اکولوژی انسانی و حفاظت محیط زیست

نویسنده : سعید میرزایی




موضوع حفاظت محیط زیست برای جوامع یا افرادی از جامعه که فقر فرهنگی دارند، موضوعی جداگانه قلمداد می‌شود و از دیدگاه چنین افرادی حفاظت از حیات وحش محدود به فعالیت ادارات و یا سازمان‌های دولتی است.
بسیاری از عوامل می‌تواند حفاظت حیات وحش را تحت تأثیر قرار دهد، مهم‌ترین موضوعی که می‌توان به آن اشاره کرد، فرهنگ جامعه است. تأثیر فرهنگ جامعه روی حیات وحش را می‌توان از جنبه‌های مختلف مورد بررسی قرار داد. به طور کلی فرهنگ جامعه رابطه مستقیمی با حیات وحش دارد. هرچه فرهنگ جامعه غنی‌تر باشد، حفظ حیات وحش نیز راحت تر خواهد بود. فرهنگ هر جامعه رابطه مستقیم با بسیاری از فاکتورها از قبیل مسائل اقتصادی، سیاسی، مذهبی، ناحیه‌ای و... موجود در جامعه دارد. هر کدام از فاکتورهای بالا در کنش با همدیگر هستند و می‌توانند مسیر همدیگر را تعیین کنند یا تغییر دهند. این مسیر بسیار سرنوشت‌ساز است و جامعه را به سویی می‌کشاند که بر نسل آینده تأثیرگذار باشد. نتایج این برهم کنش‌ها می‌تواند مثبت یا منفی باشد و به طور مستقیم و یا غیرمستقیم حفاظت حیات وحش طبیعی و محیط زیست ایران را تحت تأثیر خود قرار می‌دهد. این موضوع را می‌توان به عنوان اکولوژی انسانی قلمداد کرد. هدف از بحث نیز بررسی اکولوژی انسانی و تأثیر آن روی حیات وحش است.
متأسفانه عوامل فوق، حیات وحش ایران را در عصر حاضر به شدت تحت تأثیر قرار داده و نتایج سوء زیست محیطی آن را می‌توان به وضوح در طبیعت حاضر فلات ایران مشاهده کرد. از بین رفتن بسیاری‌‌از گونه‌های جانوری به خصوص پستانداران وخیلی وحشتناک‌تر، قرار گرفتن بسیاری از گونه‌های‌جانوری‌ در Red List یا لیست قرمز واحد‌حفاظت حیات‌وحش جهانی (IUCN ۲۰۰۷) رامی‌توان از نتایج سوء فاکتورهای بالا ذکر کرد نتایج‌برخی‌تحقیقات روی گونه‌های جانوری ایران (Torki ۲۰۰۷ a,b) نشان داد که سه عامل اساسی(۱) فقر فرهنگی در نتیجه ناآگاهی مردم، (۲) نبود برنامه‌های پایستار و مدون دولتی، و (۳) وضعیت اقتصادی در تهدیدگونه‌های جانوری فلات ایران تأثیر به سزایی دارند، اما نیاز است که به تشریح عوامل ذکر شده و دیگر عوامل پرداخت.
در زیر به طور اجمالی به بررسی تأثیر و نقش برخی فاکتورها روی حیات وحش ایران می‌پردازیم.

▪ خانواده

خانواده بنیانگذار اکولوژی انسانی است. سبک زندگی و رفتار فرزند یا فرزندان (در سنین پایین) هر خانواده در راستای رفتار و سبک زندگی والدین خانواده است. هر خانواده‌ای بدون شک آداب و رسوم فرهنگی خود را به فرزند خویش انتقال می‌دهد. سؤالی که در اینجا مطرح می‌شود، این موضوع است که والدین هر خانواده تا چه اندازه فرزند یا فرزندان خویش را از محیط زیست و مسائل زیستی آگاه می‌سازند؟ آیا اصولاً برنامه‌هایی در این راستا وجود دارد؟ جواب این سؤال را به خوانندگان محترم که همانا موضوع مورد بحث‌اند، واگذار می‌کنیم.

▪ آموزش و پرورش و آموزش عالی

فرزندان پس از خانواده از طریق مدرسه به طور رسمی وارد جامعه می‌شوند. این دومین گامی است که بایستی برای حفاظت از محیط زیست برنامه‌ریزی کرد. اهمیت اموزش و پرورش در یاد دادن مسائل و مشکلات زیست محیطی بسیار بالا است. نقش معلمان نیز در راستای آموزش و پرورش است. دو سؤال اساسی در اینجا طرح می‌شود:
۱) میزان برنامه‌ریزی آموزش و پرورش به خصوص در دوره دبستان چه اندازه است؟
۲) آیا معلمان به عنوان رکنی اساسی تا چه اندازه دانش‌‌آموزان خویش را از مسائل و مشکلات زیست‌محیطی آگاه می‌کنند؟
بدون شک، داشتن برنامه‌ای کاربردی از سوی وزارت آموزش و پرورش و بحث آموزگاران در مورد زیست‌محیط بسیار مهم و تأثیرگذار است.

