14 دی 1388 / 18 محرم الحرام 1431 / 4 ژانویه 2010

در پي اجراي يك برنامه پرواز نمايشي در آسمان تهران توسط خلباني لهستاني با يك هواپيماي دوباله سبك در زمان احمدشاه قاجار، اولين هواپيما به ايران وارد شد. در ازاي اين برنامه، دست‏اندركاران اين هواپيما با فروش مبلغ گزاف بليط، نمايش مختصري داده بودند. تا سال‏ها بعد، پروازها غالباً نمايشي بود و هواپيماها براي اين منظور به ايران مي‏آمدند. همچنين تا نيمه سال 1301ش در تهران زمين مشخصي براي فرود و برخاستن هواپيما وجود نداشت تا آن كه در پي درخواست دولت انگلستان براي فرود هواپيما، دولت ايران زميني در جنوب تهران براي اين كار اختصاص داد. پس از مدتي خطوط هوايي ايجاد شد و پس از انجام مذاكراتي با شركت‏هاي اروپايي، اولين سرويس هوايي در آذرماه 1303 ش داير گرديد.
غلامرضا ازهاري و غلامعلي اويسي دو تن از ارتشبدهاي عالي رتبه ارتش رژيم پهلوي بودند كه در روزهاي پاياني عمر رژيم ستم‏شاهي احساس كردند كه اين رژيم نابودشدني است و حضور آنان در ايران ممكن است به قيمت جان آنان تمام شود. از اين رو پس از انتقال اموال بي‏شمارِ خود به خارج از كشور، به اروپا گريختند. ازهاري تا پيش از آن، نخست وزيرِ دولت نظامي بود كه در اواخر كار به علت عدم توانايي در كنترل اوضاع كشور، از اين سمت استعفا داده بود. اويسي نيز به عنوان فرماندار نظامي تهران، در هفدهم شهريور 1357، دستور قتل عام وسيع مردم را صادر كرده و پس از روي كار آمدن ازهاري، سرپرست وزارت كار گرديد كه آن هم دوام نياورد.
ژنرال رابرت هايزر، معاون وقت فرمانده نيروي هوايي آمريكا در اروپا بود و براي مأموريتي ويژه به تهران آمد تا دولت آمريكا را در تصميم‏گيري‏هاي بعدي و اطلاع از اوضاع ايران در زمان انقلاب بزرگ ملت مسلمان ايران، ياري كند. هايزر در مدت اقامت سي و چند روزه خود در ايران تنها يك بار با شاه ملاقات كرد و در اين جلسه، روز و ساعت خروج محمدرضا پهلوي از ايران تعيين شد. هرچند سفر هايزر به ايران به صورت محرمانه صورت گرفت ولي خبر ورود وي در دو روز بعد يعني شانزدهم دي‏ماه فاش شد. هايزر در كتاب خاطراتش مي‏نويسد: "من براي بررسي اين مسأله، مخفيانه به تهران آمدم كه كودتا چگونه ميسر است و آيا اصلاً به مصلحت هست يا نه؟ پس از بررسي‏هاي بسيار، از واشنگتن دستور رسيد كه دولتي قوي به رهبري شاپور بختيار تشكيل شود. در صورتي كه اين كار شكست بخورد كودتاي نظامي انجام خواهد شد." به طور كلي، از مطالعه و بررسي مجموع اخبار و اسناد، چنين استنباط مي‏شود كه مأموريت ژنرال هايزر در ايران بر اساس چهار مسأله دور مي‏زد: نخست آن كه از عمليات خودسرانه و حساب نشده ارتش پس از فرار شاه از ايران، جلوگيري شود. دوم آن كه ارتش را موظف سازند از دولت بختيار پشتيباني نمايد و در صورت لزوم مبادرت به كودتاي نظامي شود. سوم آن كه تكليف قراردادهاي فروش سلاح‏هاي پيشرفته آمريكا در ايران روشن گردد. چهارم آن كه وسايل و سلاح‏هاي مدرن آمريكا در ايستگاه‏هاي رادار در ايران به تصرف شوروي درنيايد. با اين حال نهضت اسلامي ملت ايران به حدي گسترش يافت كه كاري از دست ژنرال هايزر و كاخ سفيد برنيامد و او چند روز قبل از پيروزي انقلاب اسلامي، از تهران گريخت.
