درباره تأثیر ویژه مادر در تربیت دختر و پسر بسیار گفته شده است اما کمتر در مورد تأثیر پدر در تربیت دختر تأکید شده است.

این تفکر غلط که مسئولیت تربیت دختر به طور کامل بر عهده مادر است و هر گونه آسیب تربیتی دختران متوجه مادر است موجب شده است که دختران بسیاری از فقدان اثر تربیتی پدر رنج ببرند.

پدری که تمام وقت خود را برای ایجاد یک زندگی مرفه به کار و کسب می پردازد و دغدغه ای نسبت به تربیت فرزندان به خصوص دختر خود ندارد از این نکته غافل شده است که جای خالی تربیتی خود را به بیگانه واگذار کرده است.


جایگاه پدر در خانواده

پدر، به عنوان تکیه گاه محکم روحی و جسمی خانواده نقش اساسی در قوام بخشیدن به روح و فکر و جسم فرزندان به عنوان نهال های نورسته دارد. به همین خاطر است که قرآن کریم در توصیف جایگاه مردان نسبت به زنان می فرماید: «الرِّجالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّساءِ بِما فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلى‏ بَعْضٍ وَ بِما أَنْفَقُوا مِنْ أَمْوالِهِم‏؛ [1] مردان، سرپرست زنانند، به دلیل آنکه خدا برخى از ایشان را بر برخى برترى داده و [نیز] به دلیل آنکه از اموالشان خرج مى‏ کنند.»

قوّام از قیام، به معنای محافظت و اصلاح است. [2] پس عمده جایگاه پدری، محافظت از اهل خانواده در برابر همه خطرات مادی و معنوی است. این مسئولیت خطیر، نسبت به همه افراد خانواده و از جمله، دختران است؛ چنانکه از امام باقر و امام صادق علیهما السلام نقل شده که فرمودند: «یُحْفَظُ الْأَطْفَالُ بِصَلَاحِ آبَائِهِم‏؛ [3] حفظ اطفال از خطرات و انحراف‌ها در صلاحیت و شایستگی (وظیفه) پدران آن‌ها است.»
 

پدر و دغدغه دین آموزی

خطرات فکری و معنوی اگر مهمتر از کمبودهای مادی نباشند قطعاً کمتر از آن نیستند. به همین خاطر است که رسول خدا صلّی الله علیه و آله با گلایه از برخی خانواده های آخر الزمان فرمودند: وای بر فرزندان آخر‌الزمان از پدرانشان. عرض شد یا رسول الله از پدران مشرک آنها؟ فرمودند: «لَا مِنْ آبَائِهِمُ الْمُؤْمِنِینَ لَا یُعَلِّمُونَهُمْ شَیْئاً مِنَ الْفَرَائِضِ وَ إِذَا تَعَلَّمُوا أَوْلَادُهُمْ مَنَعُوهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُمْ بِعَرَضٍ یَسِیرٍ مِنَ الدُّنْیَا فَأَنَا مِنْهُمْ بَرِی‏ءٌ وَ هُمْ مِنِّی بِرَاءٌ؛ [4] نه، بلکه از دست پدران مؤمنشان که هیچ یک از واجبات دینى را به آنان نمى آموزند، و چون فرزندانشان، خودشان، بخواهند بیاموزند، آنان را باز مى دارند، و در برابر آن به بهره اى اندک از دنیا خرسند مى شوند. من با چنین پدرانى بیگانه ام و آنان نیز با من بیگانه اند.»

علم و معرفت دینی که در دخترانی والامقامی همچون حضرت فاطمه سلام الله علیها با پدری مثل حضرت محمّد صلّی الله علیه و آله؛ حضرت زینب سلام الله علیها (که مشهور به عقیله بنی هاشم بود) با پدری مثل حضرت علی علیه السلام و نیز حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها دختر گرانقدر حضرت موسی بن جعفر و... نشان دهنده اثر ویژه تربیتی پدر بر دختر، در بعد معرفتی و دین شناسی است.
 

پدر، پاسبان فکر و اندیشه

معارف اهل بیت علیهم السلام، ایمن کننده فرزندان از اوان کودکی تا آخر عمر هستند. معصومین علیهم السلام، فرزندان خود را اینچنین تربیت کردند و از پیروان خود نیز خواسته اند که اندیشه دختر و پسر خود را اینچنین واکسینه کنند. امام صادق علیه السلام در این باره می فرمایند: «بَادِرُوا اَحدَاثَکُم بِالحَدِیثِ قَبلَ اَن تَسبِقَکُم اِلَیهِم المُرجِئَةُ؛ [5] فرزندانتان را با کلام [ما] آشنا کنید پیش از آن که مرجئه [6] بر شما سبقت بگیرند [ و آنان را منحرف سازند].»

