نقش امام خميني قدس سره در احياي انديشه ي انتظار






اشاره :

اعتقاد به وجود حضرت مهدي عجل الله تعالي فرجه شريف و ظهور او براي اصلاح زمين و گسترش عدالت در پهناي آن، نوراني ترين نقطه ي اميد بندگان صالح خدا است؛ و چنين امر مهمي بي التزام عملي به « انتظار فرج» تأثير بايسته ي خويش را در زندگي فردي و اجتماعي مسلمانان نخواهد داشت.
از مصيبت هاي عظيم عصر غيبت اين است که اگر چه مردمان اين زمان، معاصر آن عزيز الهي اند، اما از حکومت عدل جهاني او و هدايت ها و ارشادهاي پيوسته و مستقيم او ( در اثر عواملي که تمامي آن ها به خود آنان راجع است ) محروم اند. در پي همين محروميت اسفبار و جانکاه، بسياري از حقايق دين مخفي مانده و برخي نيز در اثر دسايس و نيرنگ هاي شياطين و دست هاي پيدا و پنهان دشمنان دين چهره ي ناب و اصلي خود را در پس غبار خرافه ، يا سوء فهم و تحريف عده اي جاهل و مغرض پنهان کرده است، و از اين راه امت بزرگ اسلامي گرفتار خسارت ها و صدمه هاي فراوان گشته و قدرت جهاد و مبارزه در جهت حرکت به سوي هدف هاي بلند و متعالي ، از او سلب گرديده است .
در اين ميان تنها عالمان دين ؛ بنا بر تعيين و تأييد امامان معصوم عليهم السلام؛ به ويژه حضرت مهدي عجل الله تعالي فرجه شريف ، قلعه بانان و حافظان ميراث انبيا هستند، (1) که با تحمل رنج فراون و طاقت شکن و شنيدن زخم زبان ها و کشيدن مرارت ها به غبار روبي و زدودن لکه هاي تحريف و سوء فهم هاي جاهلانه از چهره ي پر فروغ مفاهيم بلند ديني قيام نموده ، تا آثار دسيسه هاي نيرنگ بازان و بدعت مبدعان را کنار زده و مردم را در مسير هدايت الهي قرار دهند. (2)
از ميان ابر مردان عرصه ي علم و تقوا و جهاد، امام خميني قدس سره نمود و جلوه اي برجسته دارد. کاري که خداوند به دست او عملي کرد به وسيله ي ديگران محقق نگشت و توفيقي که در اين جهت نصيب او گرديد، براي غير او پيش نيامد.
او با شجاعت و شهامتي بي بديل و کم نظير به دو کار اساسي و متعالي اقدام نمود، که تا حدود زيادي به ثمر نشست. قيام براي زدودن خرافه و کج فهمي از چهره ي دين و مفاهيم آن، که از سوي استکبار جهاني و سياست هاي شيطاني آن ها و نيز مقدس نماهاي بي مزد استعمار تحميل شده بود، و ديگري تلاش در جهت ايجاد حکومت اسلامي و اجراي احکام دين که هر يک از ديگري مشکل تر بود.

