از امور لذت بخش برای انسان، محبت و دوستی است. بی تردید عاطفه، یکی از ابعاد انسان است که ارضا شدن آن، موجب احساس لذت برای انسان می‌گردد. آنچه این مسئله را مهم تر می‌سازد، متعلق دوستی است. اگر موضوع عشق، موجودی مانند خداوند متعال باشد، لذتی فراگیر و اصیل به وجود خواهد آمد. اما آنچه مهم است این که محبت و دلبستگی به خدا، با دلبستگی به دنیا در تقابل اند. کسی که دلبسته دنیاست، نمی‌تواند دلبسته خدا شود. لذا از شیرینی آن نیز محروم می‌گردد. بنابراین، دل کندن از دنیا و دل بستن به خدا، موجب چشیدن شیرینی محبت خدا می‌شود. امام صادق(علیه السلام) در این باره تصریح می‌فرماید:« هر گاه مؤمن از دنیا دست بشوید، بلندی می‌گیرد و شیرینی محبت خدا را می چشد، و در نظر اهل دنیا دیوانه می نماید، حال آن که در واقع، شیرینی محبت خداوند با جان آنان آمیخته است و از این رو، به غیر او نمی پردازند.»
 
 جالب این که عامل اساسی در ایجاد محبت خدا، معرفت و شناخت اوست. کسی که خدا را بشناسد، او را دوست می‌دارد. به همین جهت، اشتیاق به خدا خصلت عارفان است. در گام بعدی، یاد خدا موجب دوستی می‌گردد. وقتی انسان، کسی را که می‌شناسد، زیاد یاد کند، محبت او در دلش جای می‌گیرد. همان گونه که در بحث انس گذشت، این جا نیز باز، صحبت از یاد خدا به میان آمد. حقیقت یاد شده، در ادبیات دین با عنوان «ذکر» و یادآوری خدا مورد توجه قرار گرفته است. یادگرد خدا از عواملی است که موجب ارتباط با او و التذاذ معنوی می‌گردد. واژه شناسان برای ماده «ذکر»، دو معنا بیان کرده‌اند: یکی «یادکرد» در مقابل «فراموشی»، و دیگری «نری» در مقابل «مادگی». ریشه یابی واژه ذکر، نشان می‌دهد که اصل در معنای آن، «یاد» در مقابل «فراموشی» است و استعمال آن در معانی دیگر، بدان مناسبت است که مورد استعمال، دارای خصوصیتی است که موجب یاد و توجه انسان به آن می‌شود، چنان که به پسر، از آن جهت «ذکر» و «مذکر» گفته شده که موجب زنده ماندن و بقای یاد و نام پدر می‌گردد. آنچه در بحث ما مهم است این که یاد خدا از عوامل مهم نشاط و شادابی در زندگی است. نقش یاد خدا در نشاط انسان، با تعبیرهای گوناگونی در آیات و روایات وارد شده است. یاد خدا موجب «آرامش و اطمینان نفس» و «جلای دل‌ها» و «شرح صدر» و «حیات دل» و «نورانیت قلب» و حلاوت زندگی دوستداران خدا و اهل تقوا و یقین می‌گردد که هر یک را می‌توان  به بعدی از ابعاد نشاط اشاره دانست.
 
