23 دی 1388 / 27 محرم 1431 / 13 ژانویه 2010

درپي وقوع تظاهرات و راهپيمايي درشهرهاي قزوين و سيرجان زدوخورد شديدي ميان نظاميان شاه و مردم درگرفت و عده‎اي ازمردم مسلمان و انقلابي شهيد يا مجروح شدند. نظيراين راهپيمايي درشهرهاي ديگرنيزبرپا شد و درنهايت به اخراج كاركنان خارجي ازشركتها و بسته شدن بسياري ازكارخانه‎هاي خارجي انجاميد. همچنين درهمين روز صدها هزارنفرازدانشجويان دانشگاه تهران به همراهي جمعي ازمردم كه درمحوطه دانشگاه تهران اجتماع كرده بودند با سردادن شعارهايي مخالفت خود را با شاه و دولت بختياراعلام كردند و بازگشت امام خميني را به كشور، خواستارشدند. اين اجتماع عظيم زماني تشكيل شد كه مأموران رژيم طاغوت محدوده دانشگاه را محاصره كرده بودند. دراين روزحضرت امام خميني(رحمت الله علیه) با فرستادن پيامي ضمن هشداربه مردم و تأكيد برلزوم هوشياري آنان مقابل خائنان و اشرار، ملت ايران را ازتوطئه‎ها و شايعات تفرقه افكنانه ايادي رژيم آگاه كردند. حضرت امام دربخشي ازپيام خويش فرمودند: «من به ملت شريف و جميع جناحهاي نظامي و انتظامي به حكم تكليف الهي و ملي هشدارمي‎دهم كه با بيداري و شجاعت اخلاقي يكي ديگرازآخرين توطئه‎ها را خنثي كنيد».
عمليات كربلاي 6با رمز يا فاطمةُ الزهرا(سلام الله علیها) درشمال سومارآغاز شد. اين عمليات را نيروي زميني ارتش جمهوري اسلامي ايران به منظور آزادسازي ارتفاعات شمال سومارانجام داد. شماركشته شدگان و مجروحان دشمن درعمليات كربلاي 6 بيش از3000تن ذكرشد.
پس از كشتار خونين 13 آبان 57 تهران، محمدرضا پهلوي رسماً شنيدن صداي انقلاب ملت ايران را اعتراف كرد. در اين حال بود كه در حقيقت شمارش معكوس سقوط رژيم پهلوي آغاز شد. شاه ايران كه توان مقاومت در مقابل امواج خروشان انقلاب اسلامي را نداشت، تني چند از مهره‏هاي سياسي مورد اعتماد خود را مأمور تشكيل شوراي سلطنت كرد تا به تصوّر خود، امواج اعتراض‏هاي مردمي را فرو بنشاند. اين شورا قرار بود مقدمات انتقال قدرت را از شاه به فرزندش فراهم كند و بدين ترتيب، ملت مسلمان و مبارز ايران را به ادامه حيات رژيم ستمشاهي، متقاعد سازد. هر چند هدف اصلي محمدرضا از تشكيل اين شورا، خروج از ايران و در نتيجه جان سالم به در بردن بود. اما مردم آگاه ايران، با تجمع در خيابان‏ها، ضمن مخالفت با اين اقدام، حمايت خود را از حضرت امام خميني اعلام كردند. حضرت امام در همين روز در پاريس اعلام نمودند كه به زودي يك دولت جديد انقلابي تشكيل خواهند داد. پس از انتشار اين خبر، سيد جلال‏الدين تهراني، براي ديدار با امام، راهي فرانسه شد. امام دو شرط براي پذيرفتن وي معين كردند: استعفاي او از رياست شوراي سلطنت و اعلامِ غيرقانوني بودن اين شورا از جانب او. سرانجام رييس شوراي سلطنت در اول بهمن از سمت خود استعفا داد و شوراي سلطنت بدون هيچ اقدامي در راستاي اهداف شاه پس از فعاليتي يك هفته‏اي، عملاً منحل شد.
