کنترل و پذیرش در آموزش ذهنآگاهی
تعادل فکری در حالت آگاهی عمیق به کار می رود و به طور خودکار پذیرش حسهای بدنی را ایجاد میکند که به طور پویا با افکار هم ظهور متجلی میشوند تا یک تجربه را بسازند.
برای مثال تحلیل بروکوک و کاستلو (۱۹۹۳) با شواهدی مبنی بر اینکه آرمیدگی عضلانی پیشرونده کار بسته برای درمان اضطراب مزایای بالینی زیادی دارد، چقدر قابل تلفیق است؟ به ویژه اوست (۱۹۸۸) نشان داده است که آرمیدگی عضلانی پیشرونده میتواند در درمان حملات پانیک کارامد باشد، اگرچه بعضی پژوهشها نشان دادهاند که این طور نیست (بارلو و همکاران، ۱۹۸۹). کراسکی و بارلو (۱۹۹۳) بحث کردهاند که ساز و کارهای زیرساخت آرمیدگی هنوز روشن نیستند و اینکه افزودن فنون مواجهه احتمالا آثار مثبت آرمیدگی را بیشتر میکنند. به طور کلی پژوهش اوست شرکت کنندگان را با حسهای بدنی ترسناک مواجه کرد، در حالی که بارلو و همکارانش این کار را انجام ندادند. بین مواجهه اوست با علائم پانیک و تعادل فکری یک شباهت وجود دارد؛ هر دو شامل مواجهه و بازداری پاسخ هستند.
به هر حال تعادل فکری در حالت آگاهی عمیق به کار می رود و به طور خودکار پذیرش حسهای بدنی را ایجاد میکند که به طور پویا با افکار هم ظهور متجلی میشوند تا یک تجربه را بسازند. این به علائم احشایی پانیک محدود نمیشود. ممکن است تقاضای آرمیده کردن عضلات در گروه آرمیدگی، در بعضی اشخاص به طور ناخواسته اندکی تعادل فکری نسبت به حسهای تنیدگی و عضلات آرمیده ایجاد کند و این مهارت هنگام انتقال به زندگی روزمره تحمل راه اندازهای محیطی را افزایش دهد. از این رو مزایای روانی درمانی ممکن است کمتر به دلیل خود عمل آرمیدگی باشد و بیشتر به سبب تجربة تجلیات سایکوفیزیولوژیک پیش آمده در لحظه حال، به همراه اندکی پذیرش باشد.
برای مثال میشل پوستر و همکاران یک کوشش کنترل تصادفی انجام دادند و آرمیدگی عضلانی پیشرونده را با مراقبه ذهنآگاهی در هشتاد دانشجوی چینی مقایسه کردند (تانگ و همکاران، ۲۰۰۷). چهل دانشجو در گروه آزمایشی آموزش هایی در مورد مراقبه ذهنآگاهی و جنبه هایی از آموزه های مراقبه در طب سنتی چینی دریافت کردند، ترکیبی که پژوهشگران آن را آموزش یکپارچه ذهن بدن (IBMT) نامیدند. دستورالعملهای مراقبه با سیدی ارائه شد و توسط مربی کارکشته آموزش یکپارچه ذهن بدن اجرا شد. یک هفته قبل از آموزش و بلافاصله بعد از آن مجموعهای از آزمونها به دو گروه داده شد. هر فرد طی جلسه سنجش ۲۸۴ کوشش در یک آزمون توجه کامپیوتری انجام داد، آزمون شبکه توجه (ATN؛ فن و دیگران، ۲۰۰۰).
این آزمون توانایی گوش به زنگی با توجه جهت مند و حل تعارض (توجه اجرایی) را اندازه می گیرد و شامل پاسخ دهی به یک فلش هدف است که از طریق مهاجمانی محاصره شده است که به جهتهای یکسان یا متضاد اشاره میکنند. علائم اطلاعاتی در مورد زمان وقوع کوشش و مکان هدف به دست میدهند. شرکت کنندگان همچنین ماتریسهای پیشرونده ریون (ریون، ۱۹۳۸) آزمون هوشی استاندارد متناسب با فرهنگ پرسشنامه خود گزارشی حالات خلقی به نام نیمرخ حالات خلقی (POMS ساچام، ۱۹۸۳) را تکمیل کردند و یک تکلیف چالش برانگیز حساب ذهنی انجام دادند. این سنجش ها با تحلیل نمونه های بزاق دنبال شدند تا کورتیزول بزاق و ایمونوگلولولین ترشحی slg A) A) اندازه گیری شود. همه شرکت کنندگان از موقعیت آزمایشی بی خبر بودند.
