ما انسان‌ها در زندگی خود دارایی‌های زیادی داریم که همه و همه نعمت‌های خدا هستند. چه آن‌هایی که خدا بدون واسطه به ما عطا کرده، مانند هوای پاک، باران و گرمای خورشید و چه دارایی‌هایی که به‌واسطه نعمت عقلی که خدا به ما داده، به آن‌ها دست پیدا کرده‌ایم، مانند تمامی اختراعات بشری از خانه گرفته تا ماشین و سایر وسایل زندگی.
 
تشکر از خدا و استفاده از نعمت‌ها در مسیری که مورد رضایت اوست، کمترین کاری است که می‌توانیم در برابر این‌همه لطف خداوند انجام دهیم؛ و البته نباید فراموش کنیم که در برابر این نعمت‌ها، وظایفی هم به دوش ما قرار داده شده است که در روز قیامت نسبت به آن‌ها بازخواست می‌شویم.
 
فرزند صالح، یکی از نعمت‌های ویژه خداوند است و بدون شک خواستن فرزند بیشتر، یعنی به دست آوردن نعمت بیشتر. یکی از راه‌های افزایش این نعمت مانند باقی نعمت‌ها، شکر نعمت است. چراکه بر اساس آموزه‌های قرآنی یکی از آثار شکر نعمت، زیاد شدن نعمت است. خداوند می‌فرماید:
 
وَإِذْ تَأَذَّنَ رَبُّکُمْ لَئِنْ شَکَرْتُمْ لَأَزِیدَنَّکُمْ وَ لَئِنْ کَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِی لَشَدِیدٌ؛ به خاطر بیاورید هنگامی را که پروردگارتان اعلام داشت که اگر شکرگزاری کنید [نعمت خود را] بر شما خواهم افزود و اگر کفران کنید مجازاتم شدید است![1]
 
به همین دلیل امام سجاد علیه‌السلام در ادامه دعای خود، به خداوند عرضه می‌کند:
 
وَ هَبْ لِی‏ مِنْ لَدُنْکَ مَعَهُمْ أوْلَادَاً ذُکُورَاً وَ اجْعَلْ ذَلِکَ خَیْرَاً لِی‏ وَ اجْعَلْهُمْ لِی‏ عَوْناً عَلَى‏ مَا سَأَلْتُکَ؛ و از عنایتت علاوه بر آنان به من فرزندان ذکور بخش و در این کار برایم خیر قرار ده و آنان را در آنچه از تو می‌خواهم یاورم ساز[2].
بعد از خواندن این فراز، حتماً برای شما هم چند سؤال پیش آمده؛ اینکه چرا حضرت به فرزندان پسر اشاره کرده است؟ آیا در نگاه اسلام، فرزندان پسر عزیزتر از فرزندان دختر است و دین برای آن‌ها ارزش بیشتری قائل است؟
 
ابتدا پاسخ سؤال اول را بخوانیم. دو نکته در این مورد وجود دارد. نکته اول اینکه حضرت در این فراز از خداوند نخواسته است که فقط فرزند پسر داشته باشد، بلکه فرموده است: «علاوه بر آنان» یعنی علاوه بر فرزندانی که داشته، بازهم فرزندان پسر نصیب ایشان شود. بنا بر نقل شیخ عباس قمی در کتاب منتهی الآمال در بخش فرزندان حضرت سجاد علیه‌السلام، آن حضرت 11 فرزند پسر و 4 فرزند دختر داشته‌اند که گل سرسبدشان امام محمدباقر علیه‌السلام است که مادرشان فاطمه دختر حضرت امام حسن مجتبی علیه‌السلام بوده است[3].
 
نکته دوم این است که دلیل درخواست فرزند پسر توسط حضرت در خود دعا اشاره شده است. حضرت در این دعا از خداوند فرزندان پسری می‌خواهد که ایشان را در خواسته‌های خود یاری کنند. یکی از خواسته‌های حضرت که در فرازهای قبلی دعا خواندیم، این است:
 
اللَّهُمَّ اشْدُدْ بِهِمْ عَضُدی وَ اقِمْ بِهِمْ اوَدی وَ کَثِّرْ بِهِمْ عَدَدی؛ خداوندا بازویم را به وجود فرزندانم نیرومند و اختلال امورم را به آنان اصلاح کن و عددم را به زیادی آنان زیاد کن[4].
 
و در ذیل همان قطعه خواندیم که تداوم و تکثیر نسل از طریق پسران ادامه پیدا می‌کند. این از پاسخ سؤال اول که البته با خواندن پاسخ سؤال دوم، کامل‌تر می‌شود.
 

