پیامبر (ص) و منتظران حضرت مهدى (ع) (2)
پیامبر (ص) و منتظران حضرت مهدى (ع) (2)
پیامبر (ص) و منتظران حضرت مهدى (ع) (2)
جابر بن عبدالله انصارى مى گويد:
در حجة الوداع (آخرين حج ) در خدمت رسول اكرم صلى الله عليه و آله بودم . وقتى كه پيامبر بزرگ اعمال واجب حج را تمام فرمودند به عنوان وداع به خانه كعبه نزديك شدند، حلقه در خانه را گرفتند و با صداى بلند كه همه اهل مسجدالحرام و بازاريان صداى مباركشان را شنيدند و اجتماع كردند، فرمودند: اى مردم ! بشنويد و به آنهايى كه در اينجا نيستند برسانيد. آنگاه وجود مقدس رسول گرامى صلى الله عليه و آله گريه كردند و از گريه آن بزرگوار همه به گريه افتادند و چون از گريه فارغ شدند، فرمودند: اى مردم ! خداوند شما را رحمت كند. مثل شما از امروز تا يكصد و چهل سال ديگر مانند درخت بى خار خواهيد بود (ممكن است كه كنايه از زندگى آرام باشد) و دويست سال ديگر بر شما خواهد آمد كه مانند درختى باشيد كه هم برگ دارد و هم خاردار است (اين نيز ممكن است كنايه از زندگى همراه با نيش و نوش و زحمت و خوشى باشد). ديگر بعد از اين مثل شما مانند درختى است كه خارهاى جانگداز دارد و در اين فصل از زندگى نمى بينيد مگر پادشاه ستمگر يا ثروتمند بخيل يا عالم دنياپرست يا فقير دروغگو يا پيرمرد زناكار يا بچه گستاخ يا زن نادان و احمق . آنگاه رسول اكرم صلى الله عليه و آله گريه كردند. سلمان فارسى از جا برخاست و عرض كرد: يا رسول الله ! به ما خبر بده كى خواهد شد. حضرت فرمودند: هرگاه علما و دانشمندان شما كم شوند و قاريان قرآن شما از بين بروند و زكات دادن متروك شود و منكرات در اجتماع شما رواج پيدا كند و در مساجد صداهاى شما بلند شود و كارهاى مربوط به دنيا را مقدم بر امور اخروى بلكه روى سر آخرت بگذاريد و علم را زير پاى خود قرار دهيد (كنايه از علوم اسلامى و معارف حقه اهل بيت عليهم السلام است ) و سخن معمولى و همگانى شما دروغ ، ميوه و نقل مجالس شما غيبت و آنچه به دست مى آوريد حرام باشد. (اى سلمان !) در آن زمان بزرگان بر كوچكان رحم نمى كنند و كوچكان نيز احترام بزرگان را نگاه نمى دارند (اى سلمان !) در اين حالت ، لعنت خداوند بر شما نازل مى شود و سختيها دامن شما را خواهد گرفت و از دين در ميان شما جز لفظى باقى نمى ماند و آنگاه كه شما داراى اين صفات ناپسند شديد، منتظر وزيدن باد سرخ يا سنگباران شدن يا مسخ شدن باشيد، به درستى كه در كتاب خداوند عزوجل آمده است : ((خداست كه مى تواند به وسيله عذابهاى مختلف از بالا و پايين (سنگباران يا بادهاى سخت ) شما را مجازات كند يا شما را گروه گروه كند و بچشاند برخى از شما را آسيب برخى ديگر. بنگر چگونه آيه ها را گونه گون مى كنيم ، شايد آنها فهم كنند)).
