توانایی کارشناسان برای تشخیص اختلالهای رشد زبان
حذف برنامههای نظارتی و مراقبتی بدون هیچ طرح جایگزین، برای شناسایی کودکان مبتلا به اختلال رشد زبانی از طریق آموزش والدین، پیامدهای زیانباری دارد.
ارزش عمده ابزار طبقه بندی در یادآوری به مددکاران بهداشت است که در مراحل اولیه توجه آنها را به سوی زمینه های مهم رشد جلب می کند. اگر تمامی کودکان در سالهای اولیه عمر بطور منظم مورد معاینه و نظارت قرار گیرند و اگر رابطه میان پزشک و والدین بگونه ای باشد که با زبان ساده ای با یکدیگر سخن بگویند، به طبقه بندی و تشخیص رسمی نیازی نخواهد بود. مسوولیت کلی در این باره بر دوش متخصصان دست اندرکار رشد گفتار، زبان، و شنوایی است. آنان باید اطمینان یابند دانش روز درباره زمینه های مهم در اختیار افرادی قرار گرفته است که مراقبت بهداشت اولیه کودک را بر عهده دارند. متاسفانه احتمال زیادی می رود کودکانی که از دید شبکه نظارتی دور می مانند از جمله کودکان محرومی باشند که در معرض خطر جدی ابتلا به اختلالهای زبان باشند. در این مورد "قانون وارونه" حاکم است. بر اساس گفته هال (۱۹۹۲) آنهایی که بیشترین نیاز را به کمک دارند اغلب اوقات کمترین کمک را دریافت میکنند. آسیب شناسان زبان و گفتار درمانها در بریتانیا در مرور شیوه طبقه بندی رشد بر اساس اصولی منظم با متخصصان بیماریهای کودکان همکاری داشته اند. مقاطع زمانی زیر میتواند مطمئن ترین رهنمودها را در حد آگاهی های کنونی به دست دهد. ناکامی کودک در رسیدن به این مرحله نیاز به پیگیری بعدی را نشان می دهد.
۶ - ۱۲ ماهگی کودک به صدا پاسخ می دهد. مادر نگران شنوایی کودک نیست. کودک صداهای گوناگون تولید می کند، می خندد، و آواسازی دوسویه دارد.
۱۲ ماهگی کودک با شنیدن صدا، خود صدا تولید می کند، مادر نگران شنوایی کودک نیست. کودک صداهای مختلف تولید و غان و غون میکند.
12 - ۱۸ ماهگی کودک به منبع صدا توجه میکند، فرمان های یک مرحله ای اجرا می کند. مادر نگران شنوایی کودک نیست. کودک برخی کلمات را بصورت خودانگیخته و صحیح تولید میکند.
۱۸ - ۲۴ ماهگی کودک بدون استفاده از ایماء و اشاره برخی دستورالعمل های ساده را اجرا میکند. دست کم به یک اندام بدن هنگامی که نام آن را می شنود اشاره میکند. مادر درباره شنوایی کودک نگرانی ندارد. کودک خواسته های خود را به زبان می آورد. شمار کلماتی که به کار می گیرد پیوسته افزایش می یابد. در حدود ۲۴ ماهگی از ترکیبات دو کلمه ای استفاده میکند. مادر درباره گفتار کودک نگرانی ابراز نمیکند.
