از خیانت قاجار و استعمار انگلیس تا قرارداد 1933 پهلوی

هنگامی که اولین چاه نفت، بیش از صد سال پیش توسط یک شرکت انگلیسی در مسجد سلیمان حفر شد، هیچ یک از ایرانیان آن دوران نمیدانستند که تا بحال بر روی چه گنجی نشسته اند! در طول تاریخ، حضور انگلیس در ایران همواره معادل با چپاول و غارتگری بوده؛ حال شرایطی درنظر بگیرید که کشف این مهم، متقارن با حکمرانی سلسله‌ی ناکارآمد قاجار در ایران بوده است.

صنعت نفت ایران از زمان پیدایش، همواره دچار چالش‌های فراوانی بوده است. از شروع کار و خیانت قاجارها گرفته تا استعمار انگلیس بر ثروت ایران و سرانجام ملی شدن صنعت نفت ایران در سال 1933 که در ادامه بیشتر به شرح این قبیل موارد خواهیم پرداخت (1) .

عملیات استخراج نفت

چگونگی کشف نفت در ایران

در سال 1901 و در زمان سلطنت مظفرالدین شاه قاجار، تاجر انگلیسی "ویلیام ناکس دارسی" امتیاز استخراج نفت در ایران را برای مدت 60 سال بدست آورد و "جرج برنارد رینولدز" را به این منظور در ایران گمارد. وی پس از تلاش بی نتیجه در قصرشیرین و رامهرمز، سرانجام موفق شد در سال 1908 میلادی، معادل با پنجم خرداد 1287 خورشیدی، از منطقهء نفتون مسجد سلیمان به نفت ایران دسترسی پیدا کند (2) .
 

چوب حراج قاجار، ترکمانچای نفتی

همانطور که گفته شد، دارسی در سال 1281 شمسی توانست با امضای قرار دادی حق تفتیش، تفحص، استخراج و فروش نفت، گاز طبیعی، قیر و موم طبیعی  در تمام وسعت ممالک ایران (به جز ولایات آذربایجان، گیلان، مازندران، خراسان و استرآباد) را به مدت 60 سال بدست آورد. طبق مفاد این قرارداد، دارسی میبایست مبلغ 20 هزار لیر بصورت نقد و سهم ناچیزی، معادل 16 درصد از سود خالص خود را به ایران می‌داد (3) .

شاید در نگاه اول، این قرارداد خیلی هم خائنانه به نظر نرسد. چرا که دارسی حدود هفت سال تلاش کرد تا بتواند اولین چاه را حفر کند و با توجه به شرایط آن روزگار و عدم کفایت دولت قاجار، سود راحت الحصولی به ایران می‌رسید؛ ولی باید این نکته را در نظر گرفت که دارسی با علم به اینکه پا روی چه ثروتی می گذارد اقدام به عقد این قرارداد طولانی مدت کرد. که حتی با وجود همه‌ی سختی‌ها، در نهایت بهره‌ی زیادی از این قرار داد نصیب او شد.
 

لغو قرارداد دارسی

بالا گرفتن اختلافات در تعبیر و تفسیر امتیازات قرارداد دارسی، در نهایت منجر به لغو آن و شکل گیری قراردادی جدید شد؛ قرارداد آرمیتاژ اسمیت.

عمده اختلافات بوجود آمده بین ایران و شرکت انگلیسی از قطع لولهء نفتی توسط آلمان‌ها در بحبوحه ‌ی جنگ شروع شد. انگلیس‌ها ایران را طبق بند 14 قرارداد متهم می‌دانستند؛ چرا که ایران نتوانسته بود به وظیفه‌ی محافظت از اموال طرف دیگر عمل کند.

مشکل بزرگتر آنجایی بود که ایران اعتقاد داشت که طبق بند 10 قرار داد (سود 16 درصدی سهم ایران) تنها به شرکت های داخل ایران محدود نمی‌شود و شرکت های خارج از ایران را هم دربر می گیرد.

ایران همچنین بر سر قیمت نهایی فروش نفت به نیروی دریایی بریتانیا و که برای آن‌ها تخفیف درنظر گرفته شده بود،  اعتراض داشت. از طرفی حق السهم ایران از سود شرکت نیز دقیق و به موقع پرداخت نمی‌شد و وضع رضایت بخشی نداشت. این چنین عواملی باعث شد تا ایران در اوت 1229 "آرمیتاژ اسمیت" را بعنوان نماینده‌ی خود برای حل اختلافات با طرف انگلیسی منصوب کند.

