پیش از خواندن ادامهٔ فرازهای خطبه شعبانیه پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله، خوب است کمی در مورد معنای واقعی روزه و تفاوت آن با روزه ظاهری بخوانیم. امیرالمؤمنین علیه‌السلام در حدیثی کوتاه و گویا فرموده‌اند:
 
کَمْ مِنْ صَائِمٍ لَیْسَ لَهُ مِنْ صِیَامِهِ إِلَّا الْجُوعُ وَ الظَّمَأُ؛
چه بسیار روزه‌دارانی که بهره‌ای از روزهٔ خود نمی‌برند، جز گرسنگی و تشنگی.
 
اینجاست این سؤال مطرح می‌شود که مگر روزه‌داری، چیز غیر از تحمل گرسنگی و تشنگی است؟ پاسخ را در حدیثی زیبا از حضرت فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها بخوانیم:
 
مَا یَصْنَعُ الصَّائِمُ بِصِیَامِهِ إِذَا لَمْ یَصُنْ لِسَانَهُ وَ سَمْعَهُ وَ بَصَرَهُ وَ جَوَارِحَهُ؛
روزه‌داری که زبان و گوش و چشم و جوارح خود را حفظ نکرده، روزه‌اش به چه کارش خواهد آمد؟
 
پس معلوم می‌شود حقیقت روزه‌داری، صرفاً نخوردن و نیاشامیدن نیست و قرار نیست کسی به بهانه گرسنگی و تشنگی و خستگی ناشی از روزه‌داری، به خودش اجازه بدهد که هر کاری انجام بدهد. خوب است در این بخش از دعای امام سجاد علیه‌السلام هنگام ورود به ماه رمضان، بیشتر دقت کنیم:
 
وَ أَعِنَّا عَلَی صِیَامِهِ بِکَفِ الْجَوَارِحِ عَنْ مَعَاصِیکَ، وَ اسْتِعْمَالِهَا فِیهِ بِمَا یُرْضِیکَ حَتَّی لَا نُصْغِیَ بِأَسْمَاعِنَا إِلَی لَغْوٍ، وَ لَا نُسْرِعَ بِأَبْصَارِنَا إِلَی لَهْوٍ وَ حَتَّی لَا نَبْسُطَ أَیْدِیَنَا إِلَی مَحْظُورٍ، وَ لَا نَخْطُوَ بِأَقْدَامِنَا إِلَی مَحْجُورٍ، وَ حَتَّی لَا تَعِیَ بُطُونُنَا إِلَّا مَا أَحْلَلْتَ، وَ لَا تَنْطِقَ أَلْسِنَتُنَا إِلَّا بِمَا مَثَّلْتَ؛
و ما را بر روزه‌اش، با نگهداری اعضا از گناهان و به کار بردنش در آن ماه به آنچه تو را خوشنود می‌سازد، یاری فرما. تا با گوش‌هایمان هیچ لغوی گوش ندهیم، و با چشم‌هایمان به‌سوی هیچ لهوی نشتابیم. و دست‌هایمان را به‌سوی هیچ ممنوعی دراز نکنیم، و با پاهایمان به‌سوی هیچ حرامی نرویم، و شکم‌هایمان جز آنچه تو حلال نموده‌ای در خود جای ندهد، و زبان‌هایمان جز به آنچه تو بیان کرده‌ای، سخن نگوید.

 

روزه زبان

زبان نیاز به معرفی ندارد. یکی از مهم‌ترین اعضای بدن که شاید بتوان ادعا کرد از پرکاربردترین اعضای بدن است زیرا بخش اصلی تعامل و ارتباط با دیگران، از طریق زبان انجام می‌شود. و ازآنجاکه هرقدر نقش و جایگاهی کسی یا چیزی مهم‌تر باشد، آسیب‌هایش هم خطرناک‌تر است، باید بیش از سایر اعضای بدن، مراقب زبان خود باشیم.
 
اگر به فهرست گناهان نگاه دقیقی بیندازیم، می‌بینیم که بخش قابل‌توجهی از گناهان کبیره، توسط زبان انجام می‌شود، غیبت، تهمت، دروغ، تمسخر، فحاشی، سخن‌چینی، شهادت باطل، خودستایی، چاپلوسی، ترویج اعتقادات باطل و گناهان دیگری که همه و همه این نکته را به ما نشان می‌دهد که باید بیش از آنچه فکر می‌کنیم مراقب این عضو کوچک باشیم. همان عضو کوچکی که این جملهٔ حکیمانهٔ معروف را راجع به آن گفته‌اند:
«اللِسان جِرمه صغیر و جُرمه کبیر؛ »
زبان، اندازه‌اش کوچک است، اما گناهانش بزرگ».