ارزش و جایگاه دختران

پیش از اینکه سراغ بررسی روایاتی که پیرامون ارزش و جایگاه دختران در نگاه اسلام برویم، این نکته کلی را یادآوری کنیم که در نگاه دین، ملاک برتری انسان‌ها بر یکدیگر، جنسیت و ملیت و قبیله و رنگ پوست و مقدار ثروت و این امور ظاهری نیست. ملاک ظاهری همان است که خداوند در قرآن کریم به آن اشاره فرموده است:
 
یَا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاکُمْ مِنْ ذَکَرٍ وَ أُنْثَى وَ جَعَلْنَاکُمْ شُعُوبًا وَ قَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ خَبِیرٌ؛ ای مردم! ما شما را از جنسیت‌های مختلف مرد و زن آفریدیم و شما را ملت‌ها و قبیله‌های متفاوت قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید [و از هم دیگر شناخته شوید]. بی‌تردید گرامی‌ترین شما نزد خدا باتقواترین شماست. یقیناً خدا دانا و آگاه است[5].
 
در این آیه تصریح‌شده که مرد و زن بودن یا اهل ملت و قبیله‌ای بودن، باعث برتری نمی‌شود، بلکه ملاک برتری، تقواست. هر که تقوایش بیشتر، کرامتش بیشتر.
 
اما این مسئله یعنی ارتباط میزان کرامت به میزان تقوا، به معنای یکی بودن از تمامی جهات نیست، چون هرکدام از دو جنسیت دختر و پسر ویژگی‌هایی دارند که آن‌ها را متفاوت کرده است. حالا وقت آن است که پای سخنان معصومین علیهم‌السلام بنشینیم و چشممان را به چند روایت نورانی کنیم:
 
روایت اول از پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله:
أُتِیَ رَجُلٌ وَ هُوَ عِنْدَ النَّبِیِّ ص فَأُخْبِرَ بِمَوْلُودٍ أَصَابَهُ فَتَغَیَّرَ وَجْهُ الرَّجُلِ فَقَالَ لَهُ النَّبِیُّ ع مَا لَکَ فَقَالَ خَیْرٌ فَقَالَ قُلْ قَالَ خَرَجْتُ وَ الْمَرْأَةُ تَمْخَضُ فَأُخْبِرْتُ أَنَّهَا وَلَدَتْ جَارِیَةً فَقَالَ لَهُ النَّبِیُّ ص الْأَرْضُ تُقِلُّهَا وَ السَّمَاءُ تُظِلُّهَا وَ اللَّهُ یَرْزُقُهَا وَ هِیَ رَیْحَانَةٌ تَشَمُّهَا؛ مردی در خدمت پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله بود که وقتی خبر به دنیا آمدن فرزندش را به او دادند، رنگش دگرگون شد. پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله فرمود: تو را چه شده؟ عرض کرد: خیر است. پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله فرمود: بگو [چه اتفاقی برای تو افتاده]. عرض کرد: وقتی از خانه بیرون آمدم همسرم درد زایمان داشت و حالا برایم خبر آوردند که فرزند دختری به دنیا آورده است. پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله فرمود: سنگینی‌اش بر روی زمین است و سایه‌بانش آسمان و روزی‌دهنده‌اش خداست؛ و او یک دسته‌گل است که تو او را می‌بویی[6].
 
 روایتی دیگر از امام صادق علیه‌السلام:
قَالَ لِی أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع بَلَغَنِی أَنَّهُ وُلِدَ لَکَ ابْنَةٌ فَتُسْخِطُهَا وَ مَا عَلَیْکَ مِنْهَا رَیْحَانَةٌ تَشَمُّهَا وَ قَدْ کُفِیتَ رِزْقَهَا وَ قَدْ کَانَ رَسُولُ اللَّهِ ص أَبَا بَنَاتٍ؛ [یکی از یاران امام صادق علیه‌السلام نقل می‌کند]: امام صادق علیه‌السلام به من فرمود: به من خبر رسیده که خداوند فرزند دختری به تو داده است که تو نسبت به او خشمگینی! تو را از جانب او چه چیزی است؟ [چرا با او تندی می‌کنی؟ در حالی که] او دسته‌گلی است که او را می‌بویی و رزق او [از جانب خداوند] تأمین‌شده است و پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله نیز «پدر دختران» بوده است[7].
 
از این دو روایت نگاه معصومین علیهم‌السلام به دخترها مشخص می‌شود، دسته‌گل‌هایی که خداوند روزی‌شان را تأمین می‌کند و بر اساس روایتی که می‌خوانید، حسناتی هستند که در برابر آن‌ها پاداش داده می‌شود، در حالی که پسران نعمت‌هایی هستند که در روز قیامت نسبت به آن‌ها بازخواست می‌شود. امام صادق علیه‌السلام فرموده‌اند:
 
الْبَنُونَ نَعِیمٌ وَ الْبَنَاتُ حَسَنَاتٌ وَ اللَّهُ یَسْأَلُ عَنِ النَّعِیمِ وَ یُثِیبُ عَلَى الْحَسَنَاتِ؛ پسران نعمت‌اند و دختران حسنه و خداوند از نعمت‌ها بازخواست می‌کند و برای حسنات پاداش می‌دهد[8].
 