در اين موقع بعضى از اصحاب برخاسته ، عرض كردند: يا رسول الله ! به ما خبر ده اين جريانات كى خواهد بود. فرمودند: آنگاه كه نماز را در وقت خودش نخوانند، متابعت از شهوات كنند، شرب خمر كنند (زيرا قهوه خوردن گناه نيست )، به پدران و مادران ناسزا بگويند، به دست آوردن مال حرام را غنيمت بدانند و زكات دادن را زيان و ضرر تلقى كنند، مرد از همسر خود اطاعت كند، درباره همسايه جفا كنند، با ارحام قطع ارتباط كنند، رحم از بزرگان برداشته شود و حياى كوچكان كم گردد، ساختمانها را محكم بنا كنند، درباره نوكران و كلفتها ظلم كنند، شهادتشان از روى هوى و هوس باشد، حكم آنها بر اساس ظلم باشد، مرد پدرش را لعنت كند، برادر نسبت به برادر حسد ورزد، شركاء در معاملاتشان به يكديگر خيانت كنند، وفا كم شود، زنا شيوع پيدا كند، مردان خود را به لباس زنان بيارايند، پرده حيا از زنها برداشته شود، تكبر دلهاى مردم را پر كند مانند سمهاى كشنده اى كه در بدنها جاى مى گيرد، كارهاى خوب كم شود و جرايم و بديها ظاهر شود، واجبات الهى سبك پنداشته شود، با گرفتن پول صاحبان مال را بستايند، ثروت را در راه غنا و خوانندگى به مصرف برسانند، از آخرت غفلت كنند و تمام توجه خود را به دنيا معطوف دارند، ورع و پرهيزكارى كم و طمع زياد شود، هرج و مرج بالا گيرد، بندگان خدا در جامعه ذليل و منافقان در ميان مردم محترم باشند، مساجد از نظر ظاهر به وسيله اذان آباد اما دلهاى ساكنان آن تهى از ايمان باشد، قرآن را سبك بشمارند، انواع خواريها درباره اهل ايمان اعمال كنند. در اين هنگام مى بينى كه صورت اين مردم چهره آدمى است اما قلبهاى آنان دلهاى شياطين است (پر است از مكر و حيله و تكبر و امثال اين صفات بد)؛ سخنان آنان از عسل شيرين تر اما دلهايشان پر است از زهرهاى كشنده . اينان گرگهاى درنده اى هستند كه به لباس آدميان در آمده اند. در اين حالات ، روزى نيست كه خداوند به آنها نفرمايد آيا از رحمت من مغرور شده و به من جراءت پيدا كرده ايد؟ ((تصور مى كنيد كه من شما را بى فايده خلق كردم و بازگشت شما به سوى من نيست ؟)). به عزت و جلالم سوگند، اگر به خاطر بندگان صالح و با اخلاصم نبود يك آن به معصيت كاران مهلت نمى دادم و اگر ورع و پرهيزكارى بندگان باتقوا نبود يك قطره باران از آسمان فرو نمى فرستادم و يك برگ سبز از زمين نمى روياندم . عجبا از مردمى كه مال و ثروت را خداى خويش قرار داده اند و آرزوهاى آنها طولانى است (با توجه به عمر كوتاه دنيا) و چشم طمع دارند كه در جوار رحمت الهى باشند، و حال آنكه به مقام قرب نمى رسند مگر به وسيله عمل صالح و عمل هم قبول نخواهد شد مگر با راهنمايى عقل .
در اين حديث نبى معظم صلى الله عليه و آله از حوادث و بلاهايى كه بعد از آن بزرگوار متوجه خاندان عزيزش مى شود ياد مى فرمايند و در ضمن به بعضى از علائم ظهور امام عصر روحى له الفداء اشاره مى كنند:
ان رسول الله صلى الله عليه و آله ذكر بلاء يلقاه اهل بيته حتى يبعث الله راية من المشرق سوداء من نصرها نصره الله و من خذلها خذله الله حتى ياءتوا رجلا اسمه كاءسمى فيولوه امرهم فيويده الله و ينصره . (3)
پرچمهاى سياهى از جانب مشرق (خراسان ) به احتزاز در مى آيد. هر كسى كه زير اين پرچمها برود و صاحبش را يارى كند خداوند او را يارى خواهد فرمود و هر فردى كه آنها را مخذول كند، يعنى با پرچم و صاحب آن مخالفت كند، خداوند او را مخذول خواهد كرد تا اينكه مردى بيايد كه نامش مانند نام من باشد. پس زمام امور را به دست گيرد و خداوند او را از نصرت و تاءييدات خودش بهره مند خواهد فرمود.
نعيم بن حماد مى گويد: قال رسول الله صلى الله عليه و آله تكون فتنة ثم تكون جماعة ثم تكون فتنة تعوج فيها عقول الرجال . (4)
رسول معظم اسلام صلى الله عليه و آله فرمودند: بعد از من فتنه هايى خواهد بود و جماعتهايى رهبرى فتنه ها را به عهده خواهند گرفت ؛ اما در آخر فتنه اى خواهد بود كه بر اثر آن عقل مردم دچار انحراف خواهد شد.