اسمیت عازم لندن شد و پس از بررسی اختلافات و مذاکره با طرف انگلیسی، به ایران عزیمت کرد. طی توافقات حاصله، طرف انگلیسی پذیرفت تا از مواضع دعوی خود عقب نشینی کند و مبلغ یک میلیون لیر به عنوان تسویه‌ی تمامی بدهی‌ها تا پایان سال 1919، به ایران پرداخت کند (4) ؛ اما در نتیجه‌ی خیانت برخی مفادی در این قرارداد گنجانده شد (از جمله کاهش سهم ایران از 16 به 10 درصد) که باعث می‌شد درآمد حاصله‌ی ایران به طرز چشمگیری کاهش داشته باشد.

سرانجام این قرارداد که به قرارداد دارسی پیوست شده بود و به نوعی تکمیل کننده‌ی آن بود، در اسفند سال 1311شمسی، مقارن با 1933 میلادی بدستور رضا شاه ملغی اعلام شدند (5) .
 

ننگ دوباره

پس از به آتش افکندن قرارداد نفتی توسط رضاشاه و لغو یک طرفه‌ی امتیاز، دولت بریتانیا پا به میدان گذاشت و از ایران به جامعه ملل شکایت کرد. در شکایت بریتانیا الغای یک طرفه‌ی امتیاز از سوی ایران در حکم مصادره نامشروع و تخلف از موازین حقوق بین الملل تلقی شده بود. پیشنهاد رئیس شورای حل مسالمت‌آمیز مشکل از طریق مذاکره بود.

طرفین نیز پذیرفته و یک بار دیگر به پای میز مذاکره نشستند تا قرارداد جدیدی تنظیم کنند که ماحصل آن، قرارداد ننگین دیگری بود که بر طبق آن ناحیه‌ی تحت امتیاز دارسی تا 80 درصد کاهش می‌یافت و به خوزستان و کرمانشاه محدود می‌شد ولی در عوض، 60 سال دیگر بر مدت قرارداد قبلی (که سال 1340 به پایان می‌رسید) افزوده می‌شد و تا سال 1386 امتداد می یافت. بدین ترتیب فشارهای بین المللی، سیاسی، نظامی و بی کفایتی سردمداران وقت، درسال 1933 میلادی منجر به امضای این قرارداد شد که بار دیگر عزت ایران را خدشه دار کرد (6) .
 

خروج رضا شاه و شروع اعتراضات

پس از کناره گیری رضا شاه از سلطنت در 25 شهریور 1320 موجی از انتقادات و اعتراضات نسبت به قرارداد سال 1933 بوجود آمد که در راس آن محمد مصدق قرار داشت. با بالا گرفتن کار، اعتصاب کارگران نفت جنوب و اعتراضات مردمی که آیت الله سید ابوالقاسم کاشانی در شکل دهی و جهت دهی آن نقش بسزایی داشت، مجلس تصمیم گرفت تا لایحه‌ای برای ملی شدن صنعت نفت ارائه دهد.

دکتر مصدق و آیت‌الله کاشانی، از سردمداران جنبش ملی شدن نفت

و بالاخره نفت ملی شد!

نخست وزیر وقت، حاج علی رزم آرا، تنها مانع برای ملی شدن صنعت نفت بود. وی که دست نشانده‌ی انگلیس بود، از هیچ تلاشی برای سرکوب این جنبش فروگذار نمی‌کرد؛ و ملی شدن نفت را یک خیانت بزرگ می دانست. در این حین جمعی از مبارزان، معروف به فداییان اسلام و به رهبری نواب صفوی تصمیمی انقلابی گرفتند و دست به ترور رزم آرا زدند تا راه ملی شدن صنعت نفت را هموار کنند.

سرانجام ماده واحده‌ی ملی شدن صنعت نفت در روز 24 اسفند در مجلس شورای ملی مطرح شد و به اتفاق آرا به تصویب رسید. و بالاخره در 29 اسفند 1329 مجلس بر ملی شدن صنعت نفت صحه گذاشت تا بدین ترتیب دست اجانب از ثروت ایران کوتاه شود (7) .

ملی شدن صنعت نفت، انقلابی بود که برای دستیابی به آن، فداکاری‌ها و در عین حال سنگ اندازی‌های فراوانی اتفاق افتاد. آنچه در اینجا آورده شد، از خیانت قاجارها گرفته و چپاول‌گری انگلیس‌ها، تا خروش رضا شاه و در ادامه سکوتش به ادامه‌ی آن ننگ، و در نهایت ملی شدن ثروت ملی، تنها نگاهی کلی به اتفاقاتی ‌است که در این دوره رخ داده که شرح بر آن بسیار است.

پینوشتها
  1. www.khabaronline.ir
  2. www.shana.ir
  3. www.ilna.news
  4. www.petromuseum.ir
  5. www.mashruteh.org
  6. www.basirat.ir
  7. www.khabaronline.ir