مفهوم تربیت، همواره جنبه هنجاری و تجویزی دارد، هرچند در ظاهر به صورت توصیفی بیان شود. از این رو هرگاه تعبیر «تربیت عبارت است از ..» به کار می رود، درواقع معنای آن، این است: «تربیت باید عبارت باشد از ...». ماهیت هنجارین مفهوم تربیت، از آنجا ناشی می‌شود که هر نظام تربیتی، برحسب ارزش‌های مورد نظر خود، تربیت را تعریف می کند. به همین دلیل است که تربیت، دارای تعریف واحدی نیست که همگان در مورد آن اتفاق نظر داشته باشند بلکه تعاریف متعددی وجود دارد که هر یک به نحوی نظام ارزشی معینی را در پس خود پنهان کرده است. موجه بودن هر تعریفی از تربیت فرع بر موجه بودن ارزش ها و هنجارهای بنیادین زیر ساز آن است.
 
با نظر به این که خداوند خیر بنیادین و بنیاد خیر محسوب می‌شود، هدف غایی تربیت در اسلام  را می توان ربوبی شدن آدمی و به تعبیر دیگر، دست یازیدن به حیات پاک دانست. مفهوم اساسی تربیت در اسلام را باید در بستر همین ملاحظات ارزشی جست و جو کرد. بر این اساس، می توان مفهوم تربیت را به این نحو تعریف نمود: «شناخت خدا به عنوان رب یگانه جهان و انسان، برگزیدن او به عنوان رب خویش و تن دادن به ربوبیت او و تن زدن از ربوبیت غیر».
 
این تعریف، بر اساس مفهوم ربوبیت که مفهومی محوری در دعوت انبیا بوده، صورت پذیرفته است. ربوبیت (از ریشه «رب ب ») اشاره به مالکیت و تدبیر الهی در مخلوقات خود دارد. در این نوشتار، به دلیل رواج واژه «تربیت » در زبان فارسی مورد استفاده قرار گرفته، درحالی که در متون اسلامی، به طور غالب، بد جسمی به کار رفته و واژه مناسبی برای اشاره به همه تحولات وجود آدم علاوه، نباید «تربیت» از ریشه «رب و و به مفهوم رشد و نمو را با ربوبیت »، به معنای مالکیت و تدبیر منطبق دانست.
 
تربیت (رشد و پرورش) دادن معنای محدودتر از ربوبیت دارد و می توان گفت که تربیت به معنای مذکور، تنها جلوه های ربوبیت است. به عبارت دیگر، تدبیرگری خداوند در مخلوقات متناسب با ویژگی ها و ظرفیت های آنها به صورت های گوناگون انجام می شو پرورش دادن، تنها یکی از آن ها و متناسب با موجودات قابل نمو و پرورش است. به طی مثال، جمادات که قابلیت نمو ندارند، همچنان، به صورت های دیگری، مورد تدبیر خداوند هستند. با توجه به نارسایی مفهوم «تربیت » مراد اصلی از تربیت در اسلام اساس مفهوم ربوبیت، ربوبی ساختن و ربوبی شدن آدمی است.
 
برای مشخص ساختن گسترۀ مفهوم ربوبی شدن و اندراج سایر مفاهیم مربوط به تعلیم و تربیت در ذیل آن، به بررسی رابطه این مفاهیم با روش تحلیل و تفسیر مفهومی خواهیم پرداخت.
 
مفهوم تداول یافته «تربیت » در زبان امروزی ما دامنه بسیار گسترده ای دارد، به طوری که فراگیر نسبت به ابعاد مختلف تحول آدمی است. اما در متون اسلامی، چنین گستره ای برای آن یافت نمی‌شود و بنابراین، تنها یکی از مفاهیمی است که باید جایگاه آن را در رابطة اندراج مفهومی مشخص کرد.
 
واژه‌های عمده ای که در متون اسلامی در مفهوم متداول «تربیت » به کار رفته عبارتند از: تربیت، تعلیم، تطهیر و تزکیه، تأدیب، و ربوبی شدن. در زیر، با بررسی دامنه هر یک از این مفاهیم، نحوه رابطه اندراج مفهومی در این خصوص را مشخص خواهیم کرد.
 
