در طول تاریخ پُرفراز و نشیب اسلامی جریان‌های مختلف فکری، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی فراوانی سعی داشته‌اند حرکت نظامند و اصولی فرهنگ و اندیشه اسلامی را از مسیر صحیح زندگی بازداشته و میسر واحد و مستقیم آن را با جاده‌های انحرافی و اغواء کننده مواجه نمایند،جاده‌های انحرافی و خطرناکی که نه تنها هیچگونه سعادت و کمالی را برای حیات مادی و معنوی  انسان به ارمغان نیاوردند، بلکه با برنامه‌های غیر واقعی خود مشکلات فراوانی را برای جامعه اسلامی به بار آوردند.


دوری از فرهنگ قرآن و اهل بیت(ع)، ابتدای سقوط

فرهنگ قرآن کریم و اهل بیت(علیهم السلام) معیار و مقیاس‌های با ارزشی را در پیش روی جامعه اسلامی قرار داده‌ است که رعایت و توجه به آن موازین و مقیاس‌ها، افراد و جامعه را از هرگونه انحراف و سقوط باز می‌دارد، یکی از مهمترین این مقیاس‌ها که در فرهنگ قرآن نیز به زیبایی از آن یاد شده اعتدال و میانه‌روی است، این محور اساسی در فرهنگ قرآن از چنان اهمیت و جایگاهی برخوردار است که باری تعالی در خصوص آن می‌فرماید: «وَ کَذلِکَ جَعَلْناکُمْ أُمَّةً وَسَطاً لِتَکُونُوا شُهَداءَ عَلَى النَّاسِ؛[1] و بدین گونه شما را امتى میانه قرار دادیم، تا بر مردم گواه باشید».  از این رو به هراندازه جامعه انسانی  از این محور و  مقیاس زیبای قرآنی فاصله بگیرد به همان اندازه گرفتار فرقه و جریان های انحرافی خواهد شد.
 
تبیین و تفسیر مقیاس قرآنی(أُمَّةً وَسَطاً)
پژوهشگران قرآن کریم در ذیل این آیه شریف به نکات بسیار مهم و زیبایی اشاره داشته‌اند: «امت وسط و میانه، امتی است که از هر نظر در حد اعتدال باشد، نه کندرو و نه تندرو، نه در حد افراط و نه تفریط، الگو و نمونه. معتدل از نظر عقیده که نه راه غلو را مى‌پیمایند و نه راه  تقصیر و شرک را، نه طرفدار جبرند و نه  تفویض، نه درباره صفات خدا معتقد به تشبیهند  و نه تعطیل. معتدل از نظر ارزش‌هاى معنوى و مادى، نه به کلى در جهان ماده فرو مى‌روند که معنویت به فراموشى سپرده شود، و نه آن چنان در عالم معنى فرو می‌‌روند که از جهان ماده به کلى بى‌خبر شوند، معتدل از نظر روابط اجتماعى، نه اطراف خود حصارى مى‌کشند که از جهانیان به کلى جدا شوند، و نه اصالت و استقلال خود را از دست مى‌دهند که همچون غرب‌زدگان و شرق‌زدگان در این ملت و آن امت ذوب شوند! معتدل از نظر شیو‌‏ه‌هاى اخلاقى، از نظر عبادت، از نظر تفکر و خلاصه معتدل در تمام جهات زندگى و حیات. یک مسلمان واقعى هرگز نمى‌تواند انسان یک بعدى باشد، بلکه انسانى است داراى ابعاد مختلف، متفکر، با ایمان، دادگر، مجاهد، مبارز، شجاع، مهربان فعال، آگاه و با گذشت‏ . [2]

