خداوند متعال، از طاعت و عبادت بندگان، هیچ سودی نمی‌برد. دستورهای شریعت، جز به سود انسان نیست و تمام منافع آن به خود وی می‌رسد. این از واقعیت‌های بنیادین در حوزه تشریع است که کمتر مورد توجه قرار گرفته است. توجه به این حقیقت که آن را «انسان ۔ سودی» می‌نامیم، موجب رضامندی تشریعی و برانگیخته شدن احساس خوشایند از تکلیف می‌گردد. بر همین اساس، در متون دینی، بر انسان محوری در سود و زیان طاعت، تأکید شده است. خداوند متعال در قرآن کریم می‌فرماید: اگر نیکی کنید، به خودتان نیکی می کنید و اگر بدی کنید، باز هم به خود می کنید. روزی، امام على (علیه السلام) فرمود: «من هرگز به هیچ کس خوبی نکرده ام!». مردم، سرهای خود را از روی شگفتی بلند کردند. سپس حضرت همین آیه را خواند و شگفتی آنان را بر طرف ساخت. پیامبر خدا (صلی الله علیه و اله و سلم) نیز تأکید می‌کند که هر کس از خدا و فرستاده‌اش پیروی کند، بی تردید، رشد می‌یابد و کسی که عصیان کند، گمراه می‌شود و تنها به خود آسیب می‌زند، نه خداوند.
 
 از دیگر معصومان (علیهم السلام) نیز این مطلب نقل شده است. اسماعیل بن جابر می‌گوید: امام صادق (علیه السلام) به یاران خود نامه‌ای نوشت و به آنان دستور داد که پیوسته آن را مطالعه کنند و در آن بیندیشند و از آن مراقبت به عمل آورند و به کارش بندند. از این رو، آن‌ها این نامه را در نمازخانه منازل خود می گذاشتند و بعد از نماز، در آن تدبر می‌کردند. در بخشی از این نامه چنین آمده است: هر کس به کمال رساندن خویش، خوشحالش می‌سازد، فرمانبردار خداست؛ چرا که هر که از خدا اطاعت کند، نهایت نیکی را به خویش کرده است. و از ارتکاب معصیت‌های خدا بپرهیزید؛ چرا که هر کس پرده دری نماید و خدا را نافرمانی کند، نهایت بدی را به خود کرده است. بین نیکی و بدی، جایگاهی نیست. پاداش نیکوکاران نزد پروردگارشان، بهشت است و کیفر بدکاران نزد پروردگارشان، آتش. و در بخش دیگری از آن چنین آمده است: پس در طاعت خدا کوشا باشید؛ زیرا به کمترین چیز از خیر و خوبی‌هایی که نزد خداست، نمی‌توان رسید، مگر با طاعت او و دوری کردن از حرام‌هایش که خداوند در ظاهر و باطن، قرآن آن‌ها را حرام ساخته است. خداوند تبارک وتعالی در کتاب خود گفته است و گفته او حق است، که: ظاهر و باطن گناه را رها کنید. بدانید که هر آنچه خداوند به دروی از آن فرمان داده، بی گمان آن را حرام کرده است. از شیوه و سنت پیامبر خدا به پیروی کنید و آن را فراچنگ دارید و از خواهش دل و آرای خود پیروی نکنید که گمراه می‌شوید؛ زیرا گمراه ترین مردم از نظر خدا کسی است که از دلخواه و رأی خویش پیروی کند، بی آن که رهنمودی از جانب خدا داشته باشد. تا می‌توانید به خودتان خوبی کنید؛ چرا که اگر نیکی کنید به خویشتن نیکی کرده‌اید و اگر بدی کنید، به زیان خود کرده اید؟
 
