یادداشتی بر انیمیشن دنیای مخفی آرییتی یا «بندانگشتی»

نمی‌دانم اوّلین بار چه کسی موضوع آدم کوچولوهای بندانگشتی را مطرح کرده؛ ولی هر که بوده شاید خودش هم نمی‌دانسته بعدها از روی این طرح و موضوع جذّاب او، کتاب‌ها و انیمیشن‌ها و فیلم‌های زیادی ساخته و پرداخته می‌شود.

خانم مری نورتون اگر آن اوّلین نفر نباشد، مطمئنّم از اوّلین نفرها و بهترین‌ها است. حدود هفتاد سال پیش این خانم نویسنده‌ی خوش‌ذوق، داستان بلندی به نام «آدم کوچولوها» می‌نویسد که امروز در ایران با عنوان «وام‌بگیرها» یا «امانت‌بگیرها» ترجمه و چاپ شده است.

انیمیشن دنیای مخفی آرییتی یا همان بندانگشتی سال۲۰۱۰ توسّط شرکت انیمیشن‌سازی معروف ژاپنی، یعنی شرکت «جیبلی» ساخته شد. فیلم‌نامه‌ی آن توسّط استاد ساخت انیمیشن در دنیا آقای ‌هایائو میازاکی نوشته شد و شرکت معروف والت دیزنی هم در پخش آن شرکت کرد.

این انیمیشن که ۲۴ میلیون دلار خرج روی دست تهیه‌کننده‌اش گذاشته بود، با فروشی حدود ۱۵۰میلیون دلار پرفروش‌ترین و بهترین انیمیشن سال۲۰۱۰ انتخاب شد و هزینه‌هایش را جبران کرد.

خلاصه‌ی داستان

«شو» پسری بیمار است که برای استراحت و بهبودی به خانه‌ی ییلاقی‌شان آمده است. از همان لحظه‌ی اوّل متوجّه‌ی حضور آدم کوچولوها در آن خانه می‌شود. آدم کوچولوها که دوست ندارند توسّط انسان‌ها دیده شوند، تصمیم می‌گیرند خانه و زندگی را رها کنند و به جای جدیدی بروند.
 
آرییتی نام دختری است که تنها فرزند خانواده‌ی آدم کوچولوهاست. او سعی می‌کند شرایط را تغییر دهد؛ چون از این‌که توسط شو دیده شده احساس گناه می‌کند؛ چراکه خانواده‌ی آن‌ها به خاطر او مجبورند خانه‌ای را که مدّت‌ها برای ساخت آن تلاش کرده‌اند، بگذارند و بروند؛ امّا این اتّفاق نمی‌افتد...

***

انیمیشن دنیای مخفی آرییتی از آن انیمیشن‌های دوبُعدی است که با دست درست می‌شود؛ یعنی تصویرها، نقّاشی می‌شوند و اگرچه مثل تصاویر کامپیوتری سه‌بُعدی، واقعی به نظر نمی‌رسد، بسیار زیباست و جذّابیّت‌هایی دارد که در انیمیشن‌های سه‌بُعدی دیده نمی‌شود. دقیقاً به همین دلیل است که هنوز این نوع انیمیشن‌ در دنیا ساخته می‌شود و در بسیاری موارد برنده‌ی جشنواره‌های مختلف، مانند جایزه‌ی اسکار می‌شوند.

دنیای مخفی آرییتی انیمیشنی است که ما را درباره‌ی اعتماد کردن به دیگران مجبور به فکر کردن می‌کند. آیا همه‌ی آدم‌ها قابل اعتمادند؟ آرییتی که شخصیّتی کنجکاو و با شور و نشاط دارد، برای کشف دنیاهای دیگر(دنیای آدم‌های واقعی و نه کوتوله‌ها) اشتیاق زیادی دارد. او دوست دارد دنیای بزرگ اطرافش را ببیند و لمس کند و با ناشناخته‌های جهان، آشنا شود. این علاقه و اشتیاق، همان علاقه‌ای است که همه‌ی ما نوجوان‌ها داریم که گاه ما را به سمت شناخت زیبایی‌های جهان می‌برد و گاه ما را به دردسرهای بزرگ می‌اندازد.

