اقتصاد از دیدگاه امام راحل (ره) به‌عنوان یکی از بخش‌های مهم زندگی انسان در کنار سایر مسائل و موضوعات از اهمیت خاصی برخوردار است. ایشان معتقد است که مجموعه قواعد اسلامی در مسائل اقتصادی‌ می‌بایست در کل پیکره‏‎ ‎‏اسلام به‌صورت یک مکتب منسجم ملاحظه شود و در مرحله بعد همه‌جانبه پیاده‏‎ ‎‏شود. ازجمله مهم‌ترین دستاورد پیاده‌سازی آموزه‌های اقتصادی اسلام، رفع مشکل فقر و جلوگیری از فاسدشدن یک عده به‌وسیله تصاحب ثروت است. ‏‎[1] و فقر ارمغان ظلم و استثمار و سودجویی یا تن‌پروری و تنبلی و فرهنگ غلط است.
 
ایشان در توصیه به مسئولین برای فقرزدایی‌ می‌فرماید: «مسئولین محترم کشور ایران علیرغم محاصر‌ات شدید اقتصادی و کمبود درآمدها، تمامی کوشش و تلاش خود را صرف فقرزدایی جامعه کرده‌اند و همه آرمان و آرزوهای ملت و دولت و مسؤولین کشور ماست که روزی فقر و تهیدستی در جامعه ما رخت بربندد و مردم عزیز و صبور و غیرتمند کشور از رفاه در زندگی مادی و معنوی برخوردار باشند.»[2]
 

رفاه و آرامش دستاورد اجرای اقتصاد اسلامی

حضرت امام (ره) پیاده‌سازی و اجرای اقتصاد اسلامی را برای همه خوب‌ می‌داند و معتقد است اجرای آموزه‌های اقتصاد‌اسلامی حتی برای اقلیت‌های مذهبی که در پناه کشور اسلامی زندگی‌ می‌کند، رفاه غیرقابل‌انتظاری که آن‌ها در خواب هم‌ نمی‌بینند، به دنبال دارد.[3]
 
ایشان در تعبیر دیگر مهم‌ترین مشخصه‌ی زندگی کاخ‌نشینی که خالی از معنویت و تنها متکی به ثروت است، نداشتن آرامش و وجود تزلزل در قلب‌ها‌ می‌داند و‌ می‌فرماید: «گمان نکنید که کاخ‌نشین‌ها بسیار مرفه هستند، آن‌ها دل‌هایشان لبریز از تزلزل است، آن‌ها قلب‌هایشان آرام نیست تزلزلی که در بین کاخ‌نشین‌ها هست در بین کوخ‌نشین‌ها نیست، آرامشی که این طبقه محروم دارند، آن طبقه‌ای که به خیال خودشان در آن بالاها هستند ندارند.»[4]
 

نسبت مادیات و رفاه با معنویات

از دیدگاه امام راحل (ره) اسلام مادیات را در پناه معنویات قبول دارد[5] و مادیات را تابع‏‎ ‎‏معنویات و در خدمت تحقق اهداف معنوی قرار‌ می‌دهد. آنچه در اقتصاد متعارف امروز به آن توجه نشده است.

ایشان در مقام اولویت دادن بین رفاه و زرق‌وبرق دنیا و معنویت، تقویت معنویت را توصیه‌ می‌کند و‌ می‌فرماید: «توجه به زرق‌وبرق دنیا انسان را از آن احساس انسانی‌اش‌ می‌برد، یک حیوان است در بین مردم راه‌ می‌رود. کوشش کنید معنویت را تقویت کنید در بین این ملت».[6]

در تعبیر دیگری استقلال، آزادی و شرافت را مقدم بر رفاه ظاهری‌ می‌داند و‌ می‌فرماید: اگر ما تسلیم آمریکا و ابرقدرت‌ها‌ می‌شدیم، ممکن بود امنیت و رفاه ظاهری درست‌ می‌شد و قبرستان‌های ما پر از شهدای عزیز ما‌ نمی‌گردید، ولی مسلماً استقلال و آزادی و شرافتمان از بین‌ می‌رفت. آیا ما‌ می‌توانیم نوکر و اسیر آمریکا و دولت‌های کافر شویم تا بعضی چیزها ارزان شود؟[7]

