یکی از ویژگی‌های ما انسان‌ها این است که همهٔ ما کمال‌طلب هستیم و دوست داریم آنچه خوبان همه دارند، ما هم داشته باشیم. این احساس، نه‌تنها یک احساس بد و مشکل‌دار نیست؛ بلکه در مقابل اگر کسی در زندگی خود به دنبال پیشرفت و رشد نباشد، باید در طرز فکرش تجدیدنظر کند.
 
البته انسان‌ها در کمال‌طلبی خود، تفاوت‌های بسیار زیادی با یکدیگر دارند که به دلیل تفاوت ارزش‌گذاریِ آن‌ها روی خواسته‌هایشان است. مثلاً برخی ارزشِ داشتنِ یک موبایل را بیشتر از حفظِ آبرو می‌دانند و حاضر می‌شوند با گدایی و تکدی‌گری پول جمع کنند برای برآورده کردن حس کمال‌طلبی‌شان در داشتن بهترین موبایل. برای برخی دیگر داشتنِ بهترین شغل از همه‌چیز مهم‌تر است و در این راه، به‌راحتی زیرآب دوستان و اطرافیانشان را می‌زنند و حتی پول خرج می‌کنند برای رسیدن به کمال در شغل. بعضی‌ها فقط به تفریحشان اهمیت می‌دهند و حاضرند برای خوش‌گذرانی، قید پدر و مادر و همسر و فرزند و شغل و موقعیت اجتماعی‌شان را بزنند ولی حسِ کمال‌طلبی‌شان در داشتن بهترین تفریح، برآورده شود؛ و همین‌طور است حکایت کسانی که دزدی می‌کنند برای پول‌دار شدن و پول خرج می‌کنند برای داشتن بهترین همسر و از خوشیِ همسرشان می‌زنند برای داشتن بهترین سِمت و مقام و...
 
در نزد اهل دنیا، ارزش‌گذاری‌ها خیلی سخت است و هنوز هم که هنوز است، اهل دنیا به نتیجه نرسیده‌اند که ثروت مهم است یا شهرت و یا موارد دیگری و کدام یکی ارزشمندتر است و اگر بیاید، باقی چیزها دنبالش می‌آیند؛ اما در نگاه اهل ایمان که با تعالیم معصومین علیهم‌السلام تربیت شده‌اند، دنیا یک گذرگاه است[1]، محل گذر و عبور است، نه محل ماندن[2]؛ یک پل است، نه مقصد و همان‌طور که کسی روی پل خانه نمی‌سازد، آن‌ها هم تلاششان را برای ساخت دنیا نمی‌گذارند، بلکه سعی می‌کنند تا از به بهترین نحو استفاده کنند برای ساخت‌وساز در آخرت.
 
برای همین است که برای اهل دنیا فقط و فقط قیمت طلا و ارز و شاخص بورس و ملک و زمین مهم است و از هر فرصتی استفاده می‌کنند تا راجع به آن معلومات کسب کنند و سؤال و پرسش کنند؛ اما اهل ایمان، بیشتر دنبال این هستند که بدانند چطور می‌توانند از دنیا، بهتر استفاده کنند برای داشتن آخرت بهتر. قبل از اینکه ادامه خطبهٔ شعبانیه پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله را بخوانیم، کمی با خودمان خلوت کنیم و ببینیم ما جزء کدام دسته هستیم؛ آن‌هایی که شبانه‌روزشان در مسیر کسب معلومات برای زندگی بهتر در دنیا می‌گذرد یا آن‌هایی که دغدغهٔ آخرت را هم دارند و برای بالا بردن معلوماتشان نسبت به آن، وقت می‌گذارند؟
 