ممكن است منظور از فتنه ها حادثه بعد از رسول اكرم صلى الله عليه و آله (غصب خلافت )، زمامدارى بنى اميه ، خلافت بنى عباس و فتنه هاى ديگرى باشد كه واقع شده است .
عبدالله بن مسعود از بنيانگذار اسلام صلى الله عليه و آله روايت مى كند كه آن حضرت در ارتباط با حوادث بعد از خودشان چنين فرمودند:
احذركم سبع فتن تكون بعدى فتنة تقبل من المدينة و فتنة بمكة و فتنة تقبل من اليمن و فتندة تقبل من المشرق و فتنة من قبل المغرب و فتنة من بطن الشام و هى فتنة السفيانى قال ابن مسعود منكم من يدرك اولها و من هذه الامة من يدرك آخرها. (5)
من شما را از هفت فتنه مى ترسانم كه بعد از من در دنياى اسلام به وجود مى آيد:
1. فتنه اى كه در مدينه برپا مى شود (ممكن است اشاره به فتنه طلحه و زبير باشد يا حادثه سقيفه ).
2. فتنه دوم از مكه است (ممكن است اشاره به جريان عبدالله بن زبير باشد).
3. فتنه اى كه از جانب يمن (نجده ) باشد.
4. فتنه اى كه از جانب شام برخواهد خاست (ممكن است اشاره به فتنه بنى اميه باشد).
5. فتنه اى كه از جانب مشرق به وجود مى آيد (ممكن است فتنه بنى عباس باشد).
6. فتنه اى كه از سوى مغرب خواهد بود.
7. فتنه هفتم از شام برمى خيزد، كه همانا قيام سفيانى است .
عبدالله بن مسعود مى گويد: بعضى از افراد اين امت اول اين فتنه ها را درك مى كنند و بعضى ديگر آخر اين فتنه ها را خواهند ديد.
خواننده ارجمند!
بايد از خداوند بزرگ به وسيله آقا حضرت بقية الله روحى له الفداء استدعا كنيم كه همه ما را در اين فتنه ها و امتحانات حفظ فرمايد تا ظهور حضرت ولى عصر عليه السّلام را با عافيت درك نماييم - آمين يا رب العالمين -.
راوى خبر مى گويد: در خدمت رسول اكرم صلى الله عليه و آله بودم ، جوانانى از بنى هاشم وارد شدند، رنگ مبارك آن حضرت دگرگون . پس آن جوانان عرض كردند: يا رسول الله ما هميشه در رخسار شما حالى را مى بينيم كه آن را خوش نداريم . حضرت فرمودند:
انا اهل بيت اختار الله لنا الاخرة على الدنيا و ان اهل بيتى هؤ لاء يلقون بعدى بلاء و تطريدا و تشريدا حتى ياءتى قوم من هيهنا نحو المشرق اصحاب ريات سود يساءلون الحق فلا يعطونه مرتين او ثلاثا فيقاتلون فينصرون فيعطون ما ساءلوا فلا يقبلونها حتى يدفعوها الى رجل من اهل بيتى فيملاء الارض عدلا كما ملؤ وها ظلما فمن ادرك ذلك منكم فليائهم ولو حبوا على الثلج فانه المهدى . (6)
ما اهل بيتى هستيم كه خداوند به جاى دنيا آخرت را براى ما قرار داده است . به درستى كه اهل بيت من (اين جمعيت ) بعد از من به انواع بلاها مبتلا مى شوند (شهادت ، اسارت ، تبعيد، زندان و...) تا اينكه قومى از سمت مشرق بيايند كه داراى پرچمهاى سياه هستند. آنان مطالبه حق كنند و به آنها داده نشود. پس جنگ كنند تا دفعه دوم و سوم پيروزى نصيب آنها شود و آنها اين موفقيت را به مردى از خاندان من تقديم مى كنند و او جهان را پر از عدل و داد مى كند چنانكه پر شده باشد از ظلم و جور. پس هر كسى از شما آن زمان را درك كرد خودش را به او برساند ولو اينكه از راه خزيدن و سينه خيز روى برف باشد، زيرا او مهدى من است .
خواننده گرامى !
در اين روايات خبر داده اند از قيام جناب سيد حسنى و ياران او و تسليم شدنش به امام عصر روحى له الفداء و اينكه در خدمت آن بزرگوار خواهد بود، و البته مركز قيام خراسان خواهد بود.
