چکيده :
امروزه ما وراث جهاني پر از ناکاميها ، شکست ها ، بيمناکي ها و سرخوردگي ها هستيم ، کنار نهادن عقل و خرد و پيروي از اميال دروني ، غرايز حيواني و خودخواهي ها ، انسان هايي بي رحم ، بي منطق و تخريب گر ساخته است . وجود اين همه بي عدالتي ، سرگشتگي ، جنگ و بسياري از رفتارهاي غير عقلاني ، مويد اين امر است که بشر امروزي قبل از هر چيز به تربيت کردن نياز دارد . در اهميت تربيت در اسلام همين بس که در قرآن مجيد از يکي از اهداف عاليه بعثت پيامبران به عنوان تزکيه ( تربيت ) نام برده شده است . تربيت در اسلام با معاني و تعابير مختلفي به کار رفته است . در يک تعبير ، تربيت به معناي رسيدن به رشد است . آيه 1 سوره ي جن ناظر بر اين تعبير است . در اين آيه هدف قرآن هدايت به حق و کمال عقلي است . آيات ديگري مانند 256 سوره بقره ، 10 سوره جن و 10 سوره ي کهف نيز ناظر بر همين معنا از تربيت هستند . در جاي ديگر قرآن مانند آيات 29 و 38 سوره غافر ماموريت پيامبر اسلام هدايت به راه کمال ذکر شده است . هدايتي که در آن فرد ، در راه مستقيم ( صراط المستقيم ) گام بر مي دارد . در سوره ي آل عمران آيه 164 آمده است که همانا خداوند بر افراد با ايمان منت نهاد و براي آنان پيامبري را مبعوث کرد تا آنان آيات الهي را تلاوت کنند و انسانها را از آلودگيها برهانند ( تزکيه کنند ) و به آنها کتاب و حکمت بياموزند . و يا در نهج الفصاحه ، پيامبر اکرم (ص) مي فرمايد : " من براي به کمال رساندن خوبيهاي اخلاق مبعوث شدم " بنابراين تزکيه نفس باعث رستگاري مي شود و تربيت باعث به کمال رسيدن ابعاد معنوي و شخصيتي انسانها مي گردد . در اين ميان پرمعناترين تعبير از تربيت اسلامي همان تعبير به تزکيه است . در آيه دوم سوره جمعه ، هدف از بعثت رسولان و پيامبران آگاه ساختن انسانها از نشانه هاي الهي ، تزکيه آنها و علم آموزي به آنها عنوان شده است . اين سه هدف بزرگ الهي جز برترين اهداف تربيت اسلامي است ( مکارم شيرازي ، 1367 ) هدف اول يعني آگاه ساختن انسانها به نشانه هاي الهي جنبه ي مقدماتي دارد و در آن سعي مي شود کودک با رشد گيرنده هاي حسي خود مخصوصا ديدن و شنيدن بتواند به تفکر و تاملي درست
در عالم خلقت برسد . در مرحله ي بعد کودک ياد مي گيرد که از انجام رفتارهاي غير اخلاقي و غير انساني بپرهيزد و فضائل و کمالات انساني را در خود رشد دهد . در مرحله ي سوم و آخرين مرحله ي تربيت ، کودک شروع به علم آموزي مي کند تا بيشتر از پيش رو به سوي کمال برود . تربيت اسلامي جامع است از اين نظر که شامل پرورش جسم ، روح ، فرد و جمع ، دينا و آخرت مي شود ( احمدي ، 1364 ) تربيت در اسلام تنها انجام مناسک ديني نيست . بلکه پروراندن هر صفت و کمالي است که انسان به عنوان جانشين خدا بر زمين و انسان به عنوان انسان بايد دارا باشد . آيات ، روايات و تصويه هاي ديني متفاوتي را مي توان يافت که در آن نه تنها به عبادت و انجام مراسم ديني توصيه شده است بلکه کسب کليه فضايل و دوري از هر حيوان صفتي سفارش شده است . از ديگر ويژگيهاي تربيت اسلامي اين است که تمامي تلاشهاي تربيتي يک مسير را دنبال مي کنند و آن عبادت و بندگي خدا و تسليم رضاي او بودن است . اين ويژگي مخصوص تربيت اسلامي است و در هيچ يک از مدلهاي تربيتي وجود ندارد . در بهترين روشهاي تربيتي فرد خدمتگزار جامعه است و هدف والاتري وجود ندارد . از ويژگيهاي ديگر تربيت اسلامي تاکيد آن بر تربيت شناختي است . آنقدر که در تربيت اسلامي بر پرورش تفکر و علم آموزي تاکيد شده است در هيچ يک از مدلهاي تربيت چنين سفارش نشده است .
بررسي هدف هاي تربيتي اسلام از منظر علماي علوم تربيتي :
هدفهاي تربيتي در اسلام از نظر شريعتمداري عبارتند از : تقوي و پرهيزگاري ، آموزش حکمت ، پرورش عدالتخواهي ، تکامل انسان، استقلال فردي ، پذيرش مسئوليت فردي ، تغيير رفتار ، احترام به انسان ، ايمان به صلاحيت مردم ، پرستش خدا ، برادري و همکاري ، دوستي با ملل ديگر و پرورش روح اجتماعي . پس مي توان گفت يکي از اهداف تعليم و تربيت اسلامي شناخت خود و پيرامون خود است . فرزندانمان را بايد به گونه اي تربيت کنيم که مشتاقانه در پي کشف خود و محيط خود برآيند . ما مي توانيم به روش بسيار دقيق و هوشمندانه آن را هدايت نمائيم مسلماً اگر اين نهاده دروني نتواند به درستي رشد يابد ما در اهداف تربيتي خود دچار شکست شده ايم . براي تربيت و رشد اين نهاده بايد سعي کنيم از ابتدا کودک را مشتاق به بررسي و پويش اطراف خود نمائيم . ما مي توانيم با جواب دادن به پرسشهاي او با حوصله و سعي بيشتر او را براي طرح پرسشهاي ديگر به حرکت وا داريم پس شناخت خود و پيرامون خود مي تواند از اولين اهداف تربيتي باشد که از ابتداي تولد مي توان به آن پرداخت . آموزشهايي که در اين مرحله به کودک داده مي شود بايد در برگيرنده ي شناخت کودک از حقوق خود و ديگران باشد . کودک ياد مي گيرد که به ديگران احترام بگذارد. حق خود را در قبال جامعه و ميحط زيست ادا کند . ياد بگيرد که فکر کند و مهارتهاي تفکر را بياموزد و بتواند رابطه اي انساني با ديگران برقرار سازد . در مرحله ي بعد که هفت سالگي شروع مي شود ، بيشترين تاکيد بر تربيت ديني است . کودک ياد مي گيرد که مناسک ديني را انجام دهد . دين خود را بشناسد و هر آنچه به او از طرف دين امر شده است ، انجام دهد و از آنچه که از آن نهي شده است، دوري گزيند . اين مرحله توأم است با شروع تعليم و تربيت رسمي که در آن مرحله سوم از تعليم و تربيت اسلامي که همان ياددهي علم و حکمت است آغاز مي شود . در اين مرحله است که شناخت و آگاهي هاي فرد از خود و جهان و همچنين آفريدگار جهانيان به مرتبه اي رسيده است که بتواند از روي آگاهي به سوي شکوفايي گوهر انساني خود قدم بردارد . بنابراين به طور خلاصه مي توان گفت که در تعليم و تربيت اسلامي يک هدف
