امتیازات اقتصادی ناشی از «تقسیم کار» عرصه‌ دیگری است که به نظر می ‌رسد ثروت ملل در آن نبض آینده را محکم در دست گرفته است. اسمیت استدلال میکند که تقسیم کار افزایش عظیمی را در بهره وری کار در کشورهایی که به گفته وی «متمول» هستند، امکان پذیر ساخته است. این تقسیم کار دو جنبه دارد. یکم، بین حرفه های متفاوت تقسیم کار وجود دارد. دوم، در تولید یک کالا تقسیم کار وجود دارد، در اینجا، اسمیت سوزن سازی را مثال می ‌زند که در آن عملیات به چند فعالیت جداگانه تقسیم شده است.
 
۱. در این گزیده، اسمیت استدلال میکند که بزرگ ترین بهبودها در نیروهای مولد کار نتیجه تقسیم کار بوده است، و صفحاتی را به توصیف این مطلب می پردازد که در صنعتی پیش پا افتاده مانند سوزن سازی چگونه تقسیم کار انجام می ‌شود. او به هجده عملیات مجزا از هم در این صنعت اشاره میکند و می ‌نویسد که تقسیم کار تولید فرد را از یک تا بیست سوزن در روز به حدود ۴۸۰۰ سوزن در روز افزایش می دهد. اسمیت از عوامل خاصی نام می ‌برد که سبب افزایش تولید می ‌شود: چیره دستی فزاینده ای که از تکرار کاری ساده ناشی می ‌شود؛ صرفه جویی در زمان که در هنگام دست به دست شدن کار از یکی به دیگری هدر می ‌شود؛ و اختراع ماشین های تخصصی که گمان می ‌رود این تقسیم کار بسته به آنها میدان میدهند.
 
۲. تأثیر این تقسیم کار بر دامنه و کیفیت کالاها حیرت انگیز است، و توصیف روی پورتر را از امکانات خرید به ‌یاد می آورد که طی سده‌ی نوزدهم رشد یافت. پیامد تقسیم کار جهانی این است که حتی «پیشه ور عادی یا کارگر روزمزد در کشوری متمدن و توسعه‌یافته» به گستره‌ی وسیعی از کالاهایی دسترسی دارد که محصول کار هزاران کارگر دیگر است. به این گونه، حتی یک کارگر عادی نیز تقسیم کار جهانی و گسترده را برای تأمین اجناس مصرفی اصلی خود امری بدیهی می داند. اسمیت استدلال میکند که نتیجهی تقسیم کار برای سطح زندگی کلی کارگر این است که اگرچه ممکن است تفاوت سبک زندگی کارگر با سبک زندگی ثروتمندان کشورش زیاد باشد، احتمالا کمتر از تفاوت بین سطح مادی زندگی او و سطح مادی زندگی فلان «شاه آفریقایی، ارباب مطلق زندگی و آزادی های ده هزار وحشی برهنه» است. پذیرش موجبات فرهنگی این مقایسه با «شاه آفریقایی» از جانب اسمیت به علاقه‌ی گستردهی آن زمان به تجربیات جوامع دیگر اشاره دارد. نکته ای که در اینجا باید مورد توجه قرار داد این است که اسمیت معتقد است که حتی کارگر روز مرد دون پایه هم نادانسته در تقسیم کار جهانی ذی نفع است.
 
٣. گستره‌ی اجرای عملی این تقسیم کار در هر جامعه ای به گسترهی بازار وابسته است. مثلا یک باربر نمی تواند در یک دهکده شغلی بیابد و در خانه ها و دهکده های پرت و کوچک، هر دهقانی باید قصاب، نانوا و آبجوساز خانواده اش باشد.

اسمیت آن امکانات تولیدی را تشخیص می دهد که راه گشای حرکت به مراکز بزرگ تر شهری و بهبود حمل ونقل و ارتباطاتی شدند که در بخش دوم نشان داده شد. استدلال اسمیت هم چنین مهمات قدرتمندی را برای گشودن بازارها در سطوح منطقه ای و بین المللی در اختیار می گذارد، چرا که هر چه بازار بزرگ تر باشد امکانات برای افزایش تقسیم کار و ارتقاء بارآوری افزایش می ‌یابد.
 
دیدگاهی را در نوشته های اسمیت نشان می دهند که از تجارت بازار محور که در زمانهی او رایج بود دفاع میکند، و هم چنین نشانه ای از رویدادهای بعدی انقلاب صنعتی است. فرازهای مربوط به بازار رقابتی این را بدیهی می داند که هر فرد از دارایی خود برای منافع فردی خودش استفاده کند؛ در این مورد، اسمیت کاملا از رهیافت عمومی سده‌ی هجدهم پیروی میکند و اهمیت چشمگیری برای حق فرد در استفاده از دارایی شخصی خود قائل است. در حقیقت، از نظر اسمیت، یکی از برتری های اجتماعی جامعه‌ ی تجاری این است که استقرار مناسبات پولی به جای مناسبات قدیمی ‌تر بندگی و وابستگی، به آزادی بیشتر برای همگان، از جمله درجه بندی کمتر جامعه، انجامید؛ اما توجه داشته باشید که این استقلال بر پایهی منافع شخصی ای استوار بود که عمومیت یافته بود.
 

منافع شخصی

اسمیت در ثروت ملل منافع شخصی را در بستر نیاز به پس انداز و افزایش دست مایه‌ی سرمایه برای گسترش تولید مورد بحث قرار می دهد. همچنین او بحث خود درباره‌ی  جاه طلبی و منافع شخصی را در بستر شرحی از فلسفه‌ی اخلاق انجام می دهد که در کتاب نظریه‌ی احساسات اخلاقی آمده است، کتابی که در ۱۷۵۹ انتشار یافت اما کمی پیش از مرگش در سال ۱۷۹۰ به طور گسترده در آن تجدیدنظر کرد. در ثروت ملل، منافع شخصی به صورتی محدودتر، از لحاظ اثرات اقتصادی آن، مورد بحث قرار گرفته است. گزیدهی «ث»، سومین و آخرین گزیده از نوشته  های آدام اسمیت، از کتاب نظریه‌ی احساسات اخلاقی او انتخاب شده است که در آن اسمیت به بحث دربارهی جاه طلبی و خواست «بهبود وضعیت ما» می پردازد.
 
در این گزیده اسمیت استدلال میکند که جاه طلبی متکی بر این خواست فرد است که دیگران او را تأیید کنند. اسمیت در ادامه می گوید که، نه آسودگی، بلکه خودبینی است که مردم را وامی دارد تا خواستار بهتر شدن وضعیت زندگی خود شوند. اسمیت می گوید: «به چشم آمدن، مورد توجه قرار گرفتن و با هم دردی، خرسندی و تأیید دیگران مواجه بودن، همگی امتیازاتی هستند که می ‌توانیم بگوییم از آن نشأت می گیرند. خودبینی یا لذت طلبی، و نه آسودگی، است که ما را جلب میکند». استدلال اسمیت این است که آنچه مردم را جلب میکند کسب ثروت یا تجملات به خاطر کسب ثروت یا تجملات نیست، بلکه تأثیراتی است که تملک این اقلام بر سایر مردم می گذارد.
 
منبع: درآمدی بر فهم جامعه‌ی مدرن، کتاب یکم: صورت‌بندی‌های مدرنیته، استوارت هال و برم گیبن، مترجمان: محمود متحد، عباس مخبر، حسن مرتضوی، مهران مهاجر و محمد نبوی، صص217-214، نشر آگه، تهران، چاپ چهارم، 1397