همچنین در اهمیت آزادی و استقلال‌ می‌فرماید: «ما‌ می‌خواهیم زندگی فقیرانه داشته باشیم ولی آزاد و مستقل باشیم. ما این پیشرفت و تمدنی که دستمان پیش اجانب دراز باشد را‌ نمی‌خواهیم».[8]
 

شرافت بالاتر از رفاه ظاهری

حضرت امام (ره) به دست آوردن رفاه و مادیات اقتصادی را به بهای فروختن و نداشتن شرافت و آزادگی‌ نمی‌پذیرد و‌ می‌فرماید: «شکم و نان‌وآب میزان نیست، عمده شرافت انسانی است و شرافت به این نیست که انسان دستش را روی سینه بگذارد تا چند شاهی به او بدهند بلکه شرافت انسانی به این است که در مقابل زور بایستد.»[9]

همچنین ایشان رفاه منجر به تجمل که همراه با التقاط در مبانی فکری و عملی و مرفهین بی‌درد نفی‌ می‌کند و‌ می‌فرماید: «هنری زیبا و پاک است که کوبندۀ سرمایه‌داری مدرن و کمونیسم خون‌آشام و نابودکننده اسلام رفاه و تجمل، اسلام التقاط، اسلام سازش و فرومایگی، اسلام مرفهین بی‌درد و در یک کلمه اسلام آمریکایی باشد.»[10]
 

همگامی رشد اقتصادی با عدالت اجتماعی در اقتصاد

ازآنجایی‌که رشد و توسعه اقتصادی و عدالت دو مفهوم مهم و تحقق هر یک از آن‌ها از آرمان‌های‏‎ ‎‏بزرگ انسانی است.

حضرت امام در دیدگاه‌های خود به‌طور صریح ابعاد پیشرفت را فراتر‏‎ ‎‏از ابعاد صرفاً اقتصادی آن‌که رشد و توسعه اقتصادی است،‌ می‌دانند. ایشان به‌صراحت بیان‌ می‌دارند که به ‏‎رشد و ‎‏توسعه اعتقاددارند و همیشه خواهان رشد و توسعه اقتصادی کشور بوده‌اند. ازجمله در‏ پاسخ خبرنگاری که درباره دیدگاه حضرت امام نسبت به توسعه و مظاهر‏‎ ‎‏آن پرسش‌ می‌کند،‌ می‌فرمایند: ‏‏‏ «مدت پانزده سال است که من در اعلامیه‌ها و بیانیه‌هایم خطاب به‏‎ ‎‏مردم ایران مصراً خواستار رشد و توسعه اقتصادی و اجتماعی مملکتم‏‎ ‎بوده‌ام».[11]
 
 ایشان، مفهوم پیشرفت اقتصادی و اجتماعی را در توسعه‏‎ ‎‏مّد نظر دارند؛ اما درباره رشد و پیشرفت صرفاً مادی که منجر به رفاه مادی‌ می‌شود، ضمن پذیرش اصل‏‎ ‎‏پیشرفت، آن را هدف منحصربه‌فرد تلقی‌ نمی‌کنند بلکه رفتار عادلانه و برقراری عدالت اجتماعی را نیز از وظایف و اهداف دولت اسلامی‌ می‌داند. چنانکه در این خصوص ‌ می‌فرمایند: ‏ برنامۀ دولت اسلامی آن است که همۀ بشر به سعادت برسند و همه‏‎ ‎‏در کنار هم به‌طور سلامت و رفاه زندگی کنند. ... برنامۀ‏‎ ‎‏جمهوری اسلامی این است که یک دولتی به وجود بیاید که با همۀ قشرها‏‎ ‎‏به عدالت رفتار شود و امتیاز بین قشرها را ندهد مگر به امتیازات انسانی‏‎ ‎‏که خود آن‌ها دارند.[12]
 