اساسي وجود دارد و آن حرکت انسان به سوي خداست . روشهاي تربيت اسلامي در قرآن به روشهاي گوناگون تربيت اشاره شده است . يکي از آن روشها که اتفاقا در روان شناسي مدرن امروزي نيزکاربرد دارد ، روش تشويق و تنبيه است . مکررا در قرآن مي بينيم که خداوند انسانها را به دادن پاداش در مقابل نيکي ها و مبتلا ساختن آنها به عذاب در مقابل بديها اشاره دارد . اين روش در روان شناسي بسيار رايج است .در اين روش براي تغيير و اصلاح رفتار مي توان با دادن پاداش و يا تنبيه کردن انسانها را واداشت تا رفتار بخصوصي را ارائه دهند و رفتار ديگر را سرکوب نمايند . تفاوت روش تشويق و تنبيه قرآني و روان شناسي امروزه در اين است که تنبيه يا تشويق خداوند اکثراً به دنيا ديگري واگذار شده است . اگر چه در اين دنيا نيزتا حدودي تشويق و تنبيه وجود دارد ولي در روان شناسي بلافاصله بعد از رفتار خاصي تشويق و تنبيه صورت مي گيرد . با اين حال مي توان از هر دو روش قرآني و روان شناسانه براي تربيت افراد استفاده نمود . روش ديگري که در تربيت اسلامي وجود دارد و مکررا به آن اشاره شده است . الگوگيري از سيره پيامبران و اوليا خداست . خداوند رفتار رسول اکرم (ص) را اسوه حسنه براي مردم مي شمارد تا از آن الگو گيرند . در روان شناسي مدرن نيز از اين روش مخصوصا براي فراگيري رفتارهاي اجتماعي استفاده شاياني مي شود . الگو بايد ويژگيهاي به خصوصي داشته باشد تا مورد الگوگيري قرار بگيرد . اين ويژگيها شامل جنسيت ، سواد ، موقعيت اقتصادي ، اجتماعي ، ويژگيهاي شخصيتي ، سن و از اين قبيل است . توجه به اين ويژگي ها مي تواند اين روش تربيتي را کارآمدتر سازد . روش ديگر تربيت در اسلام روش تذکر است . ذکر به معناي يادآوري است . به اين معنا که ما ، چيزي را که قبلا فرد ياد گرفته است،با بيان صفتي از آن ، به او گوشزد مي کنيم.اين روش صرفا موقعي موثر است که فرد چيز را قبلا يادگرفته باشد. در اين صورت نيازي به استفاده از تنبيه نيست بلکه يادآوري آنچه فراموش کرده کافي است . گاهي اين روش مي تواند به صورت امر به معروف و نهي از منکر صورت بگيرد که نوع ديگري از تذکر دادن است . از ديگر روشهاي تربيت السامي مي توان روش " بيان داستان " را نام برد . در قرآن بسياري از داستانهاي عبرت آموز وجود دارد که هر يک مي تواند انقلابي در درون انسانها ايجاد نمايد . روش داستاني روش استفاده از تجربيات ديگران به جاي تجربه فردي است .
اين روش مخصوصا در سنين نوجواني بسيار کاربرد دارد . چرا که در اين سن ، نوجوان مي تواند روابط منطقي بين پديده ها را به طور ذهني درک نمايد ولي کاربرد آن در کودکان نمي تواند موثر باشد . روش ديگري که باز در قرآن نيزبه آن اشاره شده است روش محاسبه نفس است . اين روش که در آن فرد به باز نمودن اعمال خويش طي دوره مشخصي مي پردازد ، در روان شناسي مدرن نيز کاربرد فراواني دارد . اين روش از جمله روشهاي شناختي تعليم و تربيت است که امروزه به آن خود جهت دهي يا خود نظم دهي مي گويند . از طريق اين روش مي توان به افراد ياد داد تا خود ، رفتارها و اعمال خود را تحت نظر بگيرند و آنها را کنترل نمايند . به اين وسيله به عوض اينکه از بيرون به کنترل افراد بپردازيم ، خود آنها را مسئول اعمال خودشان قرار مي دهيم . البته روشهاي ديگري نيز در تربيت اسلامي وجود دارد که نويسندگاني مانند ( تهراني ، 1376 ) به آنها اشاره داشته اند مانند روش محبت ، روش موعظه ، روش توجه و روش ابتلا و امتحان. ما از ذکر اين روشها به جهت طولاني تر شدن بحث خودداري مي نمائيم . هر چند بعضي از آنها در دل روشهاي ذکر شده مستتر است ، مانند روش محبت که بايد در تمامي روشهاي تربيتي اعمال گردد . روش موعظه مي تواند به صورت ذکر يا
داستان سرايي نيز صورت پذيرد و روش توبه که روش کاملا فردي است و ابتلا به امتحان الهي نيز از روشهايي است که خداوند در قبال بندگان خود به کار مي برد .
نظام تعليم و تربيت پيامبر اعظم (ص) بهترين و مناسب ترين زمينه وحدت مسلمانان جهان است ، چون مورد قبول همه امت اسلامي هست و هر کس به خدا و قرآن عقيده داشته باشد ، تعاليم پيامبر (ص) را باور داشته و بر آن پايبند است . اگر انديشمندان مسلمان به نظام تربيتي پيامبر (ص) عمل کنند ، همه اختلافهاي مذهبي و گروهي بر طرف و اتحاد واقعي در ميان امت اسلامي حاکم مي گردد .
آنچه در نظام تربيتي پيامبر اعظم (ص) مهم است ، ضمن عمل به دستورالعمل هاي تربيتي آن بزرگوار ، ترويج و تبليغ آموزه هاي نبوي است . مهمترين مسئوليت آنان دعوت مردم به اتحاد و هماهنگي بر اساس تعاليم پيامبر اسلام (ص) و ناديده گرفتن عوامل اختلاف و تفرقه امت اسلامي است . اگر علماي شيعه و سني در کشورهاي اسلامي به سوي وحدت واقعي حرکت کنند ، مناسب ترين روش و راهکار ، شناخت نظام تربيتي پيامبر اعظم (ص) و عمل و ترويج معارف نبوي در ميان جوامع مسلمان و به خصوص نسل جوان است که در کمترين زمان ممکن ، نتيجه مطلوبي خواهد داشت .
روشهاي تربيتي رسول الله ( صلي الله عليه و آله و سلم )
1 ـ اصل هماهنگي تربيت و فطرت انساني :
در اين روش ، شکوفاسازي و پرورش متربيان مدنظر است ، به کارگيري اين روش مستلزم اين است که برنامه ريزي هاي تربيتي به گونه اي بايد هدايت شود که به تحقق اين مهم بينجامد .
