اندازه گیری کارامدی درمانهای مبتنی بر ذهنآگاهی
دیمیجیان و لینهان اشاره میکنند که پژوهشهای خط مقدم ذهنآگاهی باید بتوانند روشهای پایا و معتبر اندازه گیری مؤلفههای محوری ذهنآگاهی را بنا کنند و به کار گیرند.
جالب است که ظاهرا ده گویه (یک سوم کل گویهها) با تعادل فکری رابطه دارد. مثلا در عامل اول، گویه های «حتی وقتی دریافت حسی و احساس های من دردناک یا ناخوشایند باشند، همراه با آنها حضور دارم» و «توجه کردهام که لازم نیست به هرچه به ذهنم میآید واکنش نشان دهم» و در عامل دوم، گویه های می توانم تجارب ناخوشایند را بپذیرم» و «در موقعیتهای دشوار می توانم بدون واکنش سریع اندکی تأمل کنم» و در عامل سوم، گویة «حتی هنگامی که اوضاع هیجانی و استرس آور است، لحظات آرام و راحتی را در درونم تجربه میکنم»، با تعادل فکری رابطه دارند.
عامل اول بر عدم همانندسازی و موارد بیخودشدگی تأکید دارد (مثلا، «افکارم را نظاره میکنم بدون اینکه با آنها همانندسازی کنم» و «میدانم که شبیه افکارم نیستم»). علاوه بر این، دست کم سه گویه منعکس کننده مفهوم ناپایداری هستند مثلا «من چگونگی ظهور و افول تجربه ها را نظاره میکنم» و «نحوه رفت و آمد افکارم را نظاره میکنم». همان طور که در MiCBT تأکید شده، این نشان دهنده اهمیت مفهوم ناپایداری و بی خودشدگی در آموزش ذهنآگاهی است. بوچهلد، گروسمن و والاچ اخیرا نسخه کوتاه تری به نام سیاهه ذهنآگاهی کوتاه را برای تازه واردهای مراقبه ساخته اند. اکنون یک نسخه فرانسوی هم در دسترس قرار دارد (تروسلارد و همکاران، ۲۰۱۰).
مقیاس آگاهی توجه ذهن آگاهانه (MAAS؛ براون و ریان، ۲۰۰۳) یک پرسشنامه پانزدهم گویهای خود گزارشی است که تفاوت های فردی در فراوانی حالتهای ذهن آگاه را طی زمان میسنجد. مقیاس آگاهی توجه ذهن آگاهانه بر عکس سیاهه ذهنآگاهی بر سازه حضور تأکید دارد تا پذیرش و تعادل فکری.
ابزار دیگری که برای اندازه گیری سازوکارهای زیرساخت ذهنآگاهی طراحی شده، سیاهه مهارتهای ذهنآگاهی کنتاکی (KIMS؛ بائر، اسمیت و آلن، ۲۰۰۴) است. این مؤلفان بر پایه بحثهای موجود در ادبیات پژوهشی چهار مهارت ذهنآگاهی را شناسایی کرده اند: مشاهده، توصیف، عمل با آگاهی و پذیرش بدون قضاوت. این داده ها نشان دهنده یک ساختار عاملی واضح، اعتبار درونی و پایایی بازآزمایی خوب هستند. روث بائر و همکاران عامل پنجمی را به نام مؤلفه ناواکنشگری به سازه ذهنآگاهی خود وارد کردند که با مفهوم تعادل فکری، یکی از سازوکارهای محوری ذهنآگاهی در الگوی MiCBT، دمساز است. این به ایجاد پرسشنامه پنج بعدی ذهنآگاهی (FFMQ؛ بائر و همکاران، ۲۰۰۶) انجامید که در حال کسب شهرت است.
در این بین ملاحظاتی نیز لازم است. پژوهشی جدید به روشنی ثابت کرد که روش خودگزارشی مهارتهای ذهنآگاهی فردی به توانایی ما برای ذهن آگاه بودن بسیار حساس است. ون دم، ارلیواین و دانوف - برگ (۲۰۰۹) دریافتند که معنای گویه های پرسشنامه پنج بعدی ذهنآگاهی برای کسانی که با مراقبه ذهنآگاهی آشنایی دارند، بسیار متفاوت با دیگران است. در واقع چطور می توان بدون درک نحوه تجربه ذهنآگاهی، به سؤالی درباره آن پاسخ داد؟ این نقد چالشی جدی پیش روی مؤلفان مقیاس های ذهنآگاهی قرار میدهد. مثلا گروهی از بزرگسالان که درباره کیفیات و مهارتهای ذهنآگاهی آموزشی ندیده اند، ممکن است توانایی خود در آگاه بودن و پذیرش تجربی را کاملا بالا ادراک کنند. با این حال، وقتی این افراد تحت آموزش ذهنآگاهی قرار میگیرند، احتمالا به حدودی از تجربه که پیشتر نمی توانستند نسبت به آن آگاهی و پذیرش زیادی داشته باشند، آگاه تر میشوند. به همین ترتیب این افراد به دلیل افزایش مهارتهای ذهنآگاهی در جریان آموزش، احتمال دارد سطح ذهنآگاهی خود را کمتر از چیزی که قبل از آموزش تخمین زده بودند، برآورد کنند. در نتیجه فرد ذهن آگاه تر ممکن است در مقایسه با کسی که واقعا ذهنآگاهی کمتری دارد، در مقیاس مشابه نمره کمتری به دست آورد. کمی بعد نیکولاس ون دم، مؤلف اصلی، نامه سرگشاده ای را در پایگاه اینترنتی دانشگاه کنت منتشر کرد و اظهار داشت که ذهنآگاهی در غیاب ذهنآگاهی تشخیص پذیر نیست و اینکه هر چه فرد ذهن آگاه تر، باشد بیشتر احتمال دارد متوجه قصور در ذهنآگاهی شود.
