شورا و بیعت در حکومت اسلامی (3)

نويسنده: آیت الله مصباح یزدی (دامت برکاته)




مشاوره و مراجعه به آراء عمومی در جمهوری اسلامی ایران

همه مطالبی که تاکنون گفته‏ایم در نظام جمهوری اسلامی ایران و رهبری امام امت (قدس سره) نمونه و نظیر دارد. امام امت، چندین بار و برای چندین امر، تأکید فرمود که از مردم نظرخواهی شود. اگر اوضاع و احوال اجتماعی و فرهنگی جامعه ایران، در روزهای پس از انقلاب اسلامی بررسی شود، درست و به صلاح بودن این نظرخواهی‏ها دانسته می‏شود. بسیاری از مردم، به سبب گرایش‏های آگاهانه و ناآگاهانه به فرهنگ غرب، برای دموکراسی قدر و قیمت فراوان قائل بودند، گروههای سیاسی گوناگون و رنگارنگ ـ که همگی به گونه‏ای با جمهوری اسلامی سر ناسازگاری داشتند ـ در داخل کشور، نظام جمهوری اسلامی را نظامی استبدادی معرفی می‏کردند و «ولایت فقیه» را دیکتاتوری آخوندی می‏خواندند، دستگاه‏ها و وسایل تبلیغاتی نظامهای کفر پیشه و شرک آلود و فاسد و مفسد شرق و غرب ـ که سرتاسر گیتی را تحت نفوذ و سیطره خود دارند ـ از سر عناد و کینه‏توزی نظام اسلامی ما را ضد مردمی و بی‏بهره از پشتیبانی عموم افراد جامعه معرفی می‏نمودند، در چنین اوضاع و احوالی امام امت تأکید می‏فرمود که از مردم درباره جمهوری اسلامی به عنوان نظام سیاسی مطلوب جامعه، نظر خواهی شود. تأکید بر نظرخواهی از مردم البته بدین معنا نبود که امام امت واقعا معتقد بود که نظام سیاسی کشور فقط در صورتی «جمهوری اسلامی» حکم خدای متعال است و بنابراین باید به مرحله عمل درآید، همه یا اکثریت مردم بخواهند یا نخواهند. آنجا که خدای متعال حکم و امر و نهی دارد دیگران حق اظهار نظر و ابراز رأی ندارند. امام امت با نظرخواهی از مردم، هم حکم خدای متعال را جامه عمل پوشاند و مصالح جامعه اسلامی را تأمین و تضمین کرد و هم به جهانیان ـ اعم از دوستان و دشمنان ـ ثابت کرد که نظام اسلامی، از حمایت بیش از 98% مردم ایران برخوردار است و نه تنها ضد مردمی نیست بلکه به عکس، بیش از هر نظام دیگری در جهان امروز، برای آراء و نظرات مردم بها و ارزش قائل است و مردم سرنوشت خود را به دست خود رقم می‏زنند . وقتی که به همان شیوه مقبول و معمول نظامهای مردم سالار، از مردم درباره نظام سیاسی آینده کشورشان، نظرخواهی کنند و اکثریت قریب به اتفاق آنان «جمهوری اسلامی» را برگزینند، با یک تیر دو نشان را زده‏اند؛ هم از حکم خدای متعال عدول نکرده‏اند و هم تبلیغات خصمانه و دروغین دشمنان اسلام و مسلمین را نقش بر آب ساخته‏اند. نظرخواهیها و رأی گیریهای دیگری که انجام یافته است و خواهد یافت در این مقطع خاص تاریخی، به صلاح جامعه اسلامی است . (15)
از سوی دیگر در مواردی نیز، امام امت از مردم نظر نمی‏خواست و به آراء آنان رجوع نمی‏کرد زیرا اولا چه بسا رأی اکثریت مردم موافق با مصالح دنیوی و اخروی افراد جامعه نیست و ثانیا وی می‏دانست که اگر امر یا نهی کند و حکمی صادر فرماید مردم اطاعتش می‏کنند. بنابراین هیچ مصلحتی، نظرخواهی از مردم را الزام نمی‏کرد و نیازی به این کار نبود. در این گونه موارد، امام امت قاطعانه حکمی صادر می‏فرمود و مردم یا مسؤولان امور مملکتی را به انجام دادن کاری تکلیف می‏کرد.
می‏بینیم که موارد یکسان نیست. در هر مورد، رهبر جامعه اسلامی باید با در نظر گرفتن همه اوضاع و احوال و از جمله میزان موافقت یا مخالفت مردم، دریابد که صلاحدید اسلام و مصلحت مسلمین چه اقتضایی دارد.