▪ رسانه‌های جمعی

رسانه‌های عمومی از قبیل صدا و سیما، روزنامه‌ها، اینترنت و..... نقش ارزنده‌ای را پس از موضوعات بالا می‌توانند ایفا کنند. نقش صدا و سیما در این زمینه پررنگ‌تر است. تهیه برنامه‌های جذاب که در آن مسائل زیست محیطی را مورد بحث قرار دهد، نقش مثبتی در حفاظت منابع طبیعی دارد. اما، رسانه‌های عمومی تا چه اندازه به تحلیل مسائل زیست ـ محیطی می‌پردازند؟ و تا چه اندازه مردم را از وقایع زیست محیطی اطراف خودشان آگاه می‌کنند؟

▪ فقر

فقر مالی به طور کلی متناسب با فقر فرهنگی است. مسلماً در جامعه‌ای که فقر فرهنگی آن بالاست، نمی‌توان انتظار طبیعتی زیبا را داشت. به بیانی دیگر،‌ فرهنگ ضعیف نمی‌تواند پشتوانه محیط زیستی غنی باشد. موضوع حفاظت محیط زیست برای جوامع یا افرادی از جامعه که فقر فرهنگی دارند، موضوعی جداگانه قلمداد می‌شود و از دیدگاه این‌چنین افرادی (یا جامعه‌ای) حفاظت از حیات وحش محدود به فعالیت ادارات و یا سازمان‌های دولتی (به خصوص سازمان محیط زیست) است. از طرفی دیگر شکار حیوانات وحشی (به عنوان غذا و یا معامله) توسط افراد سودجو موضوع بسیار حساسی است که امروزه سازمان محیط زیست پیگیر این قضیه است و افراد سودجود و خائن به طبیعت را دستگیر، جریمه و حتی زندانی می‌کند. عکس‌العمل سازمان محیط زیست در این رابطه بسیار تحسین‌برانگیز است.

● باورهای جامعه

باورهای جامعه را می‌توان به خرافات و شایعات محدود کرد. متأسفانه در جامعه ما شایعات و خرافات فراوانی به چشم می‌خورد که در ارتباط مستقیم و یا غیرمستقیم با محیط زیست است. مثال خرافات را می‌توان به کشتن مار و له کردن سر جانور محدود کرد. مواردی شبیه این موضوع در کشور ما (ایران) به طور فراوانی به چشم می‌خورد. مثال شایعات را می‌توان به سمی بودن مارمولک‌های خانگی محدود کرد (برای اطلاع بیشتر می‌توان عبارت زیر را در سایت آفتاب یا گوگل «شایعه سمی بودن مارمولک‌های خانگی» جستجو کرد). خرافات و شایعات موجود در فرهنگ جامعه ما متأسفانه برخی از گونه‌های جانوری را منقرض کرده و خیلی از آنها را به مرحله انقراض کشانده است.

● برنامه‌های دولتی و پایستاری آن

ادارات و یا سازمان‌های دولتی برنامه‌های بسیار جالبی را برای حفاظت محیط زیست طرح‌ریزی می‌کنند اما متأسفانه مشکلی که در این راستا وجود دارد این است که خیلی از این برنامه‌ها کاربردی نیست و یا این‌که در اجرای آن مشکلاتی به وجود می‌آید. البته آنچه که در جامعه دیده می‌شود، برنامه‌های توسعه‌ای و اقتصادی است که برتر از برنامه‌های حفاظتی در نظر گرفته می‌شود و در خیلی از موارد برنامه‌های اقتصادی پیروز بر برنامه‌های زیست محیطی می‌شود. برای مثال زدن سد در رودخانه‌ها موضوعی است که جنبه اقتصادی آن بر جنبه زیست محیطی‌اش غلبه می‌کند. هرچند که از طرف سازمان و یا ادارات مربوطه مخالفت‌هایی صورت می‌گیرد اما به دلیل منفعت بالای اقتصادی طرح بایستی به مرحله اجرا برسد.
نتیجه کلی که می‌توان گرفت، این است که فرهنگ هر جامعه با حفاظت حیات وحش رابطه مستقیمی دارد و هرچه فرهنگ جامعه ضعیف باشد، حیات‌وحش نیز وضعیت بسیار بدی پیدا خواهد کرد و در آینده برتر خواهد شد.
منبع: www.ettelaat.com