/س
در حجة الوداع (آخرين حج ) در خدمت رسول اكرم صلى الله عليه و آله بودم . وقتى كه پيامبر بزرگ اعمال واجب حج را تمام فرمودند به عنوان وداع به خانه كعبه نزديك شدند، حلقه در خانه را گرفتند و با صداى بلند كه همه اهل مسجدالحرام و بازاريان صداى مباركشان را شنيدند و اجتماع كردند، فرمودند: اى مردم ! بشنويد و به آنهايى كه در اينجا نيستند برسانيد. آنگاه وجود مقدس رسول گرامى صلى الله عليه و آله گريه كردند و از گريه آن بزرگوار همه به گريه افتادند و چون از گريه فارغ شدند، فرمودند: اى مردم ! خداوند شما را رحمت كند. مثل شما از امروز تا يكصد و چهل سال ديگر مانند درخت بى خار خواهيد بود (ممكن است كه كنايه از زندگى آرام باشد) و دويست سال ديگر بر شما خواهد آمد كه مانند درختى باشيد كه هم برگ دارد و هم خاردار است (اين نيز ممكن است كنايه از زندگى همراه با نيش و نوش و زحمت و خوشى باشد). ديگر بعد از اين مثل شما مانند درختى است كه خارهاى جانگداز دارد و در اين فصل از زندگى نمى بينيد مگر پادشاه ستمگر يا ثروتمند بخيل يا عالم دنياپرست يا فقير دروغگو يا پيرمرد زناكار يا بچه گستاخ يا زن نادان و احمق . آنگاه رسول اكرم صلى الله عليه و آله گريه كردند. سلمان فارسى از جا برخاست و عرض كرد: يا رسول الله ! به ما خبر بده كى خواهد شد. حضرت فرمودند: هرگاه علما و دانشمندان شما كم شوند و قاريان قرآن شما از بين بروند و زكات دادن متروك شود و منكرات در اجتماع شما رواج پيدا كند و در مساجد صداهاى شما بلند شود و كارهاى مربوط به دنيا را مقدم بر امور اخروى بلكه روى سر آخرت بگذاريد و علم را زير پاى خود قرار دهيد (كنايه از علوم اسلامى و معارف حقه اهل بيت عليهم السلام است ) و سخن معمولى و همگانى شما دروغ ، ميوه و نقل مجالس شما غيبت و آنچه به دست مى آوريد حرام باشد. (اى سلمان !) در آن زمان بزرگان بر كوچكان رحم نمى كنند و كوچكان نيز احترام بزرگان را نگاه نمى دارند (اى سلمان !) در اين حالت ، لعنت خداوند بر شما نازل مى شود و سختيها دامن شما را خواهد گرفت و از دين در ميان شما جز لفظى باقى نمى ماند و آنگاه كه شما داراى اين صفات ناپسند شديد، منتظر وزيدن باد سرخ يا سنگباران شدن يا مسخ شدن باشيد، به درستى كه در كتاب خداوند عزوجل آمده است : ((خداست كه مى تواند به وسيله عذابهاى مختلف از بالا و پايين (سنگباران يا بادهاى سخت ) شما را مجازات كند يا شما را گروه گروه كند و بچشاند برخى از شما را آسيب برخى ديگر. بنگر چگونه آيه ها را گونه گون مى كنيم ، شايد آنها فهم كنند)).
