احتمالاً تا الان این بیت شعر را نشنیده‌اید که «خشت اول چون نهد معمار صاف، باز معلوم نیست برود دیوار صاف»؛ ولی حتماً این بیت را حفظ هستید که «خشت اول چون نهد معمار کج، تا ثریا می‌رود دیوار کج» و چه ساختمان‌ساز باشید و چه نباشید می‌دانید که واقعا هم این‌طور است.

یکی از سختی‌های ساخت‌وساز همین است. اینکه برای اطمینان پیدا کردن از درست انجام شدن کار، نمی‌شود فقط به قدم‌های ابتدایی اکتفا کرد. تمامی مراحل ساختمان‌سازی از تهیه زمین و نقشه‌های معماری گرفته تا گودبرداری و پی‌ریزی و اجرای سازه‌فلزی تا تیغه‌چینی و کاشی‌کاری و سرامیک‌کاری و حتی ایزوگام پشت‌بام، همه و همه باید با صرف وقت و دقت کامل، توسط متخصصان خودش انجام بشود تا درنهایت بتوانیم با خیال راحت بگوییم که این خانه درست بنا شده است. اما در نقطه مقابل کافی است یکی از مراحل حتی مرحله‌ای که به‌ظاهر کم‌ارزش‌تر و ناپیداتر است، درست انجام نشود، آن وقت قضیه عوض می‌شود و باید دوباره به آن مرحله برگشت و از آنجا به بعد را مجدد انجام داد. اگر این مرحله، از مراحل اولیه باشد، عملاً هر چه زحمت کشیده‌ شده، هدر می‌رود و ما می‌مانیم و یک دنیا قرض و قسط و خستگی و پشیمانی.

البته این مسئله که «همیشه قدم‌های اول مهم‌ترند»، مخصوص ساخت‌وساز نیست. بلکه در تمامی کارها و مسائل، باید توجه ویژه‌ای به مراحل اولیه داشت، از انتخاب محل زندگی و رشته تحصیلی و شغل گرفته تا انتخاب همسر و حتی تربیت فرزند.

امام سجاد علیه‌السلام در ادامه دعای خود برای فرزندان، از خداوند می‌خواهد که آن‌ها را در خردسالی از نعمت تربیت بهره‌مند کند:
 
وَ رَبِّ لی صَغیرَهُمْ؛ و خردسالشان را برایم تربیت کن[1].

اما تربیت یعنی چه و چرا با اینکه تقریباً تمامی انسان‌ها مدعی هستند که از بهترین روش‌های تربیتی استفاده می‌کنند، باز هم شاهد این‌همه تفاوت و ناهنجاری تربیتی هستیم؟

تعریف تربیت که همه آن را قبول دارند، این است: شناخت درست استعدادها و شکوفا کردن آن‌ها و تشخیص نیازها و تأمین آن‌ها. طبیعتاً از بخش دوم همین تعریف مشخص است دلیل این‌همه تفاوت در تربیت؛ چراکه هر کسی بر اساس نظرات و عقاید خودش، نیازها را تشخیص و اولویت‌بندی می‌کند و برای تأمین آن‌ها قدم برمی‌دارد.

به طور مثال وقتی شما یک پسر بچه تپل را می‌بینید که گران‌ترین لباس‌ها را پوشیده و در حالی که یک دستش موبایل و دست دیگرش بطری نوشابه است، مشغول غر زدن و بی‌ادبی به مادرش است؛ متوجه می‌شوید که والدین این پسر بچه، مهم‌ترین نیازهای او را فقط و فقط خوراک، خواب، پوشش و بازی آن هم بدون هیچ حد و مرزی در هیچ‌کدام، تشخیص داده‌اند و بسیار هم تلاش کرده‌اند تا این نیازها را تأمین کنند و حالا خروجی تربیتشان دارد به آن‌ها بی‌تربیتی می‌کند!

اما در تربیت اسلامی قضیه فرق می‌کند. مهم‌ترین تفاوت را می‌توان در همان فراز دعا که چند خط پیش خواندیم، پیدا کنیم. امام سجاد علیه‌السلام در دعای خود از خداوند می‌خواهد تا او فرزندانش را تربیت کند. البته این دعا به معنای شانه خالی کردن از بار مسئولیت تربیت نیست و معصومین علیهم‌السلام هم هرگز به ما دستور نداده‌اند که در تربیت فرزند صرفاً به دعا کردن اکتفا کنیم و دست به هیچ اقدامی نزنیم، بلکه معنای این دعا و سایر دعاهای مشابه آن، این است که تربیت صحیح، تربیتی است که دستورالعمل‌هایش تماماً مورد تأیید خدا باشد و تنها راه شناخت و فهم این دستورالعمل‌ها، مراجعه به آموزه‌های فرستاده‌های الهی و اوصیای آنان است. ناگفته پیداست که چقدر فرق وجود دارد بین افرادی که بر اساس روش دینی فرزندانشان را تربیت می‌کنند با کسانی که ملاکشان فقط و فقط آموزه‌های غربی است منهای دین.