در جريان برگزاري تظاهرات و راهپيمايي در چندين شهر ايران، درگيري شديدي ميان مأموران رژيم پهلوي و مردم درگرفت و عده‏اي از مردم مبارز، شهيد يا مجروح شدند. همچنين در همين روز، دانشجويان و مردم تهران كه در گردهمايي بزرگ خود در دانشگاه تهران اجتماع كرده بودند، مخالفت خود را با رژيم شاه اعلام كردند و مُصرّانه، خواستار بازگشت حضرت امام خميني(رحمت الله علیه) از پاريس به ايران شدند. اين حركت دانشجويان در حالي صورت گرفت كه محدوده دانشگاه، توسط سربازان مسلح و نيروهاي نظامي محاصره شده بود. پس از اين تظاهرات گسترده، حضرت امام، در پيامي، ضمن فرا خواندن مردم به هوشياري، ملت ايران را از وقوع توطئه‏ها و شايعات تفرقه افكنانه از سوي ايادي رژيم، آگاه كردند.
با آغاز جنگ تحميلي عراق عليه جمهوري اسلامي ايران در 31 شهريور 1359ش، رژيم بعث بارها با استفاده از سلاح‏هاي ميكربي، شيميايي و كشتار جمعي، قوانين و مقررات بين‏المللي را نقض نمود. ناكامي ارتشِ تا دندان مسلح عراق در تأمين اهداف سردمداران رژيم بعثي، فرماندهان اين ارتش را بر آن داشت تا پس از مشورت با كارشناسان عالي‏رتبه دولت‏هاي استكباري به خصوص كارشناسان شيميايي شوروي سابق، استفاده از سلاح‏هاي شيميايي را نيز در كنار ديگر سلاح‏هاي جنگي و مرگبار خويش مورد توجه قرار دهند. سابقه اولين حمله ثبت شده شيميايي عراق به 23 دي ماه 1359 ش باز مي‏گردد كه نيروهاي ايراني را در پنجاه كيلومتري غرب ايلام، با گلوله شيميايي، مورد حمله قرار داد و شماري را مصدوم كرد. از آن پس، عراق به استفاده از اين سلاح ادامه داد. با ادامه اين روند، ايران طي نامه‏هاي متعدد رسمي به دبير كل سازمان ملل، با اعلام كاربرد سلاح‏هاي شيميايي توسط عراق، تقاضاي اعزام گروه كارشناسي براي بررسي موضوع نمود. هرچند دبير كل اين موضوع را به شوراي امنيت ارجاع داد و گروه كارشناسي پس از سفر به ايران اين حملات را تأييد كرده و عراق را محكوم نمودند، با اين حال، اولاً شوراي امنيت عكس‏العمل مناسب و كافي در برابر اين نقض مقررات بين‏المللي نشان نداد و بدين وسيله، راه را بر تكرار اين جنايت بازگذاشت. در ثاني، از كشورِ به كارگيرنده سلاح‏هاي شيميايي نامي نبرد و موضوع را با كل مسأله جنگ مرتبط ساخت. در نتيجه عدم اقدام فوري و جهاني سازمان ملل متحد، رژيم عراق از آن پس، بارها نيروهاي ايراني را مورد حمله شيميايي قرار داد كه به شهيد و مجروح شدن ده‏ها هزار نفر انجاميد و با گذشت سال‏ها از پايان جنگ، اثرات اين سلاح‏هاي كشنده، هنوز قرباني مي‏گيرند.
لشكر شام به سر كردگي « حصين بن نمير» وارد شهر مكه شد. اين لشكر قبل از ورود به اين شهر مقدس در كوههاي اطراف آن كه مشرف به خانه ها و مسجد الحرام بوداجتماع كرد وبا تعبيه وسايل جنگي در اين روز به شهر حمله كردند بر اثر اين حملات بنا ي خانه مقدس كعبه دچار آتش سوزي شد و خسارتهاي در خور توجهي به آن واردآمد ، ودر همين اثنا با انتشار خبر مرگ يزيد ، ابن نمير جنگ را رها كرد و به جانب شام بازگشت . هدف اصلي يزيد از اين حمله سركوبي ابن زبير و ديگر كساني بودكه به بيعت با او حاضر نشدند.
« آيت الله حاج مولا علي كني» از فقيهان و مجتهدان بزرگ شيعه در تهران در گذشت . اين عالم برجستهه بيشتر مراتب علمي و دانش ديني خود را نزد شيخ مرتضي انصاري كسب كرد ودر پي سالها تحقيق و مطالعه جدي و عميق در حوزه عراق بدرجه اجتهاد رسيد . آيت الله كني از روحانيون پر نفوذ بود و شاها ن قاجار بويژه ناصرالدين شاه از او هراس بسيار داشتند . وي در كنار آيت الله ميرزاي شيرازي مجاهد بزرگ كه زعامت ورهبري شيعيان رادر سامراءبه عهده داشت سرپرست شيعيان تهران را نيز به عهده دار بود . كتب توضيح المقال در علم رجال رسائلي را در طهارت ، شهادت، قضا ، عبادت، و تحقيقاتي در مسايل فقهي از آثار آيت الله كني است.