2 ـ اصل توحيد محوري :
دومين اصلي که از مباني تعاليم انبيا به روشني قابل دستيابي است ، اصل توحيد محوري و يگانه پرستي است که همواره اساس دعوت پيامبران بوده است . پيامبر خاتم (ص) به عنوان آخرين فرستاده خدا ، مانند انبياي سلف ، توحيد را مبناي تعليم و تربيت خويش قرار داد و بر اين اساس تبليغ دين کرد . تمام فعاليتهاي پيامبر ، به ويژه اساس تعليم و تربيت آن حضرت بر محور اصل توحيد استوار بود .
3 ـ اصل آخرت گراي ي:
اصل آخرت گرايي به معناي دست کشيدن از دنيا نيست . بلکه منظور از آن بهره گيري درست از ماديات دنيا است که نحوه ي استفاده از آن زمينه ساز زندگي آخرت خواهد . رسول خدا (ص) مي فرمايد : « دنيا کشتزار جهان آخرت است » هيچ کس نمي تواند در آخرت محصول خوبي برداشت کند ، مگر اينکه در دنيا بذر خوب پاشيده باشد .
4 ـ اصل کرامت انساني :
کرامت به معناي شرافت ، اصالت ، بزرگ منشي و نيک سيرتي است که حاصل بهره مندي فطري و ذاتي يک موجود باشد . خداوند آدمي را از بهره منديهاي دروني ويژه اي ، چون عقل و اراده و اختيار برخوردار ساخته که موجب کرامت او شده است . تکريم و تعزير متربي از اساسي ترين اصول تربيت است ؛ زيرا اساس تربيت بر کرامت و عزت مندي است . پيامبر (ص) مي فرمايد : « مبادا فردي از مسلمانان را کوچک شمرده و تحقير نماييد ؛ زيرا کوچک آنان هم در نزد خدا بزرگ است » .
5ـ اصل توجه به تفاوت هاي فردي :
تفاوتهاي فردي ناشي از سرشت و فطرت انساني است که نظام توحيدي و جاودانگي انسان هم موافق
و مقتضي آن مي باشند ؛ تفاوتهاي فردي به عنوان يک اصل در تعليم و تربيت همه انبيا وجود داشته و بر اساس آن مشي مي کردند . پيامبر خدا (ص) مي فرمايد : « ما جماعت انبيا مامور شديم که با مردم بر ميزان عقل شان سخن بگوييم » .
سيره تربيتي امام علي ( ع)
1 ـ الگوي عملي بودن :
به نظر مي رسد مهمترين و کارآمدترين روشي که ائمه (ع) در تربيت اخلاقي فرزندانشان به کار مي گرفتند ، رفتار عملي آنان بود . آنها خود الگوي کامل و مطمئن اخلاقي براي فرزندانشان بودند . اعمال و رفتارشان هر لحظه در منظر فرزندان قرار داشت و فرزندان با ديدن آنها مشق زندگي مي گرفتند . سيره تربيتي علي (ع) مملو از رفتارهاي عملي است که براي همه سرمشق بود .
2 ـ موعظه :
پند دادن يکي از روشهاي اخلاقي است که درسيره ي تربيتي علي (ع) بسيار ديده مي شود ،آن حضرت در فرصتهاي مناسب فرزندان خويش را پند مي داد و دلهاي پاک و نوراني را نوراني تر مي ساخت. روش تربيتي موعظه چنان در سيره تربيتي آن حضرت مهم بود که حتي در بستر شهادت از آن بهره جست .
3 ـ ياد مرگ و قيامت :
از جمله روشهاي تربيت اخلاقي ، ياد مرگ و قيامت است . ياد مرگ و قيامت موجب مي شود انسان از آرزوهاي مادي جدا گرديده ، به گناه تن ندهد به خصوص فرزندانش را به فراموش نکردن آن توصيه مي فرمود . حضرت ضمن نامه اي به امام حسن (ع) مي فرمايد : « فرزندم ! فراوان به ياد مردن باش و به ياد موقعيتي که در آن قرار مي گيري و پس از مردن بدان روي مي کني تا چون بر تو درآيد ، ساز خويش را آراسته و کمر خود را بسته باشي چنان نباشد که ناگهان مرگ تو را دريابد و بر تو چيره گردد » .
4 ـ تربيت اجتماعي :
تربيت اجتماعي از ابعاد مهم تربيت در نظام تربيتي اسلام است .اسلام دين عزلت گزيني و فردگرايي نيست بلکه علاوه بر توجه به امور فردي ، به مسايل اجتماعي نيز توجه ويژه دارد و اين يکي از امتيازهاي بزرگ دين خاتم است . در سيره معصومان (ع) ، به ويژه امام علي (ع) ، تربيت اجتماعي از جايگاهي ويژه و با اهميت برخوردار است . مراد از تربيت اجتماعي مجموعه ديدگاه ها در زمينه ي روابط اجتماعي و نيز رفتارهاي عملي است که امام علي (ع) فرزندانش را به آن سفارش مي کرد .
الف ) تربيت اجتماعي در خانه :
آغاز تربيت اجتماعي از جامعه کوچک خانواده است و فرزندان نخستين برخوردهاي اجتماعي را در درون خانه تجربه مي کنند . رفتار با پدر ، مادر ، برادران و خواهران ابتدايي ترين ارتباطات اجتماعي فرزندان است .
مهمترين و کارآمدترين روشي که ائمه (ع) در تربيت اخلاق فرزندانشان به کار مي گرفتند ، رفتار عملي آنان بود . در سيره ي تربيتي امام علي (ع) اين نکته مورد توجه بود و آن
حضرت با ايجاد رابطه اجتماعي صحيح ميان فرزندان خود به تربيت اجتماعي آنان اقدام مي فرمود . در روايت آمده است : امام علي (ع) به امام حسن و امام حسين (ع) فرمود : « شما را به تقواي الهي و گرايش و رغبت به آخرت و زهد در دنيا سفارش مي کنم . بر آنچه از دنيا از دست داده آيد ، تاسف نخوريد ، کار خير انجام دهيد و دشمن ستمگر و ياور ستمديده باشيد » . سپس فرزندش محمد را صدا زد و فرمود : « آيا آنچه را به برادرانت سفارش کردم شنيدي ؟ » او گفت : « آري ، فرمود : « شما را نيز به آنها سفارش مي کنم . بر تو باد به نيکي به برادرانت امام حسن ( عليه السلام ) و امام حسين (ع) و رعايت احترام آنها و شناخت فضل و مقام آنان . بدون نظر آنان کاري انجام مده » .
ب ) تربيت اجتماعي خارج از خانه :
فرزند در خارج از خانه با اجتماع سر و کار دارد و در پرتو اين ارتباط به زندگي اجتماعي خود استمرار مي بخشد . از اين رو نيازمند برقراري ارتباط سالم و عاطفي با ديگران است . علي (ع) در هنگام احتضار ، امام حسن (ع) و امام حسين (ع) و محمد بن حنفيه و ساير فرزندان خود را جمع کرد و در پايان وصيت خويش فرمود : « يا بني عاشروا الناس عشره ان غبتم حنوا اليکم و ان فقدتم بکو عليکم » .
