدا بر خلق است و باید او آخرین نفر باشد که از دنیا می‏رود، برای اینکه کسی بدون حجت و رهبر نماند تا با خدای احتجاج کرده، شکایت نماید که تکلیف خود را در دنیا نمی‏دانسته است.» (5)

حضرت علی‏ علیه السلام فرمود: «بدانید زمین از حجت‏ خدا خالی نمی‏ماند، ولی خداوند به خاطر ظلم و جور و اسراف مردم بر خودشان آن‏ها را از دیدار او کور خواهد ساخت.» (6)

با توجه به روایات فوق و بررسی دوران زندگی امامان معصوم‏علیه السلام که هیچ کدام با مرگ طبیعی از دنیا نرفتند، اگر آخرین حجت الهی نیز غایب نمی‏شد و درمیان مردم حضور عادی می‏داشت، یقینا به سرنوشت امامان دیگر دچار می‏شد، و مردم برای همیشه از فیض‏ الهی محروم می‏شدند. خداوند متعال با حکمت‏ بالغه ‏اش آخرین حجت ‏خود را به وسیله غیبت‏ حفظ و صیانت نموده تا زمین از حجت‏ حق خالی نماند.
 
5 – نداشتن یار و یاور
یکی از علت‏های غیبت امام زمان ‏علیه السلام نبود انصار و اصحاب جهت ‏یاری رساندن به آن حضرت است. از روایات مختلف این نکته برداشت می‏شود که نصاب یاران حضرت مهدی‏ علیه السلام 313 نفر می‏باشد که با تولد و رشد آن‏ها، یکی از موانع ظهور مرتفع می‏گردد. انصار و یاران حضرت را می‏توان به دو گروه تقسیم کرد:
 
1 – یاران خاص
که 313 نفر می‏باشند و صفات و شاخصه‏ هایی که در روایات ذکر شده، مربوط به آن‏ها می‏باشد و در زمان ظهور و حکومت جهانی حضرت، تصدی مناسب مهم حکومتی را به عهده دارند.

از حضرت علی‏ علیه السلام روایت ‏شده است که فرمودند: «یاران خاص قائم جوانند، بین آنان پیری نیست مگر به میزان سرمه در چشم و یا مانند نمک در غذا که کمترین ماده غذا نمک است.» (7)

از امام صادق‏ علیه السلام روایت ‏شده است که فرمودند: «مردانی‏اند که گویی قلب‏هایشان مانند پاره‏ های آهن است. هیچ چیز نتواند دل‏های آنان را نسبت‏ به ذات خدا گرفتار شک و تردید سازد. سخت‏تر از سنگ هستند و ….» (8)
 
2 – یاران عام 
نصاب معینی ندارند. در روایات تعداد آن‏ها مختلف و در بعضی از آن‏ها تا 10 هزار نفر در مرحله اول ذکر شده است که در مکه با حضرت پیمان می‏بندند.

امام زمان ‏علیه السلام با این تعداد از یاران خاص و عام، قیام جهانی خود را شروع می‏کند.
 
6 – تعهد نداشتن نسبت‏ به حاکمان جور
امام صادق‏ علیه السلام فرمود: «یقوم القائم و لیس لاحد فی عنقه عهد و لا عقد و لا بیعة; (9) قائم ما در حالی ظهور می‏کند که در گردن او برای احدی عهد و پیمان و بیعتی نیست.»

برنامه مهدی موعود، با سایر ائمه اطهارعلیهم السلام تفاوت دارد. ائمه‏ علیهم السلام مامور بودند که در ترویج و انذار و امر به معروف و نهی از منکر تا سر حد امکان کوشش نمایند، ولی سیره و رفتار حضرت مهدی ‏علیه السلام متفاوت با آنان بوده و در مقابل باطل و ستم سکوت نکرده، با جنگ و جهاد، جور و ستم و بی‏دینی را ریشه ‏کن می‏نماید.

اصلا این گونه رفتار از علائم و خصائص مهدی موعود شمرده می‏شود. به بعضی از امامان که گفته می‏شد: چرا در مقابل ستمکاران قیام نمی‏کنی؟

جواب می‏داد: این کار به عهده مهدی ماست. به بعضی از امامان اظهار می‏شد: آیا تو مهدی هستی؟ جواب می‏داد: مهدی با شمشیر جنگ می‏کند و در مقابل ستم ایستادگی می‏نماید ولی من چنین نیستم. به بعضی عرض می‏شد: آیا تو قائم هستی؟

پاسخ می‏داد: من قائم به حق هستم، لیکن قائم معهودی که زمین را از دشمنان خدا پاک می‏کند نیستم. از اوضاع آشفته جهان و دیکتاتوری ظالمین و محرومیت مومنین شکایت می‏شد، می‏فرمودند: قیام مهدی مسلم است، در آن وقت اوضاع جهان اصلاح و از ستمکاران انتقام گرفته خواهد شد. مومنین و شیعیان هم به این نویدها دلخوش بودند و هرگونه رنج و محرومیتی را بر خود هموار می‏کردند.

اکنون با این همه انتظاراتی که مؤمنین بلکه بشریت از مهدی موعود دارند، آیا امکان داشت که آن جناب با ستمکاران عصر بیعت و پیمان ببندد که در صورت امضاء پیمان و بیعت ناچار باشد به عهد و پیمان خویش وفادار بماند و در نتیجه هیچ وقت اقدام به جنگ و جهاد نکند; زیرا اسلام عهد و پیمان را محترم شمرده و عمل به آن را لازم دانسته است.

از این رو در احادیث تصریح شده که یکی از اسرار غیبت و مخفی شدن ولادت حضرت صاحب الامرعلیه السلام این است که ناچار نشود با ستمکاران بیعت کند تا هر وقت ‏خواست، قیام کند و بیعت کسی در گردنش نباشد.

امام حسن مجتبی ‏علیه السلام فرمود: «ان الله عز و جل یخفی ولادته و یغیب شخصه لئلا یکون لاحد فی عنقه بیعة اذا خرج; خداوند عز و جل ولادت او را مخفی می‏کند و شخص او را از دیده‏ها پنهان می‏سازد تا هنگامی که ظهور می‏کند کسی را در گردن او بیعت نباشد.» (10)

پی نوشت :
1.مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج 52، ص 91.
2.عنکبوت/ 2.
3.شیخ صدوق، کمال الدین و اتمام النعمه، ج 2، باب 44، ج 11، ص 482.
4.علامه حائری، الزام الناصب، ص 4; ر.ک. زندگانی حضرت صاحب‏الزمان، ص 164.
5.همان مدرک.
6.کافی، ج 2، ص 164; ر.ک مکیال المکارم، ص 160.
7.علامه مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج 52، ص 333، حدیث 10; غیبت نعمانی، باب بیستم.
8.علامه مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج 52، ص 308.
9.اصول کافی، ج 1، ص 342.
10.کامل سلیمان، یوم الخلاص، ص 101.


منبع: سایت عصر انتظار