بیعت

به دنبال بحث شورا مناسب است از موضوع «بیعت» ـ که بی شباهت به مسأله شورا نیست ـ سخن به میان آوریم؛ بعضی از نویسندگان، بیعت را در اسلام همچون رأی دادن و انتخابات در نظامهای مردم سالار غربی انگاشته و در صدد برآمده‏اند که از این راه، نظام سیاسی اسلام را مردم سالار معرفی کنند.
در پاسخ این ادعا باید گفت: درست است که در قرآن کریم سخن از بیعت با پیامبر اسلام ( صلی الله علیه و آله) به میان آمده است و پاره‏ای از اخبار و روایات حاکی از بیعت مردم با بعضی از ائمه ( علیهم السلام) است، لکن بررسی دقیق آیات و احادیث کاملا نشان می‏دهد که بیعت به هیچ روی شبیه رأی دهی نیست. درباره بیعت با پیامبر اسلام ( صلی الله علیه و آله) باید گفت که به حکم ضرورت اسلام، ولایت آن حضرت بر مسلمین از سوی خداوند متعال مقرر شده بود و بر این اساس بیعت کردن یا نکردن مردم تأثیری در مشروعیت حکومت آن حضرت نمی‏توانست داشته باشد. لذا بیعت با پیامبر و امامان رمز و راز دیگری دارد که باید به جستجوی آن پرداخت و در اینجا به سه مورد اشاره می‏کنیم.

اهداف بیعت

الف) عضویت رسمی در جامعه اسلامی؛

گاهی بیعت مردم با پیامبر ( صلی الله علیه و آله) به منظور ورود در جرگه مسلمین بود. همان گونه که امروزه اگر کسی بخواهد تبعه کشوری شود و در زمره مردم آن کشور به حساب آید، باید از بعضی مسؤولان امور آن مملکت درخواست حق تابعیت کند و با موافقت آنان، وی قانونا در شمار مردم آن کشور در می‏آید، در آن روزگار نیز، اگر کسی می‏خواست عضو امت اسلامی گردد و مسلمین او را از خود بدانند، با رسول الله ( صلی الله علیه و آله) بیعت می‏کرد و از این راه به حلقه پیروان آن حضرت در می‏آمد . مردان و زنان مشرک و اهل کتاب با بیعت کردن به مسلمان شدن خود رسمیت می‏بخشیدند. خدای متعال به پیامبر خود فرمان می‏دهد که با زنان مکه بیعت کند و آنان را بدین وسیله، به جامعه اسلامی راه دهد؛
«یا ایها النبی اذا جاءک المؤمنات یبایعنک علی أن لا یشرکن بالله شیئا و لا یسرقن و لا یزنین و لا یقتلن أولادهن و لا یأتین ببهتان یفترینه بین أیدیهن و أرجلهن و لا یعصینک فی معروف فبایعهن و استغفر لهن الله ان الله غفور رحیم (16) ؛ ای پیامبر! هنگامی که زنان مؤمن نزد تو آیند و با تو بیعت کنند بر این که چیزی را شریک خدا ندانند؛ دزدی و زنا نکنند، فرزندان خود را نکشند، تهمت و افترایی پیش دست و پای خود نیاورند و در هیچ کار شایسته و خوبی از تو نافرمانی نکنند، با آنها بیعت کن و برایشان از درگاه خداوند آمرزش بخواه که خداوند آمرزنده و مهربان است.»