در اين موقع بعضى از اصحاب برخاسته ، عرض كردند: يا رسول الله ! به ما خبر ده اين جريانات كى خواهد بود. فرمودند: آنگاه كه نماز را در وقت خودش نخوانند، متابعت از شهوات كنند، شرب خمر كنند (زيرا قهوه خوردن گناه نيست )، به پدران و مادران ناسزا بگويند، به دست آوردن مال حرام را غنيمت بدانند و زكات دادن را زيان و ضرر تلقى كنند، مرد از همسر خود اطاعت كند، درباره همسايه جفا كنند، با ارحام قطع ارتباط كنند، رحم از بزرگان برداشته شود و حياى كوچكان كم گردد، ساختمانها را محكم بنا كنند، درباره نوكران و كلفتها ظلم كنند، شهادتشان از روى هوى و هوس باشد، حكم آنها بر اساس ظلم باشد، مرد پدرش را لعنت كند، برادر نسبت به برادر حسد ورزد، شركاء در معاملاتشان به يكديگر خيانت كنند، وفا كم شود، زنا شيوع پيدا كند، مردان خود را به لباس زنان بيارايند، پرده حيا از زنها برداشته شود، تكبر دلهاى مردم را پر كند مانند سمهاى كشنده اى كه در بدنها جاى مى گيرد، كارهاى خوب كم شود و جرايم و بديها ظاهر شود، واجبات الهى سبك پنداشته شود، با گرفتن پول صاحبان مال را بستايند، ثروت را در راه غنا و خوانندگى به مصرف برسانند، از آخرت غفلت كنند و تمام توجه خود را به دنيا معطوف دارند، ورع و پرهيزكارى كم و طمع زياد شود، هرج و مرج بالا گيرد، بندگان خدا در جامعه ذليل و منافقان در ميان مردم محترم باشند، مساجد از نظر ظاهر به وسيله اذان آباد اما دلهاى ساكنان آن تهى از ايمان باشد، قرآن را سبك بشمارند، انواع خواريها درباره اهل ايمان اعمال كنند. در اين هنگام مى بينى كه صورت اين مردم چهره آدمى است اما قلبهاى آنان دلهاى شياطين است (پر است از مكر و حيله و تكبر و امثال اين صفات بد)؛ سخنان آنان از عسل شيرين تر اما دلهايشان پر است از زهرهاى كشنده . اينان گرگهاى درنده اى هستند كه به لباس آدميان در آمده اند. در اين حالات ، روزى نيست كه خداوند به آنها نفرمايد آيا از رحمت من مغرور شده و به من جراءت پيدا كرده ايد؟ ((تصور مى كنيد كه من شما را بى فايده خلق كردم و بازگشت شما به سوى من نيست ؟)). به عزت و جلالم سوگند، اگر به خاطر بندگان صالح و با اخلاصم نبود يك آن به معصيت كاران مهلت نمى دادم و اگر ورع و پرهيزكارى بندگان باتقوا نبود يك قطره باران از آسمان فرو نمى فرستادم و يك برگ سبز از زمين نمى روياندم . عجبا از مردمى كه مال و ثروت را خداى خويش قرار داده اند و آرزوهاى آنها طولانى است (با توجه به عمر كوتاه دنيا) و چشم طمع دارند كه در جوار رحمت الهى باشند، و حال آنكه به مقام قرب نمى رسند مگر به وسيله عمل صالح و عمل هم قبول نخواهد شد مگر با راهنمايى عقل .
در اين حديث نبى معظم صلى الله عليه و آله از حوادث و بلاهايى كه بعد از آن بزرگوار متوجه خاندان عزيزش مى شود ياد مى فرمايند و در ضمن به بعضى از علائم ظهور امام عصر روحى له الفداء اشاره مى كنند:
ان رسول الله صلى الله عليه و آله ذكر بلاء يلقاه اهل بيته حتى يبعث الله راية من المشرق سوداء من نصرها نصره الله و من خذلها خذله الله حتى ياءتوا رجلا اسمه كاءسمى فيولوه امرهم فيويده الله و ينصره . (3)
پرچمهاى سياهى از جانب مشرق (خراسان ) به احتزاز در مى آيد. هر كسى كه زير اين پرچمها برود و صاحبش را يارى كند خداوند او را يارى خواهد فرمود و هر فردى كه آنها را مخذول كند، يعنى با پرچم و صاحب آن مخالفت كند، خداوند او را مخذول خواهد كرد تا اينكه مردى بيايد كه نامش مانند نام من باشد. پس زمام امور را به دست گيرد و خداوند او را از نصرت و تاءييدات خودش بهره مند خواهد فرمود.
نعيم بن حماد مى گويد: قال رسول الله صلى الله عليه و آله تكون فتنة ثم تكون جماعة ثم تكون فتنة تعوج فيها عقول الرجال . (4)
رسول معظم اسلام صلى الله عليه و آله فرمودند: بعد از من فتنه هايى خواهد بود و جماعتهايى رهبرى فتنه ها را به عهده خواهند گرفت ؛ اما در آخر فتنه اى خواهد بود كه بر اثر آن عقل مردم دچار انحراف خواهد شد.
ممكن است منظور از فتنه ها حادثه بعد از رسول اكرم صلى الله عليه و آله (غصب خلافت )، زمامدارى بنى اميه ، خلافت بنى عباس و فتنه هاى ديگرى باشد كه واقع شده است .