ابوالحسن علي بن اسماعيل بن سيده اندلسي، از علماي مسلمان اندلس و لغت‏شناسي بزرگ به شمار مي‏رفت. وي قوه‏ي حافظه‏اي قوي داشت و همانند پدرش از نعمت بينايي محروم بود.
نادرقلي افشار كه بر اثر رشادت‏هاي خود در يكي از مناطق خراسان به قدرت رسيده بود، پس از حمله‏ي افغان‏ها به اصفهان، به ياري شاه طهماسب صفوي رفت و افغان‏ها را شكست داد. سپس سفيري به دولت عثماني فرستاد و تخليه‏ي نواحي اشغالي آذربايجان را خواستار شد. عثمانيان اهميتي به سفيرِ نادر نداده و در اشغال آذربايجان اصرار داشتند. بنابراين نادر به كمك قبيله‏ي خود در 27 محرم 1143 ق وارد تبريز گرديد و آن جا را به تصرف خود درآورد.
الكساندرپاپوف فيزيكدان روسي و مخترع ضبط صوت درگذشت. اين محقق روسي درپايان تحصيلات خود به مطالعه و تحقيق پرداخت و سرانجام درسال1895ميلادي ضبط صوت ساخت خود را آزمايش كرد و با موفقيت دراين آزمايش دستگاه اختراعي خود را به مردم روسيه و سپس مردم جهان عرضه كرد. ضبط صوتي كه پاپوف اختراع كرد ديگر محققان تكميل كردند.
در زمان جنگ جهاني دوم كنفرانس تاريخي متفقين درلندن برگزارشد. كنفرانس لندن به پيشنهاد چرچيل نخست وزيروقت انگلستان برگزارشد و هدف او ازتشكيل اين كنفرانس نزديك كردن سياستهاي مختلف سران كشورهاي اروپايي براي مبارزه با دو قدرت آلمان و ايتاليا بود. دركنفرانس لندن سران كشورهاي هلند، بلژيك، لوكزامبورك، فرانسه، يونان، نروژ، دانمارك، بلغارستان، چك و اسلواكي و يوگسلاوي سابق حضورداشتند.
بارتولو ميو دياز دريانورد و كاشف پرتغالي در سيزدهم ژانويه 1450م در پرتغال به دنيا آمد. به سبب استقبال فراوان جوانان آن زمان از نيروي دريايى، او نيز كه اجدادش دريانورد بودند به اين كار پرداخت و پس از سالياني به مقام ناخدايى رسيد. دياز از آن زمان سفرهاي دريايى فراواني انجام داد، هرچند اين سفرها مقدمه‏اي براي حضور استعمار پرتغال در نقاط مختلف جهان را فراهم مي‏كرد. وي در يكي از اين سفرها، كه از 14 فوريه 1487م آغاز شد، قصد داشت تا با دور زدن قاره افريقا راهي را به طرف هندوستان بيابد. به اين منظور، دياز پس از پيمودنِ اقيانوس اطلس به سوي جنوب، در 28 اوت سال 1488م دماغه اميدنيك را در جنوبي‏ترين قسمت از قاره افريقا كشف كرد. دياز پس از اين كشف به شهرت فراوان رسيد و سرانجام در 27 ژوئيه 1500م در 50 سالگي درگذشت.
