غان و غون کردن نشانه هماهنگی حرکتی و پس از آن علامت هشیاری شنیداری و شناختی به حساب می آید. نبود غان و غون توجه را به سوی چنین زمینه هایی معطوف می سازد. کمک به کودک و ترغیب او به غان و غون در بهبود هشیاری شنیداری و شناختی معجزه نمی‌کند اما تا اندازه‌ای وی را در مسیر رشد به جلو می‌راند. هر نوع بهبودی در هر مهارتی، امکانات جدید و بهتری را برای رشد فراهم می‌آورد. بهبودی مهارت نشانگر حساسیت و واکنش پذیری به محرک‌ها و نیز نشانه توانایی در فراگیری است. وقتی کودکی دچار تاخیر رشدی است، تمامی چنین نشانه‌هایی مهم است. این نکته نیز اهمیت دارد که آیا افزایش و بهبود غان و غون کودک حاصل بهتر شدن فعالیتی از نوع دیگر (مانند چاردست و پا کردن، بازی با اشیاء و غیرو) است، با نتیجه تحریک و تعامل شنیداری و زبانی.
 
آسیب شناسان زبان و گفتار درمانگران چنین معتقدند که میان نبود غان و غون و اختلال‌های گفتاری بعدی رابطه ای قوی وجود دارد. با این حال، آسیب شناسان زبان و گفتار درمانگران تنها به نمونه های خاصی دسترسی دارند. شواهد پژوهشی در حمایت از این نظر وجود دارد که تمامی کودکان طبیعی در مرحله ای غان و غون می‌کنند (ون در استلت و کوپمانز ون بینوم، ۱۹۸۶). آنان همچنین آواسازی می کنند، می خندند. با صداهایی به لبخند بزرگسالان پاسخ می‌دهند، از غلت های واکه ای استفاده می‌کنند و بدین ترتیب منظور ارتباطی خویش را نشان می‌دهند. در حالی که ممکن است غان و غون کودک همچنان مورد توجه پژوهشگران باشد، بهتر است که پژوهش در این زمینه تنها به جنبه های پیش گیرانه منحصر شود. مادرانی هستند که در مورد درستی و صحیح بودن غان و غون فرزندانشان نگرانند. این نگرانی‌ها برای خود آنان و نیز رابطه شان با کودک خوب نیست. اگر قرار است، در حکم بخشی از یک برنامه هدایتی، به غان و غون تحریک شوند، باید این کار بصورتی آرام و بدون دغدغه صورت گیرد. مساله مهم و حیاتی در هر برنامه تحریک، آگاهی از زمان تحریک است. از جایی که هجاگویی نیازمند فعالیت هماهنگ تنفس، آواسازی، و حرکت های مختلف اندام های تولید صداست، نمی‌توان از سازوکار نارسیده کودکی که هنوز به این مرحله نرسیده است چنین انتظاری داشت. در نوشته ها و آثار مکتوب موجود در این زمینه هیچ موردی که نشان دهد کودک، حتی آن‌هایی که از نظر رشد پیشرفته اند، در دو ماهه اول زندگی، هجاگویی پیوسته و مکرر داشته است، دیده نمی‌شود.
 