گروه آموزش یکپارچه ذهن بدن در مقایسه با دانشجویان گروه کنترل (فقط آرمیدگی عضلانی پیشرونده ) در آزمون شبکه توجه پیشرفت های بیشتری در نمره های تعارض نشان دادند، اضطراب، افسردگی، خشم و خستگی کمتری داشتند، انرژی بیشتری در نیمرخ حالات خلقی نشان دادند، کاهش معناداری در مقدار کورتیزول اضطراب وابسته و افزایشی در واکنش گری ایمنی نشان دادند. رویکرد MiCBT، آرمیدگی عضلانی پیش رونده را در «پیوستار ظرافت» تمرین های ذهنآگاهی قرار میدهد. در این پیوستار آرمیدگی عضلانی پیش رونده یکی از کم ظرافت ترین و در عین حال مفیدترین تمرینهاست. همان طور که در مورد MiCBT نیز گفته شد، آرمیدگی عضلانی پیشرونده وسیله است نه هدف. این فن به طور معمول در اولین هفتههای آموزش MiCBT به مدت یک هفته اجرا میشود تا توجه درمانجو را به بدن معطوف کند.
استفاده از آرمیدگی عضلانی پیش رونده در هفته اول علاوه بر افزایش حس احشایی، سطح کلی برانگیختگی درمانجو را کاهش میدهد و حس تازه ای از کنترل در درمانجویان دچار مشکلاتی مانند علائم اضطراب، خشم کنترل نشده و دیگر تجلیات مبتنی بر انگیختگی ایجاد میکند. آرمیدگی عضلانی پیشرونده در درمانجویان دچار مشکلات مرتبط با انگیختگی بسیار پایین مانند افراد افسرده در حال تجربه خلق یکنواخت یا علائم تجزیهای، می تواند تماس مجدد با بدن را برقرار کند و زمینه پذیرش تجربی در هفتههای بعدی آموزش ذهنآگاهی را مساعد کند. سؤال مهم دیگر این است که آیا کنترل و پذیرش آن گونه که عامه مردم اعتقاد دارند به طور متقابل منحصر به فردند یا خیر. آموزش ذهنآگاهی وابستگی متقابل آنها را نشان داده است. مراجعان به طور پیشرونده کشف میکنند که در چارچوب بدن نمیتوانند زندگی را کنترل کنند. افکار و حسهای بدنی فراتر از کنترل آنها میآیند و میروند.
حسهای ناخوشایند مطابق اراده فرد راهشان را نمی کشند و بروند و حسهای خوشایند فقط هنگامی که فراخوانده میشوند، حاضر میشوند. در واقع هرچه بیشتر به یک نوع حس (یا تجربه) خاص که خودبه خود ظاهر نمیشود اشتیاق داشته باشیم، تجربه مورد نظر آزارنده تر خواهد بود (گونگا، ۱۹۸۷). این مشاهدات در مورد افکار نیز صدق میکنند. خاطرات مربوط به تجربه ها ورای کنترل میآیند و میروند. هرگونه تنفر از خاطره ناخوشایند به طور همزمان فعال سازی حسهای بدنی ناخوشایند و واکنش منفی ذهنی رفتاری متعاقب آن را افزایش میدهد و این حالت هم الگوی مورد نظر را تقویت میکند. به عبارت دیگر، اگر متعادل باشیم، به ظهور و افول افکار کنترل نشدنی، اشراف خواهیم داشت. در آموزش ذهنآگاهی کنترل فقط معطوف به الگوی عادات واکنشی است. آزاد گذاشتن افکار و احساس های بدنی بدون ایجاد مزاحمت همان سازوکاری است که امکان خاموش سازی پیشرونده این الگوها را امکان پذیر میکند.
منبع: شناخت رفتار درمانگری یکپارچه شده باذهن آگاهی، برنو ای کایون، مترجمان: دکتر محمد خدایاریفرد، کوروش محمدی حاصل و مریم دیدهدار، صص101-99، مؤسسه انتشارات دانشگاه تهران، تهران، چاپ اول، 1393
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}