فرض کنید اهل یکی از شهرهای گرم کشور هستید و امروز یکی از روزهای گرم تابستان است. ظهر است و می‌خواهید با یک شربت آب‌لیموی گوارا و خنک، خودتان را سرحال بیاورید. مواد لازم را آماده می‌کنید: آب‌لیمو، آب خنک و شکر هر سه به مقدار لازم. اما شربت آب‌لیمو چه ربطی به تربیت فرزند دارد؟ بگذارید ابتدا فراز بعدی دعای 25 صحیفه امام سجاد علیه‌السلام را بخوانیم تا بعد برویم سراغ ربطش به شربت آب‌لیمو.
 
وَ قَوِّ لی ضَعِیفَهُمْ وَ اصِحَّ لی أَبْدانَهُمْ وَ ادْیانَهُمْ وَ اخْلاقَهُمْ؛ و ناتوانشان را برایم تقویت کن و بدن‌ها و دینشان و اخلاقشان را برایم به سلامت دار[1]

امام سجاد در این فراز از دعا، از خداوند سه چیز مهم را برای فرزندانشان طلب می‌کنند، سلامتی بدن، سلامتی دین و سلامتی اخلاق. حالا برویم سراغ شربت آب‌لیمو و مواد تشکیل‌دهنده‌اش. در یک انسان سالم، آب‌لیمو با همهٔ خواص و تأثیراتش در سلامتی بدن، می‌تواند کنایه‌ای باشد از بدن سالم. آب گوارا و خنک هم که مایه حیات است و انسان بدون آن زنده نمی‌ماند را کنایه می‌گیریم از دین که رکن اساسی زندگی واقعی است و کسی که دین نداشته باشد، مانند مرده‌ای است بین زنده‌ها. شکر هم که شیرینی‌اش باعث شیرین‌شدن کام ما می‌شود را کنایه‌ای می‌گیریم از اخلاقی که باعث آراسته شدن انسان می‌شود و شیرین‌کنندهٔ انسان و روابط انسانی است.
 
حالا تصور کنید که آب‌لیمو باشد و شکر هم باشد، ولی آب نباشد، در این صورت چیزی برای نوشیدن نداریم چون رکن اصلی یعنی آب را نداریم. انسانی که تنش سالم باشد و اخلاق انسانی را هم مراعات کند، اما دین نداشته باشد، انسان مطلوب از نگاه اسلام نیست. اگر آب‌لیمو باشد و آب هم باشد ولی شکر نباشد، شاید مایعی برای نوشیدن داشته باشیم، ولی مایعی ترش که خوردنش سخت است. انسان سالمی که دین دارد ولی اخلاق را مراعات نمی‌کند هم همین‌طور است و فاصله دارد از انسان مطلوب. حالا اگر آب‌لیمو نباشد ولی آب و شکر باشد، مایعی که به دست می‌آید هم شیرین است و هم قابل‌نوشیدن؛ اما شربت آب‌لیمو نیست و فواید و خواص آن را ندارد. انسانی که دین و اخلاق داشته باشد ولی به سلامتی جسمی خود توجه نکند و ضعیف و ناتوان باشد هم آن‌طور که باید و شاید نمی‌تواند به دین خدمت کند و باز هم با انسان مطلوب از نگاه دین فاصله دارد. شربت آب‌لیموی خوب یعنی مایعی که هم آب‌لیمو دارد و هم آب و هم شکر، هر سه هم به مقدار کافی و متناسب. انسان مطلوب هم یعنی انسانی که هم سلامتی جسمی دارد و هم دین سالم و هم اخلاق خوب.
 
بر همین اساس دین اسلام در آموزه‌های خود پیرامون تربیت فرزند، به هر سه مورد توجه ویژه داشته و از انجام رفتارهایی که باعث ایجاد ضعف در هر یک از این سه می‌شود، نهی کرده است.
 

ز نیرو بُوَد...

