ويژگي ها و وظايف ولي فقيه در عصر غيبت

نويسنده:آيت الله جوادي آملي ( حفظه الله )




ولي فقيه ؛ پذيرش ولايت و ايمان به آن

پذيرش ولايت و ايمان به آن قبل از اين که بر امت لازم شود، بر خود فقيه لازم مي باشد ؛ يعني اگر فقيهي معتقد به مقام ولايت نبود، هرگز داراي اين سمت نخواهد بود... پس منصب ولايت براي آن فقيه جامع الشرايط ثابت است که قبل از ديگران به اصل سمت ولايت معتقد بوده و به آن ايمان داشته باشد و هر گونه تجاوز از آن را ناروا بداند. (1)

معناي نيابت فقيه جامع الشرايط از امام معصوم عليه السلام و تفاوت آنها با هم

معناي نيابت فقيه جامع شرايط علمي و عملي از امام معصوم عليه السلام تنها در اصل اداره امور امت اسلامي خلاصه نمي شود، بلکه لازم است اصول حکام بر سياست و قوانين قابل پيروي را از هدايت الهي دريافت کند. (2)
تنها تفاوتي که بين نائب [ ولي فقيه ] و منوب عنه [ امام معصوم ] وجود دارد، اين است که منوب عنه در پرتو عصمت الهي آنچه مي داند در اثر شهود و غيب و علم حضوري است ، نه اجتهاد از ظواهر و استنباط از ادله ، لذا همه علوم ديني يقيني مي باشد، اما نائب وي در اثر عدم عصمت ، همه آنچه را که مي داند در اثر استنباط از ادله است که غالب آنها ظني السند و الدلاله اند و تعدادي از آنها که از لحاظ سند قطعي اند، مانند قرآن کريم و برخي از نصوص که متواترند از جهت دلالت، ظني مي باشند؛ گرچه برخي از ادله ، هم از لحاظ سند قطعي است و هم از جهت دلالت جزمي مي باشند. بنابراين علم فقيه غالبا از محور ، گمان تجاوز نمي کند و همه علوم وي نيز طبق اجتهاد مي باشد ، لذا گاهي مصيب و مثاب است و زماني مخطي و مأجور ، در صورتي که تقصيري در استنباط روا نداشته باشد. (3)

تفاوت حوزه ي مسئوليت ولايت فقيه و نبي و امام عليه السلام

حوزه مسئوليت ولايت فقيه ... تنها در محدوده ي اجراي احکام است. در حالي که نبي و امام علاوه بر اجرا ، عهده دار ابلاغ شريعت و يا تبيين مقيدات و مخصصات و قوانين الهي نيز مي باشند. بنابراين هرگز به وسيله ولي فقيه در احکام اسلام حکمي افزوده يا کاسته نمي شود و اگر در مواردي حکم ولي فقيه ي مقدم بر حليت يک حلال يا حرمت يک حرام مي باشد، اين از باب تقييد يا تخصيص حکم الهي نيست ، بلکه از باب حکومت برخي از احکام الهي بر بعضي ديگر است. (4)

ويژگي ها و وظايف ولي فقيه در عصر غيبت

کسي که در عصر غيبت ، ولايت را از سوي خداوند بر عهده دارد ، بايد داراي سه ويژگي ضروري باشد که اين سه خصوصيت از ويژگي هاي پيامبران و امامان عليهم السلام سرچشمه مي گيرد و پرتوي از صفات متعالي آنان است . ويژگي اول ، شناخت قانون الهي است ؛ زيرا تا قانوني شناخته نشود، اجرايش ناممکن است. ويژگي دوم ، استعداد و توانايي تشکيل حکومت براي تحقق دادن به قوانين فردي و اجتماعي اسلام است و ويژگي سوم ، امانتداري و عدالت و اجراي دستورهاي اسلام و رعايت حقوق انساني و ديني افراد جامعه . (5)
همچنين « در عصر غيبت ولي زمان (عج) که مسلمانان و جامعه اسلامي از ادراک برکات خاص ظهور ايشان محرومند، جاودانگي اسلام اقتضا دارد که همان دو شأن تعليم دين و اجراي احکام اسلام تداوم يابد که اين دو وظيفه بر عهده ي نائبان ولي عصر (عج) مي باشد و فقيهان عادل و اسلام شناس از سويي با سعي بليغ و اجتهاد مستمر ، احکام کلي شريعت را نسبت به همه موضوعات و از جمله مسائل جديد و بي سابقه تبيين مي نمايند و از سوي ديگر با اجراي همان احکام استنباط شده ، ولايت اجتماعي و اداره ي جامعه ي مسلمين را تداوم مي بخشند. »(6)

ولايت فقيه ؛ ولايت فقاهت و عدالت

بازگشت ولايت فقيه عادل ، به ولايت فقاهت و عدالت است و شخص فقيه منهاي شخصيت حقوقي خود ، هيچ سمتي ندارد، بلکه در تمام احکام همتاي امت بوده و فاقد تمام مزاياي موهوم و امتيازهاي متوهم و برتري هاي متخيل بوده ، هيچ تميزي بين او و ديگران نخواهد بود و شخصيت حقوقي وي نيز فقط عنوان فقاهت و عدالت است که هرگز افزون طلبي را که عين سفاهت و جهالت بوده، معنا نمي کند و هيچ گاه برتري جويي را که عين خيانت و ضلالت مي باشد، نمي پذيرد. (7)

پي نوشت ها:

1. همان ، صص 17-16.
2. همان ، ص 15.
3.همان.
4. همان ، ص 129.
5. ولايت فقيه ؛ ولايت فقاهت و عدالت ، صص 3-152.
6. همان ، ص 237 و ر.ک : ص 168.
7. ولايت فقيه ؛ رهبري در اسلام ،ص 14.

منبع: فصلنامه ي پويا شماره ي 2