انتظار از نگاه حضرت امام خميني قدس سره

رهبر کبير انقلاب اسلامي در بيانات خود برداشت هاي متفاوت از موضوع « انتظار فرج » را دسته بندي و مورد نقد و بررسي قرار مي داد:
1. ديدگاه کساني که تکليف مردم درزمان غيبت را تنها دعا براي تعجيل فرج حضرت حجت عجل الله تعالي فرجه شريف مي دانند:
« بعضي ها انتظار فرج را به اين مي دانند که در مسجد، درحسينيه، در منزل بنشينند و دعا کنند و فرج امام زمان عجل الله تعالي فرجه شريف را از خدا بخواهند. اين ها مردم صالحي هستند که يک همچون اعتقادي دارند، بلکه بعضي از آن ها را که من سابقا مي شناختم بسيار مرد صالحي بود، يک اسبي هم خريده بود، يک شمشيري هم داشت و منتظر حضرت صاحب عليه السلام بود. اين ها به تکاليف شرعي خودشان هم عمل مي کردند و نهي از منکر هم مي کردند و امر به معروف هم مي کردند، لکن همين ، ديگر غير از اين کاري ازشان نمي آمد و فکر اين هم که يک کاري بکنند، نبودند » . (3)
2. اين دسته مشابه گروه اول هستند، با اين تفاوت که اين ها به کلي وظيفه ي هر فرد مسلمان را در قبال جامعه به فراموشي سپرده وحتي از امر به معروف و نهي از منکر هم غافلند :
« يک دسته ي ديگري بودند که انتظار فرج را مي گفتند اين است، که ما کار نداشته باشيم به اين که درجهان چه مي گذرد، بر ملت ها چه مي گذرد ، بر ملت ما چه مي گذرد، به اين چيزها ما کار نداشته باشيم، ما تکليف هاي خودمان را عمل مي کنيم، براي جلوگيري از اين امور هم خود حضرت بيايند ان شاء الله درست مي کنند. ديگر ما تکليفي نداريم، تکليف ما همين است که دعا کنيم ايشان بيايند و کاري به کار آن چه در دنيا مي گذرد، يا در مملکت خودمان مي گذرد نداشته باشيم. اين ها هم يک دسته اي ، مردمي بودند که صالح بودند » . (4)
امام راحل در ادامه بياناتشان به نقد و بررسي دو ديدگاه ياد شده پرداخته و مي فرمايند:
« ما اگر دستمان مي رسيد، قدرت داشتيم ، بايد برويم تمام ظلم ها و جورها را از عالم برداريم ، تکليف شرعي ما است؛ منتها ما نمي توانيم، اين که هست ، اين است که حضرت عالم را پر مي کند از عدالت ، نه [ اين که ] شما دست برداريد از اين تکليفتان ، نه اين که شما ديگر تکليف نداريد ». (5)
3. سومين برداشت از مفهوم انتظار فرج را که حضرت امام قدس سره بدان اشاره مي فرمايد ؛ آن است ، که به استناد برخي روايات حضرت قائم عجل الله تعالي فرجه شريف زماني ظهور مي کنند که دنيا پر از فساد و تباهي شده باشد. به نظر آنان، نبايد در زمان غيبت با انحراف ها و مفاسدي که درجامعه وجود دارد، کاري داشته باشيم ، بلکه بايد جامعه را به حال خود بگذاريم تا به خودي خود زمينه ي ظهور حضرت فراهم شود:
« يک دسته اي مي گفتند که خوب ! بايد عالم پر معصيت بشود تا حضرت بيايد. ما بايد نهي از منکر نکنيم، امر به معروف هم نکنيم تا مردم هر کاري مي خواهند بکنند، گناهان زياد بشود که فرج نزديک بشود» .(6)
4. افراطي تر از برداشت ياد شده آن است ، که ما نه تنها نبايد جلوي معاصي و گناهان موجود در جامعه را بگيريم، بلکه بايد به آن ها دامن بزنيم تا زمينه ي ظهور حضرت حجت عجل الله تعالي فرجه شريف هر چه بيشتر فراهم شود:
« يک دسته اي از اين بالاتر بودند و مي گفتند : بايد دامن زد به گناه ها ، دعوت کرد مردم را به گناه ، تا دنيا پر از جور و ظلم شود و حضرت تشريف بياورند. اين هم يک دسته اي بودند ، که البته در بين اين دسته منحرف هايي هم بودند ، اشخاص ساده لوح هم بودند، منحرف هايي هم بودند که براي مقاصدي به اين دامن مي زدند » . (7)
حضرت امام قدس سره دو ديدگاه اخير را به شدت مورد انتقاد قرار داده و مي فرمايد :
« يعني خلاف ضرورت اسلام ، خلاف قرآن نيست اين معنا که ما ديگر معصيت بکنيم تا پيغمبر بيايد، حضرت صاحب بيايد ؟! حضرت صاحب که تشريف مي آورند ، براي چه مي آيند ؟! براي اينکه گسترش بدهند عدالت را ، براي اين که حکومت را تقويت کنند، براي اين که فساد را از بين ببرند. ما بر خلاف آيات شريفه قرآن دست از نهي منکر بر داريم، دست از امر به معروف برداريم و توسعه بدهيم گناهان را براي اينکه حضرت بيايند. حضرت بيايند چه بکنند ؟ حضرت مي آيند همين کارها را بکنند. الآن ديگر ما هيچ تکليفي نداريم ؟! ديگر بشر تکليفي ندارد ؟، بلکه تکليفش اين است که دعوت کند مردم را به فساد ؟ به حسب رأي اين جمعيت که بعضي هاشان بازيگرند و بعضي شان نادان، اين است که ما بايد بنشينيم دعا کنيم به صدام. هر کسي نفرين به صدام کند، خلاف امر کرده است ، براي اين که حضرت دير مي آيند...
ما بايد دعا گوي آمريکا باشيم و دعا گوي شوروي باشيم. و دعا گوي اذنابشان از قبيل صدام باشيم و امثال اين ها، تا اين که اين ها عالم را پر کنند از جور و ظلم ، حضرت تشريف بياورند. بعد حضرت تشريف بياورند چه کنند؟ حضرت بيايند که ظلم و جور را بردارند، همان کاري که ما مي کنيم و ما دعا مي کنيم که ظلم و جور باشد،حضرت مي خواهند همين را بردارند». (8)
5. آخرين ديدگاهي که حضرت امام قدس سره در بيانات خود بدان مي پردازند ؛ تصور کساني است ، که هر اقدامي را براي تشکيل حکومت در زمان غيبت، خلاف شرع دانسته و عقيده دارند که اين عمل با نصوص روايات مغاير است :
« يک دسته ي ديگري بودند که مي گفتند: هر حکومتي اگر در زمان غيبت محقق بشود، اين حکومت باطل است و برخلاف اسلام است. آن ها مغرور بودند. آن هايي که بازيگر نبودند، مغرور بودند به بعضي رواياتي که وارد شده است بر اين امر که هر علمي بلند شود قبل از ظهور حضرت ، آن علم ، علم باطل است. آن ها خيال کرده بودند که نه، هر حکومتي باشد، در صورتي که آن روايات [ اشاره دارد ] که هر کس علم بلند کند با علم مهدي ، به عنوان « مهدويت » بلند کند، [ باطل است ] . حالا ما فرض مي کنيم که يک همچو رواياتي باشد ، آيا معنايش اين نيست که ما تکليفمان ديگر ساقط است ؟».(9)
ايشان در ادامه کلامشان نتايج چنين ديدگاهي را بررسي کرده و مي فرمايد :
« اين که مي گويد حکومت لازم نيست؛ معنايش اين است که هرج و مرج باشد. اگر يک سال حکومت در يک مملکتي نباشد، نظام در يک مملکتي نباشد، آن طور فساد پر مي کند مملکت را که آن طرفش پيدا نيست. آن که مي گويد حکومت نباشد ؛ معنايش اين است که هرج و مرج بشود؛ همه ، هم را بکشند؛ همه به هم ظلم کنند براي اين که حضرت بيايد، حضرت بيايد چه کند ؟ براي اين که رفع کند اين را. اين يک آدم اگر سفيه نباشد، اگر مغرض نباشد، اگر دست سياست اين کار را نکرده باشد، که بازي بدهد ماها را که ما کار به آن ها نداشته باشيم، آن ها بيايند هر کاري که بخواهند انجام بدهند، اين بايد خيلي آدم نفهمي باشد ».(10)
