مسئله مهم، اطمینان در رسیدن به روزی است. از آن جا که روزی یک عمر، در زمان حاضر، یک جا وجود ندارد، هماره زمینه نگرانی از رسیدن روزی وجود دارد. ترس از آینده و چگونگی تأمین «روزی»، نگرانی عمومی است. روزی، یکی از نیازهای اساسی انسان است. از این رو، معمولا این نگرانی وجود دارد که آینده چه خواهد شد؟ آیا روزی فردا خواهد رسید؟ و... در این حالت، آینده، تاریک و مبهم ارزیابی می‌شود و به همراه آن، اضطراب و نگرانی از فردا شکل می‌گیرد. ترس و نگرانی اگر به اندازه باشد و از حد متعارف نگذرد، عامل تحرک برای کسب روزی است. انسان بی خیال، برای کسب روزی، تلاش نخواهد کرد و همین امر، موجب بروز مشکلات فراوانی در زندگی وی خواهد شد.
 
 پس نگرانی به اندازه کم آن، مفید است؛ اما اگر افزایش یابد و از حد معمول خود بگذرد، به افزایش تنیدگی و فشار روانی منجر می‌شود و رضایت از زندگی را به مخاطره می‌اندازد. امام علی (علیه السلام) یکی از عوامل هلاک کننده مردم را ترس از فقر می‌داند. واقعیت این است که خداوند، روزی انسان را تأمین می‌کند. وقتی انسان بداند روزی‌اش به دست صاحب قدرت است، احساس اطمینان و آرامش می‌کند. آنچه برای انسان اهمیت بیشتری دارد، احساس اطمینان از روزی است. اگر امنیت روزی تأمین باشد، انسان، آرام میگیرد. به همین جهت، بخشی از متون دینی مربوط به این موضوع، به ارائه اطلاعات در این زمینه اختصاص یافته است. برای نمونه، خداوند متعال تصریح می‌کند که هیچ جنبنده‌ای در روی زمین نیست مگر آن که روزی‌اش بر عهده خداست و چه بسا جنبندگانی که دارای به دست آوردن روزی خویش را ندارند و خدا روزی آن‌ها را می‌دهد. روزی انسان را نیز همین خدا تأمین می‌کند.در روایات نیز آمده که هر جانداری، روزی خود را دارد. امام علی (علیه السلام) در این باره به جنبندگان اشاره می‌کند و می‌فرماید: «به مورچه بنگرید که با آن همه کوچکی و ظرافت اندام که تقریبا به چشم نمی‌آید، روزی‌اش تضمین می‌شود و به فراخور حالش، به او می‌رسد. خداوند متان و بخشنده، از او غافل نیست و او را محروم نساخته است؛ اگرچه در دل تخته سنگی سیاه و خشک و یا در میان صخرهای سخت باشد». یا به پرندگانی مثل کلاغ و عقاب و کبوتر و شترمرغ بنگرید که خداوند، روزی همه آن‌ها را ضمانت کرده است.
 
