جامعه آرماني اسلامي





مقدمه

از قديمي ترين ازمنه تاريخ بشري تا کنون، تصور ايجاد «جامعه ي آرماني » هميشه تعدادي از دانشمندان و انديشه وران جهان را مجذوب و مفتون مي داشته است. از اين رو، هر يک از آنان طرحي جداگانه براي جامعه آرماني تدوين و ارائه کرده است. در ميان کهن ترين معماران جامعه آرماني نام افلاطون از همه مشهورتر است. وي در سرتاسر رساله «جمهوري» و در بخش هايي از رسالت «تيمائوس» و «کريتياس» خود طرح «مدينه فاضله» خويش را عرضه کرده است. بعد از او، در جهان اسلام دانشوران و انديشمندان بسياري، از جمله فارابي در کتاب «آراء اهل المدينه الفاضله» ابوالحسن عامري در کتاب «السعاده و الاسعاد» و نظامي گنجه اي، در کتاب «اسکندرنامه»، به تصوير جامعه هاي آرماني خود پرداختند. در دنياي مسيحيت نيز انبودهي از نويسندگان به اين کار اقدام کردند: اگوستين قديس در «شهر خدا»، توماس مور در «لامکان» (ناکجا آباد) يا «هيچ گاه»، فرانسيس بيکن، دانشمند و فيلسوف علم انگليسي (1626 - 1561) در «آتلانتيس نو»، توماسو کامپانلا، حکيم و متفکر اجتماعي ايتاليايي (1639 - 1568) در «شهرآفتاب» يا «خورشهر»، و ... برتراند راسل نيز، که به قدرت عقل براي دگرگون ساختن طبيعت بشري از راه آموزش در طي يک نسل اعتقاد محکم دارد. در جهان بيني علمي خود به تصوير جامعه علمي آينده، که علاوه بر اين که بهترين شيوه را در امور توليد، تعليم و تربيت و تبليغات به کار مي گيرد مزاياي ديگري نيز بر جوامع غير علمي دارد، مي پردازد.
از سويي ديگر، بعضي از متفکران اجتماعي سخن گفتن درباره ي جامعه آرماني و ارائه طرح آن را قسمتي خيال پردازي و روياگرايي مي دانند که نه فقط کار لغو و بيهوده اي است، بلکه مضر و زيانبخش هم هست، زيرا اين قبيل طرح هاي «ناکجا آبادي» گذشته از اين که هرگز بدان گونه که به تصور آمده اند به حقيقت نخواهند پيوست از واقع بيني انسان هايي که به آنها باور دارند مي کاهند و آنان را نيز از اين نکته بسيار مهم غافل مي سازند که تقريبا هيچ عملي اجتماعي هيچگاه نتيجه مورد انتظار و مطلوب را دقيقا و کاملا به بار نمي آورد.
حقيقت اين است که طرح نقشه جامعه آرماني نه مضر است و نه لغو، مشروط بر اين که داراي سه ويژگي باشد: اول اين که کاملا واقع بينانه باشد و حقايق زيست شناختي، روان شناختي و جامعه شناختي را به هيچ روي از نظر دور ندارد و به دست فراموشي نسپارد. دوم اين که همراه با ارائه طريق باشد، يعني فقط جامعه آرماني را تصوير نکند را ه و روش رسيدن به آن را نيز نشان دهد. «آن چه تمام اين طرحها را جنبه غير عملي، وهمي و پنداري مي دهد و تقريبا در تمام آنها نيز مشترک هست اين است که طراح غالبا جنبه غير عملي، وهمي، و پنداري مي دهد و تقريبا در تمام آنها نيز مشترک هست اين است که طراح غالبا دنياي آينده را بلاواسطه بر روي دنياي حال مي نهد و مدينه فاسده يا جاهله را بي فاصله با مدينه فاضله مربوط مي کند، اما هيچ نمي کوشد نشان دهد تحول مدينه فاسده به مدينه فاضله از کدام راه تحقق و آن چه توالي آنها را سبب تواند شد کدام است؟» و سوم اين که اهدافي را اعم از هدف اصلي و نهائي و هدف هاي واسط، براي جامعه آرماني تعيين کند که داراي مراتب باشد تا سهل الحصول تر بودن پاره اي از مراتب آنها شور و خواست و اراده را در مردم برانگيزد و آنان را به مبارزات اجتماعي و تغيير اوضاع و احوال موجود، مايل و راغب گرداند و از اين گذشته عدم وصول به کمال مطلوب بدين معنا نباشد که هيچ کاري انجام نشده است و هيچ پيشرفتي حاصل نيامده است.