استحکام عقاید اساسی فرزند به وسیله تفکرات و معارف متقن اهل بیت علیهم السلام موجب حفاظت و اصلاح فکری فرزندان در برابر اندیشه های باطل و انحرافی می شود. مثل اینکه، گفتگوی پدر با دختر خود درباره ضرورت حجاب و عفاف و تقیدات و شعائر دینی، به خوبی دختر را در مقابل تفکرات غلط ضد دین وشریعت مسلح خواهد کرد.
پدری که تمام وقت خود را برای ایجاد یک زندگی مرفه به کار و کسب می پردازد و دغدغه ای نسبت به تربیت فرزندان به خصوص دختر خود ندارد از این نکته غافل شده است که جای خالی تربیتی خود را به بیگانه واگذار کرده است.

عاطفه و مهربانی پدر نسبت به دختر

روحیه لطیف تر و حساس تر دختران نسبت به پسران بر هیچ کس پوشیده نیست تا جایی که عنایت ویژه خداوند را نیز به دنبال دارد؛ چنانکه رسول خدا صلّی الله علیه و آله ضمن توصیه به پدران می فرمایند: «إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى عَلَى الْإِنَاثِ أَرَقُّ مِنْهُ عَلَى الذُّکُورِ وَ مَا مِنْ رَجُلٍ یُدْخِلُ فَرْحَةً عَلَى امْرَأَةٍ بَیْنَهُ وَ بَیْنَهَا حُرْمَةٌ إِلَّا فَرَّحَهُ اللَّهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ؛ [7] خداوند متعال بر دختران مهربان تر است تا پسران؛ و اگر مردی خانمی که به او محرم است را شاد کند، خدا در روز قیامت او را شاد می کند.»

شاید در بین محارم یک مرد، هیچ کسی به اندازه دختر خودش نیازمند به محبت و مهربانی او نیست. پس، این مهربانی به اندازه ای برای دخترش ضروری است و در اصلاح، رشد و حفاظت روحی او مؤثر است که چنین پاداش اخروی برای آن در نظر گرفته شده است.

راز دختران با نشاط

شاید هر پدر صاحب دختری بارها تأثیرپذیری شگفت انگیز دخترش از رفتار محبت آمیز او را تجربه کرده باشد. به سادگی می توان برق شادی و نشاطی که پدر به ارمغان آورده است را در نگاه دختر مشاهده کرد. می توان ادعا کرد که نشاط هر دختری ارتباطی مستقیم با شادی که از طرف پدر دریافت می کند دارد.

به خاطر همین موضوع است که در دین اسلام نسبت به شاد کردن فرزندان به خصوص دختران تأکید شده است. از رسول خدا صلّی الله علیه و آله نقل شده که فرمودند: «مَنْ دَخَلَ السُّوقَ فَاشْتَرَى تُحْفَةً فَحَمَلَهَا إِلَى عِیَالِهِ کَانَ کَحَامِلِ صَدَقَةٍ إِلَى قَوْمٍ مَحَاوِیجَ وَ لْیَبْدَأْ بِالْإِنَاثِ قَبْلَ الذُّکُورِ فَإِنَّهُ مَنْ فَرَّحَ ابْنَتَهُ فَکَأَنَّمَا أَعْتَقَ رَقَبَةً مِنْ وُلْدِ إِسْمَاعِیل‏؛ [8] هر که از بازار چیزى براى خانه بخرد و براى عیالش ببرد، مانند آن است که براى مستمندان صدقه برده است، و اول به دختران و زنان بدهد، که هر کس دخترش را خوشحال کند مانند آن است که برده ‏اى از خاندان اسماعیل آزاد کرده‏ است.»

خوشحال کردن فرزندان می تواند حتی با نگاه محبت آمیز باشد چرا که پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله فرمودند: «إِذَا نَظَرَ الْوَالِدُ إِلَى وَلَدِهِ فَسَرَّهُ کَانَ لِلْوَالِدِ عِتْقُ نَسَمَة؛ [9] هنگامی که پدر به فرزند خویش بنگرد و او را خشنود کند، براى او پاداش آزاد کردن برده ‏اى است.»
 

نام نیک برای دختر

همان گونه که گفته شد، دختر به خاطر لطافت روحی خاصش نیازمند مراقبت ویژه روحی و روانی است و کوچک ترین خطاها از طرف والدین می تواند آثار زیان باری بر روح و روان او بر جای بگذارد. یکی از مهمترین تأثیرهای روحی بر دختران، نامی است که والدین برای آنها انتخاب کرده اند. دقت در نام فرزند که پدر نقش ویژه ای در انتخاب آن دارد نمونه ای از تأثیر تربیتی ویژه پدر بر دختر خود است.

امام کاظم علیه السلام در این باره می فرمایند: «أَوَّلُ مَا یَبَرُّ الرَّجُلُ وَلَدَهُ أَنْ یُسَمِّیَهُ بِاسْمٍ حَسَنٍ فَلْیُحْسِنْ أَحَدُکُمُ اسْمَ وَلَدِه‏؛ [10] نخستین کار نیکی که شخص برای فرزندش انجام می دهد این است که نام نیکو بر او بگذارد. پس شایسته است هر یک از شما نام فرزند خود را نیکو قرار دهد.»