عبدالله بن مسعود از بنيانگذار اسلام صلى الله عليه و آله روايت مى كند كه آن حضرت در ارتباط با حوادث بعد از خودشان چنين فرمودند:
احذركم سبع فتن تكون بعدى فتنة تقبل من المدينة و فتنة بمكة و فتنة تقبل من اليمن و فتندة تقبل من المشرق و فتنة من قبل المغرب و فتنة من بطن الشام و هى فتنة السفيانى قال ابن مسعود منكم من يدرك اولها و من هذه الامة من يدرك آخرها. (5)
من شما را از هفت فتنه مى ترسانم كه بعد از من در دنياى اسلام به وجود مى آيد:
1. فتنه اى كه در مدينه برپا مى شود (ممكن است اشاره به فتنه طلحه و زبير باشد يا حادثه سقيفه ).
2. فتنه دوم از مكه است (ممكن است اشاره به جريان عبدالله بن زبير باشد).
3. فتنه اى كه از جانب يمن (نجده ) باشد.
4. فتنه اى كه از جانب شام برخواهد خاست (ممكن است اشاره به فتنه بنى اميه باشد).
5. فتنه اى كه از جانب مشرق به وجود مى آيد (ممكن است فتنه بنى عباس باشد).
6. فتنه اى كه از سوى مغرب خواهد بود.
7. فتنه هفتم از شام برمى خيزد، كه همانا قيام سفيانى است .
عبدالله بن مسعود مى گويد: بعضى از افراد اين امت اول اين فتنه ها را درك مى كنند و بعضى ديگر آخر اين فتنه ها را خواهند ديد.
خواننده ارجمند!
بايد از خداوند بزرگ به وسيله آقا حضرت بقية الله روحى له الفداء استدعا كنيم كه همه ما را در اين فتنه ها و امتحانات حفظ فرمايد تا ظهور حضرت ولى عصر عليه السّلام را با عافيت درك نماييم - آمين يا رب العالمين -.
راوى خبر مى گويد: در خدمت رسول اكرم صلى الله عليه و آله بودم ، جوانانى از بنى هاشم وارد شدند، رنگ مبارك آن حضرت دگرگون . پس آن جوانان عرض كردند: يا رسول الله ما هميشه در رخسار شما حالى را مى بينيم كه آن را خوش نداريم . حضرت فرمودند:
انا اهل بيت اختار الله لنا الاخرة على الدنيا و ان اهل بيتى هؤ لاء يلقون بعدى بلاء و تطريدا و تشريدا حتى ياءتى قوم من هيهنا نحو المشرق اصحاب ريات سود يساءلون الحق فلا يعطونه مرتين او ثلاثا فيقاتلون فينصرون فيعطون ما ساءلوا فلا يقبلونها حتى يدفعوها الى رجل من اهل بيتى فيملاء الارض عدلا كما ملؤ وها ظلما فمن ادرك ذلك منكم فليائهم ولو حبوا على الثلج فانه المهدى . (6)
ما اهل بيتى هستيم كه خداوند به جاى دنيا آخرت را براى ما قرار داده است . به درستى كه اهل بيت من (اين جمعيت ) بعد از من به انواع بلاها مبتلا مى شوند (شهادت ، اسارت ، تبعيد، زندان و...) تا اينكه قومى از سمت مشرق بيايند كه داراى پرچمهاى سياه هستند. آنان مطالبه حق كنند و به آنها داده نشود. پس جنگ كنند تا دفعه دوم و سوم پيروزى نصيب آنها شود و آنها اين موفقيت را به مردى از خاندان من تقديم مى كنند و او جهان را پر از عدل و داد مى كند چنانكه پر شده باشد از ظلم و جور. پس هر كسى از شما آن زمان را درك كرد خودش را به او برساند ولو اينكه از راه خزيدن و سينه خيز روى برف باشد، زيرا او مهدى من است .
خواننده گرامى !
در اين روايات خبر داده اند از قيام جناب سيد حسنى و ياران او و تسليم شدنش به امام عصر روحى له الفداء و اينكه در خدمت آن بزرگوار خواهد بود، و البته مركز قيام خراسان خواهد بود.
پي نوشت :
3- الملاحم و الفتن ، ص 54.
4- نوائب الدهور، ص 106.
5- الملاحم و الفتن ، ص 21.
6- الملاحم و الفتن ، ص 52.
/س
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}