آيت‏اللَّه شيخ محمد لاكاني رشتي در سال 1290 ش برابر با 1331ق در نجف اشرف و در بيت آيت‏اللَّه شيخ مهدي لاكاني از علماي دوران، به دنيا آمد. وي در ده سالگي، به همراه پدر راهي رشت گرديد و پس از پشت سر گذاردن مقداري از تحصيلات جديد، به فراگيري علوم ديني پرداخت. آيت‏اللَّه لاكاني در سال 1310ش جهت ادامه تحصيلات خود، وارد حوزه علميه قم شد و از محضر درس آيات عظام: سيد احمد خوانساري، سيد صدرالدين صدر، سيدمحمد حجت كوه‏كمره‏اي و پدر خويش استفاده نمود. وي پس از چند سال، به عتبات رفت و پس از موفقيت در امتحان، از حضرات آيات: سيد ابوالحسن اصفهاني و آقاضياءالدين عراقي اجازه اجتهاد دريافت كرد. ايشان پس از مراجعت به قم، به مدت هفت سال از درس خارج فقه و اصول آيت‏اللَّه بروجردي بهره برد و همزمان به تدريس دوره سطح و فلسفه پرداخت. آيت‏اللَّه لاكاني بعدها به دليل ارتحال پدر و نيز بيماري، راهي رشت گرديد و مقيم آنجا شد. وي در مدت نيم قرن اقامت در رشت شاگردان بسياري را پرورش داد و به تأليف و تدريس اهتمام ورزيد. از اين فقيه جليل آثار متعددي بر جاي مانده كه شرح مكاسب شيخ انصاري و كفايةالاصول و نيز رسالاتي در علم اخلاق، علم درايه، نفس و قواعد فقهيه و اصوليه از آن جمله‏اند. اين عالم رباني سرانجام در تاريخ 14 دي 1379 ش برابر با 8 شوال 1421 ق در 89 سالگي دعوت حق را لبيك گفت و در مسجد كاسه‏فروشان رشت به خاك سپرده شد.
«عبدالملك نيشابوري» ملقّب به« امامُ الحَرَمين» ازمشهورترين استادان فقه شافعي درقرن5 هجري قمري به دنيا آمد. او استاد امام محمّد غزالي بود و به سبب محدوديتهايي كه درعهد طغرل بيك براي معتزله ايجاد شده بود ناگزيربه مكه و سپس مدينه حركت كرد ازاين رو لقب امامُ الحَرَمين يافت. وي درزمان خواجه نظام الملك به ايران سفركرد و دراين سرزمين ازشأن و مقام والايي برخوردارشد. ازآثاراو «نَهايةُ الطَّلب في دِرايةُ المَذهَب» را مي توان نام برد.
ابومنصور عبدالملك بن محمد بن اسماعيل ثعالبي، اديب و لغوي مشهور قرن چهارم و پنجم هجري در نيشابور به دنيا آمد. تاليفات ثعالبي در نزد اهل فن مشهور و به دقت نظر و كثرت فائده، معروف است و به "امام المُصَنِّفين و رَأسُ المؤلِّفين" خوانده مي‏شود. مكارِمُ الاَخلاق و الامثال از كتب اوست. ابومنصور ثعالبي در سال 429 ق در 79 سالگي بدرود حيات گفت.
