اشاره ای کوتاه بر روشنگری های امام سجاد(ع) پس از واقعه عاشورا
در زندگی پرفراز و نشیب امام زین العابدین علیه السلام نکات بسیار مهمی برای بحث و بررسی وجود دارد. در اینجا گوشهای از نقش احیاگر سیدالساجدین حضرت امام زین العابدین علیه السلام را پس از واقع عاشورا بررسی میکنیم.
امام سجاد(علیه السلام) علمدار یادگاران عاشورا
یکی از فرزندان حضرت سید الشهداء، امام علی ابن الحسین، زین العابدین علیهم االسلام است که در این واقعه با سنی حدود 22 سال حضور داشتند و بنا بر مصلحت و حکمت باری تعالی برای امتداد مسیر امامت و ولایت دچار بیماری شدند و همین باعث تداوم حیات ایشان شد که در نتیجه علَم و پرچم اسلام به دست ایشان منتقل شد تا راوی ظلم و ستم بنی امیه بر ایشان باشد و چهره واقعی حاکمان ظلم و ستم را به طور صحیح در صفحه تاریخ ترسیم و نمایان کند.الان بعد از حدود چهارده قرن، کربلا نه در یک قطعه از زمین باقی ماند نه در صفحه ای از تاریخ؛ بلکه در همه ی زمانها و مکانها ساری و جاری گشته است. این اتفاق امری دفعتاً و بی علت نیست بلکه معلول حرکات و افعالیست که منجر به این فراگیری در اعصار مختلف گردیده است که در این گفتار به اقدامات و فعالیت های ایشان در تثبیت و تبیین این امر می پردازیم.
علمدار یادگاران عاشورا
بعد از شهادت حضرت اباعبدالله علیه السلام، شمر به قصد کشتن امام سجاد علیه السلام نیز حمله برد. امام زین العابدین علیه السلام در بستر بیماری به سر می برد و حمید بن مسلم به دفاع پرداخت و حمله شمر را مانع گردید. عمر بن سعد آن حضرت را در حالی که از بیماری رنج می برد با اهل بیت علیهم السلام به کوفه انتقال داد.(1) و امام سجاد علیه السلام بعد از دوران مریضی خود حدود 35 سال امامت و زعامت جامعه مسلمین را عهده دار شد.1- گریه های روشنگر
شیعیان و اطرافیان امام زین العابدین علیه السلام نسبت به برخوردها و حالات امامان علیهم السلام در زمانها و شرایط مختلف حساس و دقیق هستند و از این حرکات و سکنات به ملاک و معیارهای حق و اعمال صحیح پی می برند. بعد از واقعه کربلا ایشان دارای یک شیوه و رویه ی ممتدی در زندگانی خود شدند که همیشه همراه با حزن و گریه بوده است.حضرت صادق علیه السلام فرمود: زین العابدین علیه السلام بیست سال گریه کرد. وقت غذا پیش آن جناب می نهادند اشک می ریخت؛ بالاخره یکى از غلامانش عرض کرد: فدایت شوم یابن رسول الله من می ترسم از بین روى! فرمود: اندوه و ناراحتى خود را به خدا شکایت می کنم، چیزهائى را از جانب خدا می دانم که شما خبر ندارید، من هر وقت یادم از قتلگاه عزیزان زهراء مى آید گریه مجالم نمی دهد. (2)
این رفتار نشان دهنده ی عمق و شدت مصیبت و تاثر حضرت را نشان می دهد و صفحه تاریخ را با ابراز ناراحتی خود همیشه باز نگه داشته و در پیش روی شیعیان قرار می دهد.
2- خطبه های آتشین
امام زین العابدین علیه السلام با آنکه همه ابزار خود را برای تبلیغ و ترویج دین از دست داده بودند باز هم حرکت اسلام و مسیر توحید را ادامه دادند و از اسارت و واقعه عاشورا که آنها برای تحقیر و از بین بردن قداست آل الله فراهم کرده بودند در جهت تثبیت شیوه و روش مسیر معصومین علیهم السلام و انحطاط حکومت طاغوت و ظالم بنی امیه استفاده کردند. در آنجا بهترین و کارآمدترین روش با بنی امیه استفاده از تجمع و حضور مردم بود که با انجام خطبه ها به صورت چهره به چهره ظهور پیدا کرد.1-2 سخنان شورانگیز در کوفه
اولین صحنه حضور و تجلی حضرت سجاد علیه السلام بعد از عاشورا در شهر کوفه و در برابر مردم بود. در آنجا اولین حرکت فرهنگی سیاسی توسط حضرت با ایراد خطبه و سخنرانی آغاز شد. اولین حرکت و اولین موضع گیری صریح ایشان با اعلام کردن پاره ای از ماجرای عاشورا و نشان دادن رذالت و پستی اعمال بنی امیه در برخورد با پدر بزرگوارشان بود. آگاه کردن مردم نسبت به اعمالی که اعراب هم در جنگ های زمان خود از انجامش سرباز می زدند و بنی امیه با افتخار تمام انجام داد. آنقدر این اعمال جانسوز و سخت بود که بعد از ایراد آن ایشان اینطور شروع کردند:« ای مردم! آن که مرا می شناسد که می شناسد; و آن که مرا نمی شناسد، من علی فرزند حسین علیه السلام هستم. همان که در کنار نهر فرات سر مقدسش را از بدن جدا کردند بی آن که جرمی داشته باشد و حقی داشته باشند! من فرزند آن آقایی هستم که حریم او هتک شد; آرامش او ربوده شد; و مالش به غارت رفت و خاندانش به اسارت رفت».