ادامهٔ این شعر را می‌دانید. ز نیرو بود مرد را راستی، ز سستی دروغ آید و کاستی. لازم به ذکر است در بعضی نسخه‌های شاهنامهٔ فردوسی، بجای دروغ، نوشته‌اند کژی که می‌شود همان کجی! در هر صورت فرقی نمی‌کند. چیزی که مشخص است ارزش سلامتی و تأثیر نیرو و توان جسمی برای رسیدن به هر موفقیتی است. البته امیرالمؤمنین علیه‌السلام در دعای کمیل باارزش‌ترین موفقیتی که با جسم نیرومند و سالم می‌توان به آن دست پیدا کرد را بیان فرموده‌اند:
 
یا رَبِّ قَوِّ عَلَی خِدْمَتِک جَوَارِحِی؛ ای پروردگار من، اعضا و جوارحم را برای خدمت کردن به تو قوی و نیرومند ساز[2].
 
از اینجا برویم سراغ ادامهٔ قدم‌های تربیت؛ البته با در نظر داشتن دعای امام سجاد علیه‌السلام پیرامون سلامت جسم و دین و اخلاق.
 
قدم پنجم، لحظه زایمان. در این قدم هم مانند قدم‌های قبلی دستورات زیادی داریم. از دعاهای وارد شده گرفته تا برداشتن کام فرزند با آب فرات و تربت سیدالشهداء علیه‌السلام و غسل دادن در صورتی که ضرر نداشته باشد. بعد هم اولین اقدام برای دور کردن شیطان را باید انجام داد که پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله ما را به آن راهنمایی کرده‌اند:
 
مَنْ وُلِدَ لَهُ مَولودٌ فَلْیُؤَذِّنْ فی اُذُنِهِ الْیُمْنی بِاَذانِ الصَّلاةِ وَلْیُقِمْ فِی الْیُسْری فَاِنَّها عِصْمَةٌ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیمِ؛ هر کس برای او فرزندی متولد شود، باید در گوش راست او اذان نماز و در گوش چپ او اقامه بگوید؛ چرا که این کار مایه ایمنی از شر شیطانِ رانده شده است[3].
 
قدم ششم. نام‌گذاری. البته در مورد این قدم روایاتی وارد شده که به ما سفارش می‌کند پیش از تولد نوزاد برای او اسم انتخاب کنید[4]؛ اما چون به‌طورمعمول پس از تولد نام فرزند را استفاده می‌کنند، آن را در این قسمت قرار داده‌ایم. امام کاظم علیه‌السلام پیرامون این قدم فرموده‌اند:
 
أَوَّلُ مَا یَبَرُّ الرَّجُلُ وَلَدَهُ أَنْ یُسَمِّیهُ بِاسْمٍ حَسَنٍ فَلْیُحْسِنْ أَحَدُکمُ اسْمَ وَلَدِهِ؛ نخستین کار نیکی که شخص برای فرزندش انجام می‌دهد این است که نام نیکو بر او بگذارد. پس شایسته است هر یک از شما نام فرزند خود را نیکو قرار دهد[5].
 
البته نام‌گذاری مناسب تأثیرات زیادی بر فرزند و خانواده آن دارد، حتی تأثیرات مادی مانند دورشدن فقر. امام کاظم علیه‌السلام در حدیث زیبای دیگری فرموده‌اند:
 
‌ لَا یَدْخُلُ الْفَقْرُ بَیتاً فِیهِ اسْمُ مُحَمَّدٍ أَوْ أَحْمَدَ أَوْ عَلِی أَوِ الْحَسَنِ أَوِ الْحُسَینِ أَوْ جَعْفَرٍ أَوْ طَالِبٍ أَوْ عَبْدِاللَّهِ أَوْ فَاطِمَةَ مِنَ النِّسَاءِ؛ فقر وارد خانه‌ای نمی‌شود که در آن [پسری به] نام محمّد یا احمد یا علی یا حسن و یا حسین یا جعفر یا طالب یا عبداللّه و یا دختری به نام فاطمه باشد[6].
 
