خودپذیری با توجه به مزیت خودآگاهی
ایجاد افکار مثبتی به طور معمول به حسهای بدنی هماهنگ مانند حس جریان گرما و ارتعاش در نقاط مختلف بدن میانجامد.
برای داشتن احساس ارزشمندی، مقبول و مرتبط بودن با دیگران، کمتر به دیگران نیاز خواهیم داشت. خودپذیری و خرسندی در زندگی به طور متناقضی با رشد توانایی رها کردن معنای خود جامد (انعطاف ناپذیر) ارتقا می یابند. این روش ارتقای شادکامی دقیقا همان چیزی است که کارورزان ذهنآگاهی کشف میکنند. تمرین روزانه مراقبه ذهنآگاهی به توانایی انتقال مهارتهای ذهنآگاهی به بافتهایی غیر از صندلی مراقبه و ارتقای معنای خود انعطاف پذیرتر، آسیب پذیری کمتر به تغییر و از این رو نیاز کمتر به مراقبت و تأیید می انجامد. با وجود پیش بینی ناپذیری رویدادهای آینده، حس امنیت میتواند به طور پیشرونده برقرار شود. در پی دگرگون شدن معنای خود، شخصیت و تجلیات آن نیز تغییر خواهند کرد. وقتی دلبستگی به یک معنای خود ناامن افزایش می یابد، افکار افسردهساز یا اضطرابآوری که تولید میکند نیز کاهش می یابند. مهارتهای ذهنآگاهی جاافتاده آرامش بلندمدت و حس کنترل را در اغلب حوزه های زندگی ایجاد میکنند که طبیعتا خودرضامندی از آنها سرچشمه میگیرد.
بعد از هر جلسه مراقبه با استفاده از حسهای بدن به عنوان وجه اساسی، حدودا با پنج دقیقه آموزش همدلی ادامه میدهیم. این شامل تمرکز بر حسهای بدنی ظریف خوشایند اغلب در سینه، ناحیه بدن یا کف دست است تا ذهن فقط افکار مثبت را تسهیل کند. سپس با تجربه فارغ از تنش، درمانجویان افکار مثبتی را تولید میکنند که اغلب شامل آرزوی ایجاد صلح برای خود، شفقت برای خود و دیگران، و ایجاد آگاهی و تعادل فکری بیشتر است. ایجاد چنین افکار مثبتی به طور معمول به حسهای بدنی هماهنگ مانند حس جریان گرما و ارتعاش در نقاط مختلف بدن می انجامد.
وقتی درمانجویان سه دقیقه افکار نیک برای خود ایجاد کردند، سه تا پنج دقیقه را صرف تدوین آرزوی در میان گذاشتن آرامش، شفقت و شایستگیشان با دیگران میکنندتدوین این افکار در حالی که توجه زمینه شامل حسهای بدنی خوشایند است، تجربه قوی و متعالی ایجاد میکند. بعضی ها این تجربه را شایسته عنوان «متعالی» می دانند. مرحله چهارم میتواند برای درمانجویان شگفت انگیز باشد. بعضیها ممکن است عمیقا متأثر شوند و آن را ابراز کنند؛ بسیاری در اولین جلسه اشک می ریزند. به طور معمول بخشیدن واقعی خود یا دیگران یک تجربه هیجانی دارد. درمانجویانی که دورهٍهای طولانی را صرف مراقبه ذهنآگاهی کردهاند دریافتهاند که کیفیات همدلانه اساسی و پربار به طور معمول حالت امنیت و رضامندی، حس پیوستگی اجتماعی و علاقه راستین به شادکامی دیگران را می پرورانند (چندیرامانی، ورما و دار، ۱۹۹۵؛ گونکا، ۱۹۸۷؛ هارت، ۱۹۸۷؛ کابات-زین، ۲۰۰۵). تمرین همدلی اساسی در MiCBT از سنت ویپاسانا پیروی میکند. این تمرین مستلزم گذراندن جلسات ذهنآگاهی (مراقبه نشسته) و بودن در حالت ذهنی آرام و متعادل است. اگر او فردی تحریکاتی باشد، تمرین آگاهی تنفسی بسیار منفی خواهد بود، پس تمرین همدلی اساسی در جلسه حاضر امکان پذیر نخواهد بود و بهتر است به جلسه بعد موکول شود.