چنانکه خود امام کاظم علیه السلام به این فرموده خود عمل کردند و نام «فاطمه» را برای دختر خود قرار دادند و در مورد یکی از آثار آن می فرمودند: «لَا یَدْخُلُ الْفَقْرُ بَیْتاً فِیهِ اسْمُ مُحَمَّدٍ أَوْ أَحْمَدَ أَوْ عَلِیٍّ أَوِ الْحَسَنِ أَوِ الْحُسَیْنِ أَوْ جَعْفَرٍ أَوْ طَالِبٍ أَوْ عَبْدِ اللَّهِ أَوْ فَاطِمَةَ مِنَ النِّسَاء؛ [11] فقر وارد خانه‏ اى نمى‏ شود که در آن خانه نام محمّد، احمد، على، حسن  حسین، جعفر، طالب، عبداللّه‏ یا فاطمه، از نام‏ هاى زنان، باشد.»
 

اعتماد به پدر در سایه بزرگداشت دختر

نیاز به تکیه گاه قوی روحی پدر، یکی از مهمترین نیازهای دختر است. لازمه بر طرف شدن این نیاز قبل از هر چیز، اعتماد دختر به پدر است و البته قبل از چنین اعتمادی اساساً باید رابطه مناسب و مستمری از اوان کودکی شروع شده و استمرار یابد. احترام فوق العاده رسول خدا به دخترشان فاطمه زهرا سلام الله علیها الگوی ممتاز بزرگداشت دختران را در تاریخ به ثبت رساند.

بر همین مبنا است که آن حضرت می فرمایند: «مَنْ کَانَ لَهُ أُنْثَى فَلَمْ یُبْدِهَا وَ لَمْ یُهِنْهَا وَ لَمْ یُؤْثِرْ وُلْدَهُ عَلَیْهَا أَدْخَلَهُ اللَّهُ الْجَنَّة؛ [12] هر کس دخترى داشته باشد که او را تباه نسازد؛ و خوارش نکند؛ و پسرش را بر وى برترى ندهد، خدا او را به بهشت مى برد.»

خلاصه اینکه، ارتباط قوی، پیوسته و بر پایه عطوفت و بزرگداشت پدر نسبت به دختر، موجب استحکام و ارتقای شخصیت دختر و نیز بی نیازی او نسبت به عواطف و نهایتاً محافظت او از انحرافات فکری و اخلاقی می شود. چنین دختری می تواند زمامدار کانون محبت خانواده ای متعادل و مطلوب در آینده باشد.
 
پی نوشت
[1] سوره نساء، آیه 34.
[2] ‏محمد بن مکرم ابن منظور، لسان العرب (دار الفکر للطباعة و النشر و التوزیع: بیروت، بی‌تا)، ج 12, 497.
[3] ‏محمدباقر بن محمدتقی مجلسی، بحار الأنوار (دار إحیاء التراث العربی: بیروت، ۱۳۶۸)، ج 68, 236.
[4] ‏محمد بن محمد شعیری، جامع الأخبار (المطبعة الحیدریة: نجف اشرف، بی‌تا)، 106.
[5] ‏محمد بن حسن طوسی، تهذیب الأحکام (دار الکتب الإسلامیة: تهران، ۱۳۶۵)، ج 8, 111.
[6] فرقه مرجئه، یکی از شعب و فرق انحرافی در اسلام به شمار می‌رود.
[7] ‏محمد بن حسن حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعة إلی تحصیل مسائل الشریعة (موسسة آل البیت (علیهم السلام) لإحیاء التراث: قم، ۱۴۱۶)، ج 21, 367.
[8] ‏حسن بن فضل طبرسی، مکارم الأخلاق (الشریف الرضی: قم، ۱۳۷۰)، 221.
[9] ‏محمد بن احمد فتال نیشابوری، روضة الواعظین (الشریف الرضی: قم، ۱۳۷۵)، ج 2, 369.
[10] ‏محمد بن یعقوب کلینی، الکافی (دارالحدیث) (موسسه علمی فرهنگی دار الحدیث، سازمان چاپ و نشر: قم، ۱۳۸۷)، ج 6, 18, حدیث 3.
[11] ‏محمد بن یعقوب کلینی، الکافی (اسلامیه) (دار الکتب الإسلامیة: تهران، ۱۳۶۳)، ج 6, 19, حدیث 8.
[12] ‏محمد بن زین‌الدین ابن‌ابی‌جمهور، عوالی اللئالی العزیزیة فی الأحادیث الدینیة (موسسه سید الشهداء (ع): قم، ۱۴۰۳)، ج 1, 181; ‫حسین بن محمدتقی نوری، مستدرک الوسائل (موسسة آل البیت (علیهم السلام) لإحیاء التراث: بیروت، ۱۴۰۸)، ج 15, 118.