با مردم به گونه اي معاشرت و ارتباط داشته باشيد که اگر از نظرشان دور شديد دل در هواي شما داشته باشند و اگر مرديد، شديد بر شما بگريند .
5 ـ ميزان و معيار رابطه درست با ديگران :
امام علي (ع) در سيره ي تربيتي خويش براي برقراري ارتباط درست و سالم با ديگران و نيز برخورد با آنها معيار و ملاک کليدي را به فرزندان خود ارائه فرمود و آن نقش انسان است : « يا بني اجعل نفسک ميزاناً فيما بينک و بين غيرک ... » فرزندم ! خود را ميان خويش و ديگري ميزان قرار ده ، پس آنچه را براي خود دوست مي داري ، براي غير خود نيز دوست داشته باش و آنچه را براي خود خوش نداري ، براي ديگري نيز خوش مدار ؛ ستم نکن چنانکه دوست نداري به تو ستم شود ، و نيکي کن چنانکه دوست داري به تو نيکي کنند ... » .
6 ـ تربيت جسماني :
در سيره ي تربيتي معصومان (ع) تربيت جسماني و حفظ تندرستي مورد توجه واقع گرديده ؛جسم مرکب روح و حفظ سلامتي جسم ، مقدمه سلامتي روح تلقي شده است . از اين رو تغذيه مناسب و رعايت نکات بهداشتي در سيره ي تربيتي حضرت علي (ع) مورد توجه ويژه قرار گرفته است .
الف ) تغذيه :
تغذيه مناسب يکي از عوامل تداوم سلامت انسان است و براي کودکان و نوجوان اهميت ويژه اي دارد . براي کودک شير مادر با برکت ترين ماده غذايي است . علي (ع) مي فرمايد : « مامن لبن رضع به الصبي اعظم برکه عليه من لبن امه » براي نوزاد هيچ شيري با برکت تر از شير مادر نيست » .
ب ) رعايت نکات بهداشتي :
علاوه بر تغذيه سالم و مقوي ، رعايت نکات بهداشتي چه در هنگام غذا خوردن و چه در تداوم سلامتي کودک نقشي مهم دارد ، حضرت علي (ع) به فرزندش امام حسن (ع) فرمود : آيا نمي خواهي چهار صفت به تو آموزم که از پزشک و دارو بي نياز شوي ؟ عرض کرد : آري . حضرت فرمود : هرگز بر سر غذا منشين مگر اينکه گرسنه باشي و از غذا دست مکش مگر اينکه هنوز به غذا اشتها
داشته باشي . در جويدن غذا خوب دقت کن و در وقت خواب خود را از فضولات فارغ ساز . اگر اين دستورها را به کار بندي ، از پزشک بي نياز خواهي شد » .
شيوه هاي تربيت فرزندان در سيره و کلام امام علي (ع) :
الف ) شيوه محبت :
براي کودکان در آغوش گرفتن و بوسيدن و براي بزرگترها دادن هديه و اظهار محبت زباني از مناسب ترين شيوه هاست . علي (ع) مي فرمايد : « هر که فرزند خود را ببوسد ، براي اوپاداش و حسنه خواهد بود و هر که فرزند خود را شاد کند ، خداوند در روز قيامت او را شاد خواهد فرمود ... »
ب ) شيوه احترام به شخصيت فرزند :
شيوه احترام به شخصيت فرزند واگذار کردن مسئوليت به او است . احترام به فرزند و تکريم شخصيت او ، اعتماد به نفس را در وي تقويت مي کند و او را براي انجام مسئوليتهاي مهم فردي و اجتماعي آماده مي سازد . از سوي ديگر ، سرزنش زياد فرزند ، آتش لجاجت و دشمني را در او شعله ور مي سازد . علي (ع) در اين زمينه مي فرمايد : « الا فراط في الملامه ي يثبت نار اللجاجه » زياده روي در سرزنش ، آتش لجاجت را در فرد روشن مي کند » .
ج ) شيوه تشويق و تنبيه :
از شويه هاي مسلم تربيتي ، تشويق و تنبيه است . تشويق عامل برانگيزاننده و تنبيه عامل بازدارنده است . حضرت علي (ع) شيرين کاري کودکش را با بوسيدن و در آغوش گرفتن وي پاسخ داد و تشويق کرد . البته فرزندان تربيت يافته علي (ع) به ويژه دو فرزند معصومش حسن و حسين (ع) به تنبيه نياز نداشتند . اما در مواردي که مساله اي بسيار مورد اهتمام علي (ع) بوده و فرزندان آن حضرت ترک اولي انجام مي دادند ، آن حضرت موضعي سختگيرانه و انعطاف ناپذير داشته اند و گاهي فرزندان خود را تهديد مي نمودند ؛ براي نمونه در امور مربوط به بيت المال که بسيار براي آن حضرت مهم مي نمود ، آنگاه که فرزندان در مورد آنها احتياط نمي نمودند و موجب ترک اولي مي شدند ، حضرت بسيار سخت مي گرفتند .
د ) شيوه ي الگويي :
شيوه ي الگويي نيز از شيوه هاي مهم تربيتي است زيرا در پرتوي آن شخصي تربيت شده با نصب العين قرار دادن رفتار و کردار الگوها ، آنها را نيز در خود ايجاد نموده و به تدريج دروني مي کند . اين شيوه تربيتي امام علي (ع) از اهميت زيادي برخوردار است و آن حضرت به دو طريق از اين شيوه تربيتي فرزندان خود بهره مي جستند : يکي از طريق معرفي نمودن الگوهاي مطمئن و ديگري الگو بودن خودشان براي آنان .
هـ ) شيوه ي همراه کردن امور ديني با خاطرات خوشايند :
يکي از شيوه هاي جالب توجه در تربيت ديني فرزندان همراه نمودن امور ديني و معنوي با خاطرات خوشايند براي آنان است . بدين صورت که رفتارها و آداب ديني و مذهب را در يک فضاي مطبوع و همراه با ايجاد خوشايندي و مطلوبيت به فرزندان القاء نمود . براي نمونه ، هنگامي که فرزند را همراه خود به نماز جمعه مي بريم حتي الامکان در آنجا براي آنان هديه تهيه نماييم و يا آنا را بيشتر در مجالس ائمه ( ع) که همراه با شادي است .
شيوه هاي تربيتي حضرت زهرا (س) :
حضرت زهرا (س) با همفکري و همکاري پيامبر (ص) و علي (ع) زيباترين نام ها را براي فرزندان خود انتخاب نمود و از اين جهت ، حقي که بر ذمه داشت به بهترين شکل ممکن ادا کرد .