پرسش و پاسخ ارزشمند

برای هرکدام از ما انسان‌ها در طول شبانه‌روز و موقعیت‌های مختلف، سؤالات زیادی پیش می‌آید. در یک نگاه این سؤالات را می‌شود به دو دسته تقسیم کرد. یک دسته سؤالاتی که نفعی برای دین و یا حداقل برای دنیای ما دارد و یک دسته سؤالاتی که نه نفعی برای دین ما دارد و نه حتی دنیای ما. شاید فکر کنیم بیشتر سؤالات ما از نوع اول است، اما متأسفانه باید اعتراف کرد که اتفاقاً سؤالات نوع دوم گاهی بیشتر است. اینکه نتیجه فلان بازی ورزشی چه شد؟ فلان بازیگر در فلان فیلم بازی کرد یا نه؟ نتیجه دعوای فلان فامیل به نفع کدام یکی شد؟ اختلاف فلان همسایه با همسرش بالاخره به کجا رسید و هزاران سؤال مختلف اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و حتی خانوادگی که دانستن جوابش نه‌تنها نفعی برای دین و دنیای ما ندارد که حتی گاهی گناه هم هست!
 
اما گاهی اوقات، یک سؤال، راه‌ها را باز می‌کند پیش روی انسان. ادامهٔ خطبه شعبانیه را بخوانیم تا با یکی از این سؤالات آشنا بشویم:
 
قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع فَقُمْتُ فَقُلْتُ یَا رَسُولَ اللَّهِ مَا أَفْضَلُ الْأَعْمَالِ فِی هَذَا الشَّهْرِ فَقَالَ یَا أَبَا الْحَسَنِ أَفْضَلُ الْأَعْمَالِ فِی هَذَا الشَّهْرِ الْوَرَعُ عَنْ مَحَارِمِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ؛
امیرالمؤمنین علیه‌السلام فرمود: پس من برخاستم و عرض کردم: ای رسول خدا! بهترین اعمال در این ماه چیست؟ فرمود: یا اباالحسن! برترین اعمال در این ماه پارسایی است از آن چه خدا حرام کرده است.[3]
 
این سؤال از آن جهت بسیار مهم است که پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله در خطبهٔ خود، به اعمال و عبادات ارزشمندی اشاره فرموده‌اند. از ساده‌ترینِ آن‌ها یعنی نفس کشیدن و لذت‌بخش‌ترینِ آن‌ها یعنی خوابیدن، تا انجام اعمال واجب و مستحب؛ اما این سؤال مشخص می‌کند که در بین تمامی عمل‌هایی که انسان می‌تواند انجام بدهد، بافضیلت‌ترین عمل کدام است. این سؤال از یک جهت هم ارزشمند است؛ اینکه هم سؤال‌کنندهٔ آن و هم سؤال‌شونده‌اش از بهترین‌های خلقت هستند و باید قدر تک‌تک کلماتشان را دانست.
 

خط زرد و خط قرمز

در بعضی ایستگاه‌های راه‌آهن، خطوط قرمزی در نزدیکی ریل‌ها کشیده شده است که نشان‌دهندهٔ خطری است که در کمین افرادی که است که از آن عبور می‌کنند. همان خط قرمز مشهور. اما کمی عقب‌تر از خط قرمز، روی زمین خط زردی هم کشیده شده است که نشان‌دهندهٔ محدودهٔ احتیاط است. دقیقاً مانند تفاوت چراغ‌قرمز و زرد. وقتی چراغ‌قرمز است، قانون اجازه حرکت را نمی‌دهند و منع قطعی از حرکت وجود دارد؛ اما وقتی چراغ زرد می‌شود، یعنی لزوم احتیاط هم توسط راننده‌ها و هم عابران پیاده، بماند که هر دو خودشان را مالک چراغ زرد می‌دانند و اتفاقاً خیلی خطرناک‌تر رفتار می‌کنند. اما اصولاً معنی خط زرد، یا چراغ زرد، همان محدودهٔ احتیاط است. محدوده‌ای که اگر از ورود به آن یا عبور از آن احتیاط کنیم، خیالمان راحت است که در معرض خطر نیستیم.
 
به موضوع خودمان برگردیم. پاسخ پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله به پرسش امیرالمؤمنین علیه‌السلام بسیار کوتاه بود؛ بهترین عمل، ورع در برابر گناهان است. بحث ورع بسیار مفصلی است که یقیناً به‌تمامی ابعاد آن نمی‌توان پرداخت؛ اما لازم است به‌صورت کوتاه با مروری بر آموزه‌های معصومین علیهم‌السلام با این موضوع بیشتر آشنا شویم.
 