واژه تربیت از ریشه (رب و) و در قرآن در بافت ها یا سیاق هایی به کار رفته که حاکی از مفهومی در محدوده پرورش جسمی است:
 
۱. «قال ألم نربک فینا ولیدا و لبثت فینا من عمرک سنین. و فعلت فعلتک التی فعلت و أنت من الکافرین: (فرعون) گفت: آیا ما تو را از کودکی در میان خود نپروردیم و سالیانی چند از عمرت را پیش ما نماندی؟ و سرانجام کار خود را کردی و تو از ناسپاسانی»
 
۲. «و قضا ربک الا تعبدوا الآ ایاه و بالوالدین إحسانا .. واخفض لهما جناح الذل من الرحمة و قل رب ارحمهما کما ربیانی صغیرا: و پروردگار تو مقرر کرد که جز او را مپرستید و به پدر و مادر (خود) احسان کنید... و از سر مهربانی، بال فروتنی بر آنان بگستر و بگو: پروردگارا آن دو را رحمت کن چنان که مرا در خردی پروردند»
 
 
در مورد آیه نخست، در قسمت بررسی بافت یا «سیاق» بحث کافی مطرح شد و حاکی از این بود که تربیت در آن، به معنای مراقبت و پرورش جسمی به کار رفته است. در مورد آیه دوم نیز بافت آیه نشان می دهد که منظور از تربیت، مراقبت و پرورش جسمی است. کلمه «صغیرة» که به نوزادی و کودکی اولیه اشاره دارد، قرینه ای است که دامنه محدود این مفهوم را نشان می دهد. در غیر این صورت، چرا تربیت والدین، به دوره مذکور اختصاص یافته است؟ اگر منظور، تربیت به معنای وسیع آن، شامل جنبه های فکری، اخلاقی و اجتماعی بود لزومی نداشت به محدوده کودکی اولیه اختصاص یابد. به ویژه اگر به احادیث سه هفت سال که به نقش والدین تا ۲۱ سالگی اشاره دارد نیز توجه داشته باشیم، در این صورت، نقش تربیتی آن ها به معنای وسیع کلمه نباید به دوره طفولیت اختصاص یابد. پس اگر «تربیت» به طفولیت اختصاص یافته، حاکی از آن است که مراقبت و پرورش جسمی که در آن دوره بسیار حیاتی است، مورد توجه است.
 
برخی احتمال داده‌اند که دعای فرزند برای والدین که در آیه مذکور مطرح شده، قرینه ای است حاکی از این که «تربیت» والدین می تواند شامل تربیت معنوی نیز باشد. اما صرف دعا برای والدین نمی تواند از این امر حکایت داشته باشد، زیرا حکم خدا برای احسان به والدین، به خاطر زحمت بسیار زیاد مراقبت و پرورش از طفل است و این چنان گسترده است که شامل حال والدین مشرک نیز می‌شود. باید شکرگزار والدین بود، هرچند مشرک باشند، چنان که در آیات زیر مشخص است:
 
۱. «و وصینا الانسان بوالدیه حسنا وإن جاهداک لتشرک بی ما لیس لک به فلا تطعهما...»
 
۲. «و وصینا الانسان بوالدیه حملته امه وهنا على وهن و فصاله فی عامین أن اشکرلى و لوالدیک الى المصیر. وإن جاهداک على أن تشرک بی ما لیس لک به علم فلا تطعهما و صاحبهما فی الدنیا معروفا ...» و انسان را درباره پدر و مادرش سفارش کردیم به مادرش بها باردار شد، سستی بر روی سستی. و از شیر باز گرفتنش در دو سال است. ( آری، بها سفارش کردیم ) که شکرگزار من و پدر و مادرت باش که بازگشت همه به سوی من است و اگر تو را وادارند تا درباره چیزی که تو را بدان دانشی نیست به من شرک ورزی، از آنان افرمان مبر ، و(لی) در دنیا به خوبی با آنان معاشرت کن.
 
با توجه به آنچه گذشت، می توان نتیجه گرفت که واژه «تربیت» در قرآن، به معنای محدود مراقبت و پرورش جسمی و به عبارتی به معنای «بزرگ کردن» به کار رفته است. هرچند در دوران کودکی نیز ابعاد مختلفی، جز بعد جسمی وجود دارد، اما واژه «تربیت چنان گسترده ای ندارد که همه آنها را دربرگیرد.
ادامه دارد..
 
منبع: درآمدی بر فلسفه تعلیم و تربیت جمهوری اسلامی ایران، جلد أول، خسرو باقری، صص102-99، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، تهران، چاپ دوم، 1389