طرحي که اين سه خصيصه را داشته باشد، فوائد و منابع عظيم خواهد داشت. مهم ترين فايده و منفعت آن اين است که هدف فعاليت هاي اجتماعي را معين و معلوم مي دارد. هر عمل عقلاني بايد هدفي داشته باشد. بنابراين، اگر بخواهيم که عاقلانه عمل کنيم نخستين کاري که بايد انجام دهيم انتخاب هدف است. پس، پيش از دست زدن به هر گونه اقدام عملي در راه اصلاح اوضاع و احوال جامعه بايد هدف اصلي و نهايي و نيز اهداف متوسط را، که در واقع فقط وسايل يا گام هايي را در راه نيل به غايت نهائي اند، تعيين کنيم. فقط هنگامي که لااقل خطوط کلي اهداف ما تعيين شده باشد و طرح جامعه اي که مطلوب ماست در دست باشد ما مي توانيم به سنجش بهترين راهها و وسايل تحقق غايت نهايي بپردازيم و نقشه اي براي اقدامات عملي تهيه کنيم. هرچه وسايل نيل به هدف را بيشتر مطابق با خود هدف تعيين کنيم به همان اندازه علم مان خردمندانه تر و منتج تر است.
وانگهي، «طرح اين گونه بناها اگر نيز خود (کاملا) قابل اجراء نباشد لامحاله اين فايده را دارد که پاره اي معايب جوامع موجود را روشن تر مي سازد و براي اصلاح و بهبود آنها شوق و همت انساني را تحريک مي کند. بعلاوه، در ارزيابي جوامع موجود نيز به اهل سياست کمک مي کند و گهگاه نشان مي دهد که اگر نظامات ديگر در جامعه برقرار آيد کدام نتايج از آن حاصل مي شود... حتي درتعدادي از اين طرحها هدف، نقد جوامع موجود است که آن را نيز کساني که علاقه به بهبود احوال انسانيت دارند نوعي سازندگي تلقي مي کنند نه نوعي ويرانگري.»
بر طبق تعاليم و احکام اسلامي مي توان طرحي براي جامعه آرماني ريخت که داراي هر سه خصوصيت مذکور باشد، اين طرح کاملا واقع بينانه و همراه با ارائه طريق است؛ و تحقق جامعه آرماني اي که تصور مي کند در متون ديني و مذهبي ما پيشگويي شده است. هدف اصلي و نهايي جامعه آرماني اسلامي استکمال حقيقي انسان هاست که جز بر اثر خداشناسي، خداپرستي، اطاعت کامل و دقيق از اوامر و نواهي الهي، کسب رضاي خداي متعال، و تقرب به درگاه او حاصل شدني نيست؛ و اين مفاهيم همه مفاهيمي مشکوک و داراي مراتب اند که هر مرتبه از آنها در جماعتي از مردم مصداق مي يابد. در جامعه آرماني اسلامي حداقل اين است که عصيان نسبت به خداي متعال آشکار و علنا صورت نپذيرد. يعني مخالفت با احکام الهي و ارتکاب فسق و فجور در حضور ديگران تحقق نيابد. البته، بايد کمال تلاش و کوشش را داشت. در اين که مردم چنان تعليم و تربيت يابند که حتي در تنهايي و خلوت نيز معصيت نکنند؛ ولي به هر حال، حد نصابي که از آن گريزي نيست همان است که گناه در ملاء عام صورت نگيرد. مراتب والاتر از اين حد در گرو ميزان موفقيت نظام آموزشي و پرورشي جامعه و مقدار همت و اراده خود افراد خواهد بود.
براي شناساندن جامعه آرماني اسلامي مي توان گفت که جامعه اي است که افرادش داراي عقائد، اخلاق و اعمال موافق با تعاليم و احکام اسلامي اند؛ ولي، اين تعريف، اجمال و ابهام فراوان دارد. هم چنين، مي توان طرحي بسيار تفضيلي ارائه کرد که حاوي همه جزئيات و ريزه کاريها باشد؛ لکن، چنين طرحي نيز نيازمند مطالعات و تحقيقات وافر است، آن چه ما در اين بخش آورده ايم، چيزي است مابين آن تعريف بسيار مجمل و مبهم و اين طرح خيلي مفصل و حجيم.
منبع: کتاب طرح تحقيقاتي شهر اسوه