همین که تنها می‌شوی بی صدا می‌آید و دلت را می‌لرزاند.

پُر می‌شوی از کلمات صیقل خورده ی خیس که تو آفریدگارشان خواهی شد.

کلمات سرازیر می‌شوند از چشم هایت... از لب هایت... از سرانگشتت...

کلمه: اشک می‌شود و می‌چکد و غم هایت را با خودش به دریا می‌برد.

کلمه: قناری می‌شود و دعاهایت را به گوش آسمان می‌رساند.

کلمه: قلم را روی کاغذ می‌رقصاند و تو را نقاشی می‌کند.

 و این تویی که میان کلمات، زاده می‌شوی.

تو غزلی از سروده های خداوندی، با ابیاتی بی نهایت موزون.

اقرأ باسم ربک الذی خلق...

تو را پیش از خودت، خداوند سروده است.

منبع: مجله باران