جورج فاكس، صلح‏طلب انگليسي در ماه ژوئيه سال 1624م در انگلستان به دنيا آمد و از كودكي به كار پرداخت. اما در نوزده سالگي دست از كار كشيد و در جستجوي حقيقت، سر به بيابان نهاد. وي پس از چهار سال سرگرداني و تفكر، به اعتقاد خودش، چاره ناخوشي‏هاي جهان را كشف كرد و دريافت كه اين ناخوشي‏ها سه علت اصلي دارد: نخست آنكه ملل مسيحي از معناي واقعي تعليمات مسيح(علیه السّلام) بويى نبرده‏اند. دوم آن‏كه شبانانِ اجتماع، متعدي‏تر و ستمكارتر از آن هستند كه بايد باشند و رمه خلق، فروتن‏تر و خاضع‏تر از آن است كه بايد باشد. سوم آن‏كه كشتار و خون‏ريزي و جنگ‏هاي غيرانساني، بشريت را به نابودي مي‏كشاند. از اين رو، فاكس براي خويشتن جامه‏اي چرمين و كلاهي پهن و لبه‏دار درست كرد تا از گزند باد و باران و برف در امان بماند و براي تعليم راه صلح به دنياي ديوانه جنگ، به سفري كه تمام عمر طول كشيد رفت. وي طي اين سفر، جهاد بي‏خون‏ريزي خود را براي برگرداندن مسيحيان به مسيحيت آغاز كرد و هزاران نفر را تحت عنوان ارتش صلح به گرد خود جمع نمود. اينان خود را فرزندان نور يا انجمن دوستان مي‏خواندند و بعدها به كويْكِر يا لرزانندگان لقب يافتند زيرا دشمنانشان را به لرزه افكندند. اين گروه طرفدار مقاومت جدي در برابر هرگونه بدي بودند و از زندان و مرگ وحشتي نداشتند. بيشتر عمر فاكس به وعظ يا در زندان گذشت و حاكمان جور براي كنترل كردن او، وي را به زندان مي‏انداختند. عقيده فلسفي فاكس و افكار ديني او، بر پايه ايمانش به دوستي، استوار بود. فاكس كوشيد تا آن آرامش اصلي را كه در قلب زندگي پراغتشاش هر انسان نهفته است به مردم بشناساند. هنگامي كه فاكس بر بستر مرگ افتاده بود، پيام دوستي و صلح خود را در تعليماتي كه به پيروانش داد اين طور خلاصه كرد: دين صلح را ميان برادران خود در هر جا كه هستند انتشار دهيد. به آنان تعليم دهيد كه در همه جهان يك قبله بيش نيست و آن دل آدمي است. در اينجاست، نه در آسمان و نه در زمين، كه شما خانه مقدس خدا را مي‏بينيد. خدا در دل هر انساني جاي دارد، زيرا در ترازوي رحمت الهي، همه آدميان يك وزن دارند. جورج‏فاكس پس از سال‏ها مبارزه براي صلح جهاني سرانجام در سيزدهم ژانويه 1691م در شصت‏وهفت سالگي درگذشت.
الكساندر پاولوف دانشمند و مخترع روسي در 16 مارس 1855م در روسيه به دنيا آمد. وي پس از طي تحصيلات خود، در رشته فيزيك فارغ‏التحصيل شد و به تدريس پرداخت. پاولوف در كنار تدريس، به تحقيق و مطالعه براي ساخت دستگاهي پرداخت كه بتواند صدا را ضبط و پخش كند. پاولوف در 7 مه 1895م موفق به اختراع چنين دستگاهي شد كه ضبط صوت نام گرفت. پاولوف سرانجام در 13 ژانويه 1906م در 51 سالگي درگذشت.
پس از پيروزي جبهه نجات اسلامي الجزاير در انتخابات و استعفاي شاذلي بن جديد رئيس جمهور وقت، شوراي عالي حكومتي در 11 ژانويه 1992م توسط نظاميان تشكيل شد. اين جابجايي قدرت، امنيت را به الجزاير باز نگرداند و با قدرت گرفتن نظاميان، كشور دچار موجي از تشنج و ناآرامي گرديد. رياست شوراي عالي حكومتي كه در 13 ژانويه 1992م، زمام امور را به دست گرفت. محمّد بوضياف بود و او در مدت كوتاه رياست جمهوري خود، انتخابات پارلماني سال 1991م را كه جبهه نجات اسلامي در آن پيروز شده بود، باطل اعلام كرد. اين امر، دامنه اختلافات بين دولت و اسلام‏گرايان را هرچه بيشتر گسترش داد و زد و خوردهاي خياباني را شدت بخشيد. در اين ميان بوضياف در مهار بحران الجزاير توفيقي كسب نكرد و همين موضوع باعث شد تا بحران سياسي در الجزاير به خشونت بگرايد. با اين حال، بوضياف پس از كمتر از شش ماه حكومت سرانجام در 29 ژوئن 1992م توسط يكي از محافظانش ترور شد و به قتل رسيد.