بررسی توان دگرآسیبی چاودار و گندم بر جوانه زنی
بررسی توان دگرآسیبی چاودار و گندم بر جوانه زنی
tiبررسی توان دگرآسیبی چاودار و گندم بر جوانه زنی و رشد اولیه علف های هرزسلمه تره (Chenopodium album) و تاج ریزی (Solanum nigrum)tle
نويسنده: امید یونسی*، فرزاد شریف زاده**، فرهاد فتاحی*** و بهمن پیروزی*
چکیده
مقدمه
در بسیاری از ارقام گیاهان زراعی که هم اکنون کشت می گردند خاصیت آللوپاتیک طی مراحل گزینش اصلاحی برای عملکرد بالا و سرعت رشد بالا کمرنگ گردیده است. بنابراین شناسایی ارقام با فعالیت آللوپاتیکی بالا می تواند گامی در جهت حل مشکلات یاد شده در زمینه کنترل علف های هرز باشد. چاودار و گندم گیاهاین زراعی و با توانمندی آللوپاتیک بوده و حضور مواد آللوکیمیکال در اندام هوایی و زیرزمینی آنها به اثبات رسیده است (9، 10، 11). این گیاهان بصورت پاییزه و در تناوب با محصولاتی همچون ذرت و سویا و دیگر محصولات بهاره کشت میگردند. در شرایط مزرعه ای و بعد از برداشت محصولات چاودار و گندم بقایای گیاهی در سطح مزرعه باقی مانده و ترکیبات آللوپاتیک ناشی از تجزیه و آبشویی آنها می تواند در جلوگیری و یا تاخیر جوانه زنی و رشد اولیه علف های هرز نقش مهمی را ایفا نموده و در نتیجه موجب کاهش تراکم علف های هرز در محصولات بعدی و خسارات ناشی از آن گردند. در زمین هائی که ذرت، سویا و دیگر محصولات بهاره کشت می گردد، گیاهان مختلفی که برای این گیاهان علف هرز محسوب می گردند رشد کرده و برای ادامه زندگی خود از آب، مواد غذایی و سایر عوامل موجود استفاده می نمایند و منجر به افت کمیت و کیفیت محصولات خواهند شد. علف های هرز سلمه تره و تاج ریزی به عنوان علف های هرز رایج در این مزارع شناخته می شوند. با توجه به مطالب مذکور و این مسئله که لزوم شناسایی امکان وجود پتانسیل آللوپاتیک گیاهان زراعی و تعیین چگونگی تاثیر آنها بر رشد و نمو ضروری به نظر می رسد.
هدف از تحقیق حاضر بررسی اثرات آللوپاتیک عصاره آبی بقایای گیاهان گندم و چاودار بر پارامترهای رشد و جوانه زنی علف های هرز مذکور به عنوان گونه های رایج در این مزارع می باشد.
مواد و روش ها
1- درصد جوانه زنی (تعداد گیاهچه های نرمال در پایان دوره جوانه زنی استاندارد)
2- سرعت جوانه زنی که با استفاده از اطلاعات مربوط به بذور جوانه زده در طول دوره جوانه زنی و فرمول ماگویر (15) استفاده گردید.
تجزیه تحلیل داده های حاصل از اندازه گیری صفات با استفاده از نرم افزار MSTATC انجام گردید. قبل از انجام تجزیه واریانس داد ها فرض نرمال بودن آنها بررسی شد. برای نرمال بودن داده ها از نرم افزار MINTAB استفاده گردید.
مقایسه میانگین هر صفت به کمک آزمون چند دامنه ای دانکن در سطح احتمال 5% انجام شد. نمودارهای مربوطه نیز با استفاده از نرم افزار Excel رسم گردید.
نتایج و بحث
درصد جوانی زنی و سرعت جوانه زنی
در حالی که سرعت جوانه زنی بذور تاج ریزی درغظت های پایین به میزان قابل توجهی کاهش یافت (شکل 3). با توجه به نتایج بدست آمده به نظر می رسد کاهش سرعت جوانه زنی تحت تاثیرمواد آللوپاتیک موجود در بقایای گیاهی می تواند به عنوان فاکتوری موثر در کاهش قدرت رقابت علف های هرز با محصولات بعدی و در نتیجه کاهش میزان استقرار اولیه آنها مطرح گردد.