بنابراین باید بپذیریم که نخست باید فعالیت‌های دیگر صورت گیرد. به همین دلیل است که در درمان رشدی - عصبی تاکید بر پیشرفت تدریجی و گذر از مهارتی به مهارت دیگر است. زمان مناسب برای شروع تحریک هجاگویی پس از آن است که بازتاب‌های دهانی مانند دنبال سینه گشتن، مکیدن، و گاز گرفتن فروکش کند. بدین ترتیب، زبان برای حرکت مستقل تواناتر خواهد بود. سلامت تنفسی کودک باید بگونه‌ای باشد که در نفس مشکل نداشته باشد یا تنفس کردن وی بگونه‌ای سریع و کوتاه نباشد که برای تولید زنجیره های هجایی مختلف کم بیاورد. زمانی که کودک چنین زنجیره هایی را تولید کرد، حتی اگر دچار گرفتگی تنفسی جدی باشد زنجیره دیگری را آزمایش خواهد کرد. تنفس همراه با صدای بلند، گرچه مشکل آفرین است اما کودک را الزام از هجاگویی باز نخواهد داشت. با این حال، استفاده از تحریک لامسه‌ای و حسی حرکتی در چنین موارد عاقلانه نیست. بزرگسالان باید از تحریک شنیداری، لبخند، و واکنش‌های تشویقی استفاده کنند. در صورتی که کودک زنجیره‌های هجایی را هنگام دور بودن از فرد بزرگسال تولید می‌کند، نباید در انجام آن خللی وارد کرد و او را از انجام آن بازداشت. درمانگران با تجربه زبان و گفتار می‌توانند مادران را تشویق کنند. هنگام آواسازی کودک، لب‌ها و آرواره وی را حرکت دهند و بدین ترتیب او را از چگونگی احساس حرکت طبیعی در تولید صداها آگاه سازند. چنین آموزشی بطور کلی در راستای برنامه‌های فیزیوتراپی قرار می‌گیرد. این نوع آموزش‌ها باید با دقت تمام و با استفاده از نمایش حرکت و با توجه به مشکل کودک صورت گیرد.
 

تولید صدا

 در صورت ارائه توصیه‌ای کلی، بهترین کار آن است که تنها به اقدامات گفته شده بسنده شود. با قرار دادن اشیاء جالب در دسترس کودک و تشویق او به چرخاندن سر، غلتاندن، و تعقیب اجسام با نگاه تمایل کلی وی را به حرکت گسترش دهید. بوسیله دادن اجسام مختلف به کودک برای نگهداشتن و به دهان بردن حرکت های مختلف دست و دست به دهان را در وی تقویت کنید. بزرگی اجسام باید بصورتی باشد که خطر فرورفتن و بلعیده شدن وجود نداشته باشد. و از بازی های همراه با تولید صدا استفاده کنید. می‌توان در خلال مراحل مختلف تعامل با کودک آغازگر بازی بود یا هجاگویی‌های کوتاه خود وی را تقلید کرد. دامنه هجاگویی ها را افزایش دهید. برای مثال پس از تولید زنجیره دادادا، زنجیره بابا بابا را شروع کنید و از دیگر زنجیره های همخوان - واکه ای استفاده کنید تا دامنه تولید صدا افزایش یابد؛ و سپس با ترکیب‌هایی چون دادایا، یا با گاگا آن را ادامه دهید. در حین این کار تکیه و طنین صداها را تغییر دهید. و با بروز هجاگویی، مهارت های شنوایی کلی را تحریک کنید تا پیوند شنیداری - حرکتی در کودک تقویت شود. بکوشید تویت، و به نوبت عمل کردن را در عمل و تمرین هجاگویی رعایت کنید. تفهیم دستور آخر قدری مشکل است. این دستور بطور خلاصه میگوید "کودک در حال تفکر را آشفته نکنید" مانند دیگر مهارت‌ها، ممکن است کودک در هجاگویی خود به نتایجی دست یابد. برای مثال ممکن است او صدایی را که هم اکنون تولید کرده است دوست بدارد و بخواهد آن را دوباره تولید کند، یا امکان دارد از طریق تولید زنجیره خاصی به چیزی پی برده باشد و این کشف وی را به مهارتی دیگر هدایت کند. هر کسی که با کودک در ارتباط است باید با خلق و خوی خویش آشنا باشد و راه پیگیری امور مختلف را بداند.
 
منبع: اختلالهای رشد زبان (ویرایش دوّم)، کاترین آدمز، بتی بایرز براون و مارگات ادواردز، ترجمه: دکتر محمدتقی منشی طوسی، دانشگاه امام رضا (علیه السلام)، صص103-100، مؤسسه چاپ و انتشارات آستان قدس رضوی، مشهد، 1385