تمرین زمینه همدلی ما را ملزم میکند که ابتدا بر بدن تمرکز کنیم، یعنی جایی که یک جریان خوشایند از حسهای ارتعاش وجود دارد. این حسهای خوشایند شبه الکتریکی به طور معمول هنگام تمرین روشهای وارسی پیشرفته رایج ترند (ر.ک: سیدی پیشرفته، کایون، b۲۰۰۵). بعد از چند دقیقه ما حسها و افکار همدلانه را به کسانی که در رابطه با آنها دچار تعارض هستیم، معطوف میکنیم ، با این درک که عامل تعارض بر پایه ناآگاهی به آنچه در مرحله اول آموختهایم قرار داشته است. این مرحله از شرطی سازی تقابلی استفاده میکند که در آن به طور معمول یک محرک آزارنده (برای مثال چهره با صدای کسی که با او مشکل داریم/ خواهیم داشت) با افکار نیک و حسهای بدنی خوشایند جفت میشود. از آنجا که پیاده سازی برای بعضی درمانگران همیشه آسان نیست، تا وقتی زمینه درمانجو در آگاهی به حسهای واقعی بدنی حفظ میشود.وقتی درمانجویان برای مرحله چهارم آماده میشوند، اجرای تمرین همدلی اساسی چه به صورت گروهی یا جلسات یک به یک با آنها اهمیت پیدا میکند تا اطمینان حاصل شود که فرایند روشن و واضح است و براساس اینجا و اکنون قرار گرفته است.
درمانجویان تشویق میشوند تا بعد از هر تمرین مراقبه نشسته، صبح و عصر به مدت پنج تا ده دقیقه آن را تمرین کنند. تأکید بر نیاز به آرام کردن هر تنش باقی مانده احتمالی در بدن و ابتدائا داشتن افکار پاک و مثبت ضروری است، چرا که نمیتوانیم در عین داشتن افکار منفی یا تنش عضلانی شدید آرامش و همنوایی را در میان بگذاریم. همان طور که در مورد مراحل اول و سوم نیز صدق میکند، تمرینهای مرحله چهارم نیز به فعالیتهای روزمره گسترش داده میشوند. درمانجویان تشویق میشوند در حین اجرای فعالیتهای همیشگیشان، وقتی یکی از اطرافیان افکار منفی ایجاد میکند، افکاری مشابه افکار زمان تمرین ایجاد کنند. از درمانجویان خواسته میشود به خود یادآور شوند که فرد تحریکاتی نمیداند که واکنش هیجانی ناآگاه سبب تداوم رنج میشود. به عبارت دیگر، درمانجویان یاد میگیرند به خاطر داشته باشند که فرد دچار افکار یا اعمال منفی ناآگاه است، اما از روی میل و بدخواهی یا بدذاتی نیست. از آنجا که درمانجویان خود قبلا در حالت ناآگاهی قرار داشتهاند، با توجه به آن می توان فرد ستیزه جو را پذیرفت و بخشید. بنابراین مرحله چهارم ذهنآگاهی به عنوان روش مداخله نیرومند پیشگیری از عود بر پایه یادگیری اصول وجودی و نوع دوستانه مفهوم سازی شده است.
منبع: شناخت رفتار درمانگری یکپارچه شده باذهن آگاهی، برنو ای کایون، مترجمان: دکتر محمد خدایاریفرد، کوروش محمدی حاصل و مریم دیدهدار، صص163-160، مؤسسه انتشارات دانشگاه تهران، تهران، چاپ اول، 1393
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}