اعتقاد به عقيقه :
عقيقه (قرباني) و صدقه از مستحباتي است که در اسلام ، تاکيد زيادي بر آن شده است . نقل شده است که فاطمه (س) هر گاه صاحب فرزندي مي شد ، براي آنها گوسفندي عقيقه مي داد ، سپس روز هفتم ، سرشان را مي تراشيد و برابر وزن موهاي آنها نقره صدقه داده ، براي قابله و همسايه ها هديه مي فرستاد و ديگران را در شادي خود سهيم مي کرد. يکي ديگر از سنت هاي جاري در زندگي صديقه کبري (س) گفتن اذان در گوش راست و اقامه در گوش چپ فرزند بود . آن حضرت به خوبي مي دانست که بايد کودک را از همان لحظات اول زندگي با کلماتي چون الله ، محمد ، نماز و ... آشناکرد که اين آشنايي ، به يقين در جهت گيري تمايلات روحي او به ملکوت اعلا اثر خواهد گذاشت .
عواطف مادري و نقش آن در تربيت فرزند :
حضرت فاطمه (س) که خود از سرچشمه ي محبت و عطوفت رسول خدا (ص) سيراب گشته و قلبش کانون محبت به همسر و فرندان خود بود در اين جهت نيز وظيفه ي مادري خود را به بهترين شکل ، انجام مي داد .سلمان مي گويد : روزي فاطمه زهرا (س) را ديدم که مشغول آسياب بود . در اين هنگام ، فرزندش حسين گريه مي کرد و بي تاب بود . عرض کردم ، براي کمک به شما آسياب کنم يا بچه را آرام نمايم ؟ ايشان فرمود : من به آرام کردن فرزندم اولي هستم ، شما آسياب را بچرخانيد .
توجه به نيازهاي کودک :
فاطمه زهرا (س) شکم فرزندانش را به قيمت گرسنگي خود ، سير مي کرد .
زماني که مسلمانان به علت کمبود آب ، سخت در مضيقه بودند ،فاطمه (س) حسن و حسين (ع) را نزد پيامبر (ص) برد و عرض کرد : اي رسول خدا ! فرزندان من خردسالند و تحمل تشنگي در توان آنها نيست . پيامبر (ص) که نگراني دخترش را در اين رابطه ، به جا و به موقع ديد ، زبان مبارکش را در دهان حسن و حسين (ع) قرار داد و با تر کردن دهان آنها ، حضرت زهرا را از نگراني در آورد و آن دو طفل کوچک را نيز از تشنگي مفرط نجات داد .
بازي و تحرک :
در شيوه ي تربيت حضرت زهرا (س) جايگاه خاصي داشت ، تحرک و بازي کودکان بود . اين فعاليت و تکاپو به قدري براي سلامتي و رشد مناسب کودک ، ضروري است که حتي براي تشويق آنها به تحرک و بازي ، بزرگترها نيز بايد تن به بازي و جست و خيز بدهند .
حضرت علي (ع) و فاطمه زهرا (س) در خانه به بازي بچه ها توجه کافي مبذول مي داشتند و همين امر ، موجب شادابي و نشاط روزافزون آنها مي شد . در مقابل ، خانه هايي که براي کودک ، محيط مناسب و دلنشين براي بازي و تحرک نيست ، در روحيه و شخصيت اعضاي خردسال آن خانه ، اثر نامطلوبي دارد ، نبايد فراموش کرد که تحرک و بازي ، اقتضاي طبيعت و سن کودک است و پدر و مادر وي وظيفه دارند شرايط و لوازم اين مهم را براي کودکان خود فراهم سازند . حضرت فاطمه (س) از همان دوران کودکي با فرزندانش همبازي مي شد ، و به اين نکته نيز توجه داشت که در بازي ، نوع الفاظ و حرکات مادر ، سرمشق کودک ، قرار مي گيرد ؛ بنابراين بايد از الفاظ و جملات مناسبي استفاده کرد . علاوه بر اين بايد
در قالب بازي و شوخي ، نفس کودک را تقويت نموده ، او را به داشتن مفاخر و ارزشهاي اکتسابي تحريک و تهييج کرد . اينها همه مرهون درپيش گرفتن شيوه هاي صحيح در اين رابطه است .
نقل شده است که حضرت زهرا (س) با فرزندش امام حسن مجتبي (ع) بازي مي کرد و او را بالا مي انداخت و مي فرمود : پسرم حسن ، مانند پدرت باش . ريسمان ظلم را از حق بر کن . خدايي را بپرست که صاحب نعمتهاي متعدد است و هيچ گاه با صاحبان ظلم و تعدي ، دوستي مکن.
همچنين نقل شده است که وقتي فرزندش حسين (ع) را بازي مي داد ، اين گونه مي فرمود :
تو به پدر من ( پيامبر «ص» ) شبيهي و به پدرت علي شباهت نداري .
طبق همين نقل ، اين بيت ، موجب خنده و تبسم حضرت علي (ع) مي شد . از اين قطعات تاريخي ، استفاده مي شود که حضرت علي (ع) و فاطمه زهرا (س) عليرغم تمام مشکلات و گرفتاري هاي موجود ، در برخورد با کودکان ، خود را خوشحال و خندان نشان مي دادند . اين لازمه و جوهره ي جوانمردي است که انسان گرفتاري هاي خارج از خانه را با خود به خانه نياورد و غصه هاي خود را هر قدر که باشد ، در ظاهر خود ، نمايان نسازد . بدون ترديد ، فرزنداني که محصول تربيت چنين خانواده هايي هستند از رواني سالم ، روحيه اي قوي و نفسي مطمئن برخوردار خواهند بود .
سيره ي تربيتي امام حسن (ع) :
در سيره تربيتي امام حسن(ع) مسائل تربيتي و نکات باريک روان شناختي قابل توجهي ديده مي شود که مي تواند به عنوان الگو و روش صحيح تعليم و مطرح شود .
الف ) تحريک حس کمال خواهي :
اما حسن (ع) از اين شيوه در تربيت فرزندان استفاده مي کرد . آن حضرت روزي فرندان خود و فرزندان برادرش را دعوت کرده و در ضمن يک گفتگوي صميمي به آنان فرمود : انکم صغار قوم و يوشک ان تکونوا کبار قوم آخرين فتعلموا العلم فمن لم يستطع منکم ان يحفظه فليکتبه و ليضعه في بيته ؛ همه شما کودکان اجتماع امروز هستيد و اميد است که بزرگان جامعه فردا باشيد پس دانش تحصيل کنيد و علم بياموزيد . هر کس از توانايي حفظ دانش را ندارد آن را بنويسيد و در منزلش نگهداري نمايد .
ب ) شناساندن الگوهاي خوب :
اما مجتبي (ع) در سيره و سخن خويش به الگوي نيکو اشاره کرده و آنان را به پيروانش مي شناساند . آن حضرت بعد از شهادت پدر بزرگوارش به معرفي شخصيت ممتاز تاريخ ، حضرت امير المومنين (ع) پرداخته و آن گرامي را به عنوان سرمشق خوبان عالم معرفي کرده و فرمود : اي مردم ! در اين شب مردي از دنيا رفت که در هيچ کار نيکي ، پيشينيان بر او سبقت نگرفتند و بندگان خدا در هيچ سعادتي به او نمي توانند برسند . او به همراه پيامبر (ص) جهاد مي کرد و جان خود را فداي او مي نمود .
