مقدمه

هنگامی که یزید با آن اشعار کفرآمیز، اندیشه های باطل خود را آشکار ساخت و همگان فهمیدند که مبارزه امام حسین (ع) در برابر یزید، مصاف جبهه حق و باطل بوده است، آن بزرگ پرچمدار نهضت عاشورا با کمال شهامت به پا خاست و خطبه معروف خود را در مجلس یزید ایراد فرمود. در اینجا با ذکر فرازهایی از آن خطبۀ مهم و ترجمه آن، به برخی از پیامهایش می پردازیم:
 

1. در هر حال شاکر خدا بودن

دختر گرامی علی (ع) نیز در اوج مصائب و گرفتاریها، به عنوان یک بندۀ کامل، شاکر و صابر، اول به حمد و ستایش خداوند می پردازد و این گونه سخن خود را آغاز می کند: الحمد للّه ربّ العالمین، و صلّى اللّه على سیّد المرسلین. (1) حمد و سپاس، مخصوص خداوندی است که پروردگار جهانیان است و درود خدا بر پیامبراسلام (ص).
 

2. التفات به کلام الهی

حضرت زینب (س) در خطبه تاریخی در شام، بارها به آیات وحی استناد کرد و به سخنان شیوای خود استحکام بخشید. ایشان  سخنان خود را با آیه ای از قرآن آغاز می کند و می فرماید: صدق اللّه کذلک یقول: ثُمَّ کٰانَ عٰاقِبَةَ اَلَّذِینَ أَسٰاؤُا اَلسُّواىٰ أَنْ کَذَّبُوا بِآیٰاتِ اَللّٰهِ وَ کٰانُوا بِهٰا یَسْتَهْزِؤُنَ. (2) سخن خداوند متعال راست است که این گونه فرمود: سرانجام کسانی که اعمال بد مرتکب شدند به جایی رسید که آیات خدا را تکذیب کردند و آن را به سخره گرفتند.
 

3. زودگذر بودن پیروزی ستمگران

بدون تردید، ستم و ستمگران، محکوم به فنا و نابودی هستند و آنان در این جهان، طبق سنت تغییرناپذیر الهی، کیفر اعمال زشت خود را به زودی خواهند دید. رسول خدا صلی الله علیه و آله فرموده است: ثلاثة من الذنوب تعجل عقوبتها و لا تؤخر الی الاخرة: عقوق الوالدین، و البغی علی الناس و کفر الاحسان. (3) سه دسته از گناهان است که در کیفر آن، عجله و شتاب می شود و کیفر آن به آخرت نمی ماند: ناراضی ساختن پدر و مادر، ستم بر مردم و ناسپاسی در برابر احسان )دیگران).

حضرت زینب سلام الله علیها با توجه به این حقیقت، این سنت الهی را به رخ یزید کشید و با استیضاح یزید، پیروزی خیالی وی را به سخره گرفت و به تمام ستمگران و مستکبران عالم فهمانید که لذت حیوانی غلبه اهل باطل بر لشکریان حق، موقتی است و خیلی زود به پایان خواهد رسید و آثار زشت جنایات آنان در پرونده ننگین شان برای همیشه باقی خواهد ماند و در این باره فرمود: أظننت یا یزید حین أخذت علینا أقطار الأرض و آفاق السماء فأصبحنا نساق کما تساق الأسرى. ای یزید! تو (به خیال باطل خود) چنین می پنداری که چون اطراف زمین و آفاق آسمان را بر ما بستی (و راه چاره را بر ما مسدود کردی) تا آنجا که ما را همانند (بردگان و) اسیران (کفار، دیار به دیار،) به هر سو کشاندی.
 

4. زائل شدن اندیشه های اهل باطل

حضرت زینب کبری (س) پیروزی ظاهری یزید را به تمسخر می گیرد و سخنان کوبنده اش را همانند پتکی بر اندیشه های باطل یزید فرود می آورد و او را تحقیر می کند و دنیا را در نظرش تیره و تار می سازد.

