سخنور دانا و نویسنده توانا از مطالب گوناگون همچون آیات، روایات، اشعار، داستان‌ها، طنز، استدلال، موعظه و هشدار در جای جای کلام خویش بهره می‌جوید اما هرگز عنان کلام را از دست نداده و به وادی پراکنده گویی و کشکول بافی نمی‌افتد بلکه با منسجم نمودن آن‌ها در پرتو یک هدف و غرض مشخص، اندک اندک مخاطب خود را به نتیجه و مقصودی که در نظر دارد می‌رساند و شهد سخن را در کام او می‌نشاند.
 
اصل انسجام در سخن یکی از بدیهی ترین اصول فصاحت و بلاغت است که هر سخنوری در رعایت آن سعی تمام و توجه وافر دارد. آیا ممکن است این اصل در قرآن کریم که در بلندترین قله فصاحت و اوج آسمان بلاغت قرار گرفته است رعایت نشده باشد؟! آیا اگر بگوییم هر سوره قرآن مشتمل بر موضوعات پراکنده و کاملا نامأنوس است به فصاحت و بلاغت آن لطمه نزده‌ایم؟ آیا اگر بگوییم اعجاز قرآن در همین پراکنده گویی‌هاست به انکار یک اصل مسلم بلاغی و بلکه فطری انسانی برنخاسته‌ایم؟!
 
علاوه بر این، یکی از ابعاد اعجاز قرآن «آسان فهمی» آن است. قرآن شریف کانون آسانی‌هاست. فهمش آسان، حفظش آسان و قوانینش آسان است، در حالی که غنی‌ترین کتاب جهان است. مفهوم آسان فهمی قرآن چهار بار در سوره «قمر» با تأکید ذکر شده است: «و لقد یسرنا القرآن للذکر...»؛ «سوگند، ما قرآن را برای یادآوری آسان کردیم.»
 
قرآن یک پیام است؛ پیام برای بیداری، برای هشیاری، برای حرکت، برای ایجاد حیات نوین اجتماعی و انسانی. این پیام باید آسان فهم باشد تا رشد ایجاد کند و خروش و شور و شعر و جهش و انقلاب پدید آورد. در حالی که پراکنده گویی و ایجاد تعقید در کلام و به زحمت انداختن خواننده برای یافتن مفهوم عبارات و سرانجام رها نمودن او در وادی حیرت نه تنها با آسان گویی و آسان فهمی سازگار نیست بلکه بطور کامل با آن در تعارض است.
 
از همین جا می‌توان به نادرستی سخنان دانشمندانی همچون «فرید وجدی» پی برد که ضمن اعتراف به بی نظمی و پراکندگی معنایی آیات، آن را نشانه اعجاز الهی بودن قرآن دانسته و در صدد انکار این اصل بدیهی عقلایی و بلاغی برآمده‌اند و تصور کرده‌اند تنها از این راه می‌توان بین کتاب خدا و کتاب بشری تفاوت ایجاد کرد. وی در مقدمه تفسیرش می‌گوید:
 
این امر مهمی نیست که قرآن اسلوب نگارش بشری را مراعات نکرده باشد، زیرا اگر کتاب خدا از نظر ترتیب و تبویب بسان کتب بشری می‌بود دیگر یک کتاب الهی محسوب نمی‌شد، بلکه در ردیف کتب وضعی و بشری قرار می‌گرفت. بنابراین وجود ترتیب در مباحث متنوع، محدود به کلام بشری می‌باشد و کلام الهی از این گونه اوصاف منزه است. همان گونه که بحر اجل از آن است که در محدوده نهرها خود را محصور نماید.
 
ناگفته پیداست که چنین توجیهاتی بجای آنکه قرآن را به عنوان یک معجزه و کلام فوق بشری به جوامع انسانی معرفی کند به وجاهت و جایگاه قرآن لطمه زده و دست مستشرقان نه چندان با انصاف غربی را برای طعنه زدن بر قرآن و اسلام باز می‌گذارد. 
 

