چاپ سه بعدی به موزهها در تلاشهای استرداد و استعمار زدایی کمک میکند
با فناوری اسکن و چاپ سه بعدی و نیز با استفاده از واقعیت افزوده و تصویرگری سه بعدی از آثار باستانی، این آثار میتوانند در هر موزهای در جهان وجود داشته باشند و زمینه برای استرداد آثار اصلی به صاحبان اصلی آنها و به این نحو محو آثار استعماری گذشته فراهم میشود.
این بخشی از بحث و بررسی گستردهتری است که موزهها به چه میزان نیاز دارند به اصلاح و "استعمار زدایی" و دوری از به نمایش گذاشتن کلکسیونهایی که در دوره استعمار از کشورهای دیگر جمع آوری یا ربوده شدهاند به گونهای که فرهنگهای خارجی را به عنوان غریبه یا فرومایه و دیگر کشورها را به عنوان دارندگان نامناسب میراث فرهنگی و دانش جهانی به تصویر میکشد. مؤسساتی مهم از جمله موزه بریتانیا و موزه ویکتوریا و آلبرت درگیر این بحث شدهاند.
یک راه رو به جلو ممکن است در فن آوریهای دیجیتالی وجود داشته باشد که بتواند افراد را قادر سازد به شیوههایی منصفانه و جالب، به ارائههای فرهنگهای دیگر دسترسی پیدا کنند، بدون این که نهادهای فرهنگی نیازی به ادامه نگاه داشتن آثار مناقشه برانگیز داشته باشند. به عنوان مثال، با تصویر برداری سه بعدی و چاپ سه بعدی میتوانیم نسخههایی دیجیتالی و فیزیکی از آثار باستانی را تولید کنیم، و به بازدید کنندگان این امکان را بدهیم تا از نزدیک با آنها بیش از هر زمان قبل تعامل برقرار کنند.
کپی کردن آثار باستانی
کپی کردن آثار باستانی دارای سابقه ای شگفت آور و طولانی است. بسیاری از مجسمه های یونان باستان که امروز داریم، در واقع نسخههای رومی هستند که صدها سال پس از اصل ساخته شدهاند. کارگاههای معروف هنرمندان دوره رنسانس به طور مرتب نسخههایی از آثار هنری تولید میکردند. برخی موزهها تصمیم گرفتهاند تا آثار باستانی را به وطنهای خودشان بازگردانند ، برخی دیگر برای برپایی نمایشگاههایی اختصاص داده شده به صداهای صاحبان بومی آثار باستانی تصمیم گرفتهاند. در قرن نوزدهم، موزهها نسخههایی را از طریق فرایندهایی تولید میکردند که شامل ساخت قالبی از اصل بود، مانند ریختهگری و برق نگاری. اسکلت مشهور دیپلودوکوس "Dippy" در واقع به عنوان تعدادی نسخه در موزههایی در سراسر جهان وجود دارد.امروزه، فناوری دیجیتالی، هنر کپی کردن را دموکراتیک کرده است، به گونهای که فقط به موزههای بزرگ با بودجههای سخاوتمندانه یا متخصصان برتر با دانش تخصصی محدود نمیشود. فن آوریهای دیجیتالی قابل دسترسی مانند فتوگرامتری و اسکن سه بعدی، میتوانند به صورت دیجیتالی شکل اشیاء را با دقت و صحت خوبی ثبت کنند. و دستگاههای چاپ و برش سه بعدی میتوانند با هزینهای مناسب این اطلاعات دیجیتالی را تولید کنند.
نسخههای سه بعدی را بازدید کنندگان میتوانند لمس و دستکاری کنند و همچنین این نسخهها میتوانند در شکل، مواد و اندازه شخصی سازی شوند. از این گذشته، فایلهای دیجیتالی آثار باستانی به صورت آنلاین قابل اشتراک هستند و میتوان در سایر نقاط جهان کپی آنها را چاپ کرد. و از همه مهمتر، چاپ فیزیکی یک نسخه از یک تصویر دیجیتال به این بستگی ندارد که آیا نسخه اصل هنوز وجود دارد یا خیر.
برخی دولتها و مؤسسات با ایجاد این فناوریها از ایجاد نسخهها حمایت کردهاند. فقط با ذکر چند مورد، این نسخهها شامل حکاکیهای غار ما قبل تاریخ در Lascaux IV در فرانسه، نقاشی Alchemy سه بعدی جکسون پولاک، و درخت بلوط 900 ساله شاخص از پارک بزرگ ویندزور در نزدیکی لندن است.