آنچنان نقش یاد خدا اساسی است که بدون آن نمی‌توان  انتظار نشاط داشت. غفلت از یاد خدا موجب «خودفراموشی» و «قساوت قلب» و «مردن دل» می‌گردد. از این رو، خداوند متعال به عنوان آفریننده انسان - که بیشترین آگاهی را از ماهیت او دارد -، تصریح می‌فرماید که: و هر کس از یاد من روی گرداند، زندگی سختی خواهد داشت. و اما حقیقت ذکر چیست؟ حقیقت ذکر، عبارت است از توجه دل به آفریدگار جهان و احساس این واقعیت که جهان، محضر خداست و انسان، در حضور اوست. این معنا تحقق نمی‌یابد، مگر با دو شرط: یکی معرفت حقیقی نسبت به خداوند متعال، و دیگری توجه به او. به بیان روشن تر، تا انسان، آفریدگار حقیقی جهان را نشناسد، نمی‌توان د او را یاد کند. بنابراین، کسانی که چیزی غیر از معبود حقیقی را عبادت می‌کنند، در واقع، او را یاد نکرده‌اند؛ بلکه پندار خود را یاد کرده‌اند. ایمان، از دیگر عوامل ارتباط با خدا و التذاذ معنوی است. در ادبیات دین، از چیزی به نام «حلاوت ایمان» یاد شده است. آنچه این جا مهم است این که این شیرینی، مربوط به لذت های معنوی انسان است که می‌تواند نشاط روحی و روانی را برای انسان به ارمغان بیاورد. این شیرینی چنان لذتی دارد که هر کس آن را بچشد، از او روی گردان نمی‌شود و با چشیدن آن، سیراب نمی‌شود؛ بلکه ماهیتی فزاینده دارد که هر کس بیشتر از آن بچشد، بیشتر علاقه مند می‌شود. بدیهی است که بهره مندی از این شیرینی، بسته به برخورداری از ایمان کامل است و فرد، هر اندازه که از ایمان برخوردار باشد، به همان اندازه از حلاوت آن نیز بهره مند خواهد شد.
 
در روایات، عواملی برای چشیدن شیرینی ایمان به خدا بیان شده که به ظاهر متفاوت اند؛ ولی به نظر می‌رسد که محور همه آن‌ها بعد «حب انسان» است. بر اساس این روایات، اگر نظام حب انسان از الگوی خاصی پیروی کند، فرد، مزه ایمان به خدا را خواهد چشید. این الگو، چند بعدی است. یک بعد آن، دوستی با خدا و فرستاده اوست؛ بعد دیگر آن دوستی در راه خداست؛ و بعد سوم آن، توحید دوستی است. بر اساس بعد نخست، باید خدا و رسولش بیش از دیگران مورد محبت فرد باشد و در حقیقت، محبت آنان را بر محبت دیگران ترجیح دهد، هر چند منافع مادی داشته باشد. بر اساس بعد دوم، باید مبنای دوستی و دشمنی با دیگران، خداوند متعال باشد. لذا به خاطر خدا با دیگران دوستی و به خاطر خدا با آنان دشمنی کند، نه به خاطر منافع مادی. بر اساس بعد سوم، باید توحید و خداپرستی، نزد فرد، دوست داشتنی تر از شرک به خدا باشد، حتی به قیمت درافتادن در آتش بزرگ برافروخته. چنین فردی باید چنان که از دوزخ فراری است، از کفر و شرک تنفر داشته باشد. پیامبر خدا (صلی الله علیه و اله  وسلم) در این باره می‌فرماید: سه چیز است که در هر کس وجود داشته باشد، شیرینی و مزه ایمان را چشیده است: اول این که خدا و پیامبرش نزد او محبوب تر از هر چیز و هر کس دیگر باشند. دوم این که برای خدا دوست بدارد و برای خدا دشمن بدارد. و سوم این که اگر آتشی بزرگ برافروخته شود و در آن افتد، برایش محبوب تر از آن باشد که چیزی را شریک خدا قرار دهد. ایشان در سخن دیگری می‌فرماید: سه چیز است که در هر کس وجود داشته باشد، شیرینی ایمان را چشیده است: خدا و پیامبرش را از هر چیز دیگر دوست تر بدارد؛ هر کس را دوست دارد، تنها برای خدا دوست داشته باشد؛ و خوش نداشته باشد که به کفر باز گردد، همان گونه که خوش ندارد در آتش افکنده شود. در تمام این‌ها، محور آن است که نظام حب و بغض بر محور «الله» تنظیم شود. حب و بغض، یکی از شدیدترین گرایش های انسان است. اگر کسی بتواند در حب و بغض، خدا را بر منافع شخصی و هوس‌های نفسانی ترجیح دهد، شیرینی ایمان به خدا را خواهد چشید.
 
منبع: الگوی اسلامی شادکامی، دکتر عباس پسندیده، صص496-492، مؤسسه علمی فرهنگی دار‌الحدیث، قم، چاپ دوم، 1394