ما و تعدادی از دانشجویانمان اغلب موقعی متوجه این سوگیری در داده ها میشویم که مقیاس های ذهنآگاهی به کار گرفته شده، چه در جمعیتهای بالینی و چه غیر بالینی، شامل گویدهای ویژه ذهنآگاهی باشند. دیگران نگرانی ها و نیاز به احتیاط را ابراز کردهاند.
علاوه بر این، بعضی مقیاس ها مشخصا برای موقعیت بالینی مناسب نیستند و قصد بالینی گران و پژوهشگران کاربرد یک مقیاس ذهنآگاهی در موقعیتهای روانپزشکی، مستلزم انتخاب مناسب ترین ابزار است. بعضی مؤلفان در حال ساخت ابزارهایی هستند که گویه های آن با یکی از جمعیتهای درمانجویان بیشتر از جمعیتهای دیگر تناسب داشته باشد. از طرف دیگر مقیاس خودکارامدی مبتنی بر ذهنآگاهی (MSES) به دقت برای کل جمعیت بالینی ساخته شده است فرانسیس و کایون ۲۰۱۱. این امر در گونه هایی مانند «وقتی می خواهم کاری کنم که ممکن است به من یا دیگری آسیب برساند، به آن آگاهم» یا «وقتی درد یا ناراحتی دیگری در بدنم وجود دارد، از احساس کردن بدنم خودداری میکنم». مقیاس مقیاس خودکارآمدی مبتنی بر ذهنآگاهی یک پرسشنامه سی و پنج گویهای خودگزارشی است که با هفت زیرمقیاس (رفتاری، شناختی، احشایی، عاطفی، بین فردی، اجتناب و ذهنآگاهی) قصد دارد خودکارآمدی را قبل، بعد و هنگام درمان اندازه گیری کند. هر زیرمقیاس شامل پنج گونه است که بعضی از آنها به ترتیب معکوس ارائه شدهاند . هانسینگرا (۲۰۰۶) مقیاس خودکارآمدی مبتنی بر ذهنآگاهی را با سنجه های دیگر ذهنآگاهی در ۱۲۵۰ دانشجو مقایسه کرد. مقیاس خودکارآمدی مبتنی بر ذهنآگاهی هماهنگی درونی خوب، اعتبار همگرای خوب در مقایسه با سیاهه ذهنآگاهی.
تعدادی از مؤلفان (مانند ولز، ۲۰۱۰؛ هانسینگر، ۲۰۰۶) و چند مجموعه از داده ها که در تمرین بالینی روزانه طی یک دوره پنج ساله از سازمآنهای مختلف سلامت روان جمع آوری کرده بودیم (مانند بیلزبورو و کایون، ۲۰۰۸) نیز نشان دادند که بین نمرههای مقیاس خودکارامدی مبتنی بر ذهنآگاهی و سنجه هایی که به طور معمول در درمان های بالینی به کار میروند (مانند مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس، لاویبند" و لاویبند، ۱۹۹۵)، رابطه منفی قوی وجود دارد. با توجه به این مشاهدات، رهنمود بالینی آزمایشی و غیر دقیقی پیشنهاد شد؛ اینکه درمانجویان با توجه به نمره های خودکارآمدی به چهار دسته تقسیم شوند: ۳۴-۰ = خیلی ضعیف، ۶۹-۳۵ = ضعیف، ۱۰۴-۷۰ = متوسط، و ۱۴۰-۱۰۵ = خوب. این طبقه بندی مفید است، اما تا زمانی که شواهد تجربی بیشتری از داده های هنجارشناختی این نقاط برش را تأیید نکرده است، باید با احتیاط استفاده شود.
منبع: شناخت رفتار درمانگری یکپارچه شده باذهن آگاهی، برنو ای کایون، مترجمان: دکتر محمد خدایاریفرد، کوروش محمدی حاصل و مریم دیدهدار،صص204-201، مؤسسه انتشارات دانشگاه تهران، تهران، چاپ اول، 1393
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}