 
امام علی(ع) و چالش محبّان جاهل و افراطی

امام علی(علیه السلام) برای هدایت جامعه اسلامی به سوی مقیاس‌های قرآنی[3] و بازداشتن افراد از جاده انحراف و افراطی همچون غلوگرایی همواره راهکارهای طلایی را در پیش روی همگان قرار می‌داد تا اینکه جامعه اسلامی اسیر اغواء‌های گمراه کننده جریان‌های فکری و فرهنگی قرار نگیرند. برای نمونه ایشان در عبارتی تاریخی و هدایت بخش این چنین بیان می‌دارند: «هَلَکَ فِیَّ رَجُلاَنِ: مُحِبٌّ غَالٍ وَ مُبْغِضٌ قَالٍ؛[4] در باب من دو کس به هلاکت افتادند: دوست افراطى و دشمن کینه ورز». غلو و افراطی‌گری از جمله خطوط قرمز و افکار انحرافی و ممنوعه‌ای بود که به هیچ وجه با منطق و سیاست‌های فکری و فرهنگی امام علی(علیه السلام) همخوانی نداشت، به گونه‌ای که حضرت با شدیدترین تدابیر بازدارنده با آن  برخورد می‌کرد تااینکه این پندارهای انحرافی، چالش فرهنگی را برای جامعه اسلامی به بار نیاورد. پیش از آن نیز در منابع روایی به خوبی رهنمودهای نبوی حاکی از نگرانی تبعات و آسیب‌های مشی افراطی گری و غلو گرایی بود، دغدغه هایی که بیم آن را داشت که جامعه اسلامی را دچار آسیب های خاص فرهنگی نماید.
 
کما اینکه در منابع روایی از پیامبراکرم(صلی اللّه علیه و اله) نقل شده است: «اى على! حکایت تو در میان امّت من، حکایت عیسى بن مریم است که مردم درباره او سه فرقه شدند: فرقه‌اى مؤمن ماندند ، و آنان همان حواریانند، فرقه‌اى با او دشمنى ورزیدند و آنان یهودیانند و فرقه‌اى درباره او غلوّ کردند و در نتیجه از ایمان خارج شدند امّت من نیز بزودى نسبت به تو، سه فرقه خواهند شد: فرقه‌اى شیعه و پیرو تو هستند و آنان همان مؤمنانند، فرقه‌اى دشمن تو هستند و آنان شک کنندگانند و فرقه اى درباره تو غلوّ مى‌کنند و آنان منکران [خدا] هستند . اى على! تو و شیعیان تو و دوستدارانِ شیعیان تو در بهشت هستید و دشمن تو و غلوّ کننده درباره تو در آتشند.[5]
یکی از مشکلات مهم و آسیب‌های بسیار مهمی که فرق مختلف صوفیه و دراویش به آن مبتلا هستند، برخورد گزینشی با معارف و آموزه‌های اسلامی و قرآنی است.

 فاصله هزار فرسخی جریان دراویش و صوفیه از سبک زندگی علوی

یکی از جریان‌های فکری و فرهنگی که در طول تاریخ به نوعی گرفتار غلو و افراطی‌گری شده‌اند فرقه‌های مختلف دراویش و صوفیه است، این جریان‌های فکری علی‌رغم اینکه منش خود را منتسب به امام علی(علیه السلام) معرفی می‌کنند، ولی با این وجود، نه در اصول درست زندگی و نه در باورهای فکری رابطه صحیحی با منش و سبک زندگی امام علی(علیه السلام) برقرار نکرده‌اند، چرا که میان ارادت و دوستی ایشان با امام علی(علیه السلام) و میزان تابعیت و اطاعت پذیری از حضرت فاصله هزار فرسخی وجود دارد، به تعبیر قرآن کریم در حالی که می‌بایست میان محبّت و تابعیت و اطاعت پذیری رابطه‌ای معنا دار وجود داشته باشد، ولی متأسفانه در مسلک دروایش این چنین رویه‌ای نه تنها مشاهده نمی‌شود، بلکه به صرف دوستی به ادعایی و کاذب اکتفا شده است: «قُلْ إِنْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونی‏ یُحْبِبْکُمُ اللَّهُ وَ یَغْفِرْ لَکُمْ ذُنُوبَکُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحیمٌ؛[6] بگو: اگر خدا را دوست دارید، از من پیروى کنید تا خدا دوستتان بدارد و گناهان شما را بر شما ببخشاید، و خداوند آمرزنده مهربان است».