دختران، پاک و مهربان

اما این تمامی آنچه هست، نیست. چند روایت دیگر بخوانیم تا با ارزش این نعمت‌های الهی بیشتر آشنا بشویم:

ابتدا حدیث دیگری از امام صادق علیه‌السلام:
وُلِدَ لِرَجُلٍ مِنْ أَصْحَابِنَا جَارِیَةٌ فَدَخَلَ عَلَى أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع فَرَآهُ مُتَسَخِّطاً فَقَالَ لَهُ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع أَ رَأَیْتَ لَوْ أَنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى أَوْحَى إِلَیْکَ أَنْ أَخْتَارُ لَکَ أَوْ تَخْتَارُ لِنَفْسِکَ مَا کُنْتَ تَقُولُ قَالَ کُنْتُ أَقُولُ یَا رَبِّ تَخْتَارُ لِی قَالَ فَإِنَّ اللَّهَ قَدِ اخْتَارَ لَکَ قَالَ ثُمَّ قَالَ إِنَّ الْغُلَامَ الَّذِی‏ قَتَلَهُ الْعَالِمُ الَّذِی کَانَ مَعَ مُوسَى ع وَ هُوَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ «فَأَرَدْنا أَنْ یُبْدِلَهُما رَبُّهُما خَیْراً مِنْهُ زَکاةً وَ أَقْرَبَ رُحْماً» أَبْدَلَهُمَا اللَّهُ بِهِ جَارِیَةً وَلَدَتْ سَبْعِینَ نَبِیّاً؛ برای یکی از یاران ما فرزند دختری به دنیا آمد. پس آن شخص بر امام صادق علیه‌السلام وارد شد و حضرت دید که آن شخص خشمگین است. امام صادق علیه‌السلام به او فرمود: اگر خداوند تبارک و تعالی به تو این‌چنین وحی کند که «آیا من برای تو انتخاب کنم یا خودت برای خودت انتخاب می‌کنی؟» تو چه می‌گویی؟ آن شخص گفت: بدون شک می‌گویم که خدایا تو برای من انتخاب کن. حضرت به او فرمود: حالا هم خداوند برای تو انتخاب کرده است [که این فرزند دختر نصیب تو شود.] سپس امام صادق علیه‌السلام فرمود: آن پسر جوانی که شخص عالمی که همراه موسی بود او را کشت و خداوند راجع به او این آیه را نازل کرد: «ما اراده کردیم که پروردگارشان فرزند پاک‌تر و مهربان‌تری بجای او به آن‌ها بدهد»[9]؛ [در داستان حضرت خضر و موسی علیهماالسلام] خداوند بجای آن پسر، دختری به آن‌ها داد که از [نسل] آن هفتاد پیامبر متولد شد[10].
 
این حدیث مصداق بارزی است برای اینکه ملاک ارزش، خوبی است و بر اساس این روایت در آن اتفاق خداوند به‌جای یک پسر منحرف، یک دختر که از او به «پاک‌تر و مهربان‌تر» یاد شده، به آن خانواده عنایت کرده است.
 
این قطعه را با حدیثی از پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله به پایان می‌بریم که دیگر جای شک و شبهه باقی نمی‌گذارند که دین اسلام چه ارزش و جایگاه ویژه‌ای برای دختران قائل است:
 
نِعْمَ الْوَلَدُ الْبَنَاتُ مُلْطِفَاتٌ مُجَهِّزَاتٌ مُونِسَاتٌ مُبَارَکَاتٌ مُفَلِّیَاتٌ؛ دختران چه فرزندان خوبی هستند؛ با لطافت و مهربان، آماده به خدمت‌رسانی، یار و غمخوار [اعضای خانواده]، بابرکت و پاکیزه کننده [در خانواده برای پدر و مادر][11].

 

پی‌نوشت

[1]. سوره ابراهیم، آه 7.
[2]. صحیفه سجادیه، صفحه 121، دعای 25.
[3]. منتهی‌الآمال، جلد 2، صفحه 29.
[4]. صحیفه سجادیه، صفحه 121، دعای 25.
[5]. سوره حجرات، آیه 13.
[6]. کافی، جلد 6، صفحه 5، حدیث 6.
[7]. کافی، جلد 6، صفحه 6، حدیث 9.
[8]. کافی، جلد 6، صفحه 7، حدیث 12.
[9]. سوره کهف، آیه 81.
[10]. کافی، جلد 6، صفحه 6، حدیث 11.
[11]. کافی، جلد 6، صفحه 5، حدیث 5.