ج ) شيوه ي حلم و خويشتن داري :
حلم و بردباري مربيان در ارتباط با مربيان حساسيت خاصي دارد . زيرا نوجوانان و کودکان در اثر بازي گوشي و شيطنت ممکن است دچار خطاها و لغزش هايي شوند و موجبات ناراحتي برگترها را فراهم آوردند اما استفاده از اين شيوه مربيان را بيشتر ياري خواهد کرد . و طعم شيرين مدارا و گذشت را در آينده نزديک خواهند چشيد .
د ) شيوه هاي رفتاري :
با مروري کوتاه به سيره ي عملي امام مجتبي (ع) بهره گيري از اين شيوه را به روشني مشاهده خواهيم کرد که تمام کمالات اخلاقي و معنوي و انساني در سراسر زندگي آن حضرت به چشم مي خورد . عفو و گذشت ، حلم و بردباري ، تواضع و فروتني ، عبادت و راز و نياز کرامت و بخشش و ساير خصلت هاي ويژه انساني در زندگي آن حضرت مشهود است .
هـ ) ورزش و تفريح :
در امر تربيت توجه به شادي سالم و روحيه بخش و حرکات نشاط آفرين جايگاه ويژه دارد . چرا که تفريح و ورزش کودکان و نوجوانان را پر توان ، فعال و نيرومند مي سازد و افرادي که با نشاط باشند آموزه هاي اخلاقي و کمالات را بهتر مي پذيرند . در سيره ي امام حسن (ع) ورزش از روش هاي تفريح ، سرگرمي و تقويت جسم و روح و بالاخره از عوامل رشد و تربيت محسوب مي شود آن حضرت ضمن شرکت در ورزشهاي تربيتي و تفريحي از پرورش روحي و معنوي نيز غافل نبود .
تاسي به امام حسين (ع) در تربيت فرزند :
در ميان معصومان (ع) امام حسين (ع) از موقعيت ويژه اي برخوردار است و اين موقعيت به زندگي و سيره تربيتي آن حضرت برجستگي خاصي بخشيده است . امام حسين (ع) به عنوان الگوي تربيتي مطمئن و کامل ، محبت به فرزندان را از نيازهاي ضروري آنان دانسته ، در قالب هاي گوناگون به ابراز آن مي پرداخت . گاه با در آغوش گرفتن و به سينه چسبانيدن خردسالان ، زماني با بوسيدن آنان و گاه گاه به زبان آوردن کلمات شيرين و محبت آميز . عبيدالله بن عتبه چنين مي گويد : « نزد حسين بن علي (ع) بودم که علي بن حسين (ع) وارد شد . حسين (ع) امام سجاد (ع) را صدا زد ، در آغوش گرفت و به سينه چسبانيد ، ميان دو چشمش را بوسيد و سپس فرمود : پدرم به فدايت باد ، چقدر خوشبو و زيبايي ! » .
1 ـ اهميت آموزش هاي ديني فرزندان و قدرداني از معلمان و مربيان :
مرحوم بحراني در حليه الابرار از شيخ فخرالدين نجفي ـ که از فضلا و زهاد بود ـ چنان نقل کرده که شخصي به نام عبدالرحمان در مدينه معلم کودکان بود و يکي از فرزندان امام حسين (ع) به نام « جعفر » نزدش آموزش مي ديد. معلم جمله « الحمدالله رب العالمين » را به جعفر تعليم داد . هنگامي که جعفر اين جمله را براي پدر قرائت کرد ، حضرت معلم فرزندش را فراخواند و هزار دينار و هزار حله ... به او هديه داد . وقتي حضرت به خاطر پاداش زياد مورد پرسش قرار گرفت ، در جواب فرمود : هديه من برابر با تعليم « الحمدالله رب العالمين » است .
2 ـ احترام به انتخاب جوان :
جوان در طول زندگي با انتخاب هاي گوناگون رو به روست و يکي از مهمترين آنها گزينش همسر است . در اين مسئله ، چنانچه فرزند از قدرت انتخاب صحيح و معقول برخوردار است ، بايد به وي حق انتخاب داد و از ازدواج هاي تحميلي پرهيز کرد . حسن ، فرزند امام حسن مجتبي (ع) يکي از دختران امام حسين (ع) راخواستگاري کرد . امام حسين (ع) به او فرمود : « فرزندم ! هر کدام را بيشتر دوست داري انتخاب کن » فرزند امام مجتبي (ع) شرم کرد و جوابي نداد . آنگاه امام حسين (ع) فرمود : « من دخترم فاطمه را برايت انتخاب کرده ام ؛ زيرا او به مادرم فاطمه دختر رسول خدا (ص) شبيه تر است » .
سيره ي تربيتي امام سجاد (ع)
امام صادق ( ع) فرمود : شيوه حضرت علي بن الحسين (ع) در ماه رمضان چنان بود که هر گاه غلامان يا کنيزان آن حضرت خطايي را مرتکب مي شدند آنان را تنبيه نمي کرد . آن حضرت فقط خطاها و گناهان آنان را در دفتري ثبت کرده و تخلفات هر کس را با نام و موضوع مشخص مي نمود . در آخر ماه همه غلامان و کنيزان را جمع کرده و در ميان آنان مي ايستاد . آنگاه از روي نوشته تمام کارهاي خلاف آنان را که در طول ماه رمضان مرتکب شده بودند برايشان گوشزد مي کرد و به تک تک آنان مي فرمود : فلاني تو در فلان روز و فلان ساعت تخلفي کردي و من تو را تنبيه نکردم ! آيا به ياد مي آوري ؟ مي گفت : بلي اي پسر رسول خدا ! و تا آخرين نفر اين مطالب را متذکر مي شد و آنان به اشتباهات و خطاهاي خود اعتراف مي کردند . آنگاه به آنان مي فرمود : « ارفعوا اصواتکم و قولوا يا علي بن الحسين ! ان ربک قد احصي عليک کلما عملت کما احصيت علينا کلما قد عملنا و لديه کتاب ينطق عليک بالحق لا يغادر صغيره و لا کبيره مما اتيت الا احصاها و تجد کلما عملت لديه حاضرا ... ؛ با صداي بلند بگوئيد : اي علي بن الحسين ! پروردگارت تمام اعمال و رفتار تو را نوشته است چنان که تو اعمال ما را نوشته اي . نزد خداوند نامه اعمالي هست که با تو به حق سخن مي گويد و هيچ عمل ريز و درشتي را فروگزاري نمي کند و هر چه انجام داده اي به حساب آورده و تمام آنچه را که انجام داده اي نزد او حاضر و آماده خواهي يافت ، چنان که ما اعمال خود را در نزد تو آماده و ثبت شده ديديم . پس ما را ببخش همچنان که دوست داري خدا تو را ببخشد .
شيوه ي تربيتي امام باقر (ع) :
1 ـ گفتن اقامه در گوش و باز کردن کام نوزاد با آب فرات :
امام باقر (ع) فرمودند : « شايسته است کام نوزاد با آب فرات باز گردد و در گوشش اقامه گفته شود » .