ب) پیمان وفاداری برای شرکت در امری مهم؛

گاهی نیز بیعت بدین منظور صورت می‏گرفت که شمار کسانی که جدا قصد داشتند در امر مهمی مانند جنگ مشارکت و فعالیت کنند، دانسته شود . حضرت رسول ( صلی الله علیه و آله) همچون هر فرمانده لشگری می‏بایست میزان دقیق عده و عده خود را بداند تا بتواند بر اساس مقدار نیرویش، برنامه‏ریزی و تصمیم‏گیری کند. بدین جهت، با مسلمینی که برای جنگ آمادگی کامل داشتند بیعت می‏فرمود و بر پایه تعداد بیعت کنندگان طرح می‏ریخت و اتخاذ تصمیم می‏فرمود، مانند جریان بیعت رضوان در صلح حدیبیه که قرآن به آن اشاره می‏کند:
«ان الذین یبایعونک انما یبایعون الله ید الله فوق ایدیهم فمن نکث فانما ینکث علی نفسه و من اوفی بما عاهد علیه الله فسیؤتیه اجرا عظیما؛ (17) کسانی که با تو بیعت می‏کنند (در حقیقت) تنها با خدا بیعت می‏کنند و دست خدا بالای دست آنهاست، پس هر کس پیمان شکنی کند، تنها به زیان خودش پیمان شکسته است و آن کس که نسبت به عهدی که با خدا بسته وفا کند به زودی پاداش بزرگی به او خواهد داد.»
«لقد رضی الله عن المؤمنین اذا یبایعونک تحت الشجرة فعلم ما فی قلوبهم فانزل السکینة علیهم و اثابهم فتحا قریبا * و مغانم کثیرة یأخذونها و کان الله عزیزا حکیما؛ (18) خداوند از مؤمنان ـ هنگامی که در زیر آن درخت با تو بیعت می‏کردند ـ راضی و خشنود شد؛ خدا آنچه را در درون دلهایشان (از ایمان و صداقت) نهفته بود می‏دانست؛ از این رو آرامش را بر دلهایشان نازل کرد و پیروزی نزدیکی به عنوان پاداش نصیب آنها فرمود * و (همچنین) غنایم فراوانی که آن را به دست می‏آوردند و خداوند شکست ناپذیر و حکیم است» .

