پیش از شروع جنگ داخلی لبنان، تریبون مجلس اعلای اسلامی شیعه برای امام موسی صدر کافی بود تا پیکرۀ شیعه را به یکدیگر متصل کند و خواستار حقوق شهروندی و مشروع آنان شود. امام موسی صدر میبایست حقوق شیعیان را در کشوری مطالبه می کرد که تبعیض میان شهروندان درجه اول و دوم شهروندان پایین ترین پلکان سلسله مراتب طبقات مردم، یعنی شیعیان، امری عادی بود.

اما پس از ورود تمام این نیروها به عرصه نمایش قدرت نظامی و مسلحانه، امام موسی صدر می بایست با ابزارهای در اختیار خود، با این واقعیت جدید برخورد می کرد. به ویژه در وضعیت خطرناک و دشواری که تندباد حوادث کشور وزیدن گرفته بود و افزایش شمار افراد مسلح و کینه های انباشته شده در جانها، روزهای سخت و تاریکی را در آینده نزدیک وعده می داد. امام صدر نگران بود که مبادا دشمن با ایجاد فتنه داخلی در صدد تحقق اهداف خود بر آید و با هجوم همه جانبه به جنوب، این منطقه را به تصرف خود در آورد.
 
امام موسی صدر که نمی خواست جنوب یکه و تنها و در معرض هجوم و توطئه های دشمن صهیونیستی و مزدوران آن قرار گیرد، چاره را در آن دید که سلاح را به جایگاه طبیعی خود باز گرداند و افراد مسلح به حضور در جنوب و رویارویی با دشمن حقیقی فراخوانده شوند. از این رو زمانی که از حکومت لبنان که نتوانست جنوب را حمایت کند . و این کار منجر به از بین رفتن کرامت و شرافت مردم گردید - نا امید شد مردم را به دفاع از خود در کنار ارتش لبنان فرا خواند. برای نیل به این هدف، امام "أفواج مقاومت لبنان" (امل) را تأسیس کرد و اعضای آن را به پذیرش مسئولیت دفاع از سرزمین و کرامت خویش «پیش از آن که دشمن کشورشان را اشغال کند و آواره شوند» فراخواند. امام صدر روند آموزش نیروهای داوطلب لبنانی برای تشکیل هسته مرکزی مقاومت لبنان بر ضد تجاوزات مکرر اسرائیل را زیر نظر گرفت تا آنان را برای مقابله با هرگونه تجاوز احتمالی ارتش دشمن آماده کند. (1)
 
البته تفکر تأسیس این سازمان از زمان آغاز به کار مجلس اعلای اسلامی شیعیان در ذهن امام موسی صدر وجود داشت. زیرساخت این جنبش براساس درخواست های بیست گانه مطرح شد و در اعتصابها و تحرکات بین سالهای ۷۴- ۱۹۷۰م توسط ایشان پایه گذاری شد. در واقع جنبش محرومین از قلب مجلس اعلای شیعیان لبنان متولد گردید. (2)
 
بدین لحاظ عملیات آموزشی شیعیان به طور مخفیانه از تابستان سال ۱۹۷۳ در منطقه ای در مرز لبنان و سوریه به سمت بقاع به نام عین التینه آغاز شده بود. امام موسی صدر بیان می کرد که نزد جنبش شیعی پیرامونش جنبش مسلحانه خاصی است و او از آن حمایت می کند. گر چه شعار وی این بود که "سلاح زینت مردان است، تا آن هنگام این امکان را داشت که اعلام کند از میدان بازی های مسلحانه نیروهای شبه نظامی بیرون است. هنگامی که امام موسی صدر آن شعار معروف خود را سر می داد مبنای کلام او این بود که برای تصحیح آن اوضاع پراز ظلم و ستم، گاه خشونت مجاز شمرده می شود. اما حادثه ای در تاریخ ۱۹۷۵ / ۷ / ۵ رخ داد که منجر به شهادت ۲۷ جوان شد. هنگامی که جوانان شیعه پیرامون یک مربی آموزش مین حلقه زده بودند مین منفجر شد و علاوه بر شهدای این حادثه، بیش از ۵۰ نفر نیز مجروح شدند. (3)
 
