از عوامل مزاحم رضامندی، حرص است. «حرص» یعنی حالت زیاده‌خواهی بی پایان که با هیچ چیز، سیر نمی‌شود. کسی که به کفاف راضی نباشد، دچار زیاده خواهی می‌شود. از این رو، امام على (علیه السلام) می‌فرماید:« هرگز خود را به بیش از حد کفاف، در طمع نینداز؛ مبادا که با زیاده خواهی بر تو چیره شود.» تفاوت فرد قانع با فرد حریص ناراضی، در احساس آرامشی است که فرد قانع، از آن بهره مند است و فرد حریص، از آن محروم. نه حرص زدن حریص بر میزان روزی او افزوده است و نه قناعت قانع، روزی کمتری نصیب وی کرده است. پس اگر انسان به آنچه تعیین شده، راضی باشد، از نعمت آرامش نیز برخوردار خواهد شد؛ چیزی که فرد حریص از آن محروم است. پیامبر(صلی الله علیه و اله و سلم) می‌فرماید:« آگاه باشید که برای هر کس، روزی‌ای هست که به ناچار به او می‌رسد. پس اگر کسی به آن راضی باشد، مایه برکت او می‌شود و نیازهایش را فرا می‌گیرد، و کسی که به آن راضی نباشد، مایه برکت او نمی‌شود و نیازهایش را فرا نمی‌گیرد.» از این رو، نیاز انسان به قناعت، بیشتر از نیاز او به حرص و طمع است.
 
هرچه انسان، حریص‌تر شود، به همان اندازه از آرامش، دور شده است. راهی که حریص می‌پیماید، به وادی آرامش ختم نمی‌شود و نه تنها از آن برخوردار نمی‌گردد، بلکه آن مقداری را هم که دارد، از دست می‌دهد. شخص حریص، از جهت آرامش روحی و لذت زندگی، انسانی «محروم» محسوب می‌شود. امام صادق (علیه السلام) می‌فرماید:« حریص از دو چیز، محروم می‌شود و دو چیز، گریبانگیر او می‌شود: از قناعت محروم می‌شود، پس به بی آسایشی مبتلا می‌گردد و از رضایت، محروم می‌شود، پس به بی یقینی مبتلا می‌گردد.» شخص حریص، تصور می‌کند که می‌تواند با حرص ورزیدن و دست و پا زدن بیشتر، بر روزی خود بیفزاید؛ اما چون طبق قانون روزی، همه چیز معین است، حرص او فایده‌ای نخواهد داشت. بدین جهت، از سویی خود را خسته می‌کند و از سوی دیگر، ناکام می‌شود و این احساس، موجب نارضایتی وی می‌گردد. تا کنون گفتیم که روزی را خداوند برای تلاشگر تضمین کرده است.
 
این، یک اصل است که روزی انسان را خداوند تعیین می‌کند و هیچ کس نمی‌تواند مانع آن شود. پیامبر (صلی الله علیه و اله و سلم) در باره حقیقت پساد شده، این گونه اطمینان می‌دهد که اگر همه آفرینش جمع گردند تا چیزی را که برای تو مقدر شده از تو برگردانند، نمی‌توانند و اگر همه آفرینش جمع شوند تا چیزی را که برای تو مقدر نشده به تو بدهند، نمی‌توانند همان‌گونه که روشن است، این از آثار شناخت به واقعیت‌هاست. امام علی (علیه السلام) از کسانی است که نقش این شناخت را در رضایت از زندگی، به خوبی، مورد توجه قرار داده است. امام صادق (علیه السلام) می‌فرماید:« امیر المؤمنین (علیه السلام) این جمله را بسیار می گفت: به یقین بدانید که خداوند عزوجل برای کسی که به جد، تلاش می‌کند و شگردهای فراوان دارد و زحمت فراوان می کشد، این امکان را قرار نداده که از آنچه در لوح محفوظ برای او در نظر گرفته شده، پیشی بگیرد و مانع نشده تا بنده ای که ناتوان و کم چاره است، به آنچه برای او در لوح محفوظ در نظر گرفته شده، برسد. ای مردم! ذره‌ای به رزق کسی به خاطر هوشمندی اش افزوده نمی‌شود و ذره‌ای از رزق کسی به خاطر نادانی‌اش کاسته نمی‌شود. پس کسی که به این نکته آگاه باشد و به آن عمل کند، آسوده ترین مردم است و کسی که این را بداند و به آن عمل نکند، گرفتارترین مردم خواهد بود.»
 
 بنابراین، در کنار تلاش و اعتماد به خدا، برای کسب رضامندی، به احساس بسندگی نیز نیازمندیم. اگر فردی تلاش خود را می‌کند، روزی تقدیر شده‌اش بی تردید نصیب او خواهد شد و بی تردید، چیزی نمی‌تواند بر آن بیفزاید. این یک واقعیت است. بنابراین، چیزی که باید به این مجموعه اضافه شود تا رضامندی به دست آید، رضایت به مقداری است که خداوند نصیب انسان می‌کند. این چیزی است که در ادبیات دین از آن به عنوان «قناعت» یاد می‌شود. قناعت، یعنی راضی بودن به مقداری که به تشخیص خداوند برای آن مقطع کفایت می‌کند. پیامبر خدا (صلی الله علیه و اله و سلم) به ابوذر فرمود:« ای ابوذر! به توانگری ای که خدا به تو می‌دهد، توانگر شو». ابوذر گفت: ای پیامبر خدا! آن چیست؟ پیامبر (صلی الله علیه و اله و سلم) فرمود: «صبحانه یک روز و شام یک شب؛ پس هر که به آنچه خدا روزی‌اش نموده، قناعت ورزد، توانگرترین مردم است». امام على (علیه السلام) قناعت به کفاف را مایه آسایش روحی فرد می‌داند و می‌فرماید:« هر که به قدر کفاف بسنده کند، آسوده به سر می برد و در گشایش آسایش، جای می‌گیرد.» به گزارش پیامبر خدا (صلی الله علیه و اله و سلم) بر نخستین در بهشت نوشته شده است که هر چیزی چاره‌ای دارد و چاره زندگی، چهار چیز است که یکی از آن‌ها «قناعت» است. گواراترین زندگی، از آن کسی است که به روزی خدا قانع و از آن راضی باشد. از امام صادق (علیه السلام)  نقل شده که لقمان به فرزند خود گفت: به آنچه خدا قسمت تو کرده، قانع باش، تا زندگی‌ات باصفا شود.
 
رسیدن به حیات طیبه، از آرزوهای اهل ایمان است. مهم ترین کارکرد و تأثیر درونی قناعت، احساس بی‌نیازی است. بر اساس روایات، قناعت، مایه برکت است و مالی است پایان ناپذیر. ثمره قناعت، بی‌نیازی است. به همین جهت، امام على (علیه السلام) می‌فرماید:« هیچ مالی به اندازه قناعت رضایتمندانه، فقر را نمی زداید و هیچ گنجی ارزشمندتر از قناعت نیست. هر کس به قدر کفایت بسنده کند، به آسودگی، سامان می‌یابد و در فراخی رفاه، جای می‌گیرد.»
 
منبع: الگوی اسلامی شادکامی، دکتر عباس پسندیده، صص328-324، مؤسسه علمی فرهنگی دار‌الحدیث، قم، چاپ دوم، 1394