اعتماد به آدم‌ها، همیشه سخت بوده و نمی‌شود به هر کس اعتماد کرد؛ همان طور که در انیمیشن آرییتی می‌بینیم خانواده‌ی آدم کوچولوها در گذشته به پدر و مادر آرییتی اعتماد کرده و زندگی خوبی همراه آن‌ها داشته‌اند؛ امّا اکنون نمی‌توانند به خدمتکار خانواده، که آدم مهربانی به نظرشان نمی‌رسد، اعتماد کنند و می‌بینیم که بی‌اعتمادی آن‌ها به خدمتکار بی‌دلیل نبوده است.

انیمیشن دنیای مخفی آرییتی در سال 2010 حرف‌های زیادی برای گفتن داشت؛ امّا هم‌زمانی آن با انیمیشن‌های زیباتری مانند: «داستان اسباب‌بازی3» و «چگونه اژدهای خود را تربیت کنیم؟» و انیمیشن‌های معروف دیگری مانند: «پاندای کونگ‌فوکار2» و «رنگو»، که تقریباً با اختلاف زمانی کمی ‌پخش شدند، باعث شد آن طور که شایسته بود دیده نشود؛ البتّه با این حال، منتقدان سینما و انیمیشن بسیار این کار را تشویق و تحسین کردند؛ چراکه هم ساخته‌ی شرکت انیمیشن‌سازی معروفی مثل جیبلی بود، هم فیلم‌نامه‌ی آن را استاد انیمیشن‌سازی ژاپن -هایائو میازاکی- نوشته بود که خودش سازنده‌ی آثار درخشانی مثل: شهر اشباح، وقتی مارنی آن‌جا بود و باد برمی‌خیزد بود و حالا کارگردانی این انیمیشن را به شاگرد خودش هیروماسا یونبایاشی سپرده بود.

داستان این انیمیشن بسیار جذّاب بود و هر لحظه منتظر اتّفاق غیرمنتظره‌ای هستی و ترس از این‌که انسان‌ها زندگی آدم کوچولوها را به خطر بیندازند، لحظه‌ای تو را رها نمی‌کند، خصوصاً وقتی خدمتکار خانه قصد دارد وجود آدم کوچولوها را به سایرین اثبات کند و برای سم‌پاشی خانه به شرکت دفع حشرات و حیوانات موذی زنگ می‌زند. او حتّی مادر آرییتی را توی شیشه زندانی می‌کند؛ امّا آریینی با کمک دوست مهربانش، که «شو» نام دارد و یک انسان است، مادرش را نجات می‌دهد و بیننده را از دلهره راحت می‌کند.

در بخش‌هایی از این انیمیشن شاهد بودیم که خانه‌ی عروسکی بسیار مجلّل و باشکوهی در اتاق شو بود که ظاهراً پدرش آن را برای آدم کوچولوها تهیّه کرده بود و چندین مرتبه در فیلم به آن اشاره شد؛ حتّی وقتی آرییتی به همراه پدرش به اتاق شو رفته بودند تا یک حبّه قند بردارند، وارد آن خانه‌ی عروسکی شدند و آریینی آرزو کرد در چنین خانه‌ای زندگی کنند؛ امبا در پایان دیدیم که آدم کوچولوها به شکل غم‌انگیزی آن‌جا را ترک کردند و دوستی شو و آرییتی هم به پایان رسید، درحالی‌که بیننده دوست دارد آرییتی و خانواده‌اش را در آن خانه‌ی عروسکی زیبا ببیند و همه چیز به خیر و خوشی تمام شود که متأسّفانه این طور نشد و در پایان فیلم آدم احساس اندوه می‌کند؛ البتّه احتمالاً منظور نویسنده و کارگردان این بوده که زندگی آدم کوچولوها و انسان‌های واقعی هیچ وقت به هم گره نمی‌خورد و این دو نمی‌توانند با هم زندگی کنند که در این صورت واقعیّت تلخ و غم‌انگیزی را به بیننده بیان می‌کند.

در مجموع، این انیمیشن، که از نظر فضاسازی و ترکیب رنگ‌ها و دقّت در جزئیّات بسیار زیبا و هنرمندانه ساخته شده، اثری قابل احترام از سازنده‌ای قابل احترام است.

منبع: مجله باران