تغییراتی که در اقتصاد سده‌ هجدهم برای ناظران مشهود بود و به طور گسترده درباره آن اظهار نظر می شد. این تغییرات را بازدیدکنندگان از انگلستان نیز مورد توجه قرار داده اند که با لحنی موافق آن را با کشورهای اروپایی مقایسه می ‌کردند. به نظر می ‌نویسد که مردم معمولی نسبت به دهقانان بومی کشورهای دیگر، بهتر لباس می پوشیدند، بهتر می خوردند و مسکن بهتری داشتند. دست کم، به گفته‌ی مسافری آمریکایی، «فقرا در این جا برخلاف سایر کشورها چندان فقیر به نظر نمی رسند» . هم چنین به نظر می ‌نویسد که مردم عادی پاکیزه تر هستند؛ در دهه‌ی ۱۷۲۰، بازدیدکننده ای خاطرنشان کرده بود: «زنان و مردان انگلیسی بسیار تمیز هستند؛ روزی نیست که دست و صورت و گردن و گلویشان را با آب سرد، چه در زمستان و چه در تابستان، نشویند».
 
 چنانکه مفسری اهل ناتینگهام در اواسط سده‌ی هجدهم مشاهده کرده بود، کالاهای وارداتی مانند چای، قهوه، شکلات و شکر، دیگر اجناسی گران قیمت و تجملی تلقی نمی شد که مخصوص افرادی معین باشد، بلکه به رژیم غذایی ملت وارد شده بود: «... نه تنها مسافران ملاک و پولدار پیوسته می نوشند، بلکه تقریبا هر آدمی صبح ها چایی می نوشد ... و حتی یک زن رخت شوی عادی نیز فکر میکند که اگر صبحها چای ننوشد و نان سفید کره دار نخورد صبحانه نخورده است»!. سرگرمی ها، موسیقی و تئاتر نیز تجاری شد و در دسترس مخاطبان روبه رشدی قرار گرفت که برای این کارها بلیط می خریدند، و این با خود افزایش شمار پارک های تفریحی، قهوه خانه ها و پیاله فروشی ها را به همراه آورد. مثلا، در اواسط سده، در سال ۱۷۴۹، ۱۲۰۰۰ نفر، هر کدام دو شیلینگ و ۶ پنی پرداختند تا موسیقی «فایرورکز میوزیک» اثر هندل را در وکسهال لندن گوش کنند، و در واپسین دهه‌ی سده هجدهم، هنگامی که هایدن به لندن آمده بود، سالن های کنسرت از انبوه مشتاقان و علاقه مندان فرهیخته‌ موسیقی لبریز شده بود.
 

[توصیفی از زندگی اجتماعی انگلستان]

 توصیفی از زندگی اجتماعی انگلستان در سده‌ی هجدهم، توصیف خوش بینانه ای است که بنا به آن، به نظر می ‌رسد شیوه های پالوده تر و راحت تر زندگی در مقیاس جامعه گسترش یافته است. چنین توصیفاتی هم چنین رنگ و بویی مستقیم مدرن دارند، به سادگی می ‌توان با تصویرپردازی از مردم سده‌ی هجدهم که هنگام خرید ولخرجی میکردند و در پارک های تفریحی تازه تأسیس خوش میگذراندند، یا به طور جنبی خانه‌ی خود را بهتر می ‌کردند، بر شکافی تاریخی ۲۰۰ ساله با این حدود پلی کشید. علاوه بر این، شرح پورتر با سبکی بسیار خوشایند و دلپدیر نوشته شده است؛ این شرح تاریخ رسمی شاهان و ملکه ها و مانورهای سطح بالای دیپلماتیک نیست بلکه تاریخ روزمره‌ی مردم عادی است - مردمی مانند ما که زندگی خود را سپری می ‌کردند. به این ترتیب، سبک مورداستفاده‌ پورتر برای شرح داستان دلکش خود دربارهی مصرف گرایی جدید سده‌ی هجدهم، این حس را در ما ایجاد میکند که این مصرف گرایی قدیمی با مصرف گرایی دهه های ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰، که ما با آن آشنا هستیم، تفاوت زیادی ندارد.
 
