اوّلین ویژگی مهمان کافه تیر این است که فعّالیّت اصلی خودش را فقط به زمینه‌ی شعر نوجوان اختصاص داده است و با شوق برای شما شعر می‌نویسد. او اعتقاد دارد نوجوانی‌ها در دوره‌های مختلف تغییر می‌کنند و ما باید حواس‌مان به این تغییر کردن‌ها باشد؛ باید بدانیم که نوجوان‌های امروز  دوست دارند چه شعرهایی بخوانند. آقای ملکی دوست دارد شعرهایش خرج نوجوانی شما شود.

دوّمین خاصیّت شعرهای آقای ملکی، زبان است. زبان شعر، مثل فرشی است که روی آن راه می‌روی یا مثل شیشه‌ای که از آن به بیرون نگاه می‌کنی. وقتی پای آدم کثیفی‌های فرش را فهمید، دیگر دوست ندارد روی آن راه برود. وقتی چشم آدم لکّه را روی شیشه دید از دیدن خسته می‌شود. این طور نیست؟ آقای ملکی یک زبان زیبا و اصیل دارد؛ مثل فرش ابریشم با گل‌های برجسته.

سومین ویژگی آقای ملکی این است که دلش می‌خواهد نوجوان‌ها را خیلی بیشتر جدّی بگیرد و با آن‌ها حرف‌های جدّی بزند؛ مثلاً حرف‌هایی که دیگران فکر می‌کنند باید بزرگ شوی و آن‌ها را بفهمی. او کتاب «در پیاده‌رو» و «مترسک عاشق» بود را از همه‌ی کتاب‌هایش بیشتر دوست دارد. من اسم چند کتاب دیگر از او را برایت می‌گویم شاید دلت خواست آن‌ها را هم بخوانی: بوق سگ، کوچه دریچه‌ها، چرا تو سنگی، روزهای بادبادک، پشت یک لبخند، از هوای صبح، باز باران، بیا بگیر سیب را.
 

باران پروانه

 نسیم آمد به دور خانه بارید
و باران دانه دانه دانه بارید
پس از آن روی گل‌های شکفته
از اوج آسمان پروانه بارید
 

سنگ و آیینه

هرچند که مثل غنچه
دلتنگی
لبخند بزن
شکفته شو
گل باش
من آینه‌ام
چرا تو
سنگی؟


روزهای سخت
شاخه بی‌پرنده شد
پرنده بی‌درخت
ما و روزهای پیش رو
ما و روزهای سخت
 

انعکاس

با سنگ‌های کوه
یک حرف گفتم
 پاسخم دادند بسیار
صد جمله گفتم با تو امّا
پاسخ ندادی
یک حرف
یک بار


منبع: مجله باران