 به بیان دیگر، طاعت و معصیت، دارای حقیقت دولایه‌ای هستند: لایه ظاهر و نمایان، و لایه باطن و پنهان. لایه آشکار طاعت، ناخوشایند است و لایه آشکار معصیت، خوشایند است؛ اما باطن و لایه پنهان هر دو، خوشایندند؛ چون بر اساس مصلحت انسان تنظیم شده‌اند. شاید انجام دادن طاعت و ترک معصیت، در ظاهر ناخوشایند به نظر آید؛ اما در واقع خیر و خوبی است، چون به نفع اوست. امام باقر (علیه السلام) در این باره می‌فرماید:« همانا خداوند تبارک و تعالی چیزی را به خاطر علاقه‌مندی به آن‌ها حرام و دیگر چیزها را به خاطر بی علاقگی به آن‌ها حرام نکرده است؛ بلکه او مردم را آفریده است و می‌داند چه چیزی بدن‌ها را پایدار می‌دارد و به صلاح آن است و لذا آن را حلال کرده و مباح ساخته است و می‌داند چه چیزی به زیان آن‌هاست، پس آن‌ها را از آن نهی کرده و حرام نموده است.» مضمون این حدیث شریف آن است که حلال و حرام خداوند، پیرو مصالح و مفاسد بشر است. خداوندی که بشر را آفریده، از صلاح و فساد او به خوبی آگاه است و بر همین اساس، حلال و حرام خود را تنظیم کرده است. قوانین الهی، بر اساس مصالح و مفاسد واقعی بشر تنظیم می‌شوند، نه سلیقه‌ها و احساسات زودگذر و مخرب. از این رو، قضای تشریعی خداوند نیز مبتنی بر خیر است که می‌تواند پایه مستحکمی برای رضامندی باشد.
 
انسان، موجودی راحت طلب و سختی گریز است. به همین جهت، از ارزیابی‌های انسان در باره برخی پدیده‌ها و از جمله دین، ارزیابی طاقت است. اگر انسان، چیزی را فراتر از طاقت و توان خود ارزیابی کند، ناراضی می‌شود و و اگر آن را آسان و فروتر از توان خود ارزیابی نماید، خرسند خواهد شد. اگر دین، سخت و فراطاقت ارزیابی شود، موجب ناخرسندی و نارضایتی از آن می‌گردد و اگر آسان و فروطاقت ارزیابی گردد، موجب رغبت به آن و اظهار خرسندی خواهد شد. تصور برخی بر این است که دین، دستورهای سخت، دشوار و طاقت فرسا دارد و هدفی جز آزار پیروان، دنبال نمی‌کند. انسان از آنچه او را به رنج اندازد و موجبات آزار او را فراهم آورد، گریزان است. دین، چیزی نیست که موجب نارضایتی گردد. عامل اساسی از نارضایتی تشریعی، نشناختن شریعت است. با شناخت ماهیت حقیقی دین، رضایت تشریعی حاصل می‌شود. از این رو، بخشی از متون دینی به معرفی ویژگی‌های دین پرداخته‌اند. در متون دینی، از دین، به عنوان شریعتی «آسان و راحت» یاد شده است. این حقیقت، گاه با تعبیر «سمحة» آمده است. خدا، آسانی را برای مردم می‌پسندد و دشواری و سختی را برایشان ناخوش می‌دارد. لذا پیامبر خدا (صلی الله علیه و اله و سلم) از دین خدا به عنوان آیینی راحت و آسان یاد می‌کند و اعلام می‌دارد که من به شریعتی راحت مبعوث شده‌ام. این، نمای کلی دین است. در برخی متون دینی، مبنای سختگیری، مورد نفی قرار گرفته است. شاید برخی تصور کنند که تکالیف دینی، چیزی جز سختگیری‌های بی دلیل نیست. این تصور نیز موجب بی‌رغبتی به شریعت می‌گردد. در حالی که چنین تصوری نادرست است.
 
منبع: الگوی اسلامی شادکامی، دکتر عباس پسندیده، صص429-425، مؤسسه علمی فرهنگی دار‌الحدیث، قم، چاپ دوم، 1394