و چه هشدار سختی است این روایت پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله به چنین پدرانی: رُوِی عَنِ النَّبِی ص أَنَّهُ نَظَرَ إِلَی بَعْضِ الْأَطْفَالِ فَقَالَ وَیلٌ لِأَوْلَادِ آخِرِ الزَّمَانِ مِنْ آبَائِهِمْ فَقِیلَ یا رَسُولَ اللَّهِ مِنْ آبَائِهِمُ الْمُشْرِکینَ فَقَالَ لَا مِنْ آبَائِهِمُ الْمُؤْمِنِینَ لَا یعَلِّمُونَهُمْ شَیئاً مِنَ الْفَرَائِضِ وَ إِذَا تَعَلَّمُوا أَوْلَادُهُمْ مَنَعُوهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُمْ بِعَرَضٍ یسِیرٍ مِنَ الدُّنْیا فَأَنَا مِنْهُمْ بَرِی‌ءٌ وَ هُمْ مِنِّی بِرَاءٌ؛ رسول اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله به تعدادی از کودکان نگاه کرد، سپس فرمود: وای بر فرزندان آخرالزمان از پدرانشان. عرض شد یا رسول‌الله از پدران مشرک آن‌ها؟ فرمود: نه بلکه از پدران مسلمانشان که هیچ‌چیز از فرایض مذهبی را به آنان نمی‌آموزند و اگر خود فرزندان پاره‌ای از مسائل دینی را فراگیرند آن‌ها را بازمی‌دارند و تنها به این قانع هستند که فرزندانشان متاع ناچیزی از دنیا به دست آورند، من از این قبیل پدران بری و بیزار هستم و آنان نیز از من بیزارند[2].

اما صحبت از خشت اول است و اولین قدم‌های تربیت. قبل از هر چیز خوب است این روایت زیبای امام صادق علیه‌السلام در مورد ضرورت تربیت دینی فرزندان را بخوانیم تا بدانیم وظیفه پدر و مادرها فقط رشد جسمی و مهارتی و علمی فرزندان نیست و نسبت به رشد دینی و معنوی آن‌ها هم وظیفه دارند. سُئِلَ الصّادِقُ علیه‌السلام عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ: «قُوا اَنْفُسَکمْ وَ اَهْلِیکمْ ناراً» کیفَ نَقِیهِنَّ؟ قالَ: تَأْمُرُونَهُنَّ وَ تَنْهَوْنَهُنَّ؛ از امام صادق علیه‌السلام درباره این فرمایش خدای عزوجل «خودتان و بستگانتان را از آتشی که هیزم آن، بدن‌های مردم و سنگ‌هاست نگه دارید»[3] سؤال شد که چگونه آن‌ها را از آتش نگه داریم؟ فرمود: آنان را امر [به کارهای واجب] و نهی [از کارهای حرام] کنید[4].

اما این تربیت باید از چه زمانی آغاز شود تا به موفقیت برسد؟ در قطعه‌های قبل خواندیم که تربیت دینی فرزند خیلی زود شروع می‌شود، خیلی‌خیلی زودتر از آنچه تصور می‌کنیم، حتی قبل از تولد فرزند، حتی قبل از بارداری و حتی قبل از ازدواج. به امید خدا در قطعه‌های بعد احادیثی که مراحل تربیت فرزند را بیان کرده‌اند می‌خوانیم؛ اما قبل از اینکه بنشینیم پای سخنان معصومین علیهم‌السلام، لازم است با نگرش اهل‌بیت علیهم‌السلام به فرزند بیشتر آشنا بشویم.

امیرالمؤمنین علیه‌السلام در حدیثی تأمل‌برانگیز فرموده‌اند: ما سَألتُ ربِّی أولادا نُضْرَ الوَجهِ، ولاسَألتُهُ وَلَدا حسَنَ القامَةِ، ولکنْ سَألتُ ربِّی أولادا مُطِیعِینَ للّهِ وَجِلِینَ مِنهُ؛ حتّی إذا نَظَرتُ إلَیهِ وهُو مُطیعٌ للّهِ قَرَّت عَینی؛ من از پروردگار خود نه فرزندانی زیبارو خواستم و نه فرزندی خوش قد و قامت، بلکه از پروردگارم فرزندانی خواستم که فرمان‌بردار خدا باشند و از او بترسند تا وقتی به او نگاه کنم و ببینم از خداوند فرمان می‌برد، چشمم روشن شود[5].

دقت در این حدیث یک نکته بسیار مهم برای ما دارد. اینکه همان ملاکی که با آن برتری واقعی افراد بر یکدیگر مشخص می‌شود و خداوند در قرآن هم به آن تصریح کرده و فرموده است: إِنَّ أَکرَمَکمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکم؛ همانا برترینِ شما در نزد خدا، باتقواترینِ شماست[6]. همان ملاک در برتری فرزندان هم وجود دارد و والدین وظیفه دارند فرزندان خود را این‌گونه تربیت کنند؛ اما آیا ما هم چنین نگرشی به فرزندان خود داریم؟


پی‌نوشت:
[1]. صحیفه سجادیه، صفحه 120، دعای 25
[2]. جامع‌الاخبار، صفحه 106.
[3]. سوره تحریم، آیه 6.
[4]. من لا یحضره الفقیه، جلد 3، صفحه ‌442.
[5]. بحارالأنوار، جلد 104، صفحه 98، حدیث 66.
[6]. سوره حجرات، آیه 13.