شرح پورتر از جامعه‌ی مصرفی سده‌ی هجدهم، و سبک غیررسمی نگارش آن، هر دو در رنگ آمیزی تصویری مشخصأ «مدرن» از سده‌ی هجدهم نقش دارند و به سادگی می ‌توان نتیجه گیری کرد که سده‌ی هجدهم به واقع در برگیرندهی روایت جنینی اقتصاد مصرفی مدرن جهان امروز بوده که مستقیما از آن تکامل یافته است. اما این سبک در تاریخ اجتماعی خود پدیده‌ی تازه‌ای است. چنین شرحی از سده‌ی هجدهم بازتاب علاقه ای نسبتا جدید به واقعیت های روزمره‌ی تاریخ اجتماعی است، و غنای جزییاتی که توصیف پورتر را چنین زیبا و جذاب میکند، اغلب از تحقیقات نسبتا جدید گلچین شده است. مقصود این است که پروژه‌ او در نگارش این نوع تاریخ اجتماعی، گرچه جذاب و دانش پژوهانه است، خود بخشی از یک روند نسبتا جدید در نگارش تاریخ است. علاقه‌ی پورتر به فعالیت‌های مصرفی سده‌ی هجدهم نیز تا حدی نتیجهی گرایش معاصر در نگارش تاریخ اجتماعی است که می کوشد با آنچه تأکید مفرط بر جنبه های تولیدی انقلاب صنعتی پنداشته می ‌شود مقابله کند؛ در این رهیافت، «انقلاب مصرفی» consumer revolution چون طلیعه‌ی «انقلاب صنعتی» پنداشته می ‌شود که درباره‌ی آن تبلیغ بهتری شده است.
 
اما علاقه‌ دانش پژوهانه اخیر به فعالیت‌های مصرفی جدید در سده‌ی هجدهم ممکن است تا حدی نتیجهی جهت گیری های مصرف کنندگان در بخش آخر سده‌ی بیستم تلقی شود. به این گونه، علاقه به جامعه‌ی مصرفی اواخر سده‌ی بیستم تا حدی برانگیزاننده‌ی تحقیقات مهمی دربارهی گرایش های مشابه در جامعه‌ی سده‌ی هجدهم بوده است. چنین برداشت می ‌شود که سده‌ی هجدهم نطفه های جامعه‌ مدرن را در برداشته است، اما باید به ‌یاد داشته باشیم که جامعه‌ی مدرن بود که خود با پژوهشی مفصل این درک تاریخی را ممکن ساخته است. علاوه بر این، چنانکه در سایر کتابهای این مجموعه خواهید دید، جهت گیری های مصرف کنندگان و ایدئولوژی های جامعه‌ی اواخر سده‌ی بیستم اغلب به عنوان نشانگان نظم اجتماعی پسامدرن تلقی می ‌شود، و تحلیل های جامعه شناسانه‌ی آنها اغلب با عنوان تحلیل های «پسامدرن» نامگذاری شده اند. به این گونه، مفهومی وجود دارد که بنا به آن، شرح پورتر از مصرف گرایی سده‌ی هجدهم نه تنها این دوره را در راستای مدرنیته قرار می دهد بلکه حتی از آن فراتر می ‌رود و آن را در راستای روندهای جاری قرار می دهد که با پسامدرنیته همسان شمرده می ‌شوند.
 
منبع: درآمدی بر فهم جامعه‌ی مدرن، کتاب یکم: صورت‌بندی‌های مدرنیته، استوارت هال و برم گیبن، مترجمان: محمود متحد، عباس مخبر، حسن مرتضوی، مهران مهاجر و محمد نبوی، صص196-193، نشر آگه، تهران، چاپ چهارم، 1397