حيدرقلي فرزند محمدخان سردار كابلي از مفاخر علماي اماميه، در كابل متولد شد. وي از محضر اساتيدي مانند ميرزا حسين نوري و سيدصفيُّ الدين حسن‏بن هادي كاظمي استفاده كرد و از آيات عظام: سيدحسن صدر، حاج شيخ عباس قمي، سيد يحيى خراساني، شيخ آقا بزرگ تهراني و... مفتخر به دريافت اجازه و نقل روايت شد. سردار كابلي، همزمان با فراگيري علوم معقول و منقول، به يادگيري زبان‏هاي زنده‏ي دنيا از قبيل عربي، انگليسي، عبري و اردو همت گماشت و آن‏ها را آموخت. ايشان در سال 1310 ق راهي كرمانشاه شد و در آن منطقه‏ي محروم به ارشاد مردم، تبليغ دين و تدريس و تاليف پرداخت. كتاب "ترجمه‏ي انجيل برنابا" و "الاربعون حديثاً في فضايل اميرالمؤمنين" از جمله آثار او مي‏باشد. سردار كابلي در سال 1372 قمري در 79 سالگي جان به جان آفرين تسليم كرد و پس از تشييعي با شكوه در كرمانشاه، در نجف اشرف مدفون گرديد.
آيت‏اللَّه سيداحمد خوانساري در 1309 ق در خوانسار به دنيا آمد. در 20 سالگي عازم نجف اشرف گرديد و از محضر اساتيد بزرگي همچون محقق خراساني، سيد محمدكاظم يزدي، شريعت اصفهاني، محقق ناييني و آقا ضياءالدين عراقي كسب فيض نمود. آيت‏اللَّه خوانساري هم‏زمان با تأسيس حوزه‏ي علميه‏ي اراك، وارد ايران شد و به تدريس پرداخت. وي سال‏ها در اراك و قم با مرحوم آيت‏اللَّه شيح عبدالكريم حائري همكاري و تشريك مساعي داشت و پس از تأسيس حوزه‏ي علميه‏ي قم به سرپرستي آيت‏اللَّه حائري يزدي، امام جماعت مدرسه‏ي فيضيه را به عهده گرفت. آيت‏اللَّه خوانساري در سال 1370 قمري پس از درگذشت عالم وارسته حاج سيد يحيى سجادي به دستور آيت‏اللَّه بروجردي به تهران عزيمت نمود. ايشان در آنجا به امامت جماعت مسجد معروف "سيد عزيزاللَّه" مشغول شد و به تدريس علوم ديني و ارشاد مردم همت گمارد. آيت‏اللَّه خوانساري تا پايان عمر در تهران اقامت داشت و پس از فوت، در حرم حضرت معصومه(سلام الله علیها) به خاك سپرده شد.
آيت‏اللَّه شيخ محمد حسن مامقاني فرزند ملاعبداللَّه، از مُتَبَحِّرين علماي اماميه عصر خويش بود و حوزه‏ي درس اين فقيه صمداني و عابد زاهد، محل تجمع و استفاده‏ي علماء و فضلاي بسياري محسوب مي‏گرديد. او به مال دنيا بي‏رغبت بود و از ظالمان، چيزي را قبول نمي‏كرد. آيت‏اللَّه مامقاني شاگرد برجسته‏ي شيخ مرتضي انصاري و سيد حسين كوه كمره‏اي مي‏باشد. از اين عالم بزرگ تأليف‏هاي گران‏بهايي چون بُشرَي الاصولِ الي اسرارِ علمِ الاصول، ذرايعُ الاحكام في شرحِ شَرايع الاسلام و غايةُالآمال به جاي مانده است. آيت‏اللَّه مامقاني در سال 1323 قمري در نجف اشرف وفات يافت و در مقبره‏ي خصوصي خود دفن شد.
ايزاك نيوتن فيزيكدان، رياضيدان و فيلسوف انگليسي متولد شد. او با اخذ درجه ليسانس ازدانشگاه كمبريج فارغ التحصيل شد. نيوتن24ساله بود كه قانون اساسي مكانيك را تنظيم كرد و آنها را درمورد اجرام سماوي به كاربست. او قانون اصلي جاذبه را كشف كرد و اساس كشفيات مهم عدسي‎ها را پي ريزي كرد. مهمترين كتاب نيوتن اصول طبيعي رياضيات نام دارد كه درآن به شرح قوانين سه گانه حركت پرداخته است.
