چالش هاي اخلاقي شبيه سازي انساني (1)

نويسنده:حجه الاسلام و المسلمين دکتر سيد حسن اسلامي (1)




چکيده

امروزه بحث از شبيه سازي در کانون توجه صاحب نظران عرصه هاي گوناگون قرار دارد. مخالفان به کار بستن اين تکنيک، دلايلي بر ضد آن اقامه مي کنند. برخي از اين دلايل کلامي، پاره اي فقهي و برخي اجتماعي اند. اما کساني با نگاه اخلاقي بر آن شده اند تا شبيه سازي انساني را از منظري اخلاقي نقد کنند. با رويکرد اخلاقي عمدتاً پنج دليل بر ضد شبيه سازي اقامه شده است: يک. نقض کرامت ذاتي انسان؛ دو. ايجاد انسان هاي درجه دوم؛ سه. استفاده ابزاري از انسان ها؛ چهار. وديعه بودن جسم انسان؛ و پنج. نابودي جنين هاي ناخواسته. نويسنده ي مقاله اين دلايل را گزارش و سپس به تحليل آنها پرداخته و قوت آنها را سنجيده است.
واژه هاي کليدي: اخلاق زيستي، کرامت انساني، قتل نفس، شبيه سازي انساني، اخلاق، کلونينگ.

طرح مساله

توليد مثل غير جنسي از طريق تکنيک «انتقال هسته سلول پيکري» Somatic Nuclear Cell Transfer يا به تعبير رايج و عامه پسند شبيه سازي (Cloning) براي نخستين بار به گونه اي موفق درباره ي پستانداران در سال 1996م. به کار بسته شد و از اين راه دکتر ايان ويلموت، جنين شناس اسکاتلندي، توانست گوسفندي، بدون نياز به گامت يا سلول جنسي نر، پديد آورد. انتشار اين خبر در سال 1997 م. موجي از حيرت و نگراني هايي درباره ي آينده ي اين تکنيک پيش کشيد و متفکران حوزه هاي گوناگون را به خود مشغول ساخت. مهم ترين نگراني آن بود که آيا کاربست چنين تکينيک درباره ي انسان رواست و مي توان در آينده شاهد استفاده ي گسترده اي از اين دستاورد بي نظير مهندسي ژنتيک بود، و اگر چنين شود، سرشت و سرنوشت انسان در آينده چه خواهد شد. بسياري از سازمان هاي جهاني، از جمله سازمان بهداشت جهاني (WHO) و يونسکو، بيانيه هايي بر ضد آن منتشر ساختند. کليساي کاتوليک نيز آن را ناقض کرامت انسان و از بين برنده نهاد خانواده دانست.(2) همچنين غالب مسلمانان، يعني اهل سنت، قاطعانه اين عمل را محکوم کردند و بر ضد آن دلايل گوناگوني اقامه نمودند. (3) البته برخي از مسلمانان، عمدتاً شيعه، در اين ميان ديدگاه هاي متفاوتي به دست دادند، از تحريم مطلق گرفته تا جواز مطلق (4). مخالفت با شبيه سازي انساني به دلايل مختلفي صورت مي گرفت. برخي به دلايل کلامي و اعتقادي متمسک مي شدند و پاره اي عمدتاً بر دلايل فقهي پاي مي فشردند. (5) گاه نيز براي اثبات نادرستي شبيه سازي انساني به دلايل اخلاقي استناد شده و مي شود. هدف اين تحقيق نيز گزارش و بررسي اين دلايل و سنجش ميزان کارآيي آنها و پاسخ به اين پرسش است که : «آيا کاربست تکنيک شبيه سازي درباره ي انسان و توليد مثل غير جنسي موجودي انساني از نظر اخلاقي نادرست است؟».

الف. دلايل اخلاقي ضد شبيه سازي انساني

با بررسي متوني که به نحوي بر ضد شبيه سازي انساني در ميان مسلمانان نوشته شده است، مي توان مهم ترين دلايل اخلاقي در مخالفت با شبيه سازي انساني را به شرح زير طبقه بندي نمود:
يک. نقض کرامت ذاتي انسان؛
دو. ايجاد انسان هاي درجه دوم؛
سه. استفاده ابزاري از انسان ها؛
چهار. وديعه بودن جسم انسان؛
پنج. نابودي جنين هاي ناخواسته.