و در ادامه نيز مي فرمايد :
« اين هايي که مي گويند که هر عَلمي بلند بشود و هر حکومتي ، خيال کردند که هر حکومتي باشد اين برخلاف انتظار فرج است ، اين ها نمي فهمند چي دارند مي گويند. اين ها تزريق کردند بهشان که اين حرف ها را بزنند، نمي دانند، دارند چي چي مي گويند، حکومت نبودن؛ يعني اين که همه ي مردم به جان هم بريزند، بکشند هم را، بزنند هم را از بين ببرند، بر خلاف نص آيات الهي رفتار بکنند. ما اگر فرض مي کرديم دويست تا روايت هم در اين باب داشتند، همه را به ديورا مي زديم براي اين که خلاف آيات قرآن است. اگر هر روايتي بيايد که نهي از منکر را بگويد نبايد کرد، اين را بايد به ديوار زد. اين گونه روايت قابل عمل نيست ، و اين نفهم ها نمي دانند دارند چي مي گويند » . (11)
حضرت امام در پايان ديدگاه خود را در باب مفهوم انتظار فرج به صراحت مطرح مي فرمايد :
« البته اين پر کردن دنيا را از عدالت، اين را ما نمي توانيم [ پر ] بکنيم ، اگر مي توانستيم مي کرديم، اما چون نمي توانيم بکنيم ايشان بايد بيايند. الان عالم پر از ظلم است ،شما يک نقطه هستيد در عالم ، عالم پر از ظلم است ، ما بتوانيم جلوي ظلم را بگيريم، بايد بگيريم، تکليفمان است. ضرورت اسلام و قرآن [ است ] ، تکليف ما کرده است که بايد برويم همه کار را بکنيم ، اما نمي توانيم بکنيم، چون نمي توانيم بکنيم بايد او بيايد تا بکند، اما ما بايد فراهم کنيم کار را. فراهم کردن اسباب اين است که کار را نزديک بکنيم، کار را همچو بکنيم که مهيا بشود عالم براي آمدن حضرت - سلام الله عليه - ». (12)
فرمايش امام راحل ياد آور اين حديث نبوي است که : « يخرج الناس من المشرق فيوطئون للمهدي سلطانه ؛ (13) مردمي از مشرق زمين به پا مي خيزند و زمينه را براي بر پايي حکومت مهدي آماده مي سازند».
آري انتظار در قاموس امام خميني قدس سره مفهومي جز آمادگي فردي و اجتماعي براي بر پايي دولت کريمه حضرت ولي عصر عجل الله تعالي فرجه شريف ندارد و اين همان است که در فرهنگ شيعي بدان اشاره شده و در روايات معصومين عليهم السلام از آن سخن به ميان آمده است.
اين جاست که هر پژوهشگر منصف بر نقش عظيم حضرت امام قدس سره در احياي انديشه انتظار اقرار نموده، که هيچ حرکتي در طول قرون گذشته به اندازه ي حرکت رهايي بخش امام راحل در زمينه سازي ظهور حضرت حجت تأثير نداشته است.

پي نوشت :

1. وسائل الشيعه ، ج 18، ص 101.
2. بحار الأنوار، ج 2، ص 92 و 93.
3. صحيفه امام ، ج 21، ص 113.
4. همان.
5. همان، ص 15.
6. همان، ص 14.
7. همان.
8. همان ، ص 14 و 15.
9. همان ، ص 14.
10. همان ، ص 15.
11. همان ، ص 16.
12. همان ، ص 16 و 17.
13. بحار الأنوار، ج 51، ص 87 و سنن ابن ماحه، ج 2، ح 4088 و منتخب الأثر في الامام الثاني عشر عجل الله تعالي فرجه شريف، ص 304.

منبع:اقتباس از مجموعه مقالات، ج 1، ص 292-288 و ج 2، ص 402