یک نوجوان
در مترو تهران
هی داد می زد، داد:
جوراب دارم محکم و ارزان!

بین مسافرها
مانند یک پروانه ی بی تاب
می گشت با دمپاییِ خسته
با پای بی جوراب
او را صدا کردم
آمد کنارم زود
لبخند شاد و بسته ای جوراب
دیشب خریدم بود
 
منبع: مجله باران