جا دارد چند حدیث از معصومین پیرامون زبان بخوانیم:
 «جَاءَ رَجُلٌ إِلَی النَّبِیِّ ص فَقَالَ یَا رَسُولَ اللَّهِ أَوْصِنِی فَقَالَ احْفَظْ لِسَانَکَ قَالَ یَا رَسُولَ اللَّهِ أَوْصِنِی قَالَ احْفَظْ لِسَانَکَ قَالَ یَا رَسُولَ اللَّهِ أَوْصِنِی قَالَ احْفَظْ لِسَانَکَ وَیْحَکَ وَ هَلْ یَکُبُّ النَّاسَ عَلَی مَنَاخِرِهِمْ فِی النَّارِ إِلَّا حَصَائِدُ أَلْسِنَتِهِمْ؛»

شخصی نزد پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله آمد و عرض کرد: مرا نصیحت کن! ایشان فرمود: زبانت را حفظ کن. دو مرتبه عرض کرد: مرا نصیحت کن! ایشان فرمود: زبانت را حفظ کن. برای بار سوم عرض کرد: مرا نصیحت کن! ایشان فرمود: زبانت را حفظ کن. وای بر تو! آیا مردم به دلیلی جز گناهان زبان، با صورت در آتش جهنم پرتاب می‌شوند؟
 
همچنین در حدیث دیگر از ایشان نقل شده است:
 
«وَ مَا یَکُبُّ النَّاسَ عَلَی مَنَاخِرِهِمْ فِی النَّارِ إِلَّا حَصَائِدُ أَلْسِنَتِهِمْ وَ مَنْ أَرَادَ السَّلَامَةَ فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ قَیَّدَ لِسَانَهُ بِلِجَامِ الشَّرْعِ فَلَا یُطْلِقُهُ إِلَّا فِیمَا یَنْفَعُهُ فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ.»

مردم به دلیلی جز گناهان زبان، با صورت در آتش جهنم پرتاب نمی‌شوند؛ و هر کس سلامت [از هرگونه شر] را در دنیا و آخرت می‌خواهد، باید زبانش را با [محدودیت‌های] شرع محدود کند و او را آزاد نگذارد جز در آن چیزهایی که منفعتی برای دنیا یا آخرت او دارد.
 
و حدیث پایانی این قسمت، بخشی از وصیت امیرالمؤمنین علیه‌السلام است به فرزند خود، پیرامون زبان و کلام:
« وَ مَا خَلَقَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ شَیْئاً أَحْسَنَ مِنَ الْکَلَامِ وَ لَا أَقْبَحَ مِنْهُ بِالْکَلَامِ‏ ابْیَضَّتِ الْوُجُوهُ وَ بِالْکَلَامِ اسْوَدَّتِ الْوُجُوهُ وَ اعْلَمْ أَنَّ الْکَلَامَ فِی وَثَاقِکَ مَا لَمْ تَتَکَلَّمْ بِهِ فَإِذَا تَکَلَّمْتَ بِهِ صِرْتَ فِی وَثَاقِهِ فَاخْزُنْ لِسَانَکَ کَمَا تَخْزُنُ ذَهَبَکَ وَ وَرِقَکَ فَإِنَّ اللِّسَانَ کَلْبٌ عَقُورٌ فَإِنْ أَنْتَ خَلَّیْتَهُ عَقَرَ وَ رُبَّ کَلِمَةٍ سَلَبَتْ نِعْمَةً مَنْ سَیَّبَ عِذَارَهُ قَادَهُ إِلَى کُلِّ کَرِیهَةٍ وَ فَضِیحَةٍ ثُمَّ لَمْ یَخْلُصْ مِنْ دَهْرِهِ إِلَّا عَلَى مَقْتٍ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ ذَمٍّ مِنَ النَّاس‏؛»
و خداوند عزوجل چیزی را نیافریده است که زیباتر از کلام و زشت‌تر از آن باشد، گروهی به‌وسیله کلام روسفید شده‌اند، و گروهی به‌وسیله کلام روسیاه گشته‌اند. و بدان که کلام تا زمانی که آن را به زبان نیاورده باشی در بند تو است، ولی چون آن را به زبان بیاوری، تو در بند آن گرفتاری، پس زبانت را در خزانه دهان نگه‌دار، همچنان که زر و سیم خود را در خزانه نگه می‌داری، زیرا زبان سگی درنده است، که اگر آن را به حال خود وا بگذاری می‌درد، و بسا یک کلمه که نعمتی را سلب کرده است. کسی که عنان آن را رها کند او را به‌سوی هر امر ناپسند و رسوا سوق می‌دهد، و آنگاه از دوران زندگانی خود جز خشم شدیدی از جانب خدا و نکوهشی از جانب مردم به دست نمی‌آورد.

 
با حفظ این مقدمه، فراز بعدی خطبه شعبانیه پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله را بخوانیم:
 «وَ احْفَظُوا أَلْسِنَتَکُمْ؛»
و [در این ماه] زبان‌های خود را [ازآنچه نباید گفت] حفظ کنید.
 
البته ناگفته واضح است که منظور حضرت این نیست که فقط در این ماه زبان خود را حفظ کنید، بلکه منظور، تأکید ویژه بر حفظ زبان در این ماه مبارک است.