حضرت با اشاره به اندیشه های باطل وی فرمود: أنّ بنا هوانا على اللّه، و بک علیه کرامة؟ و انّ ذلک لعظیم خطرک عنده، و شمخت بأنفک، و نظرت إلى عطفک جذلان سرورا. (ای یزید!) آیا چنین می پنداری که ما نزد خدا خوار هستیم و تو نزد خدا گرامی هستی؟و می پنداری این چیره شدن تو بر ما، بیانگر شکوه و ارزشمندی تو در پیشگاه خداست؟ از این رو بینی بالا کشیدی و تکبر کردی و به خود بالیدی، و خرم و شادان شدی. حین رأیت الدنیا مستوسقة، و الامور متّسقة، و حین صفا لک ملکنا و سلطاننا. آن زمانی که دیدی چند روزی روزگار به وفق مراد تو می چرخد و کارهای تو منظم شده است و آن زمان که ملک و مقام رهبری ما، برای تو صاف و هموار شده اند. (زهی خیال باطل)

زیرا این چیرگی موقت و زودگذر، همانند کف روی آب تمام می شود و چهره حقیقت گران عاشورا، همانند آب زلال در پهنای تاریخ روشن و درخشان خواهد شد.
 

5. مهلت دادن خداوند به ظالمان

عقیله بنی هاشم نیز با استناد به آیه 178 سوره آل عمران از مجلس یزید به تمامی جنایتکاران در طول تاریخ اخطار کرد که پیروزی موقتی آنان و آزادی عملی که دارند به این معنا نیست که افرادی صالح و درستکارند و خداوند از آنان خشنود است؛ بلکه برعکس، خداوند متعال با مهلتی که به آنان داده است در حقیقت، آنان را به حالشان رها کرده است؛ زیرا لیاقت و شایستگی هدایت ندارند. آنان در این فرصت، طغیان و سرکشی را به اوج خود می رسانند و بارشان سنگین تر و کیفرشان بیش تر خواهد بود.

حضرت زینب (س) به حکمران خودکامه عصر خود فرمود: آیا تو که امروز جشن گرفته ای و شادی می کنی چنین می پنداری که چون جهان را بر ما تنگ کرده و یک مشت زن و کودک را همچون اسیران از این دیار به آن دیار می کشانی، نشانه قدرت و اقتدار حکومتی و ارزشمندی تو نزد خداوند است؟! اشتباه می کنی این فرصت آزادی عمل، بار گناهت را سنگین تر و عذاب دردناک را به تو نزدیک می کند.

ای یزید!هر کاری از دست تو ساخته است انجام بده به خدا سوگند! هرگز نور ما را نمی توانی خاموش کنی و این چراغ هدایت، همچنان تا روز قیامت نورافشانی می کند و خواهد درخشید. (4)

حضرت زینب (س) یزید نهیب می زند: مهلا مهلا أنسیت قول اللّه سبحانه: وَ لاٰ یَحْسَبَنَّ اَلَّذِینَ کَفَرُوا أَنَّمٰا نُمْلِی لَهُمْ خَیْرٌ لِأَنْفُسِهِمْ إِنَّمٰا نُمْلِی لَهُمْ لِیَزْدٰادُوا إِثْماً وَ لَهُمْ عَذٰابٌ مُهِینٌ. (5)  (ای یزید!) آرام باش، آرام باش، آیا سخ خدا را فراموش کرده ای که فرمود: آنها که کافر شدند تصور نکنند که اگر به آنها مهلت می دهیم به سود آنهاست، ما به آنها مهلت می دهیم که بر گناهانشان بیفزایند و عذاب خوارکننده ای برای آنها باشد.
 

6. بیان تفاوت عدالت خدایی با عدالت یزیدی

استفاده ابزاری از مذهب، از حربه های رایج اهل باطل در فریب دادن افکار عمومی است. آنان از واژه های مقدس برای تحمیل حکومت خود و سلطه بیش تر بهره می برند؛ همچنان که امروزه هم، این رسم پا برجاست. کلمات مقدس عدالت، آزادی، حقوق بشر، اصلاحات، از جمله واژه های مردم فریبی است که مورد سوءاستفاده مستکبران عالم قرار گرفته است. آن بانوی بزرگوار با کمال هشیاری به این حربه یزید می تازد و وی را در میان افکار عمومی به محاکمه می کشد که: تو که در جایگاه پیامبری نشسته ای که مظهر عدالت بود، آیا چنین عدالت را اجرا می کنی؟

آن حضرت آنگاه به مفهوم عدالت یزیدی پرداخت و آن را به صورت شایسته ای برای آیندگان ترسیم فرمود و با ندای رسا اعلام کرد که آیا معنای عدالت در قاموس اهل باطل، این است که فرزند آزادشدگان، زنان و کنیزان خود را در پس پرده و حجاب نگه داشته؛ اما دختران رسول خدا صلی الله علیه و آله را هتک حرمت کنند و آنان را در کوچه و بازار به عنوان اسیر جنگی بگردانند؟!آری این توقع بی جایی است که زینب کبری (س) از فرزند هند جگرخوار داشته باشد.