 
آسیب شناسی فرقه‌های صوفیه و دراویش

به اذعان محققان و پژوهشگران کلام اسلامی، فرقه صوفیه در عقاید و مناسک خود، دچار انحراف‌ها  و بدعت‌های فراوانی شده‌اند که در ادامه تنها به برخی از آنها اشاره خواهیم داشت:

1-اسلام گزینشی
یکی از مشکلات مهم و آسیب‌های بسیار مهمی که فرق مختلف صوفیه و دراویش به آن مبتلا هستند، برخورد گزینشی با معارف و آموزه‌های اسلامی و قرآنی است به طوری که این موضوع به نوعی آنها را مصداق روشن آیه شریف کرده است: «... وَ یَقُولُونَ نُؤْمِنُ بِبَعْضٍ وَ نَکْفُرُ بِبَعْضٍ وَ یُریدُونَ أَنْ یَتَّخِذُوا بَیْنَ ذلِکَ سَبیلاً؛[7] و مى‏‌گویند: ما به بعضى ایمان داریم و بعضى را انکار مى‏‌کنیم و مى‏‌خواهند میان این [دو]، راهى براى خود اختیار کنند». نمود روشن این موضوع را می‌توان در حذف شریعت  در منطق جریان صوفیه به شمار آورد که در بسیاری از موارد با برخورد گزینشی و سلیقه‌ای به عدم ضرورت آن حکم می‌کردند.

2-اباحه‌گری
 به اذعان محققان فرق انحرافی یکی دیگر از خصوصیات و آسیب‌های بسیار خطرناک فرقه صوفیه  به نوعی تساهل و تسامح و اباحه‌گری است که به سبب آن به نوعی ساحت دین و مذهب مورد خدشه و آسیب قرار می‌گیرد، محققان سماع، آواز، غنا و آسیب های اخلاقی و انحراف های جنسی و فاصله گرفتن از شریعت را به نوعی زاییده این انحراف بنیادین می‌دانند.

3-تأویل قرآن کریم
یکی دیگر از انحرافات و آسیب‌های فکری و علمی فرقه‌های مختلف صوفیه وارد پیدا کردن در تأویل قرآن کریم است، از آنجا که آنها به هیچ وجه جایگاه و شأنیت این موضوع را نداشتند متأسفانه برای دست‌یابی به مطایع دنیوی اقدام به تطبیق عقاید و اعمال صوفیان با آیات و اخبار کردند، سپس متصوفه دیگر، به دنبال آن برای اسلامی جلوه دادن عقاید و اعمال متصوفه، از معانی ظاهری آیات بدون هیچ قرینه‌ای دست شسته و تفسیر به رأی را پیشه خود ساختند.[8]
 
پی‌نوشت‌ها:

[1]. سوره مبارکه بقره، آیه 143.
[2]. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج‏1، ص487.
[3]. سوره مبارکه نساء، آیه 171. «یا أَهْلَ الْکِتابِ لا تَغْلُوا فی‏ دینِکُمْ وَ لا تَقُولُوا عَلَى اللَّهِ إِلاَّ الْحَقَّ».
[4]. نهج البلاغة (للصبحی صالح)، ص489، حکمت117.
[5]. مائة منقبة من مناقب أمیر المؤمنین و الأئمة، ص80. «یا علیُّ ، مَثَلُکَ فی اُمَّتی مَثَلُ المَسیحِ عیسَى بنِ مریمَ ، افتَرَقَ قَومُهُ ثلاثَ فِرَقٍ : فِرقَةٌ مؤمِنُونَ و هُمُ الحَواریُّونَ ، و فِرقَةٌ عادَوهُ و هُمُ الیَهودُ ، و فِرقَةٌ غَلَوا فیهِ فَخَرَجُوا عن الإیمانِ و إنَّ اُمَّتی سَتَفتَرِقُ فیکَ ثلاثَ فِرَقٍ ؛ ففِرقَةٌ شِیعَتُکَ وَ هُمُ المؤمنونَ ، و فِرقَةٌ عَدُوُّکَ و هُم الشاکُّونَ ، و فِرقَةٌ تَغلُو فیکَ و هُمُ الجاحِدونَ ، و أنتَ فِی الجَنَّةِ یا علیُّ و شیعَتُکَ و مُحِبُّ (مُحِبُّو) شیعَتِکَ ، و عَدُوُّکُ و الغالِی فِی النارِ».
[6]. سوره مبارکه آل عمران، آیه 31.
[7]. سوره مبارکه نساء، آیه 150.  
[8]. عبد الحسین خسروپناه، جریان شناسی ضد فرهنگ ها، ص443.