آنچه درباره امام حسین علیه‌السلام بیشتر شنیده‌شده قیام آن حضرت و حماسه عظیم عاشوراست؛ ولی جنبه‌های عبادی و معنوی امام حسین علیه‌السلام کمتر موردتوجه قرارگرفته است درحالی‌که امام حسین علیه‌السلام هنگام عبادت و نیایش باخدای متعادل دارای معرفت کامل و سرشار از اخلاص بود و مناجات باخدای سبحان برای ایشان بسیار لذت‌بخش بود. هدف از بیان سیره عبادی امام حسین علیه‌السلام تعزیت به آن حضرت و پیروی عملی از ایشان است، زیرا شیعه واقعی امام، کسی است که علاوه بر محبت و دوستی به آن حضرت، در عمل نیز از اعمال آن حضرت متابعت کند. همان‌طور که امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام فرموده: «مَن اَحَبنا فَلیَعمَل بِعَمَلِنا؛ کسی که محب اهل‌بیت است، باید عملی که اهل‌بیت انجام دادند، انجام دهد»[1] و در روایت دیگری که امام صادق علیه‌السلام به جابر جعفی فرمود: «مَن کانَ لِلّهِ مُطیعاٌ فَهُوَ لَناَ وَلِیًّ وَ مَن کاَنَ لِلَّهِ عاَصِیا فَهُوَ لَناَ عَدُوًّ وَ ماَ تًناَلُ وَ لاَیَتُناَ إِلاَّ بِالعَمَلِ وَ الوَرَعِ؛ کسی که فرمان‌بردار و تسلیم خداست، دوست ماست و کسی که گناهکار است و در محضر خدا معصیت می‌کند، دشمن ماست. جز با کردار و پرهیزکاری، راهی برای دسترسی به ولایت ما وجود ندارد.[2]»
 

سیره عبادی امام حسین علیه‌السلام

اگر به سیره عبادی و شیوه عبادت و پرستش سرور آزادگان عالم بنگریم، عمق معرفت، ایمان کامل، اخلاص بی‌نظیر و ارتباط ناگسستنی و قوی آن حضرت با ذات خداوند برای ما روشن می‌شود. عشق به عبادت و دعا از ویژگی‌های امام حسین علیه‌السلام بود که از نشانه‌های بارز بندگان الهی است. ریشه عزتمندی و برجستگی سیره عبادی امام حسین علیه‌السلام در معرفت و اعتقاد کامل به خدا و معارف اسلامی و قرآنی است و ایشان سرشار از ایمان و باور قلبی بودند؛ به گونه ای‌که همواره خود را در محضر خداوند سبحان می‌دیدند و خویشتن را نیازمند لطف و عنایت الهی می‌دانستند. وقتی از حضرت سؤال کردند چگونه صبح کردی؟ فرمود: «صبح کردم؛ درحالی‌که پروردگارم، بالای سرم و آتش، پیش رویم و مرگ، جوینده‌ام و حساب الهی، فراگیرم باشد... بنابراین کدام فقیر از من نیازمندتر است؟[3]»

امام سجاد علیه‌السلام می‌فرماید: هنگامی‌که صبح روز عاشورا فرارسید، پدرم دست‌ها را به‌سوی آسمان بلند کرد و آنگاه عرض کرد: «اللّهُمَ اَنتَ ثِقَتِی فِی کَلِّ کَربٍ، وَ اَنتَ رَجَایِی فِی کُلِ شِدَه، وَ أَنتَ لِی فِی کُلِّ أَمرٍ نَزَلَ بِی ثِقَهٌ وَ عُدَهٌ ... فَأَنتَ وَلِی کَلِّ نِعمُهٍ، وَ صاَحِبُ کُلِّ حَسَنَهٍ، وَ مُنتَهَی کَلِّ رَغبَهٍ؛ بارالها، در همه غم‌ها و محنت‌ها تو تکیه‌گاه و مایه اعتماد من هستی و در هر سختی و تنگنا تو مایه امید من هستی و در هر اتفاقی که بر من حادث شود و هر رخدادی که بر من وارد شود، تو مایه آرامش و آسودگی من هستی ... بنابراین، ای پروردگار من تو سرپرست همه نعمت‌ها هستی و صاحب هر احسانی و نهایت تمام آرزوها و اشتیاق‌ها هستی.[4]»