استعمار زدایی و استرداد میراث فرهنگی
هنگامی که اطلاعات دیجیتالی از آثار باستانی تولید و به اشتراک گذاشته شود، دانش هنری که نشان میدهد دیگر در یک موزه واحد قفل نشده است و به طور بالقوه میتواند توسط بسیاری از افراد دیگر قابل دسترسی باشد، شکاکها ممکن است استدلال کنند که ارزش این آثار باستانی را نمی توان با این وسیله تولید کرد. اما فناوریهای سه بعدی امکان دموکراتیک کردن میراث فرهنگی و ایجاد معانی جایگزین توسط گروههای مختلف مردم را ایجاد میکنند.فن آوریهای سه بعدی همچنین میتوانند از موزهها پشتیبانی کنند تا با چالشهای متغیر اجتماعی، سیاسی، مالی، زیست محیطی و سایر مشکلات سازگار شوند. به عنوان مثال، ایجاد نسخههای فیزیکی به موزهها اجازه میدهد تا آثار باستانی را به جوامع اصلی خود برگردانند، یا اشیاء را بدون نیاز به حمل و نقل در سراسر جهان به نمایش بگذارند. همچنین این میتواند یک نقطه شروع برای گفتگو با جوامع مختلف در مورد استرداد و استعمار زدایی باشد. فایلهای دیجیتالی آثار باستانی به صورت آنلاین قابل اشتراک هستند و میتوان در سایر نقاط جهان کپی آنها را چاپ کرد. و از همه مهمتر، چاپ فیزیکی یک نسخه از یک تصویر دیجیتال به این بستگی ندارد که آیا نسخه اصل هنوز وجود دارد یا خیر. همه این اقدامات میتواند از موزه ها از طریق انتقال آنها از نهادهای استعماری به سازمانهای مدرن و بازتر پشتیبانی کند و به آنها کمک کند تا کمتر با هنرهای اولیه "اصلی" مقید شوند.
به عنوان مثال، موزه ملی تاریخ طبیعی اسمیتسونیَن در ایالات متحده همکاری نزدیکی با جامعه بومی Tlingit در جنوب شرقی آلاسکا داشته است، که خواستار استرداد چندین شیء، که برای آنها مقدس بود، شده بودند. یکی از مهمترین این اشیاء کلاه تاج قبیلهای Killer Whale بود که موزه قبل از بازگرداندن اصل آن به این جامعه، دیجیتالی شده و ماکت دقیقی از آن ساخت.
نسخههای سه بعدی در فعالیتهای استردادی حتی بدون دخالت رسمی موزهها یا تأیید آنها گسترش یافتهاند. برای پروژه Nefertiti Hack ، هنرمندان، نور البدری و جان نیکولای نلس، ادعا کردند که آنها به طور مخفیانه مجسمه نیم تنه ملکه مصر ، Nefertiti، که توسط موزه Neues در برلین نکهداری میشد، را اسکن کردند و دادههای سه بعدی را به صورت آزاد منتشر کردند. یک ماکت سه بعدی از نیم تنه Nefertiti نیز به صورت سه بعدی چاپ و در قاهره به نمایش گذاشته شد. این هنرمندان استدلال میکردند که قصد آنها بازگرداندن نفرتیتی به وطنش بوده و از شیوههای استعماری موزههای غربی انتقاد کردند.
حرکت رو به جلو
بحث استرداد، موزه ها را مجبور به تجدید نظر و فکر در این مورد کرد که آنها برای چه و چه کسی هستند و چگونه میتوانند به بهترین وجه در خدمت جامعه باشند.برخی موزهها تصمیم گرفتهاند تا آثار باستانی را به وطنهای خودشان بازگردانند ، برخی دیگر برای برپایی نمایشگاههایی اختصاص داده شده به صداهای صاحبان بومی آثار باستانی تصمیم گرفتهاند. با این حال، در بیشتر موارد، این تلاشها پراکنده هستند، یا با رویدادهای یک طرفه هنوز هم روحیه استعمارگرایانه رواج مییابد. تلاش هماهنگتر برای استفاده از فناوریهای کپی سه بعدی میتواند به غلبه بر این مشکل کمک کند.
منبع: میرسینی سامارودی – کارینا رودریگوئز اچاواریا - University of Brighton
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}