شورش تاريخي لندن به طرفداري ازپارلمان آن كشوردرمقابل شارل اول شاه انگلستان آغازشد. اين شورش به منظورحمايت ازوكيلان مجلس آن كشور كه شارل اول برآنان خشم گرفته بود، صورت گرفت. هدف شورشيان دفاع ازمجلس دربرابرشاه بود كه با مقاومت مسلحانه مردم به جنگهاي داخلي منجرشد. دراين جنگها سرانجام اوليوركرامول نماينده مردم پيروزشد و جنگ با اعدام شارل اول درسال1649ميلادي پايان يافت.
كنفرانس سياسي دارُالبَيضا به منظور ايجاد دسته بندي سياسي اِفريقايي درشهري به همين نام درمراكش تشكيل شد. دراين كنفرانس كه به ابتكارو توصيه‎ جمال عبدالناصر رئيس جمهوري متحده عربي مصرو سوريه برگزارشد، دولتهاي مستقل الجزاير، گانا، گينه، مالي، مراكش و جمهوري متحده عربي عضويت داشتند. هدف ازتشكيل اين كنفرانس ايجاد فرماندهي نظامي اِفريقايي بود كه درپي آن بازار مشترك اِفريقا نيزبوجود آمد. شايان توجه است كه دبيرخانه اين اتحاديه درباكومو پايتخت مالي بود.
در چهارم ژانويه 1073م، همايش "خلع يد" با حضور نمايندگان مذهبي كشورهاي مسيحي و با پيشنهاد پاپ گِريگوري هفتم، رهبر مسيحيان جهان برگزار شد. در اين همايش تصميم گرفته شد كه از پادشاهان كشورهاي مسيحي درباره نصب مقاماتِ روحاني مسيحي خلع يد شود. تا آن زمان، پادشاهان، علاوه بر اين كه قدرت سياسي را در كشورهاي خود در دست داشتند، مي‏توانستند اسقف كليساها را نيز عزل و نصب كنند. اين امر، كليساها را در خدمت مصالح و منافع قدرت‏منداني قرار داده بود كه به فساد، استبداد، ستمكاري و بي‏عدالتي، معروف بودند و مقامات روحاني كليساها، به واسطه اين وابستگي، توجيه كننده اعمالِ شاهان شده بودند. اين مصوّبه با واكنش شديد پادشاهان اروپايي روبرو شد و جنگ‏هاي طولاني و خونين بين پيروان پاپ‏ها و سلاطين اروپايي آغاز گرديد.
هانري بِرِگْسون، فيلسوف معروف فرانسوي در 18 اكتبر 1859م در پاريس به دنيا آمد و پس از تحصيل در فلسفه و ادبيات در اين علوم به استادي رسيد. او سال‏هاي متمادي به تدريس پرداخت و ضمن عضويت در فرهنگستان فرانسه، افكار و عقايد خود را در قالب خطابه و يادداشت و مجموعه كتاب مطرح كرد. برگسون به عنوان يك فيلسوف، با افكار تحقيقي زمان خود به مخالفت برخاست و به علت ابتكاري بودن حملاتش به فلسفه مادي، موفق به نفوذ در عرصه تفكر گرديد. برگسون معتقد است كه حقيقت، ساختمان ثابتي ندارد و ذاتاً متغير است بنابراين عقل از شناخت آن عاجز است. از نظر او، پي بردن به معناي جهان، به علت آن كه علم، تنها قسمت كوچكي از آن را باز مي‏گويد، دچار اشكال است. بنابراين تلقي علمي از جهان در تبيين معناي زمان و فضا نارساست. برگسون ابراز عقيده مي‏كرد كه خداوند به عنوان يك آفريننده آزاد، خالق حيات و ماده ولي متمايز از آنهاست. در مورد مخلوقات نيز برگسون