غلظت های پایین عصاره آبی اختلاف معنی داری میان چاودار و گندم به لحاظ درصد جوانه زنی گونه های مورد ارزیابی نشان نداد (شکل 4). لیکن به کارگیری غلظت های پایین عصاره آبی چاودار موجب کاهش معنی دار سرعت جوانه زنی گونه های مورد ارزیابی نسبت به غلظت های مشابه در گندم گردید (شکل 5). با افزایش غلظت عصاره آبی تفاوت موجود میان تیمارهای عصاره آبی گندم و چاودار افزایش یافت و به بالاترین میزان خود در 40% عصاره آبی رسید. این نتایج با نتایج حاصل از تحقیقات موجا و همکاران (16) مطابقت دارد. این محققین گزارش کردند که بقایای چاودار و آلوکیمیکال های آن در شرایط مزرعه ای می توانند بطور موثری تاج خروس را به مدت 4 تا 8 هفته بسته به شرایط آب و هوایی کنترل کنند. تفاوت در خصوصیات گیاهان زراعی را می توان به خصوصیات ژنتیکی و توانایی آنها در تولید مواد آللوپاتیک نسبت داد. همچنین شرایط اقلیمی، استرس و فاکتورهای نظیر سن گیاه، تغذیه گیاهی، نور و رطوبت می توانند در میزان تولید آللوکیمیکال ها موثر باشند.
در آزمایش های متعدد گزارش شده است که گونه های مختلف زراعی رفتارهای متفاوتی از خود نشان دادند و ترشحات آللوپاتیک از قسمت های مختلف یک گیاه دارای اثرات شبیه یا متفاوت بوده اند. به نظر می رسد اثرات مشاهده شده ناشی از فعالیت مواد آللوپاتیکی که غالباً به صورت تاخیر یا جلوگیری از جوانه زنی مشاهده می شوند ناشی از اثرات اولیه این مواد بر فرایندهای متابولیکی باشد. واکنش ها و فرایندهای همانند تقسیم سلولی، تولید هورمون ها، پایداری و نفوذپذیری غشاء، فتوسنتز و تنفس می توانند به عنوان هدف و نقطه اثر برای مواد آللوپاتیک مطرح باشند (1). بدین ترتیب می توان چنین نتیجه گیری کرد که مواد بازدارنده موجود در عصاره آبی چاودار و گندم باعث کاهش درصد جوانه زنی گیاهان مورد ارزیابی گردید و شدت این بازدارندگی با افزایش غلظت عصاره آبی افزایش یافته است. شایان ذکر است که مواد آللوپاتیک موجود در عصاره آبی همیشه عامل بازدارنده نبوده و در مواردی به ویژه در غلظت های پایین اثرات تحریک کنندگی نیز بر جوانه زنی گیاهان دارد. اودهیا و همکاران (17) افزایش درصد جوانه زنی نخود سیاه را تحت تاثیر عصاره حاصله از اندام های مختلف علف هرز داتوره (ریشه، ساقه، برگ، ساقه +برگ) گزارش کردند. در آزمایش دیگری که توسط اودهیا (18) انجام گرفت افزایش درصد جوانه زنی نخود سیاه متاثر از ترشحات حاصله از برگ علف های هرز موجود در مزرعه نخود سیاه (گاوپنبه، گل داودی، لانتانا و فرفیون) گزارش شد.
طول ریشه چه و ساقه چه
میانگین طول ریشه چه و طول ساقه چه گونه های مورد ارزیابی در غلظت 40% عصاره آبی از دیگر غلظت ها کمتر بود که نشان دهنده شدت اثر مواد آللوپاتیک در غلظت های بالای عصاره آبی می باشد. رشد ساقه چه در مقایسه با رشد ریشه چه تاثیر کمتری از مواد آللو کیمیکال پذیرفت و با افزایش غلظت عصاره آبی نسبت طول ریشه چه به ساقه چه کاهش یافت که بیانگر حساسیت رشد ریشه چه به مواد بازدارنده می باشد. تورک و همکاران (21) نیز گزارش کردند که با افزایش غلظت عصاره آبی اندام های مختلف خردل سیاه رشد ریشه چه نسبت به رشد ساقه چه عدس حساسیت بیشتری به ترکیبات آللوپاتیک داشت. رشد ریشه چه و ساقه چه در علف هرز سلمه تره نسبت به تاج ریزی حساسیت بیشتری را به مواد آللو کیمیکال نشان داد و کاهش معنی دار طول ساقه چه در غلظت های بالای عصاره آبی مشاهده گردید (شکل 6، 7).