2 ـ عقيقه و نامگذاري :
آن حضرت فرمودند : « هر گاه براي شما فرزندي به دنيا آمد در روز هفتم اگر پسر است گوسفند نر و اگر دختر است گوسفند ماده برايش عقيقه کنيد و از گوشت آن به قابله بدهيد و در روز هفتم او را نامگذاي کنيد .
3 ـ انتخاب نام نيکو :
صادق ترين نامها ، نامهايي است که بندگي خداوند را تداعي نمايد و بهترين آنها نامهاي پيامبران است . و در حديث ديگري فرمودند : « مبغوض ترين نامها نزد خداوند نامهاي « حارث ، مالک و خالد » است .
4 ـ کودک و نياز به محبت :
امام باقر (ع) در فرصتهاي مناسب از طريق در آغوش گرفتن و بيان جملات محبت آميز ، محبت خود را به کودک خردسالش امام صادق (ع) نشان مي دادند و از اين طريق به نياز عاطفي او پاسخ مي گفتند .
5 ـ ستايش از فرزند صالح :
علي بن حکم به نقل از طاهر يکي از اصحاب امام باقر (ع) نقل مي کند . من در خدمت امام باقر (ع) نشسته بودم که فرزندش جعفر (ع) وارد شد . امام باقر (ع) درباره اش فرمود : « او بهترين مخلوقات خداوند است » در اين حديث ملاحظه مي شود که امام باقر (ع) در نزد صحابي خود فرزندش را که
صلاحيت و شايستگي لازم را داشته به بهترين وجه ممکن ستوده است .
رفتار تربيتي امام کاظم (ع)
1 ـ اولين نيکي به فرزند :
انتخاب نام نيکو ، از حقوق فرزند بر والدين و نشانه احترام و اهميت آنها به آينده فرزند است . موسي بن بکر از امام کاظم (ع) نقل مي کند که فرمود : اولين کار نيک پدر براي فرزند اين است که نام نيکو برايش انتخاب نمايد .
2 ـ عقيقه و وليمه فرزند :
اهميت عقيقه تا بدانجاست که امام کاظم (ع) فرمود : « هنگام تولد فرزند عقيقه براي او واجب است » .
3 ـ احترام به فرزند :
کودک ادب و احترام را در آموزشگاه خانواده فرا گرفته و آن را در صحنه ي اجتماع به نمايش مي گذارد . از سليمان بن حفص مروزي نقل شده که گفت : موسي بن جعفر فرزند خود علي را « رضا » ناميد و هر زمان که نام او را بدون خطاب به او بر زبان جاري مي کرد ، مي فرمود : بگوييد فرزند من رضا ، نزد من بيايد و به فرزند خود « رضا » چنين گفتم و فرزند من رضا چنان گفت و هر گاه آن جناب را مخاطب قرارمي داد ، مي فرمود : « يا اباالحسن »
4 ـ وفاي به وعده :
وفاي به وعده ، حتي در برابر کفار ، از صفات پسنديده و مورد توجه پيشوايان دين است . اين عمل مهم در برخورد با کودکان اهميت بيشتري دارد . « کليب صيداوي » نقل مي کند که امام کاظم (ع) فرمود : هنگامي که به فرزندانتان وعده داديد ، وفا کنيد ؛ همانا کودکان چنان مي پندارند که شما به آنها روزي مي دهيد . خداوند متعال به خاطر هيچ چيزي به اندازه زنان و کودکان خشمگين نمي شود » .
5 ـ کودکان و نماز :
نماز ستون دين و سرچشمه ي همه نيکي هاست . هر چند اين امر مهم همزمان با سن تکليف بر انسان واجب مي شود ؛ اما هر چه زودتر فرزندان با آن آشنا گردند ، بيشتر با نماز مانوس مي شوند و زودتر شيريني عبادت و ارتباط با پروردگار را مي چشند. امام کاظم(ع) فرمود: مروا صبيانکم بالصلاه اذا کانوا سبع سنين...، هنگامي که فرزندانتان به سن هفت سالگي رسيدند، آنها را به نماز فرمان دهيد.
6-تفاوت يا تبعيض:
تبعيض و تفاوت دو واژه نزديک، ولي متفاوت است. تبعيض بدين معناست که در ميان افراد همپايه و همسان بي دليل فرد يا افرادي را برتر به شمار آوريم؛ولي تفاوت عبارت است از برتري شايستگان . در سيره تربيتي امام کاظم(ع) تبعيض ممنوع و تفاوت مجاز شمرده شده است. تبعيض ميان فرزندان بذر کينه و اختلاف و بدبيني به والدين را در دل کودکان مي پراکند.
7-والدين و موعظه فرزندان:
امام کاظم(ع) بعضي از فرزندانش را چنين اندرز مي دهد: فرزندم! بپرهيز از اينکه خداوند تو را در گناهي که از آن نهي ات کرده، ببيند؛ بپرهيز از اينکه پروردگار تو را از طاعتي که بدان فرمانت داده، دور مشاهده کند. بر تو باد به تلاش و کوشش . هرگز خود را از کوتاهي در عبادت خداوند تهي مشمار؛ زيرا خداوند چنان که شايسته است عبادت نمي شود؛ و از مزاح بپرهيز که نور ايمانت را مي برد و تو
را سبک مي سازد ؛ و از اندوه و کسالت دور باش ، که از بهره دنيا و آخرتت جلوگيري مي کند » .
سيره تربيتي امام رضا (ع) :
در انديشه اسلامي ، آنچه داراي ارزش و اهميت است اعمال انسانهاست ؛ بدين معنا که آدميان ساخته دست خويشند و با اعمال و کارهايي که انجام مي دهند سنجيده شده و به سعادت مي رسند و هيچ گاه عوامل بيروني مانند خانواده ، نياکان و روابط اجتماعي در ساخته شدن انسانها نقشي ندارد . بلکه تنها سکوي پرش انسان ، عمل و کوشش اوست . پيشوايان راستين ما نيزهمواره مردم را با اين اصل آشنا کرده و حتي افراد خانواده خود را نيز آموزش داده اند که با تکيه بر شرافتها و ارزشهاي خانوادگي ، از پارسايي و نيکوکاري دست برنداشته و براي خود اسطوره هاي خيالي نسازند . حضرت علي بن موسي الرضا (ع) نيز چنين بودند و انسانها را با تقوا و عمل الهي و انساني سنجيدند و ميان سياه و سفيد ، فقير و غني و هر گروه و طايفه با هر اصل و نسبي فرق نمي گذاشتند و تنها برتري را در تقوا و خداباوري راستين و عمل شايسته ، مي دانستند . به عنوان مثال ، وقتي فردي به امام (ع) گفت : به خدا سوگند ، در روي زمين از نظر نياکان و نسب کسي از شما برتر نيست ، امام (ع) به آن مرد فرمودند : « تقوا به آنان برتري داد و فرمانبرداري خدا آنان را به آن پايه و مقام رسانيد » همچنين ، امام دليل برتري امامان شيعه (ع) را بر مردم ، فرمانبرداري بيشتر آنان از خداوند مي دانستند و تقواي الهي آنان را ملاک والايي و برتري مي شمردند .