يک . نقض کرامت ذاتي انسان

نقطه ي ثقل نقدهاي اخلاقي شبيه سازي انساني، آن است که اين مسأله ناقض کرامت انساني است. در غالب آثاري که از منظر اخلاقي به مسأله ي شبيه سازي پرداخته اند، بارها شاهد تعابيري چون «کرامه الانسان» و«امتهان کرامه الانسان» هستيم. اين نگرش معمولا با نقل آيه ي شريفه اي آغاز مي شود که در آن خداوند از گرامي داشتن انسان و شرافت بخشيدن او بر ديگر موجودات سخن مي گويد. مقدمه ي بيانيه ي نهايي مجمع فقه اسلامي اين گونه آغاز مي شود: «خداوند انسان را در بهترين تقويم آفريد، و او را به غايت کرامت بخشيد، پس فرمود: « و لقد کرمنا بني آدم و حملناهم في البر و البحر و رزقناهم من الطيبات و فضلناهم علي کثير ممن خلقنا تفضيلا». (6) ليکن شبيه سازي انساني اين کرامت و شرافت ذاتي انسان را مخدوش مي سازد. به گفته ي دبير کل رابطه العالم الاسلامي، شبيه سازي انساني خطري بزرگ بر ضد کرامت انساني به شمار مي رود. [الترکي، رساله من رابطه العالم الاسلامي]. عبدالهادي مصباح [مصباح، الاستنساخ بين العلم و الدين: 43] و رياض احمد [ عوده الله، الاستنساخ في ميزان الاسلام: 135] نيز هر يک به گونه اي از اين دليل سود مي جويند.
اما جاي اين پرسش است که کجا شبيه سازي انساني با کرامت انساني ناسازگار است؟ در برابر اين پرسش، پاسخ روشني در متون مربوط ديده نمي شود. غالب نوشته ها به صورتي کلي به کرامت ذاتي انسان و نقض آن در شبيه سازي انساني اشاره مي کنند. حال اگر مجاز به تحليل و تفسير اين متون باشيم، مي توانيم به سه پاسخ يا تقرير عمده دست پيدا کنيم.
تفسير اول بر آن است که کرامت ذاتي انسان در نحوه ي توليد مثل او، شکل باروري و زادن او است. از اين رو، هر کاري که به دستکاري و تغيير اين شيوه بينجامد و به جاي روش طبيعي روشي ديگر را جايگزين سازد، کرامت انساني را نقض کرده است. طبق اين نگرش، شبيه سازي انساني از طريق جايگزيني شيوه ي توليد غيرجنسي، کرامت انساني را نقض کرده است. (7)
تفسير دوم، اين مي تواند باشد که کرامت انساني در حفظ و دست ناخوردگي ترکيب ژنتيکي اوست. از اين رو، هر گونه دستکاري ترکيب وراثتي انسان، نقض کرامت او به شمار مي رود و از آن جا که در شبيه سازي انساني، با ژن هاي انساني بازي مي شود، به همين دليل، اين کار ناقض کرامت انساني و تحقير آن است. (8)
سومين تفسير آن است که تبديل انسان به عرصه ي آزمايشگاه و برخورد با او به مثابه موش هاي آزمايشگاهي ناقض کرامت انساني است. با همين تفسير است که دومين دليل از دلايل حرمت شبيه سازي انساني از نظر دبير کل رابطه العالم الاسلامي، مسأله ي دست کاري جنين و بازي با آن ياد شده است. از اين رو، وي با تأکيد اين کار را در هيچ مرحله از مراحل جنيني جايز نمي داند. (9) صبري الدمرادش يکي از مفاسد شبيه سازي انساني را اين گونه برمي شمارد: «تحقير کرامت انساني است از طريق کاربست تجاربي بر او که بر حيوانات اعمال مي شود.» (10)
قرضاوي نيز شبيه سازي انساني را ناقض کرامت انساني دانسته، مي گويد: «درست نيست که انسان با حيوان و نبات در شيوه ي تکثير يا اعمال آزمايش هاي علمي و بازي با عناصر وراثتي اش به گونه اي که پيامدهاي آن معين نيست، يکسان شمرده شود.» (11)
وهبه الزحيلي گويا بر اين باور است که دستکاري ژنتيکي به انگيزه ي بهسازي وضع جنين، نقض کرامت انساني است. وي در اين مورد مي گويد که اگر در کارهايي از اين دست مقصودمان اصلاح بيماري هاي ارثي خطير باشد، اشکالي ندارد. اما اگر هدف اصلاح نژاد و افزايش قواي ذهني و مانند آن باشد، جايز نيست، زيرا علاوه بر آن که تغيير خلق الله است، هدر دادن کرامت انساني به شمار مي رود. (12)
حاصل آن که شبيه سازي انساني، ناقض کرامت انساني، با هر تفسيري، به شمار مي رود و در نتيجه براي حفظ اين کرامت بايد مانع شبيه سازي انساني شد. عجيل النشمي، اين گونه به نتيجه ي مورد نظر خود مي رسد: «به اين نتيجه رسيده ايم که براي مسلمانان و غير مسلمان جايز نيست که تجربه ي شبيه سازي را بر انسان انجام دهد، حفظاً لکرامته و صفاء لحياته و امناً لمستقبله.» (13)