نفی وابستگی اقتصادی

حضرت امام (ره) در نفی وابستگی اقتصادی‌ می‌فرماید: وابستگی اقتصادی‏‎ ‎‏مسئله‌ای است که وابستگی‌های بسیاری را به دنبال‌ می‌آورد... ما اگر‏‎ ‎‏اقتصاد خود را تابع خارج نماییم ممکن است روزی خارجی‌ها نخواهند‏‎ ‎‏به ما چیزی بدهند. وقتی‌که در ها را بستند ما باید تسلیم آن‌ها بشویم تا هر‏‎ ‎‏چه‌ می‌گویند عمل کنیم و این شایستۀ یک مملکت اسلامی نیست... برای‏‎ ‎‏مملکت اسلامی عار است که دستش را دراز کند طرف آمریکا... ما باید‏‎ ‎‏خودکفا بشویم... ما اگر مسامحه بکنیم و وابسته به خارج باشیم، این‏‎ ‎‏وابستگی اقتصادی به خارج قهراً وابستگی سیاسی‌ می‌آورد، قهراً‏‎ ‎‏وابستگی اجتماعی‌ می‌آورد و ما همان اسیرها خواهیم بود که بود و بر ما‏ همان‌ها حکومت خواهند کرد که کردند...[13]
 

اولویت کشاورزی در اقتصاد به هدف خودکفایی

حضرت امام (ره) از قبل انقلاب باسیاست‌های غلط رژیم شاه که منجر به وابستگی شدید اقتصادی کشور به خارج‌ می‌شد که به دنبال خود وابستگی سیاسی را نیز به ارمغان‌ می‌آورد، مخالفت‌ می‌کرد. ایشان ازاین‌جهت با اجرای اصلاحات ارضی که در عمل چیزی جز «تقسیم اراضی مالکیت‌های بزرگ» نبود، مخالفت‌ می‌کرد. زیرا هدف اصلی آن کاهش نفوذ سیاسی مالکین بزرگ و افزایش قدرت رژیم شاه بود و نتیجه‌ی آن افزایش آمار واردات محصولات کشاورزی ازجمله گندم به‌جای افزایش صادرات آن بود.
 
از دیدگاه حضرت امام (ره): «در هر‏‎ ‎‏کشوری کارگر و کشاورز، اساس آن کشور هستند. اساس اقتصادی کشور‏‎ ‎‏بسته به کارگر و کشاورز است».‏[14]

ایشان اولویت بخش کشاورزی را بر امر بازسازی صنعتی مهم و حیاتی‌ می‌داند و‌ می‌فرماید: «توجه به‏‎ ‎‏بازسازی مراکز صنعتی نباید کوچک‌ترین خللی بر ضرورت رسیدن به امر‏‎ ‎‏خودکفایی کشاورزی وارد آورد، بلکه اولویت و تقدم این امر باید محفوظ‏‎ ‎‏بماند...».[15]
 

پی‌نوشت:
[1] حضرت امام خمینی (س)، صحیفه امام دوره 22 جلدی، ج 5، ص 282-283.
[2] صحیفه امام، ج 20، ص 129
[3] صحیفه امام، ج 11، ص 23
[4] صحیفه امام، ج 14، ص 166
[5] صحیفه امام، ج 9، ص 72.
[6] صحیفه امام، ج 17، ص 218.
[7] صحیفه امام، ج 17، ص 51
[8] صحیفه امام، ج 15، ص 209
[9] صحیفه امام، ج 18، ص 112
[10] صحیفه امام، ج 21، ص 45
[11] صحیفه امام، ج 3، ص 368.
[12] صحیفه امام، ج 9، ص 72.
[13] صحیفه امام، ج 11، ص 443
[14] صحیفه امام، ج 21، ص 157
[15] صحیفه امام، ج 21، ص 157