ابتدا حدیثی بخوانیم پیرامون ارزش ورع در نگاه امام صادق علیه‌السلام:
 
عَنْ عَمْرِو بْنِ سَعِیدِ بْنِ هِلَالٍ الثَّقَفِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: قُلْتُ لَهُ إِنِّی لَا أَلْقَاکَ إِلَّا فِی السِّنِینَ فَأَخْبِرْنِی بِشَیْ‌ءٍ آخُذُ بِهِ فَقَالَ أُوصِیکَ بِتَقْوَی اللَّهِ وَ الْوَرَعِ وَ الِاجْتِهَادِ وَ اعْلَمْ أَنَّهُ لَا یَنْفَعُ اجْتِهَادٌ لَا وَرَعَ فِیهِ؛
یکی از یاران حضرت نقل می‌کند که خدمت امام صادق علیه‌السلام عرض کردم: من تا چند سال آینده شما را ملاقات نمی‌کنم و توفیق دیدار شما را نخواهم داشت، پس مرا به چیزی خبر بده که به آن عمل کنم. حضرت فرمودند: تو را توصیه می‌کنم به تقوای الهی و داشتن ورع و تلاش در راه خدا؛ و بدان تلاشی که در راه خدا باشد، ولی ورع و پارسایی در آن نباشد، نفع و ارزشی ندارد.[4]
 
همچنین ایشان در روایتی کوتاه، بیان فرموده‌اند که ورع عامل حفظ دین است:
 
اتَّقُوا اللَّهَ وَ صُونُوا دِینَکُمْ بِالْوَرَعِ؛
تقوای الهی پیشه کنید و دین خود را با ورع صیانت و حفظ کنید.[5]
 
و در حدیث دیگری راه رسیدن به آنچه نزد خداوند است، ورع معرفی فرموده‌اند:
 
عَلَیْکُمْ بِالْوَرَعِ فَإِنَّهُ لَا یُنَالُ مَا عِنْدَ اللَّهِ إِلَّا بِالْوَرَعِ؛
بر شما باد به ورع و پارسایی، زیرا به آنچه نزد خداوند است [از ثواب‌ها، بهشت و رضایت الهی] دست پیدا نمی‌کنید، مگر با ورع و پارسایی.[6]
 
امیرالمؤمنین علیه‌السلام کارکرد ورع را این‌گونه بیان فرموده‌اند:
 
وَرَعُ الْمَرْءِ یُنَزِّهُهُ عَنْ کُلِّ دَنِیَّة؛
ورع انسان، او را از آلوده شدن به هر پستی و دنائتی دور می‌کند.[7]
 
بعد از این چند حدیث که ارزش این عمل را مشخص کرد، وقت آن است که بپرسیم ورع یعنی چه و باورع‌ترین و پارساترین مردم، چه کسی است. سؤال ارزشمندی که یاران امامان معصوم علیهم‌السلام نیز پرسیده‌اند و ابتدا پاسخ امام باقر علیه‌السلام که پاسخ خداوند است را می‌خوانیم و سپس پاسخ امام صادق علیه‌السلام را. امام باقر علیه‌السلام فرموده‌اند:
 
قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ ابْنَ آدَمَ اجْتَنِبْ مَا حَرَّمْتُ عَلَیْکَ تَکُنْ مِنْ أَوْرَعِ النَّاسِ؛
خداوند فرموده است ای فرزند آدم! از آنچه بر تو حرام کردم اجتناب کن، تا از پارساترین مردم باشی.[8]
 
و امام صادق علیه‌السلام به همین مضمون با بیانی دیگر اشاره فرموده‌اند:
 
سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الْوَرِعِ مِنَ النَّاسِ فَقَالَ الَّذِی یَتَوَرَّعُ عَنْ مَحَارِمِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ؛
از امام صادق علیه‌السلام پرسیدم باورع‌ترینِ مردم چه کسی است؟ فرمودند: کسی که از محارم الهی اجتناب کند.[9]
 