پس از این حادثه، تنها یک راه در برابر امام موسی صدر وجود داشت و آن اعلام تولد جنبش مسلحانه شیعه بود. زیرا این حادثه در میان یاران و طرفداران امام بازتاب تکان دهنده ای داشت و ایشان را به موضع گیری در قبال آثار و ابعاد انفجار واداشت. تا پیش از این حادثه، امام تصمیم داشت اعلام خبر تشکیل افواج مقاومت لبنان (امل) را به تأخیر اندازد. ولی پس از انفجار، ساعت ها درباره چگونگی مواجه با این حادثه اندیشید و در حین رایزنی با برخی معاونان و یاران خود درباره اعلام خبر تشکیل "امل" یا سکوت درباره آن، نکات زیر را مطرح نمود:
 
نمی خواهم کسی مرا به شرکت در جنگ داخلی وادار کند؛ در عین حال نمی توانم خون شهیدان این حادثه را نادیده بگیرم و به حکم وفاداری به خون آنان، خود را ملزم می بینم که برای پاسداشت آن اقدام کنم تا به هدر نرود.» (4)
 
بر این اساس امام موسی صدر در تاریخ ۱۹۷۵ / ۷ / ۶ موجودیت جناح نظامی جنبش محرومان را که نامش را "امل" نامید « کلمة "امل" حروف اختصاری عبارت "افواج المقاومة اللبنانیة" (گردان‌های مقاومت لبنانی است) »، اعلام نمود. این خبر در بیانیه مطبوعاتی مورخ ۱۹۷۵ / ۷ / 6 منتشر شد. در بخشی از آن بیانیه چنین آمده بود:
 
در بحبوحه حوادث دردناک و رنج آور، و با افتخار و سربلندی بدین وسیله خبر شهادت جمعی از جوانان نخبه لبنانی را به اطلاع عموم هموطنان، به ویژه اهالی مبارز و پایدار جنوب میرسانم... آن گل های سرخ فداکاری و جوانمردی پیشتازان افواج مقاومت لبنان (امل) بودند که ندای وطن زخم خورده خود از تجاوزات مستمر اسرائیل را با جان و دل لبیک گفتند هدف آن جوانان سربلند این بود که ثابت کنند میهن دوستی شعار یا ابزار سودجویی و منفعت طلبی یا کالایی برای مبادله و سوداگری نیست... آنان رفتند تا ثابت کنند که محل به کارگیری سلاح جلوب است که بیروت و حومه آن. آنان با پیکار خاموش و بی سروصدای خود راه فداکاری و ایثار ملی را بازگشودند و روند امور را به مسیر صحیح آن بازگرداندند. آنان بر این نکته تأکید کردند که سلاحها باید به سوی دشمن نشانه رود و تنها راه هایی از فتنه داخلی و جنگ فرقه ای آن است که افراد مسلح عازم جنوب شوند و سنگرها و گشت های نظامی و سلاحهای سبک و سنگین در مرزها مستقر شود. بدین وسیله، از جوانان لبنانی همه مناطق و همه مذاهب، به ویژه محرومان، می خواهم که به افواج مقاومت لبنان بپیوندند؛ به افراد آموزش دیده شرافتمند و دیگران برای فراگیری فنون نظامی و یاری وطن در هنگام ضرورت اینک، وقت آن فرا رسیده است که ولادت این جنبش ملی و شرافتمند را اعلام کنیم. حرکتی که اعضای آن آمادگی دارند تا همه چیز خود را در راه پاسداری از کرامت میهن و جلوگیری از تجاوزات بی محابای دشمن تقدیم کنند. آنان مایل بودند اعلام تشکیل این جنبش به تأخیر افتد تا با رسیدن به رشد و بالندگی، توان خود را در عمل آشکار کنند، ولی حادثه دردناکی که به وقوع پیوست و اضطراب و نگرانی هایی که در پی آن در افکار عمومی پدید آمده آنان را بر آن داشت که از من بخواهند تا واقعیات را به طور کامل برای شهروندان بازگو کنم. (5)
ادامه دارد..
 
پی‌نوشت‌ها:
1. هیأت رئیسه جنبش امل لبنان، ج ۲، ۱۳۸۹، ص ۵۳
2. نبیل هیثم، ۲۰۰۴، ص۹۴
3. عبدالله الحاج حسن، ۲۰۰۸، ص۱۷۶
4. مجله الهدا، شماره ۲۱، ۱۹۹۰ / 9 / 1
5. النهار، ۱۹۷۰ / 7 / ۷
 
منبع: تاریخچه‌ی سیاسی لبنان، مجید صفاتاج، صص 117-113، ناشر: آفاق رمشن بیداری، تهران، چاپ اول، 1396