این را هم در نظر داشته باشید که از نگاه دین، این مسئله آن‌قدر اهمیت دارد که از جمله حقوق فرزند بر پدرش شمرده شده است و امیرالمؤمنین علیه‌السلام در حدیثی تامل‌برانگیز آن را در کنار دو امر مهم دیگر قرار داده است:
 
حَقُّ الْوَلَدِ عَلَی الْوَالِدِ أَنْ یُحَسِّنَ اسْمَهُ وَ یُحَسِّنَ أَدَبَهُ وَ یُعَلِّمَهُ الْقُرْآن؛ حق فرزند بر پدرش این است که نام نیکو برای او بگذارد و ادبش را نیکو کند و قرآن را به او یاد بدهد[7].
 
قدم هفتم. دوران شیرخوارگی. این دوران نیز از دوره‌های مهم زندگی فرزندان است که تأثیراتش در بزرگ‌سالی مشخص می‌شود. از مهم‌ترین نکات در این دوره، توجه ویژه به تقویت جسمی نوزاد با شیر مادر است. در قرآن کریم پیرامون مدت دوران شیردهی آمده است:
 
وَ الْوالِداتُ یُرْضِعْنَ أَوْلادَهُنَّ حَوْلَینِ کامِلَینِ لِمَنْ أَرادَ أَنْ یُتِمَّ الرَّضاعَة؛ و مادران به فرزندان خود دو سال کامل شیر می‌دهند اگر بخواهند حق شیردهی را تمام کنند[8].
 
البته امروزه متأسفانه مادران به بهانه‌های مختلف که خودشان بهتر می‌دانند، از زیر شیردهی به فرزند شانه خالی می‌کنند؛ و هم خودشان را لذت این عمل آرامش‌بخش و مادرانه محروم می‌کنند و هم فرزندانشان را بابرکت‌ترین تغذیه‌ای که نزد آن‌ها به امانت است. امیرالمؤمنین علیه‌السلام فرموده‌اند:
 
مَا مِنْ لَبَنٍ یُرْضَعُ بِهِ الصَّبِی أَعْظَمَ بَرَکةً عَلَیهِ مِنْ لَبَنِ أُمِّهِ؛ هیچ شیری که کودک با آن سیراب شود، با برکت‌تر و بهتر از شیر مادر نیست[9].
 
ادامه قدم‌ها را همراه با فرازهای بعدی دعای امام سجاد علیه‌السلام در قطعه‌های بعدی می‌خوانیم.


پی‌نوشت:
[1]. صحیفه سجادیه، صفحه 120، دعای 25.
[2]. مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، جلد ‌2، صفحه 849.
[3]. کافی، جلد ۶، صفحه ۲۴، حدیث ۶.
[4]. امیرالمؤمنین علیه‌السلام فرموده‌اند: سَمُّوا أَوْلَادَکمْ قَبْلَ أَنْ یولَدُوا ... فَإِنَّ أَسْقَاطَکمْ إِذَا لَقُوکمْ یوْمَ الْقِیامَةِ وَ لَمْ تُسَمُّوهُمْ یقُولُ السِّقْطُ لِأَبِیهِ أَلَّا سَمَّیتَنِی وَ قَدْ سَمَّی رَسُولُ اللَّهِ ص مُحَسِّناً قَبْلَ أَنْ یولَدَ؛ پیش از آن‌که فرزندانتان متولّد شوند برایشان اسم بگذارید ... زیرا فرزندان سقط شدهٔ شما در روز قیامت به هنگام دیدار، از شما شکایت می‌کنند و می‌گویند: چرا برای ما نام نگذاشتی؟! همانا پیامبر خدا صلی‌اللّه‌علیه‌وآله پیش از آن‌که محسن علیه‌السلام متولّد شود برایش نام نهاد. کافی؛ جلد ‌6، صفحه 18، حدیث 2.
[5]. کافی؛ جلد ‌6، صفحه 18، حدیث 3.
[6]. کافی؛ جلد ‌6، صفحه 19، حدیث 8.
[7]. نهج‌البلاغه، صفحه 546، حکمت 399.
[8]. سوره بقره، آیه 233.
[9]. کافی، جلد 6، صفحه 40، حدیث 1.