بر اساس این دو حدیث، معنای ورع، دقت به خط قرمزهاست؛ اما امیرالمؤمنین در حدیثی تأمل‌برانگیز و دقیق،‌ دایره ورع را توسعه می‌دهد و به خط زردها اشاره می‌فرمایند:
 
الْوَرَعُ الْوُقُوفُ عِنْدَ الشُّبْهَةِ؛
ورع به معنای متوقف شدن در هنگام شبهات است.[10]
 
انسان گاهی می‌داند که دیدن صحنه‌ای، شنیدن صدایی، رفتن به جایی، بیان کردن صحبتی و انجام دادن کاری حرام قطعی است و در موقعیت چراغ‌قرمز است که باید توقف بکند. اما گاهی مطمئن نیست که آن کار حرام قطعی باشد و از طرفی اطمینان ندارد که در موقعیت چراغ سبز باشد. این موارد می‌شود همان موقعیت شبهات و چراغ زردها. موقعیتی که انسان‌هایی که می‌خواهند ورع داشته باشند، باید در آن موقعیت‌ها هم جانب احتیاط را بگیرند و مرتکب آن کار مشکوک نشوند. کاری که یقیناً آسان نیست و به همین دلیل است که امام باقر علیه‌السلام، آن را سخت‌ترین عبادت معرفی فرموده‌اند:
 
إِنَّ أَشَدَّ الْعِبَادَةِ الْوَرَعُ؛
شدیدترین [و سخت‌ترین] عبادت، ورع و پارسایی است.[11]
 
این قطعه را با حدیثی تکان‌دهنده و تأمل‌برانگیز از امام صادق علیه‌السلام پایان می‌دهیم:
 
إِنَّا لَا نَعُدُّ الرَّجُلَ مُؤْمِناً حَتَّی یَکُونَ لِجَمِیعِ أَمْرِنَا مُتَّبِعاً مُرِیداً أَلَا وَ إِنَّ مِنِ اتِّبَاعِ أَمْرِنَا وَ إِرَادَتِهِ الْوَرَعَ فَتَزَیَّنُوا بِهِ یَرْحَمْکُمُ اللَّهُ؛
ما اهل‌بیت کسی را مؤمن و شیعه نمی‌دانیم مگر آنکه تمام فرمان‌ها و دستورات ما را انجام داده و در تصمیم‌گیری و اراده تابع ما باشد و یکی از علائم و نشانه‌های متابعت و پیروی از ما داشتن ورع و پرهیزگاری است بنابراین خود را با تقوا و پرهیز آراسته نمایید تا درنتیجه رحمت و لطف خداوند شامل حال شما شود.[12]
 
در سحرهای باقی‌مانده از ماه مبارک رمضان، دعا کنیم که میزبان این مهمانی ویژه، توفیق متقی و باورع شدن را به‌تمامی ما عنایت کند.


پی‌نوشت:
[1]. امیرالمؤمنین علیه‌السلام: الدُّنیا مَعبَرَةُ الآخِرَةِ؛ دنیا، گذرگاه آخرت است. عیون الحکم و المواعظ، صفحه 19، حدیث 64.
[2]. امیرالمؤمنین علیه‌السلام: الدُّنْیَا دَارُ مَمَرٍّ لَا دَارُ مَقَرٍّ؛ دنیا، محل عبور است، نه محل ماندن. نهج‌البلاغه، حکمت 128.
[3]. أمالی شیخ صدوق، صفحه 95، حدیث 4.
[4]. اصول کافی، جلد 2، صفحه 76، حدیث 1.
[5]. اصول کافی، جلد 2، صفحه 76، حدیث 2.
[6]. اصول کافی، جلد 2، صفحه 76، حدیث 3.
[7]. غررالحکم و دررالکلم، صفحه 726، حدیث 19.
[8]. اصول کافی، جلد 2، صفحه 77، حدیث 7.
[9]. اصول کافی، جلد 2، صفحه 77، حدیث 8.
[10]. غررالحکم و دررالکلم، صفحه 125، حدیث 2185.
[11]. اصول کافی، جلد 2، صفحه 77، حدیث 5.
[12]. اصول کافی، جلد 2، صفحه 78، حدیث 13.