ایشان در ادامه به علت جسارت گنهکاران و اهانت به فرزندان پیامبر (ص) و پشیمانی زودرس آنان پرداخته و دست به دعا و نفرین بر می دارد و متذکر می شود که تمام عواقب این جنایات در نهایت به خود آنان بر می گردد و مطمئنا خداوند متعال، انتقام مظلومان را از ظالمان خواهد گرفت. حضرت می فرماید: أمن العدل - یا ابن الطلقاء - تخدیرک حرائرک و إمائک، و سوقک بنات المصطفى رسول اللّه کسبایا قد هتکت ستورهنّ، و أبدیت وجوههنّ من بلد إلى بلد یستشرفهنّ أهل المناهل، و یتصفّح وجوههنّ القریب و البعید، و الدنیّ و الشریف، و لیس معهنّ من رجالهنّ ولیّ، و لا من حماتهنّ حمیّ.

ای پسر کسانی که آزاد شده اند(کسانی که جدمان پیامبر (ص) در فتح مکه اسیرشان کرد و سپس آنان را آزاد ساخت!) آیا این عدالت است که تو زنان و کنیزان خود را پشت پرده بنشانی و دختران رسول خدا (ص) را به صورت اسیر به این سو و آن سو بکشانی؟پوشش آنان را دریدی و روی آنان را گشودی؛ تا دشمنان، آنان را از شهری به شهر دیگر ببرند و بومی و غریب، به آنها چشم بدوزند و نزدیک و دور، شریف و غیر شریف، چهره آنان را بنگرند. از مردان آنها سرپرستی نمانده و از حمایت کنندگان ایشان، کمک کننده ای باقی نمانده است.
 

7. آشکار ساختن دشمنی یزید با اهلبیت علیهم السلام

حضرت به ریشۀ شخصیت فاسد وی می پردازد و دودمان جنایتکارش را به رخش می کشد که بخشی از ستمها و اعمال ننگین یزید، مرهون آبا و اجداد جنایت پیشه اوست. آن بانو در ادامه خطبه می فرماید: و کیف (ترتجى) مراقبة من لفظ فوه أکباد السعداء ، و نبت لحمه بدماء الشهداء؟. به راستی چگونه توقع و امید دلسوزی از (پسر آن) کسی باشد که دهانش جگر پاکان را جوید و بیرون انداخت و گوشتش از خون شهیدان رویید.

و کیف یستبطأ فی بغضنا أهل البیت من نظر إلینا بالشنف و الشنآن و الإحن و الأضغان. و چگونه در بغض و کینه نسبت به ما اهل بیت کوتاه آید (و کندی کند) آن کسی که به ما با نظر دشمنی و کینه توزی می نگرد.

ثمّ تقول غیر متأثّم و لا مستعظم. لأهلّوا و استهلّوا فرحا، ثمّ قالوا یا یزید لا تشل، منحنیا على ثنایا أبی عبد اللّه سیّد شباب أهل الجنّة تنکتها بمخصرتک. ای یزید!تو (با کمال پررویی،) بدون آنکه خود را گنهکار بدانی و بزرگی این گناه را درک کنی، می گویی: کاش پدرانم بودند و شادی سر می دادند و می گفتند: دست مریزاد ای یزید!درحالی که با چوب خیزران، به دندانهای ابا عبد اللّه سرور جوانان اهل بهشت اشاره می کنی و بر دندانهای او می زنی.
 

پی نوشت ها:

(1) مجدی، محمد بن ابی طالب، تسلیة المجالس، ج2، ص388.
(2) روم/10.
(3) ابن بابویه، محمد بن علی، امالی، ص237.
(4) مکارم، ناصر، تفسیر نمونه، ج3، ص184.
(5) آل عمران/178.