این نکات آموزنده، نشان می‌دهد که نگران بودن برای روزی، بی مورد است. از این رو، پیامبر (صلی الله علیه و اله و سلام) به ابن مسعود می‌فرماید:« ای ابن مسعود! برای روزی، اندوه مخور؛ چرا که خداوند متعال می‌فرماید:هیچ جنبنده‌ای در زمین نیست مگر این که روزی آن با خداست. و فرمود: روزی شما و آنچه به شما وعده داده، در آسمان است.» وضع خود انسان نیز شگفت انگیز است. ما اکنون نگران روزی خود هستیم و حال آنکه سه مرحله پیش از آن وجود داشته که خداوند، بدون اطلاع، به ما روزی رسانده است. لذا شایسته نیست که اکنون نسبت به او سوءظن داشته باشیم. مرحله نخست، هنگامی است که انسان در رحم مادر قرار دارد؛ در جایگاهی آرام که هیچ سرما و گرمایی او را نمی‌آزارد و خدا روزی‌اش را می رساند. مرحله دوم، دوران نوزادی است که هرچند ناتوان است، ولی غذای او از شیر مادر تأمین می‌شود و کسی هست که او را تر و خشک کند. مرحله سوم، دوران پس از شیرخوارگی است که روزی او بدون تلاش، از دست رنج والدین تأمین می‌گردد و مشمول مهربانی و دلسوزی آنان قرار می‌گیرد، حتی او را بر خودشان مقدم می دارند؛ اما همین انسان، وقتی بزرگ و عاقل می‌شود و برای خودش کار می‌کند، اوضاع بر او سخت می‌شود و به خدا سوء ظن پیدا می‌کند و حقوق مالی را که بر عهده‌اش است، انکار می‌کند و بر خود و عیالش سخت می‌گیرد. این‌ها به خاطر ترس از تنگ شدن روزی و بدگمانی به خداوند متعال است.این، واقعیت نظام روزی است. اگر به این واقعیت باور داشته باشیم، راحت زندگی می‌کنیم. اگر بدانیم که روزی ما تعیین شده است و هیچ کس نمی‌تواند از آن بکاهد و هیچ قدرتی نمی‌تواند مانع آن شود، آن گاه احساس راحتی می‌کنیم و می‌توانیم از زندگی خود لذت ببریم. بنابراین، یکی از ابعاد این بسته، باور به روز رسانی خداوند متعال است.
 
انسان، موجودی نیازمند و طالب بی‌نیازی است که اگر به آن برسد، به احساس خوشایند رضامندی دست خواهد یافت. به همین جهت، مسئله‌ای که رخ می نماید، «بی‌نیازی طلبی» است. غناو بی نیازی، یک منبع نیاز دارد. از پرسش‌های اساسی، این است که منبع غنا چیست و بی‌نیازی را باید از کجا تأمین کرد؟ برخی در تشخیص منبع بی نیازی، دچار اشتباه می‌شوند و سراغ غیر خدا می‌روند و چیزهایی مانند پول و عوامل مادی دیگر را منبع بی‌نیازی خود می‌دانند. این در حالی است که تنها منبع غنا و بی نیازی، خداوند متعال است. لذا کسی که از خدا احساس بی‌نیازی کند، غنی نیست و کسی که به خدا احساس نیاز کند، فقیر نیست. همین اشتباه، موجب ناکامی، و در نهایت، نارضایتی می‌شود. خرد می‌گوید که بی‌نیازی را باید از کسی که غنی است، کسب کرد. این واقعیتی در جهان هستی است. بنابراین، در بی‌نیازی طلبی باید هماهنگی با این واقعیت را مورد توجه قرار داد. بر این اساس باید بی‌نیازی را از خدا خواست.
 
در قرآن کریم، تصریح شده که انسان، به خداوند نیازمند است: «ای مردم! شما به خدا نیازمندید و خدا همان غنی ستوده است.» یا در آیه‌ای دیگر می‌فرماید:« خداوند، غنی است و شما فقیران.» به همین جهت، خود خداوند متعال تصریح می‌کند که همه فقیرند، جز کسانی که من آنان را غنی کرده باشم. اگر تو مرا بپذیری، قلبت را از احساس بی‌نیازی پر می‌کنم و احساس نیازمندی را از برابر دو چشم تو بر می‌گیرم و امورت را کفایت می‌کنم تا هر روز را با بی‌نیازی صبح کنی و اگر از من روی برگردانی، احساس بی‌نیازی را از قلب تو بر می گیرم و احساس فقر و نیازمندی را در برابر دیدگانت قرار می دهم و امورت را نابه سامان می‌کنم، به گونه‌ای که هر روز را با فقر صبح کنی! کسی که از خدا بی‌نیازی طلب کند، همانند او خواهد شد و کسی که به دیگران اظهار نیاز کند، اسیر آنان خواهد شد. لذا کسی که از خدا احساس بی‌نیازی کند، غنی نیست و کسی که به خدا احساس نیاز کند، فقیر نیست.اولیای خدا چون غنای خود را از خدا می‌خواهند، لذا همه مردم به آنان نیازمند می‌شوند.
 
منبع: الگوی اسلامی شادکامی، دکتر عباس پسندیده، صص320-316، مؤسسه علمی فرهنگی دار‌الحدیث، قم، چاپ دوم، 1394