امام در شب عاشورا هنگامی‌که دشمن اطراف سپاه ایشان را احاطه کرده بودند و برای حمله آماده بود، برادرش عباس را به همراه دو تن از یاران دیگرش را نزد دشمن فرستاد تا جنگ را یک روز به تعویق بی اندازند تا آن شب را به نماز و نیایش سپری کند در روز عاشورا نیز زیباترین و کامل‌ترین نماز را با خضوع و خشوع اقامه کرد و آخرین راز و نیاز آن حضرت در گودال قتلگاه بود که با پروردگار خود عاشقانه نجوا می‌کرد: «ای خدایی که مقامت بس بلند است... در مقابل قضای تو شکیبا هستم. ای پروردگاری که به‌جز تو خدایی نیست. ای فریادرس دادخواهان مرا جز تو پروردگار و معبودی نیست و بر حکم تو بردبار و شکیبا هستم. ای فریادرس آن‌که فریادرسی ندارد.[5]»

شیخ عباس قمی چنین نوشته است که: «حضرت مهدی علیه‌السلام فرمود: جدم حسین علیه‌السلام رکوع و سجودش طولانی بود.[6]»

روایت‌شده که روزی شریح وارد مسجد رسول خدا صلی علیه واله شد و دید حسین علیه‌السلام در حال سجده، صورت بر خاک می‌مالد و می‌فرماید: «پروردگارا، سرور من، آیا اعضای بدنم را برای گرزهای آهنین و اعضای درونی‌ام را برای نوشیدن حمیم دوزخ آفریدی؟ خدایا! اگر مرا به جرم گناهانم بازخواست نمایی، من نیز قطعاً کرم و بخششت را درخواست خواهم کرد و اگر مرا در کنار تبهکاران به بند بکشی، مراتب دوستی و محبتی را که از تو به دل دارم، به آن‌ها اعلام خواهم کرد. مولای من، فرمان‌برداری و اطاعت من، سودی به حال تو ندارد و معصیت و گناهم به تو زیانی نمی‌رساند. پس توفیق اطاعت به من ببخش و از گناهانم درگذر که تو مهربان‌ترین مهربانانی.[7]»
 

دعا و مناجات اباعبدالله الحسین علیه‌السلام

مناجات و راز‌و‌نیاز با خداوند یکی از جلوه‌های زیبای بندگی به شمار می‌رود. همه پیامبران و ائمه معصوم علیه‌السلام و دیگر اولیای الهی اهل دعا و مناجات باخدای متعال بودند و آن را یکی از راه‌های رسیدن به کمال و تقرب به خداوند رحمان می‌دانستند. قرآن کریم درباره اهمیت دعا به پیامبر گرامی اسلام می‌فرماید: «قَل ما یَعبَؤُا بِکُم رَبّی لَولا دُعاؤکم[8]؛ به امت بگو: اگر دعا و ناله و زاری و توبه شما نبود پرورگار من به شما اعتنایی نمی‌کرد.» امام حسین علیه‌السلام نیز فرموده: «اَعجَزُ النّاسِ مَن عَجَزَ عَنِ الدّعاء؛ درمانده‌ترین مردم کسی است که از دعا کردن ناتوان باشد.[9]»

امام حسین علیه‌السلام در هر صبح و شام به خواندن این دعا مداومت داشت:

«... اللّهمَّ إِنّی أَسلَمتُ نَفسِی إلَیکَ وَ وَجَّهتُ وَجهِی إلَیکَ وَفَوَّضتُ أمرِی إلَیکَ إیاکَ أساَلُ العَافِیهَ مِن کُلِّ أحدٍ وَ لاَ یکفینی أحَدٌ مِنکَ فَاکفِنی مین کُلُّ أحَدٍ ما اخافُ أَحذَرُ، واجعَل لِی مِن أمرِی فَرَجاً و مَخرَجاً إنَّکَ تَعلَمُ وَ لاَ اَعلَمُ وَ تَقدِرُ وَ لاَ أَقدِرُ، وَ أنتَ عَلی کُلُّ شَیءٍ قَدیر بِرَحمَتِکَ یا اَرحَمَ الراحمِینَ[10]؛ ... پروردگارا خود را تسلیم تو کردم و به تو پناه آوردم و کارهای خود را به تو سپردم از عاقبت هر کار ناپسندی در دنیا و آخرت از تو صحت و رستگاری می‌طلبم. بارالها، تنها کسی که توانایی حمایت از من را دارد تو هستی و هیچ‌کس در برابر تو قادر به پشتیبانی از من نیست، مرا از هر چیزی که واهمه دارد و حذر می‌کنم در پناه خودت قرار بده و در کارهایم گشایش ایجاد کن؛ زیرا تو از همه‌چیز آگاهی و من ناآگاهم، تو توانایی انجام هر کاری راداری و من ناتوانم و تو بر هر چیز قادری، به رحمتت ای مهربان‌ترین مهربانان.»