دو. ايجاد انسان هاي درجه دوم

همه ي انسان ها برابرند و نمي توان آنها را به درجه اول و درجه دوم تقسيم کرد. اما شبيه سازي انساني، اين امکان را فراهم مي آورد تا به دلخواه خود کساني را با صفات ژنتيکي خاصي پديد آوريم و از آنها براي کارهاي مشخصي استفاده کنيم. اين جاست که برخي از انسان ها از نظر انساني درجه دوم به شمار خواهند رفت. حتي اگر انساني را براي هدف ارجمندي پديد آوريم، باز او خود را در آينده موجودي درجه دوم احساس خواهد کرد و ما اخلاقاً مسوول اين احساس هستيم. با يک مثال مي توان اين نقد اخلاقي را روشن ساخت؛ اگر دختري را از طريق شبيه سازي انساني پديد آوريم تا به خواهر بزرگ تر خود که از بيماري سرطان خون رنج مي برد، از مغز استخوان خود کمک کند و در اين کار موفق شويم، باز چنين کسي در همه ي عمر خود را موجودي درجه دوم به شمار خواهد آورد. ممکن است او را دوست بدارند، اما نه به عنوان دختر خود. (14) عمرالالفي نيز بر اين باور است که شبيه سازي انساني اين امکان را فراهم مي سازد که طبقه اي از کارگران و افراد درجه دوم به وجود آوريم. (15)

سه. استفاده ي ابزاري از انسان ها

هنگامي که انسان هاي درجه دومي به وجود آورديم، به طور طبيعي از آنان استفاده هاي ابزاري خواهيم کرد و آنان را ابزار مقاصد خود خواهيم ساخت و اين با اصل غائيت انسان که بنياد اخلاق ديني به شمار مي رود، ناسازگار است. مفاد اين قاعده آن است که «با هرکس چنان رفتار کن که مي خواهي با تو آن گونه رفتار کنند و آنان را ابزار صرف خود مپندار». (16) منتقدان شبيه سازي انساني بر اين نظرند که اين تکنولوژي به استفاده ي ابزاري از انسان ها خواهد انجاميد. از اين رو، غير اخلاقي است. به گفته ي کارم السيد غنيم، بسياري از عالمان و مصلحان اجتماعي بر اين باور هستند که شخص شبيه سازي شده، احساس خواهد کرد که فرد درجه دومي است که براي مقاصد ديگري توليد شده است و از او استفاده ي ابزاري مي شود. (17) در نتيجه، از اين نوع انسان ها مي توان به عنوان ابزار بي اراده و براي کارهاي پست سود جست، يا از آنان به عنوان کالاي جنسي بهره مند شد و يا از اعضاي بدنشان به مثابه قطعات يدکي سود برد.