تا کلام به جایی رسد که صدای کوفیان به گریه بلند شد و وجدان های خفته برای چندمین بار بیدار شد. آن ها یکدیگر را سرزنش می کردند و به همدیگر می گفتند: تباه شدید و نمی دانید. (3)
در ادامه، کوفیان خود را مطیع اوامر امام سجاد علیه السلام اعلام می کنند که با عدم پذیرش حضرت واقع می شود و طعم تلخ شهادت اهل بیت علیهم السلام را برای آنها یادآوری می کند.
2-2 پاسخ دندان شکن به دشمن
مورخ مشهور طبری، آورده است: «با ورود قافله حسینی به مجلس تشریفاتی عبیدالله، عبیدالله به امام سجاد علیه السلام رو کرد و پرسید: نامت چیست؟ امام سجاد علیه السلام فرمود: علی بن الحسین. عبیدالله گفت: مگر خداوند علی ابن الحسین علیهما السلام را در کربلا نکشت؟ امام علیه السلام لحظه ای سکوت کرد. عبیدالله خطاب به امام علیه السلام گفت: چرا پاسخ نمی دهی؟ امام سجاد علیه السلام فرمود: «الله یتوفی الانفس حین موتها» «خداوند جان ها را به هنگام مرگ دریافت می کند»(4) «و ما کان لنفس ان تموت الا باذن الله » «هیچ انسانی نمی میرد مگر به اذن الهی». (5) که در این لحظه حضرت زینب علیهاالسلام خود را بر روی برادرزاده می اندازد و ابن زیاد را مورد شماتت قرار می دهد. (6)روشنگری در شام تار
کاروان اسرا وارد شام شد. شهری که در و دیوارش از شنیدن لعن و بدگویی از امیرالمومنین علیه السلام پر شده بود. شهری که دشمنان اهل بیت علیهم السلام را در دامان خود پرورش می داد که دوری کردن از امامان معصوم را امری حتم و واجب بر خود می شمردند. در چنین شهری که در اوج دشمنی با اهل بیت علیهم السلام هستند نحوه برخورد امام زین العابدین علیه السلام و تاثر آنها بسیار درس آموز و راهگشا است.پیرمردی شامی جلو امام سجاد علیه السلام آمدند و شروع کرد به صحبت کردن و خداوند را حمد کرد برای کشته شدن خاندان حضرت. امام علیه السلام تحمل و صبر کردند تا تمام کلام خود را بگوید؛ در ادامه حضرت در پاسخ به او آیات بسیاری را تلاوت کردند و در آنها مصداق ذوی القربی و آیه تطهیر و بسیاری از آیات دیگر را بر خود تطبیق کردند . تا در نهایت ان پیرمرد خطاب به حضرت گفت: خدایا به سوی تو باز می گردم، خدایا به سوی تو باز می گردم، خدایا به سوی تو باز می گردم از دشمنی خاندان پیامبر صلی الله علیه و آله و بیزاری می جویم و به سوی تو رو می آورم از کشندگان خاندان پیامبر صلی الله علیه و آله. من روزگاران دراز قرآن تلاوت کرده ام ولی تا امروز مفاهیم و معارف آن را درک نکرده بودم.» (7)
آثار تاریخی مجاهدات پیشوای چهارم
در اینجا به صورت بسیار مختصر و موجز بعض از کلمات و رفتار های امام سجاد علیه السلام را دیدیم ولی نکته مهم و پایانی آثار و اهداف این اقدامات بود که به شمارش در می آوریم:یک: خشم و نفرت مردم از بنی امیه و قاتلان کربلا.
دو: رسوایی حکومت بنی امیه.
سه: احیای سنت شهادت.
چهار: بیداری جامعه اسلامی.
پی نوشت:
1. طبقات ابن سعد، ج 5، ص 163
2 .بحار الانوار ج46 ص 108
3 . لهوف ص 66
4. زمر آیه 42
5 . آل عمران آیه 145
6 . تاریخ طبری، ج 4، ص 350; انساب الاشراف، ج 3، ص 206 و طبقات ابن سعد، ج 5، ص 757.
7. مقتل خوارزمی، ص 61 و 62 و احتجاج طبرسی، ج 2، ص 305.
منبع: سایت پژوهه
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}