امام حسین علیه‌السلام در موسم حج در عرفات، هنگامی‌که در دامنه کوه ایستاده بودند این دعا را زمزمه کردند درحالی‌که مردم گرد حضرت جمع شده بودند. این دعا که به دعای عرفه مشهور است، دعای طولانی‌ای است که در مفاتیح‌الجنان آمده است و نکته جالب این است که راوی علاوه بر متن دعا حالت حضرت در حین دعا را نیز روایت می‌کند که خود دریایی از خضوع و تواضع وصف‌ناشدنی است.
 

عبودیت امام حسین علیه‌السلام در کتب اهل سنت

روایاتی در باب عبادت حضرت سیدالشهدا در کتب اهل سنت ذکرشده که خود نشان‌دهنده کثرت و شدت عبودیت و بندگی آن حضرت است:

1. ابن عبدربّه نقل کرده که به على بن الحسین (علیه‌السلام) گفته شد: چرا تعداد فرزندان امام حسین علیه‌السلام کم است؟ حضرت فرمود: «العجب کیف ولدت له، کان یصلّى فی الیوم واللیلة الف رکعة، فمتى کان یتفرّغ للنساء؛ من در شگفتم که چگونه پدرم صاحب اولاد شده است؛ درحالی‌که در هر شبانه‌روز هزار رکعت نماز به‌جا می‌آورد، پس چگونه می‌توانست که فراغتى براى زنان پیدا کند؟[11]»

2. ابن صباغ مالکى آورده است: «انّه ـ اى الحسین علیه السلام ـ کان اذا قام للصلاة یصفرّ لونه. فقیل له: ما هذا نراه یعتارک عند الوضوء؟ فیقول: ما تدرى بین یدى من ارید ان اقوم؛ زمانی که امام حسین علیه‌السلام می‌خواست به اقامه نماز بپردازد رنگ از چهره ایشان می‌پرید و به زردی گرایش پیدا می‌کرد، به ایشان گفتند: چرا شما هنگام وضو دچار این حالت می‌شوید؟ حضرت می‌فرمود: شما نمی‌دانید که من در محضر چه کسى می‌خواهم قیام کنم[12]»

3. ابن عبدالبر می‌گوید: «وکان الحسین فاضلا دیّناً کثیرالصیام والصلاة والحجّ؛ حسین علیه السلام مردى دانا و عالم و باتقوا بود. اعمال واجب مانند نماز و روزه و حج را بسیار انجام می‌داد[13]»
 
4. آن‌گونه که طبری از علمای اهل سنت نیز نقل کرده است سیدالشهدا در هیچ حال از عبادت خدا دور نشد و حتی مطابق سندی که از ضحاک بن عبدالله مشرقی رسیده است: «فلمّا امسى حسین واصحابه، قاموا اللیل یصلّون ویستغفرون ویدعون ویتضرّعون...؛ زمانی که حضرت در کربلا توقف کرده بودند چون شب می‌رسید نه تنها حضرت بلکه تمام اصحاب ایشان به نماز و دعا و استغفار و تضرع به محضر خدا می‌ایستادند...[14]»

5. نقل بعدی از عبدالله بن عبید بن عمیر است که درباره انجام حج واجب آن حضرت چنین گفت: «حجّ الحسین بن علىّ ـ (رضی الله عنه) ـ خمساً وعشرین حجة ماشیاً ونجبائه تقاد معه؛ اباعبدالله‌الحسین علیه‌السلام بیست‌و‌پنج بار با پای پیاده به حج رفتند که در این سفر اسبان نجیب آن حضرت همراهی‌اش می‌کردند[15]»
 
 

پی‌نوشت

[1] غررالحکم و درر الکلم، ص 618. علامه مجلسی، بحارالانوار ج 67، ص 306
[2] شیخ کلینی الکافی، ج 2، ص 74؛ شیخ صدوق الأمالی ص 625
[3] علامه مجلسی بحارالانوار، ج 73، ص 15
[4] شیخ مفید الارشاد، ص 253؛ شیخ عباس قمی نفس المهموم، ص 144؛ تاریخ طبری، ج 4، ص 321
[5] اللهوف، ص 206
[6] شیخ عباس قمی نفس المهموم، ص 104
[7] قاضی نورالله تستری، احقاق الحق و ازهاق الباطل، ج 11، ص 424
[8] فرقان آیه 77
[9] علامه مجلسی بحارالانوار، ج 93، ص 294
[10] سیدبن طاووس، مهج الدعوات و منهج العبادات، ص 157؛ علامع مجلسی، بحارالانوار، ج 86، ص 313
[11] عقدالفرید، ج 2، ص 220
[12] الفصول المهمه، ص 183
[13] الإستیعاب، ج 1، ص 393
[14] تاریخ طبری، ج 5 ف ص 421
[15] صفة الصفوة، ج 1، ص 321؛ اسدالغابه، ج 3، ص 20