چهار. وديعه بودن جسم انسان

جسد انسان وديعه اي الهي است که به گونه اي مشروط در اختيار آدمي نهاده شده است. نصوص متعددي گوياي اين باور اساسي ديني است که انسان مالک جسم خود نيست. به تعبير ديگر، جسم ما ملک ديگري است و ما اخلاقاً حق تصرف در ملک ديگري را نداريم. در جايي که ملک ديگري در اختيار ما گذاشته مي شود، اين مالک است که بايد خود نحوه ي تصرف و دامنه ي آن را معين سازد. به همين سبب، خداوند انتحار را منع کرده است، در نتيجه، کسي حق ندارد تن خود را نابود کند. اين وظيفه و تکليف هر مسلمان است که از بدن خود چون امانتي الهي و وديعه اي خدايي نگه داري کند و در آن تصرفات نادرست نکند. به همين سبب، شبيه سازي انساني که نوعي تصرف مالکانه در بدن است، ممنوع و غير اخلاقي است. هنگامي که ما حق تصرف در بدن خود را نداريم، به طريق اولي حق تصرف در جسد ديگران را نخواهيم داشت. اين چکيده ي استدلالي است که کساني مانند منور انيس احمد، کارشناس مهندسي ژنتيک و سردبير پيايند اسلامي (Islamica Periodica)، در ميان اهل سنت مطرح مي کنند. (18) طبق تقرير رياض احمد عوده الله: «مالکيت جسد از آن انسان نيست، بلکه از نظر مسلمان، جسد وديعه ي خداوند عزوجل نزد اوست. بنابراين نه ملک اوست، و نه کالايي است قابل تصرف.» (19) گفتني است که محمدمهدي شمس الدين، از عالمان شيعه، نيز همين استدلال را پيش مي کشد. (20) اين دليل را با تقرير اندکي متفاوت تر مي توان جزو دلايل کلامي يا حتي فقهي برشمرد.

پنج. نابودي جنين هاي ناخواسته

نصر فريد واصل اين دليل را با عبارات عاطفي خاص و جهت دار و حزن آوري تقرير مي کند و بر آن است که شبيه سازي انساني موجب پيدايي جنين هاي دفورمه و بدقواره مي شود. در اين حالت به احتمال قوي همين که شبيه سازي کنندگان متوجه شدند جنين شبيه سازي شده داراي ويژگي هاي مطلوب آنان نيست، همان طور که کالاهاي فاقد ويژگي هاي مطلوب نابود مي گردند، آنان را نابود مي سازند. حال در اين صورت چه کسي براي آن بيچارگان اندوهناک مي شود؟ پدري که سلول را فروخته است و نمي داند که به چه سرنوشتي دچار شده؟ يا مادري که رحم خود را اجاره داده و پس از تولد نوزاد را به حال خود گذاشته و در پي مشتري ديگري براي رحم خودش است؟ يا پدري که سلول را خريده و رحم را اجاره کرده است؟ يا آن زني که از سلول شوهر باردار شده و مي داند که از بانک سلول خريداري شده است و از خود شوهرش نيست؟ (21)
اينها دلايل عمده ي اخلاقي بر ضد شبيه سازي انساني به شمار مي رود. البته مي توان هر سه دليل نخست را به يک دليل ارجاع داد و آن نقض کرامت انساني است که صورت هاي مختلفي به خود مي گيرد. ليکن براي تقرير بهتر بحث، اين تقسيم بندي، به عمل آمد.

پی نوشت ها :

1. استاديار موسسه ي آموزش عالي اديان و مذاهب و دانش آموخته ي حوزه ي علميه.
2.اسلامي، شبيه سازي در آيين کاتوليک، ص 56.
3. اسلامي، شبيه سازي انساني از ديدگاه کلامي اهل سنت، ص 88.
4. اسلامي، شبيه سازي از ديدگاه شيعه، بررسي چهار ديدگاه، ص 8.
5. شبيه سازي انساني از ديدگاه فقه اهل سنت، ص 74.
6. [اسراء/70] مجله مجمع الفقه الاسلامي، ص 418.
7. برزنجي، عمليات اطفال الانايب و الاستنساخ البشري في منظور الشريعه الاسلاميه، ص 102.
8. عوده الله، همان، ص 136.
9. الترکي، همان.
10. الدمرداش، الاستنساخ قنبله العصر، ص 92.
11. حميش، قضايا فقهيه معاصره، ص 223.
12. محمدحسين، فضل الله، الاستنساخ جدل العلم والدين و الاخلاق: صص 126-127.
13. عوده الله، همان، ص 171.
14. همان، ص 99.
15. العوضي، رؤيه اسلاميه لبعض المشکلات الطبيه المعاصره، ص 125.
16. اسلامي، دروغ مصلحت آميز، بحثي در مفهوم و گستره آن، ص 178.
17. غنيم، الاستنساخ و الانجاب، ص 147.
18. المرکز الاستشاري للدراسات و التوثيق، الاستنساخ الجيني، اخلاق علم الاحياء، ص 10.
19. عوده الله، همان، ص 190.
20. مرکز الدراسات و الابحاث الاسلاميه- المسيحيه، الاستنساخ بين الاسلام و المسيحيه، ص 133.
21. العوضي، همان، ص 439.

منبع:پایگاه نور