بپذیریم که مالک دیگران نیستیم

یکی از کارهای سخت زندگی ، فراموش کردن عزیزانی است که ما را ترک کرده اند . وقتی عزیزی را از دست می دهیم ، خشمگین می شویم و احساس ناکامی می کنیم ، زیرا این ماجرا منصفانه به نظر نمی آید . گاه قبول این حقیقت مشکل است که ایجاد روابط با دیگران یک موهبت است نه یک حق .

با این حال هنگامی که از احساس مالکیت خود بر دیگران دست بکشیم ، حس خواهیم کرد که بار سنگینی از دوش مان برداشته شده است . مسئولیت اداره ی امور زندگی به قدر کافی دشوار است چه رسد به این که بخواهیم مسئولیتهای دیگری نیز به آن اضافه کنیم . باید به خاطر داشته باشیم که هرگز خود را در موقعیتی که توان اداره ی آن را نداریم قرار ندهیم .
 

رها کردن دیگران را بیاموزیم

در زندگی و در روابط عاشقانه ، عادت می کنیم بیشتر لذت خود را از طریق فرد خاصی تأمین کنیم . زمانی که آن فرد ، ما را ترک کند ، احساس درماندگی می کنیم … چون هست و نیست خود را در او خلاصه کرده ایم .

سوال : چگونه می توان جای همه ی آن چیزهای خوب را بدون او پر کرد ؟

برای این منظور دو مرحله را باید طی کنیم :

۱ – به خود یادآور شوید لذت هایی که نصیبتان می شده موهبت زندگی است نه یک حق . انتظار نداشته باشید که همه ی آرزوهایتان برآورده شوند . این حقیقت تلخی است ، ولی اگر به نیازها ، خواسته ها و انتظارات خود دیدگاه واقعی ببخشیم ارزیابی اولیه ی ما از فقدان معقولتر خواهد بود.

۲ – لذت های دیگری را جایگزین کنید . باید فقدان را به نحوی جبران و جای شخص رفته را پر کرد . می توانیم از نظام پشتیبانی خود استفاده کنیم ؛ با کسانی که می شناسیم با دلجویی ومهربانی رفتار کنیم و روابط تازه ای را شکل دهیم . ولی لازم است به خاطر داشته باشیم که تلاش های ما در این راه ممکن است فوری به نتیجه ی مطلوب نرسند و احساس ما بهتر نشود . جایگزین کردن فردی به جای کسی که به او عادت کرده و با خصوصیات و سبک رفتارش خو گرفته ایم کار ساده ای نیست . مهم این است که بدانیم ترک عادت به هر چیز و هر کس مستلزم تلاش پیگیر است .

عاقلانه بیندیشیم

تجربه ی فقدان ما را به افکار غیر واقع بینانه و غیر منطقی می کشاند . احساس می کنیم که فقدان دور از انصاف بوده است . می خواهیم به هر چه بر سرمان می آید تسلط داشته باشیم . احساس خشم ، ناکامی و حسادت می کنیم . به خود می گوییم زندگی ارزش زیستن ندارد .

لازم است هیجاناتی که حاصل خواسته ها و انتظارات ما بوده را با دقت تجزیه و تحلیل کنیم . اگر به این نتیجه رسیدیم که پاره ای از آن ها به نفع ما نیستند ، می توانیم با استفاده از روش ” توقف فکر ” به افکار خود تسلط یابیم .

نمونه هایی از اندیشه های غیر عقلانی عبارت اند از :

برای همیشه تنها خواهم ماند .

زندگیم دیگر ارزشی ندارد .

دیگر از من گذشته است .

این منصفانه نیست .

ای کاش تا آخرین لحظه همراه او بودم .

هدف از توقف فکر این است که وقتی افکار نامعقول به سراغ مان می آیند ، به خودآییم و نگذاریم باعث ناراحتی ما شوند . سعی کنید اندیشه های خردمندانه و منطقی زیر را جایگزین اندیشه های بالا کنید :
 
اینک تنها شده ام و از این بابت خشنود نیستم
از این پس زندگی من دگرگون خواهد شد . فقدان خوشایند نیست ، ولی جزئی از زندگی است .

باید در نظر داشت که هدف از توقف فکر و جایگزین کردن اندیشه های خردمندانه این نیست که همه چیز را نیک و خوشایند سازیم . تمسخرآمیز خواهد بود اگر در پی فقدانی به خود چنین تلقین کنیم که همه چیز بر وفق مراد است . مقصود از تفکر منطقی این است که بتوانیم نیروی عاطفی خود را صرف تحمل احساسات ناخوشایندی کنیم که اجتناب ناپذیرند . به سخن دیگر ما نمی خواهیم مصیبتهای زندگی را با اندیشه ها و انتظارات بیهوده ای که ارتباطی با واقعیت ندارند تشدید کنیم .


 
آخرین وداع
برای آخرین وداع کلیه ی عکس ها ، نامه ها و اشیای مربوط به شخص از دست رفته را جمع آوری می کنیم و مادامی که در مراحل اولیه عزاداری هستیم ، آنها را در جایی پنهان می کنیم . در این مرحله ، ملاحظه ی این قبیل چیزها بسیار دردناک خواهد بود .

در مراحل بعد ، وقتی آماده ی قبول فقدان شدیم و خواستیم به زندگی خود ادامه دهیم ، آنها را برای انجام وداع بیرون می آوریم . این روز را روز تخلیه درون می نامند ، چون ملاحظه ی این وسایل ، احساسات نیرومندی را در ما بر می انگیزد .

ولی در طی مراحل عزاداری باید به مرحله ای رسیده باشیم که بتوانیم به این نوع احساسات شدید تسلط یابیم . وقتی روز تخلیه ی درون را پشت سر می گذاریم این وسایل را می توانیم یا حفظ کنیم یا از میان ببریم . این به تشخیص خود ما بستگی دارد . عزیز از دست رفته را همیشه در خاطر خواهیم داشت ، ولی دیگر می دانیم که باید فصل تازه ای از زندگی را آغاز کرد .

چگونه یاری و تسلی دهیم

برای این که بتوانیم نسبت به کسانی که در رنج و عزای فقدانی هستند تسلی دهندگان خوبی باشیم ، باید فوت و فن این کار را به درستی درک کنیم . این به خود ما هم کمک می کند که بفهمیم وقتی نیاز به تسلی داریم چگونه از دیگران کمک بگیریم .

پژوهشگران با افرادی که در ماتمِ از دست دادنِ عزیزی به سر می برند مصاحبه کرده اند ، به این نتایج رسیده اند :
 
تسلی دادن درست
صمیمیت و صداقت در ابراز همدردی ، آزاد گذاردن عزادار در بیان احساسات خود ، به نیاز عزادار سریع پاسخ دادن ، و فرصت فعالیت به او دادن .
 
تسلی دادن نادرست
نصیحت کردن ، تشویق وی به فکر کردن درباره ی دورنماهای مثبت ، در زندگی عزادار مداخله کردن ، و فقدان عزادار را کوچک دانستن .


منبع: سایت راستینه