با چنین رهنمودهایی میتوان به شناسایی ساده و نسبتا جامعی رسید. در مورد هر نشانه دیگری که کودک را در معرض خطر قرار دهد (نا بالندگی، افت شنوایی ارثی) باید اطمینان یافت که وی هر سه ماه یا شش ماه توسط متخصصان بدقت بطور کامل معاینه شود. برخی شیوههای شناسایی بر تولید واژگان و توانایی ترکیب کلمات در فاصله ۲۴ تا ۳۰ ماهگی متمرکز بودهاند. برای والدین سادهتر خواهد بود تا با نشان دادن فهرستی از آنان بخواهیم واژههایی را که فرزندانشان به زبان میآورند معرفی کنند، تا این که در گفتگویی از آنها بپرسیم کلماتی که کودکانشان به کار می برند کدام است. شیوه مورد تایید رسکورلا Rescoria (۱۹۹۳ و ۱۹۸۹) توصیههای زیادی در این باره دارد. در این شیوه از والدین خواسته میشود با نگریستن به فهرستی جامع واژههایی را که فرزندانشان بصورت خودانگیخته استفاده میکنند نشان دهند. سپس از آنان خواسته میشود ترکیب جملهها، عبارتها، و کلمات مورد استفاده آنها را بنویسند. در این آزمون کودکی که کمتر از ۵۰ کلمه به کار برد و از ترکیب های دوکلمهای استفاده نکند دچار اختلال شناخته میشود. دیکسون Dixon کات Kot و لا (۱۹۸۸) نسخه مقدماتی یک شیوه شناسایی را شرح میدهند که برای استفاده کودکان ۲ ساله با کمک جمعیتی شهری تهیه شده بود. محتوی آزمون در حدود مقیاس زبانی در بیشایر بود که برای شناخت میزان درک و بیان کودک، اقلامی با استفاده از اسباب بازیهای ساده و تعدادی تصویر به آن اضافه شده بود.
ارزشیابی چنین شیوه ای گرچه ضروری اما وقت گیر است و شخص باید اقلام زائد آزمون را بشناسد و تصمیم بگیرد آیا این آزمون بواقع کودکانی را که به راستی مبتلا به تاخیر زبان هستند شناسایی میکند یا خیر. تجربه طراحی و اجرای چنین شیوههایی نشان میدهد آسیب شناسان گفتار و زبان در فرایند نظارت و مراقبت کودک نقش مهمی بر عهده دارند. شناسایی و طبقه بندی آسیبهای اولیه زبانی در بریتانیا تغییراتی بنیادی یافته است. گزارش هال (۱۹۹۱) با نام بهداشت برای تمامی کودکان، خواسته یا ناخواسته در مورد خدمات بهداشتی دلایلی به دست داد تا به علت هزینه های فراوان آن، شناسایی و طبقه بندی مبتلایان به تاخیر گفتار و زبان (پیش آهنگ اختلالهای رشدی زبان) تا بدان حد کاهش یابد، که در حال حاضر تنها در برخی مناطق برنامه های شناسایی و طبقه بندی به اجرا در می آید. با توجه به اهمیت تاخیر اولیه زبان در پی بردن به مجموعه ای از کاستی های رشدی و نیز واقعیت مسلم پیامدهای دراز مدت آن در مداخله های درمانی و آموزش ویژه، درک چنین کاهشی در این موارد بسیار دشوار می نماید. استدلال هال در کاهش این خدمات ممکن است از تفکر وی درباره این حقیقت ناشی شده باشد که چون هیچ تعریف مشخصی از آسیب زبانی خاص وجود ندارد نمیتوان آزمون دقیقی برای شناسایی این آسیب ها تدارک دید.
گرچه در این دیدگاه حقیقی نهفته است و توافقی کلی بر سر آن وجود دارد، کاهش خدمات بهداشتی در این زمینه با نتایج بسیار اسفباری همراه بوده است. لا و پولارد با این استدلال که مداخله زودهنگام نیاز به آموزش بعدی را برطرف و از دشواری های اجتماعی جلوگیری میکند از تداوم خدمات شناسایی زودهنگام بشدت دفاع می کنند. حذف برنامه های نظارتی و مراقبتی بدون هیچ طرح جایگزین، یا به کارگیری شیوه کاربردی برای شناسایی این کودکان از طریق آموزش والدین، پیامدهای زیانباری دارد که از بی توجهی به شناخت زود هنگام تاخیر زبان و اختلالهای زبانی دیگر (افزون بر اختلالهای رشدی مرتبط با آن) ناشی میشود و بطور وسیعی با مخالفت دست اندرکاران و متخصصان درمان گفتار و زبان مواجهه شده است.
منبع: اختلالهای رشد زبان (ویرایش دوّم)، کاترین آدمز، بتی بایرز براون و مارگات ادواردز، ترجمه: دکتر محمدتقی منشی طوسی، دانشگاه امام رضا (علیه السلام)، صص76-71، مؤسسه چاپ و انتشارات آستان قدس رضوی، مشهد، 1385
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}