دلایل مخالفان نگرش ساختاری به سوره‌ها

با اینکه دلایل ذکر شده، وجود و همبستگی بین آیات یک سوره و هماهنگی آن‌ها را بر محور غرض مشخص امری مسلم و بدیهی نشان می‌دهد، اما از دیرباز بحث مناسبات آیات و در زمان حاضر مسئله ساختار هندسی مورد انکار و عدم پذیرش گروهی از دانشمندان و محققان علوم قرآنی بوده است. بعلاوه همه خاورشناسان نیز بر این نکته پای می‌فشارند که: قرآن کریم جز پیام‌ها و نظرات پراکنده و پریشانی که از مطالب متنوع متشکل شده است چیز دیگری نیست و محتوای قرآن عبارت از مطالبی است که با سبکی پریشان و گسیخته و بیگانه از یکدیگر فراهم آمده است.
 
 
 چنانچه «آرتور جان بری» در بخشی از مقدمه خود بر ترجمه قرآن می‌نویسد: قرآن از هر انسجامی که مربوط به ترتیب نزول باشد و نیز از انسجام منطقی بسی به دور است. از علمای مسلمان نیز محققانی همچون «محمد بن على الشوکانی» در فتح القدیر و «علامه عزالدین بن عبدالسلام» در کتاب مجاز القرآن و علامه مجلسی در بحارالانوار و شهید بهشتی در روش برداشت از قرآن و آیت الله ناصر مکارم شیرازی در قرآن و آخرین پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم با عبارات مختلف و با استناد به دلایل متفاوتی هماهنگی معنوی آیات یک سوره را نفی کرده و صرفا بر هماهنگی قرآن در زمینه محتوا و عدم تعارض بخش‌های گوناگون آن باهم تأکید کرده‌اند. بسیاری از مخالفت‌ها به علت عدم توجه به دلایل ذکر شده در اثبات ساختار هندسی و یا عدم تصور صحیح از مسئله بوده است. از این رو در سخنان مخالفان بیش از آنکه استدلال به چشم بخورد، استبعاد مشاهده می‌گردد..
 

قرآن برحسب وقوع حوادث مختلف نازل شده است

تکیه بر نزول آیات قرآن در موقعیت‌های مختلف‌رایج ترین ایرادی است که بر ارتباط آیات و ساختار هندسی سوره‌ها وارد شده است. در این شبهه با اشاره به نزول تدریجی قرآن و توجه به اسباب نزول آیات نتیجه می‌گیرند که اصولا آیات قرآن بر اساس عدم ارتباط نازل شده‌اند و اگر قرار بود بین آن‌ها ارتباطی وجود داشته باشد، بدون شک قرآن به روش دیگری نازل می‌شد.
 
شوکانی در تفسیر فتح القدیر در پاسخ به کسانی که بدنبال یافتن ارتباطی بین آیات هستند می‌گوید: بسیاری از مفسرین علمی پرزحمت و بی نتیجه آورده و در دریایی فرورفته‌اند که به شنا در آن موظف نشده‌اند. وقت خود را در فنی از میان برده‌اند که سودی برای آن‌ها ندارد بلکه خود را به تفسیر به رأی ناروا دچار نموده‌اند.
 
و این بدان سبب است که آن‌ها خواسته‌اند برای آیات قرآن برطبق ترتیب فعلی مناسبت ذکر نمایند، لذا خود را به مشقت انداخته و به بیراهه رفته و مطالبی را بیان کرده‌اند که انصاف از آن‌ها بیزاری جسته و کلام اهل بلاغت از این مطالب منزه است چه رسد به کلام پروردگار سبحان. شنیدن این مسئله برای کسی که از کیفیت نزول تدریجی قرآن و نزول آن در مناسبت‌های مختلف آگاه است بسیار عجیب است.
 
منبع: ساختار هندسی سوره‌های قرآن، محمد خامه‌گر، صص128-123، سازمان تبلیغات اسلامی شرکت چاپ و نشر بین الملل، تهران، چاپ اول، ۱۳۹۵