 

روزه چشم و گوش

فراز بعدی خطبه شعبانیه پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله، پیرامون یکی دیگر از اعضای مهم بدن است. چشم‌هایی که جزء عجایب بدن انسان هستند و البته راه اصلی ورود دیدنی‌ها به قلب!
 
«وَ غُضُّوا عَمَّا لَا یَحِلُّ النَّظَرُ إِلَیْهِ أَبْصَارَکُمْ؛»
و [در این ماه] چشم‌های خود را ازآنچه نباید دید، ببندید.
 
ازآنجاکه در مورد چشم‌ها و گناهان آن، زیاد خوانده‌ایم و می‌دا‌نیم، به یک حدیث اشاره می‌کنیم و سراغ فراز بعدی خطبه شعبانیه می‌رویم.
 
امام صادق علیه‌السلام در حدیثی تأمل‌برانگیز فرموده‌اند:
«النَّظَرُ سَهْمٌ مِنْ سِهَامِ إِبْلِیسَ مَسْمُومٌ وَ کَمْ مِنْ نَظْرَةٍ أَوْرَثَتْ حَسْرَةً طَوِیلَةً.»
نگاه کردن بر زن نامحرم، تیری از تیرهای زهرآگین شیطانی است و چه‌بسا یک نگاه سبب حسرت طولانی شود.
 
شاید نیازی نباشد به آسیب‌های نگاه حرام، اشاره کنیم. آسیب‌هایی که نه‌فقط فرد، بلکه خانواده و جامعه را هم دچار مشکل می‌کند و البته راه پیشگیری از آن، بسیار بسیار ساده است: گذاشتن پلک‌ها روی‌هم.
 
فراز بعدی خطبه شعبانیه، مربوط به یکی دیگر از اعضای بدن است که آن‌هم نقش ورودی به قلب را دارد؛ گوش:
 «وَ عَمَّا لَا یَحِلُّ الِاسْتِمَاعُ إِلَیْهِ أَسْمَاعَکُمْ؛»
و [در این ماه] گوش‌هایتان را ازآنچه نباید شنید، ببندید.
 
چیزهایی که نباید شنید دقیقاً همان چیزهایی هستند که نباید گفت! زیرا زبان خروجی است و گوش ورودی. غیبت، تهمت، دروغ، تمسخر، فحاشی، سخن‌چینی، اعتقادات باطل و... جزء فهرست چیزهایی است که باید گوش خود را از شنیدن آن‌ها حفظ کنیم و اگر در محلی قرار گرفتیم که چنین گناهانی در حال انجام بود، در صورت امکان با نهی‌ازمنکر، مانع آن شویم و در صورت عدم امکان یا تأثیر نهی‌ازمنکر، جمع را ترک کنیم.
 
پایان‌بخش این قطعه را دو آیه از قرآن کریم قرار می‌دهیم، آیه اول، پیرامون مسئولیتی است که نسبت به اعضا و جوارحمان داریم:
 
«وَلَا تَقْفُ مَا لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ کُلُّ أُولَئِکَ کَانَ عَنْهُ مَسْئُولًا؛»
و از چیزی که به آن علم نداری [بلکه برگرفته از شنیده‌ها، ساده‌نگری‌ها، خیالات و اوهام است] پیروی مکن؛ زیرا گوش و چشم و دل [که ابزار علم و شناخت واقعی‌اند] موردِ بازخواست‌اند.
 
و دومین آیه، آیه‌ای است که جنبه انذار بیشتری دارد و اخبار دقیق‌تری از وضعیت اعضا و جوارح در روز قیامت به ما می‌دهد:
 «حَتَّی إِذَا مَا جَاءُوهَا شَهِدَ عَلَیْهِمْ سَمْعُهُمْ وَأَبْصَارُهُمْ وَجُلُودُهُمْ بِمَا کَانُوا یَعْمَلُونَ؛»
وقتی [اهل جهنم] به آتش می‌رسند، گوش و چشم و پوستشان به اعمالی که همواره انجام می‌دادند، گواهی می‌دهند.
 
از خداوند می‌خواهیم که به ما توفیق تمرین کنترل اعضاء و جوارحمان را بدهد و روزه‌هایمان از جنس روزه‌های حقیقی باشد، نه ظاهری.


پی‌نوشت:
  1. دعائم الإسلام، جلد 1، صفحه 268.
  2. . صحیفه سجادیه، دعای 44.
  3.  اصول کافی، جلد 2، صفحه 115، حدیث 14.
  4.  إرشاد القلوب إلی الصواب، جلد ‌1، صفحه 103.
  5.  من لا یحضره الفقیه، جلد ‌4، صفحه 388.
  6.  أمالی شیخ صدوق، صفحه 94، حدیث 4.
  7.  أمالی شیخ صدوق، صفحه 94، حدیث 4.
  8.  کافی، جلد ‌5، صفحه 559، حدیث 12.
  9. سوره اسراء، آیه 36.
  10.  سوره فصلت، آیه 20.