روزي شخصي به آن حضرت عرض کرد : به خدا قسم تو بهترين مردم هستي . امام (ع) به او فرمودند : « سوگند مخور ، بهتر از من کسي است که براي خدا فرمانبردارتر و از نافرماني او پرهيزگارتر باشد . به خدا سوگند اين آيه نسخ شده است که و شما را شاخه ها و تيره ها کرديم تا يکديگر را باز شناسيد . هر آيينه گرامي ترين شما نزد خدا ، پرهيزگارترين شماست » . ( حجرات آيه ي 133) همچنين ابراهيم بن عباس صولي مي گويد : از علي بن موسي الرضا (ع) شنيدم که فرمودند : براي سوگند خود ، بنده اي را آزاد مي کنم ، و من چنين سوگندي نمي خورم مگر اينکه بنده اي را آزاد و پس از آن همه دارايي خود را در راه خدا انفاق مي کنم . « سوگند مي خورم به قرابتي که باپيامبر خدا (ص) دارم ، اگر کسي گمان کند من بهتر از اين هستم ( اشاره به يکي از غلامان سياه خود فرمودند ) درست نيست ، مگر اينکه من داراي عمل شايسته باشم ، تا اينکه بهتر از او باشم » .
شيوه هاي تربيتي امام هادي (ع) :
1 ـ ايجاد زمينه مساعد تربيتي :
امام هادي (ع) ، نقش مادر را در تربيت صحيح فرزند ، بسيار مهم مي دانند و يکي از زمينه هاي تربيت صحيح را ، خانواده شايسته معرفي کنند ؛ چنان که از علي بن مهزيار روايت شده است که آن حضرت در وصف مادر بزرگوارشان ، چنين مي فرمايند :
« روي محمد بن الفرج و علي بن مهزيار عن الهادي (ع) : مادرم ، به حق من عارف و اهل بهشت بود ، شيطان سرکش به او نزديک نمي شد و مکر ستمگر لجوج به او نمي رسيد ، در پناه چشم هميشه بيدار خدا بوده و در رديف مادران انسان هاي صديق و صالح قرار داشت » .
2 ـ داشتن الگو و سرمشق مناسب :
از منظر امام هادي (ع) ، وقتي کودک متولد مي شود ، استعداد فطري و آمادگي ذاتي براي يادگيري و تربيت را دارد و مي بايست يک الگوي تربيتي صحيح را براي او ايجاد کرد تا از مشاهده رفتارآنان ، به ويژه از والدين ، الگو گيرد و از آنان تبعيت کند و اگر چنين الگويي فرا روي فرزند نباشد ، مسلماً تربيت او دچار انحراف خواهد شد . امام هادي (ع) در مرحله ي اول ، قرآن و اهل بيت (ع) را به عنوان بالاترين الگوي تربيتي معرفي مي کند . امام هادي (ع) سرپيچي از الگوهاي هدايت و نداشتن سرمشق جامع را موجب هلاکت و نابودي انسان معرفي مي کند و چنين مي فرمايد : هر کس به سوي شما اهل بيت (ع) بيايد ، نجات مي يابد ، هر کس از شما دوري کند ، هلاک مي شود ، و هر کس از شما جدا شود به ضلالت سوق داده مي شود . هر کس به شيوه و راه شما تمسک جويد ، به فلاح و رستگاري مي رسد » .
3 ـ روش تمرين ، تکرار و عادت دادن عملي :
از شيوه هاي ديگر تربيتي امام هادي (ع) اين بود که آن حضرت سعي مي کرد افراد را به رفتار پسنديده ، ايجاد نظم و انضباط در زندگي تسلط بر نفس عادت دهد و با اجراي برنامه هاي مستمر همراه با تمرين و تکرار ، رفتارهاي شايسته را به صورت ملکه در راه و رسم زندگي فردي و اجتماعي افراد به منصه ظهور درآورد .
4ـ روش موعظه و نصيحت :
يکي از شيوه هاي تربيتي امام هادي (ع) براي تربيت افراد بود . آن حضرت هميشه افراد جامعه را با بيان نوراني و الهي خويش موعظه و نصيحت مي فرمود و آنان را متحول و متذکر مي ساخت ؛ چنان که در روايت آمده است : « بريحه عباسي ، پيش نماز دستگاه خلافت در مکه و مدينه ، در حضور متوکل عباسي ، از شخصيت امام هادي (ع) و خطر او در ميان شيعيان به شدت انتقاد کرد و از خليفه خواست که او را از مدينه تبعيد سازند و همين گونه هم شد . هنگامي که امام هادي (ع) را از مدينه به سمت سامرا مي بردند ، بريحه با امام همراه بود و به حضرت چنين گفت : تو خود مي داني که عامل تبعيد تو ( به سامرا ) من بودم . با سوگندهاي محکم و استوار قسم مي خورم که اگر شکايت مرا نزد اميرالمومنين يا يکي از درباريان و فرزندان او ببري ، تمامي درختانت را ( در مدينه ) آتش مي زنم و بردگان و خدمتکارانت را مي کشم و چشمه هاي مزرعه هاي تو را کور خواهم کرد و بدان که اين کارها را مي کنم . امام هادي (ع) متوجه او شدو در مقام موعظه و نصيحت به او چنين فرمود: نزديک ترين راه براي شکايت از تو اين بود که ديشب شکايت تو را نزد خدا بردم و من شکايت تو را که بر خدا عرضه کردم ، نزد بندگانش نخواهم برد . بريحه چون اين سخنان حکيمانه و موعظه آميز امام را شنيد ، به دامان حضرت افتاد و با تضرع و انابه تقاضاي بخشودن کرد . امام نيز در جواب فرمود تو را بخشيدم » .
منابع و مآخذ :
1 ـ احمدي ، ا . اصول و روشهاي تربيت اسلام ، جهاد دانشگاهي ، 1364
2 ـ تهراني ، د . م . سيري در تربيت اسلامي ، تهران ، موسسه نشر و تحجقيقات ذکر ، تهران ، 1376
3 ـ مسروري ، ح . ع . مباحثي چند پيرامون مباني تعليم و تربيت اسلامي ، دفتر نشر فرهنگ اسلامي ، 1367
4 ـ شيرازي ، مکارم ، تفسير نمونه ، جلد بيست و چهارم ، دارالکتاب الاسلاميه ، 1367
5 ـ شريعت مداري ، علي ، تعليم و تربيت اسلامي ، نهضت زنان مسلمان
6 ـ طباطبايي ، محمد حسين . تفسير الميزان ، ترجمه موسوي همداني م ب . بنياد علمي و فکري علامه طباطبايي ، 1367
7 ـ مطهري ، مرتضي ، تعليم و تربيت در اسلام ، انتشارات صدرا ، 1369
منبع:نشريه قرآني کوثر شماره28/س
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}