در میان گیاهان زراعی مذکور چاودار اثر اللوپاتیک بیشتری را بر طول ریشه چه و ساقه چه گونه های مورد ارزیابی داشت و موجب کاهش صفات مورد ارزیابی به پایین ترین میزان خود گردید (شکل 8، 9). به کارگیری عصاره آبی گیاهان زراعی در غلظت های پایین تاثیر چندانی بر رشد ریشه چه و ساقه چه نداشت. لیکن با افزایش غلظت صفات مورد بررسی از یک روند کاهشی پیروی کرد. به نظر می رسد مواد بازدارنده موجود در عصاره آبی بقایای سورگوم از طریق تحت تاثیر قرار دادن مکانیسم های همانند تقسیم سلولی، ممانعت از عمل هورمون های همانند اسید جیبرلیک و ایندول اسید استیک، از رشد ریشه چه جلوگیری و مانع از طویل شدن آن می گردند (2).
بوکولوا (5) مشاهده کردکه سموم حاصل از سه گونه علف هرز Sanchus arvensis Cirium arvenis و Chenopodium، فعالیت میتوزی را در ریشه های گندم چاودار و شاهی کاهش می دهند. همچنین لاوری (15) در پژوهشی در این زمینه مشاهده کرد که کنگر صحرایی تقسیم میتوزی را در گیاهان مرتعی دیگر از جمله چاودار فستوکا و لولیوم کاهش می دهد. از دیدگاه زراعی به نظر می رسد که مدیریت علف های هرز از طریق فعالیت آللوپاتیک گیاهان زراعی می تواند به عنوان یک روش جایگزین و یا مکمل سایر روش های مدیریتی به سرعت گسترش یابد. امروزه با توجه به افزایش تمایل استفاده روش های شخم حفاظت شده و حفظ بقایای گیاهی در سطح خاک بویژه نقاطی که با کمبود آب و نزولات آسمانی مواجه هستند نقش این مواد آللوپاتیک در کنترل علف های هرز پر رنگ تر می گردد.
در روش کاشت بدون شخم و یا شخم حداقل که تقریباً تمامی بقایای گیاهی روی زمین باقی می ماند، سرعت و مقدار آزادسازی مواد آللوپاتیک تعیین کننده می باشد. در این راستا لزوم تحقیقات گسترده تر امری اجتناب ناپذیر است تا پتانسیل این مواد بر جوانه زنی و رشد گیاهان در شرایط مزرعه مورد ارزیابی قرار گیرد. همچنین جدا از اثرات این مواد بر علف های هرز تاثیر این آللوکمیکال ها بر ارگانیسم های غیر هدف و گیاهان زراعی در شرایط طبیعی و مزرعه ای مورد بررسی قرار گیرد.
منابع:
1- حجازی ا. 1379. آللوپاتی (خود مسمومی و دگر مسمومی). انتشارات دانشگاه تهران، صفحه 181.
2- زند ا.، ح. رحیمیان، ع. کوچکی، ج. خلقانی، س. موسوی و ک. رمضانی. 1383. اکولوژی علف های هرز. انتشارات جهاد دانشگاهی مشهد، صفحات 110 تا 123 .
3- غدیری ح. 1372. اصول و روش علم علف های هرز (ترجمه). انتشارات دانشگاه شیراز، صفحات 63 تا 70.
4- مظاهری د. 1377. زراعت مخلوط. انتشارات دانشگاه تهران، صفحه 83 تا 90.
پي نوشت :
*دانشجویان کارشنای ارشد زراعت دانشگاه تهران (نویسنده مسئول: Email:omid-younesi-57@yahoo.com
**استادیار دانشگاه تهران
***دانشجوی کارشناسی ارشد زراعت دانشگاه تربیت مدرس
/س
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}