بر اين نظر است كه حيات بشري بخشي از يك كل بزرگ و يكپارچه است. برگسون، فلسفه را تنها راه درك حقيقت مي‏داند و در اين مورد، عقل را دخالت نمي‏دهد، بلكه بيشتر به تجربه و دورانديشي توجه دارد. او از تصور و خيال نفرت دارد و آن را مخلوق ضعف مي‏داند و چون نفسْ آن را حس نمي‏كند، مي‏گويد كه قابل قبول نمي‏باشد. برگسون حكمت را از ابهام پرپيچ و خم الفاظ و كلمات دشوار بيرون آورد و به صورتي روشن، ساده و لذت‏انگيز به مردم عامي روشن ضمير ارائه داد. او مانند افلاطون، فيلسوفي بود كه مانند شاعران مي‏نوشت. درنتيجه سبك پُر روحي كه در نوشتن داشت و كتاب‏هايى كه درباره اسرار ابديت نوشت، بيش از اغلب داستان‏هاي جنايى پرفروش آن روزگار به فروش رفت. با اين حال، برگسون تنها يك مرد صاحب سبك و فصيح نبود، بلكه يكي از ژرف انديش‏ترين متفكران تاريخ فلسفه نيز بود. زندگي او سيري تحولي داشت، به تدريج از مذهب اصالت ماده روي گردانيد و به فلسفه اصالت تصور گراييد. او از يك امتياز نادر نيز برخوردار شد و آن اين كه به عنوان يك فيلسوف، جايزه ادبي نوبل را در سال 1927م دريافت نموده است. وي سرانجام در 4 ژانويه 1941م در 82 سالگي درگذشت.
ميانمار، برمه يا بريماني سابق، با 676/577 كيلومتر مربع مساحت، كشوري است كوهستاني كه در جنوب شرقي آسيا قرار دارد و با كشورهاي چين و هند و بنگلادش و تايلند هم‏مرز است. جمعيت ميانمار بيش از 45 ميليون نفر است كه دين نزديك به 90% آنها بودايى است و بيش از 2 ميليون مسلمان نيز در غرب اين كشور زندگي مي‏كنند. پيش‏بيني مي‏شود جمعيت ميانمار تا سال 2025م بيش از 58 ميليون نفر خواهد بود. پايتخت اين كشور، يانگون و واحد پول آن، كيات مي‏باشد و نوع حكومت آن، جمهوري سوسياليستي است. كشور ميانمار از نظر اقتصاد از جمله كشورهاي فقير به شمار مي‏آيد. تاريخ نفوذ اسلام به اين كشور به قرن نهم هجري بر مي‏گردد. ميانمار در قرن نوزدهم ميلادي به اشغال انگلستان درآمد كه انگلستان آن را به هند، ديگر مستعمره‏اش ملحق نمود تا اينكه پس از جنگ جهاني دوم در 4 ژانويه 1948م به استقلال دست يافت كه روز ملي اين كشور نيز مي‏باشد.
در چهارم ژانويه 1961م كنفرانس سياسي دارالبيضاء با شركت الجزاير، غنا، گينه، مالي، مراكش، سوريه، يمن، و مصر به منظور ايجاد يك بلوك سياسي افريقايى در شهري به همين نام در مراكش تشكيل شد. هدف از تشكيل اين كنفرانس ايجاد يك فرماندهي نظامي افريقايى بود و بر اساس طرح اعلام شده، سازماني شبيه ناتو، دفاع مشترك و سياست‏هاي هماهنگ را تأمين مي‏نمود. هم‏چنين قرار بود كه در پي آن، بازار مشترك افريقا نيز به وجود آيد. با وجود اين، مصوبات كنفرانس دارالبيضاء، در آن زمان، عملاً پيگيري نشد. گرچه در سال‏هاي بعد، برخي از آن موارد، به مرحله عمل رسيد.