ج) احراز و اثبات مقبولیت؛

بیعت‏هایی که ائمه معصومین ( علیهم السلام) با پاره‏ای از مردم داشتند نیز به قصد مشروع ساختن حکومتهایشان نبود، بلکه برای فعلیت بخشیدن و جامه عمل پوشاندن به حکومت‏هایشان بود. واضح است برای آن که کسی بتواند بر جامعه مسلمین حکومت کند باید صاحب دو ویژگی باشد: مشروعیت و مقبولیت. مشروعیت حکومت، به حاکم حق حاکمیت می‏دهد و مقبولیت آن به وی قدرت حاکمیت می‏بخشد. کسی که حکومتش مشروع نیست حق ندارد بر مردم فرمان براند، اگر چه مقبول آنان باشد؛ و کسی که حکومتش مقبول مردم نیست قدرت ندارد که بر آنان حکم براند، هر چند حکومتش شرعا مجاز باشد.
به عبارت دیگر، مشروع بودن حکومت یک شخص، وی را بالقوه حاکم می‏کند و برای آن که این امر از قوه به فعل درآید و شخص بالفعل نیز حاکم شود، نیاز به مقبولیت و پذیرش مردمی هست. جانشینان راستین رسول الله ( صلی الله علیه و آله) مشروعیت حکومتشان را از خدای متعال دارند و اگر از مردم بیعت می‏گیرند برای آن است که مقبولیت حکومتشان احراز شود . اگر مقبولیت حکومت محرز گردد، حجت بر ولی امر تمام می‏شود و وقت آن می‏رسد که دست به کار شود و به رتق و فتق امور جامعه اسلامی بپردازد؛ حضرت علی ( علیه السلام) می‏فرماید :
«اما و الذی فلق الحبة و برأ النسمة لولا حضور الحاضر و قیام الحجة بوجود الناصر و ما اخذ الله علی العلماء الا یقاروا علی کظة ظالم و لا سغب مظلوم لالقیت حبلها علی غاربها و لسقیت آخرها بکأس أولها و لالفیتم دنیاکم هذه ازهد عندی من عفطة عنز؛ (19) آگاه باشید به خدا سوگند، خدایی که دانه را شکافت و انسان را آفرید، اگر جمعیت بسیاری که (برای بیعت با من) گرداگردم را گرفته بودند، حاضر نمی‏شدند و با حاضر شدن آنان برای یاری رساندن (در کار خلافت) حجت بر من تمام نمی‏شد و خدای متعال از دانشمندان پیمان نگرفته بود که در برابر شکم خواری ستمگر و شدت گرسنگی ستمدیده سکوت نکنند، بدون شک ریسمان خلافت را بر پشتش می‏انداختم (و آن را به حال خودش رها می‏کردم) و پایان آن را با همان پیاله آغازش آب می‏دادم و این دنیایتان را در نظر من، بی‏ارزش‏تر از آب بینی یک بز می‏یافتید» .
یعنی اگر این اوضاع و احوال پیش نیامده و حجت بر من تمام نشده بود همان گونه که در آغاز و پس از رحلت رسول الله ( صلی الله علیه و آله) بر به دست گرفتن خلافت و امارت پای نفشردم، اکنون نیز بر آن اصرار نمی‏ورزیدم.
بیعت مسلمین با ولی امر غیر معصوم نیز مفید همین فایده است. گاه اوضاع و احوال اجتماعی چنان می‏شود که شخصی که خود را، برای تصدی حکومت و ولایت امر مسلمین، از سایرین اصلح می‏یابد و خویشتن را به تعهد این امر مکلف می‏بیند رجوع به مسلمین و نظر خواهی از آنان را در باب حکومت و ولایت خود به صلاح اسلام و جامعه اسلامی می‏داند. در این گونه موارد، حکومت چنان شخصی مشروعیت دارد و وی از لحاظ شرعی حاکم است، نهایت آن که برای تحصیل مصلحت یا مصالحی، رأی دادن مردم را ضروری تشخیص داده و به عنوان یک امر حکومتی از آنان خواسته است که رأی خود را درباره حکومت وی، ابراز کنند؛ نظیر آنچه در آغاز پیدایش و تشکل نظام جمهوری اسلامی در ایران انجام یافت. بعد از استقرار و ثبات حکومت حاکم نیز، ممکن است گاهی نظر خواهی از مردم یا عهد و پیمان گرفتن از آنان برای امری خاص، ضرورت داشته باشد . حاکم پس از تشخیص ضرورت، فرمان می‏دهد که مردم درباره آن موضوع خاص، رأی دهند. در همه این موارد، آنچه مهم است و نباید از آن غفلت داشت این است که تشخیص ضرورت رأی دهی و بیعت مردم بر عهده حاکم است و هموست که این امر را به صلاح اسلام و مسلمین می‏بیند و بدان حکم می‏کند، نه این که رأی دهی و بیعت، مشروعیت حکومت را تضمین کند.
جان کلام آن که، حکومت اسلامی حکومتی الهی است، نه مردمی (به معنای مردم سالار و دموکراتیک) ؛ و اموری از قبیل شورا و بیعت نه به قانون قانونیت می‏بخشد و نه به حکومت، مشروعیت . خدای متعال است که به قانون و حکومت ارزش و اعتباری می‏دهد. البته در نظام اسلامی هر یک از شورا و بیعت، موارد استعمال و فواید و منافع خاصی دارد .

پى نوشتها:

15. این شیوه حکیمانه، در دوران پس از امام خمینی قدس سره و به رهبری حضرت آیت الله خامنه‏ای (مد ظله العالی) همچنان ادامه داشته و دارد.
16. ممتحنه/ .12
17. فتح/ .10
18. فتح / 18 ـ .19
19. نهج البلاغه، خطبه سوم که به خطبه شقشقیه معروف است.

منبع: حقوق و سیاست در قرآن