امروزه با رشد و پیشرفت جوامع، یکی از ضرورت‌های مهم اجتماعی که نقش فراوانی در رشد و پیشرفت جوامع دارد، اهتمام به حقوق مشروع و قانونیِ افراد است. در زندگی فردی و اجتماعی، ضرورت مهم و اساسی که وجود دارد این است که افراد در محیط خانواده و جامعه، بر حقوق مشروع یکدیگر صحه بگذارند و اهتمام ویژه‌ای بر مراعات آن داشته باشند. دامنه حقوق فردی و اجتماعی بسیار متنوع و گسترده است، از حق آموزش و تربیت گرفته تا حق حیات و حقوق مشروع سیاسی، دامنه‌ی حقوق افراد را شامل می‌شود که همه‌ی این حقوق را می‌توان ذیل عنوان کلی حقوق بشر تلقی کرد. هرچند بحث از حقوق بشر در ادبیات علمیِ حقوقی به قرون و سال‌های اخیر بازمی‌گردد لکن مشروعیت این دسته از حقوق در سنت اسلامی پیشینه‌ای قابل ملاحظه دارد و اندیشه اسلامی از همان بدو ظهور، بر رعایت حقوق متقابل انسان‌ها و حتی حیوانات تاکید قابل‌ملاحظه‌ای داشته است. در این بین عوامل مختلفی در رشد و اعتلای حقوق انسانی تأثیر داشته‌اند که از جمله‌ی آن‌ها عوامل اجتماعی، سیاسی، اقتصادی بوده است که یکی از این عوامل، انقلاب جمهوری اسلامی ایران بوده است. انقلاب جمهوری اسلامی ایران در سال 1357، به عنوان یکی از عوامل سیاسی-اجتماعی در عرصه‌ی کلان اجتماعی، نقش قابل‌ملاحظه‌ای در بسترسازی و رشد حقوق بشر اسلامی داشته است که در ادامه‌ی این نوشتار، درصدد واکاوی و تبیین نقش انقلاب اسلامی در رشد و اعتلای حقوق بشر اسلامی هستیم.
 

گفتمان سازی

امروزه با توجه به رشد روزافزون رسانه‌ها و وسایل ارتباط جمعی، تلاش برای نهادینه‌سازی و فرهنگ‌سازی آموزه‌های مختلف یک ضرورت اساسی است و جوامع مختلف از ظرفیت‌های ایجادشده، نهایت استفاده و بهره‌مندی را می‌برند و یکی از راهکارهای اساسی برای دستیابی به اهداف و برنامه‌های از پیش تعیین‌شده است. با این توصیفات، انقلاب اسلامی نیز شایسته است که از ظرفیت ایجادشده جهت نهادینه‌سازی آموزه‌ها و گفتمان‌های خود استفاده کند و در این چهار دهه نیز دستاوردهای قابل‌ملاحظه‌ای محقق شده است. حقوق بشر اسلامی نیز یکی دیگر از موضوعات و محورهای اساسی است که به برکت تحقق انقلاب اسلامی، گفتمان سازی و فرهنگ‌سازی عمومی در راستای تبلیغ و تحقق آن صورت گرفته است. به برکت انقلاب اسلامی است که گفتمان حقوق بشر اسلامی در سطح ملی و بین‌المللی مورد تاکید قرارگرفته است و از این طریق، تاکید اندیشه اسلامی بر حقوق بشر به جامعه جهانی مورد تبیین قرارگرفته است. حقوق بشر اسلامی را باید در چارچوب آموزه‌های دینی و استخراج از منابع اسلامی مشاهده کرد[1] و به همین دلیل، هر نوع تلاش برای گفتمان سازی در راستای حقوق بشر اسلامی باید همراه با تاکید بر منابع اسلامی باشد. در پایان باید این نکته را متذکر شد که از سوی دولت‌ها و ملل مسلمان، تلاش قابل‌ملاحظه‌ای برای نهادینه کردن و هنجار سازی پیرامون حقوق بشر صورت نگرفته[2] است که شایسته است نسبت به این مغفول اهتمام ویژه‌ای صورت بگیرد.
 

حکومت سازی

مهم‌ترین ثمره‌ای که انقلاب اسلامی در راستای تعالی حقوق بشر اسلامی داشته است، تأسیس حکومت اسلامی و بسترهای حکومتی لازم است. با توجه به این که مهم‌ترین رکن در مورد نظام‌های حقوقی، تشکیل حکومت است؛ انقلاب اسلامی نیز با تحقق این هدف، تسهیلات لازم را جهت بسترسازی یک نظام جامع و کامل حقوقی را فراهم آورد. با توجه به این که بخش عمده‌ای از حقوق بشر در اندیشه اسلامی در قالب نظام‌ها و قواعد حقوقی متجلی شده است، تبلور این اندیشه‌ها در عرصه‌های اجتماعی، مستلزم این است که یک نظام حقوقی وجود داشته باشد که از قواعد فقهی و حقوقی اندیشه اسلامی حمایت کند و این قواعد را در قالب احکام و ضوابط قانونی عملیاتی کند که این ثمره را مهم‌ترین دستاورد انقلاب اسلامی ایران می‌توان بیان کرد. مهم‌ترین تفاوتی که در اعلامیه جهانی حقوق بشر و حقوق بشر اسلامی می‌توان مشاهده کرد این است که ضمانت اجرای اعلامیه‌های جهانی و قوانین بشری، تضمین‌کننده منافع عمومی است درحالی‌که تاکید در حقوق بشر اسلامی، برآمده از کرامت ذاتی انسان‌ها است[3] و همین نکته وجه تمایز و برتری حقوق بشر اسلامی است.
 

اخلاق اسلامی

هرچند بخش مهمی از حقوق بشر اسلامی را باید در قواعد و ضوابط حقوقی مشاهده کرد، لکن محدود کردن اسلام و اندیشه اسلامی به مسائل حقوقی و فقهی صحیح نیست، بلکه بخش قابل‌ملاحظه‌ای از حقیقت اندیشه اسلامی را باید در قواعد و آموزه‌های اخلاقی مشاهده کرد؛ اخلاق در خانواده، اخلاق در جامعه، اخلاق در محیط‌زیست، از جمله ابعاد و جنبه‌های مهم اخلاقی است که جلوه‌های عملیاتی حقوق بشر اسلامی را می‌توان در این مؤلفه‌ها نیز پی‌جویی کرد. آموزه‌هایی چون نوع‌دوستی، انسان‌دوستی، اهتمام به اخلاق حسنه فردی و اجتماعی، همه و همه ابعاد دیگری از حقوق بشر اسلامی را رقم می‌زنند که به برکت این مؤلفه، می‌توان نقشه‌ی جامعی از حقوق بشر اسلامی را به جامعه جهانی معرفی نمود؛ بنابراین هرچند لفظ حقوق بشر بر ابعاد حقوقی و فقهی دلالت بیشتری دارد ولی این به معنای نادیده گرفتن آموزه‌های اخلاقی در اندیشه اسلامی نیست، بلکه اگر کارکرد و جایگاه اخلاق را مقدم بر مسائل و مباحث حقوقی بدانیم، بی‌راه نگفته‌ایم. در پایان باید این نکته را اشاره کرد که یکی از راهکارهای تلاش برای تحقق و گسترش حقوق بشر اسلامی، استفاده از ظرفیت‌های نوظهور است که یکی مهم‌ترین این ظرفیت‌ها، تلاش برای نهادینه‌سازی اعلامیه جهانی حقوق بشر اسلامی است[4]؛ اعلامیه‌ای که برآمده از سنت اسلامی و تاکید بر اصول و مبانی اندیشه اسلامی است و می‌تواند الگویی جهانی برای تبلیغ بین‌المللی حقوق بشر اسلامی باشد و مهم‌ترین دستاوردی که در این میان به وقوع می‌پیوندد، مقایسه اعلامیه جهانی حقوق بشر و اعلامیه حقوق بشر اسلامی است که در این بین، هر خواننده و شنونده‌ای به برتری و متعالی بودن اندیشه اسلامی اذعان خواهد داشت[5].


پی‌نوشت:
[1] ‏سید جواد صالحی و مجتبی دهقان، «صورت بندی گفتمانی حقوق بشر در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران»، مطالعات حقوقی 15، ش. 7 (۴ فروردین ۱۳۹۴): 169-96.
[2] ‏جلال گزارشگر: کلانتری، «گزارش نشست مراکز مطالعاتی کشورهای اسلامی»، رویدادها و تحلیل ها 241، ش. 23 (۱ اسفند ۱۳۸۸): 17-21.
[3] ‏آیت الله عباسعلی عمید زنجانی و محمدمهدی توکلی، «حقوق بشر اسلامی و کرامت ذاتی انسان در اسلام»، مطالعات حقوق خصوصی 4، ش. 37 (۱ دی ۱۳۸۶): 161-89.
[4] ‏سیدحسن اسلامی، «اعلامیه اسلامی حقوق بشر و مسئله نابرابری ها»، حقوق بشر 14، ش. 7 (۱ مهر ۱۳۹۱): 81-110.
[5] ‏عابدین سیاحت اسفندیاری و حسین عندلیب، «بررسی تطبیقی حقوق بشر در اسلام و غرب»، مطالعات تطبیقی حقوق بشر 1، ش. 1 (۴ فروردین ۱۳۹۵): 7-36.